مفاهیم ومبانی هزینه­ های کیفیت

در عصر حاضر با توجه به تحولات جهانی صورت گرفته در عرصه فناوری، تغییر و تحولات پر شتاب بازارها و رقابتی­تر شدن عرصه فعالیت برای بنگاه­های اقتصادی، مفاهیم مرتبط با کیفیت از اهمیت وگستردگی زیادی برخوردار شده­اند. بسیاری از سازمان­ها کیفیت را به عنوان یک رکن اساسی جهت دستیابی به رضایت مشتریان و دستاویزی جهت بقا و توسعه در شرایط رقابتی ارزیابی می­کنند. امروزه کیفیت مفهومی فراتر از قابل اطمینان بودن محصول دارد و منظور از آن رسیدن به کیفیت جامع است که در آن عملکرد و افراد سازمان نیز موثرند .

تولید یک کالا یا ارائه یک خدمت که تامین کننده درجه بالایی از رضایت مشتری باشد بدون بررسی هزینه های دستیابی به آن کافی نیست. در حقیقت اصلی­ترین مسئولیت مدیریت نیز برقراری تعادل میان کیفیت و هزینه­های دستیابی به آن است. این هدف می­تواند به بهترین شکل از طریق تحلیل عناصر هزینه­های کیفیت برآورده شود .مبحث هزینه­های کیفیت به خودی خود جالب و کنجکاو برانگیز است. به طور رایج همه از اینکه محصول یا خدمت با کیفیت باشد تمجید می­کنند لکن کیفیت بالاتر نیازمند اقدامات و تمهیداتی است که انجام آنها مستلزم هزینه و آن هم هزینه­ای قابل توجه است. از سوی دیگر بی توجهی به امر کیفیت نیز اثراتی مخرب دارد که اصلاح وضعیت و جایگزینی و بهبود شرایط و در نهایت جبران غفلت، خود هزینه­هایی را تحمیل می­کند که در مقایسه با هزینه­های نوع اول شاید وزنی قابل تامل داشته باشد. علاوه بر این کیفیت نامطلوب به جز آنچه که در مورد آن بر شمرده شد، آثار گسترده­ای در حوزه­های رقابت، اقبال مشتری، قیمت و سرعت فروش دارد که باید به آنها نیز توجه ویژه مبذول کرد. به هر حال بحث هزینه­هایی که دقیقا به کیفیت مربوط می­شود و تاثیری که هر دسته هزینه بر دسته دیگر دارد می­تواند در موجه بودن و یا نبودن تولید محصول و خدمت روشنگر باشد. در اغلب موارد مقایسه هزینه­ها می­تواند مدیران را قانع سازد که انجام برخی هزینه­ها که نهایتا کیفیت را تضمین می­کنند، از زیان­های احتمالی می­کاهد و بر فروش بیشتر و اقبال و همراهی مشتری اثرگذار است.

هزینه­یابی کیفیت یکی از ابزارها و تکنیک­های مدیریت کیفیت است که در یک سازمان میتواند برای معرفی و بهبود مدیریت کیفیت جامع   مورد استفاده قرار گیرد. سازمان­هایی که استفاده از هزینه­یابی کیفیت را مورد توجه قرار داده­اند بایستی در نظر داشته باشند که هزینه­یابی کیفیت قابلیت انجام چه چیزهایی را داشته و چه چیزهایی را نمی­تواند انجام دهد، همچنین توانایی­های آن را در مدیریت کیفیت جامع مد نظر قرار دهند. مانند هر ابزار و روش دیگری، این مدیریت است که باید تصمیم بگیرد که آیا باید از هزینه­یابی کیفیت استفاده شود یا خیر، و اگر باید مورد استفاده قرار گیرد موقع و شکل مناسب برای استفاده از آن را تعیین کند. همچنین مدیریت باید تعهدات، منابع و مهارت­هایی که برای استفاده از هزینه­یابی کیفیت مورد نیاز است را مشخص سازد. این موارد به همراه روش انجام، شناسایی و جمع­آوری هزینه­ها، فاکتورهای عمده را در استفاده هرچه موثرتر از این روش تشکیل می­دهند.

افزایش توجه نسبت به کیفیت به عنوان عاملی موثر در رقابت و بازاریابی، باورهای سازمانی را در مورد تاثیرات اقتصادی کیفیت تحریک کرده است. در حال حاضر شرکت­ها به طور محدود شروع به جمع­آوری و به کارگیری داده­های هزینه­های کیفیت با استفاده از تحلیل دور­ریزها، دوباره­کاری­ها و شکایات گارانتی کرده­اند. دانستن این مطلب که این چنین واقعیت­هایی، حتی اگر از آنها در تهیه گزارش­های رسمی هزینه­یابی کیفیت نیز استفاده نشود مشخص می­شوند، تشویق کننده است. چون هزینه­های دور ریز و دوباره­کاری حجم پولی موثری را به خود اختصاص می­دهند، اغلب تمایل بر این است که فرض شود این موارد تمامی هزینه­های موجود را تشکیل می­دهند یا در واقع یک عدم تمایل برای سرمایه­گذاری بیشتر خصوصا در مواردی که سرمایه زیادی را به خود اختصاص می­دهند وجود دارد. آماده­سازی هزینه­های کیفیت و ارائه و گزارش آنها به طور صوری، جنبه­هایی از هزینه­یابی کیفیت هستند که نشانگر عدم توجه کافی سازمان به این مساله می­باشند. گزارش­دهی هزینه­های کیفیت هنوز به صورت گسترده به عنوان یکی از فعالیت­های عادی در گزارش عملکرد کیفیت پذیرفته نشده است.محاسبه هزینه­های کیفیت این امکان را فراهم می­آورد که فعالیت­های کیفی را به زبان مدیریت بیان کنیم. این امر به نوبه خود باعث می­شود که کیفیت به عنوان یک پارامتر تجاری در کنار سایر پارامترها از قبیل بازاریابی، تحقیق و توسعه و بالاخره تولید و عملیات در نظر گرفته شود. با وارد کردن هزینه­های کیفیت به میدان تجارت در واقع اهمیت کیفیت در جهت سلامت مورد تحقیق قرار گرفته و از طرفی رفتار و برخورد کارکنان کلیه سطوح سازمان در جهت مدیریت کیفیت جامع و بهبود مستمر کیفیت تحت تاثیر قرار می­گیرد.

به طور کلی اقدامات اولیه در جهت جمع­آوری و بررسی هزینه­های کیفیت توسط اداره تضمین کیفیت و گاهی نیز توسط هیئت مدیره و گروه ارشد مدیریت انجام می­شود و به ندرت اتفاق می­افتد که اداره حسابداری و مالی این کار را به عهده گیرد .از مهمترین مشکلاتی که در زمینه هزینه­یابی کیفیت وجود دارد این است که هزینه­های کیفیت به طور کامل در گزارش­های حسابداری ثبت نمی­شوند و اغلب بخش قابل توجهی از آنها مغفول می­ماند. همچنین این هزینه ها را نباید تنها به فعالیت­های تولیدی و عملیاتی محدود نمود، بلکه باید به هزینه­های صورت گرفته در حوزه بخش­های خدماتی نیز توجه کرد .

هزینه­یابی کیفیت در ابتدا توسط صنایع تولیدی به کار گرفته شد، اما امروزه از سوی بخش بازرگانی، بخش دولتی و سازمان­های خدماتی مورد استقبال فراوان قرار گرفته است. دلایل و شواهد بسیاری وجود دارد که ثابت می­کند هزینه­یابی کیفیت، در محیط­های غیر تولیدی متعدد از جمله موسسات مالی، سازمان­های حمل و نقل و توزیع، موسسات بهداشتی و درمانی و آژانس­های مسافرتی و توریستی نیز به کار گرفته می­شود.یکی از مواردی که باعث کاهش هزینه­های محصول یا ارائه خدمات می­شود، کاهش هزینه­های کیفیت است. بنابراین شناخت، دسته­بندی و بهبود در هزینه­های کیفیت همواره یکی از مهمترین مسئولیت­های بخش­های کیفیت موسسات بوده است و از آنجایی که تقریبا هیچ توافق عمومی روی هزینه­های کیفیت وجود ندارد، اندازه گیری و شناسایی این گونه هزینه­ها بسیار سخت و دشوار است.

تاریخچه­ای از هزینه­ های کیفیت

اولین بار آمریکایی­ها اقدام به تعریف و تعیین هزینه­های کیفیت نمودند. با این وجود، همانطور که مفهوم مدیریت کیفیت جامع و نیز بهبود کیفیت دستخوش تغییر شده، تعاریف هزینه­های کیفیت نیز تغییر کرده است و بنابراین تعیین اینکه اولین بار چه زمانی ؛ هزینه­های مرتبط با کیفیت  به این نام خوانده شده است مشکل می­باشد . اشاره به هزینه­های کیفیت اولین بار در دهه 30 قرن بیستم و در کار شوارت   و به میزان کمتر در کار ماینر و در کار کراکت   مشاهده شد. شکل­گیری مفهوم هزینه کیفیت در سال 1951 در کار ژوزف ژوران، در سال 1957 در کار آرماند فایگنبام  و در سال 1960 در کار هارولد فریمن،  توسعه یافت. کمیته هزینه کیفیت مجمع کیفیت آمریکا که در سال 1961 تاسیس شد، در جهت شکل­دهی به مفهوم هزینه کیفیت و تشویق به استفاده از آن فعالیت می­کند. انتشار ؛ کیفیت رایگان است  در سال 1979 توسط کراسبی ، احتمالا بزرگترین سهم را در پذیرش عمومی مفهوم هزینه کیفیت داشته است .

 تقریبا تمامی مقالات اولیه در خصوص هزینه­یابی کیفی تنها به هزینه­های مربوط به بازدید، دوباره­کاری، تعمیرات و ضمانت ؛  عواملی که امروزه تحت عنوان سر فصل­های ارزیابی و شکست در هزینه­های کیفیت مطرح می­شوند  اشاره داشته­اند. یقینا واژه هزینه­های کیفیت در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 در اروپای غربی به کار گرفته میشد. ریشه این واژه را احتمالا می­توان ؛ همراه با دسته­بندی هزینه­ها  در طبقه­بندی پیشگیری-ارزیابی- شکست که در اواسط دهه 1950 در مقاله اصلی فایگنبام نیز به طور عمده بررسی شده بود، یافت. در سال 1957 مسئله هزینه­های کیفیت توسط شورای بهره­وری انگلستان در قالب فیلمی به نام ؛ حصول نتیجه مطلوب در اولین اقدام به نمایش گذاشته شد. در توضیحات حاشیه­ای فیلم، هزینه­های کیفیت تحت عناوین: هزینه­های شکست، هزینه­های ارزیابی و هزینه­های پیشگیری معرفی شد. پیام این توضیحات عبارت بود از: میزان هزینه­های فوق شامل موارد ذیل است:

  • شکست 70٪، ارزیابی 25٪، پیشگیری 5٪
  • مجموع میزان این هزینه­ها بین 4٪ تا 14٪ گردش معاملات شرکت خواهد بود.

و در ادامه توضیحات بیان می­شود که:شرکت اقدام به نظم و سازماندهی داخلی خود کرده و در ابتدا به تعیین هزینه­های کیفیت می­پردازد. تاثیر ناگهانی حاصل از درک این مطلب که هزینه­های فوق بین 15٪ تا 20٪ هزینه­های کارخانه را شامل می­شوند، انگیزه اقدام عاجل در این زمینه را به وجود می­آورد.

در سال 1967، انجمن کنترل کیفیت آمریکا   اقدام به چاپ و نشر کتابچه «هزینه­های کیفیت چه و چگونه» کرده که در آن تعریف هزینه­های کیفیت تنها به صورت دسته­بندی و با توجه به مقاله فایگنبام مطرح شده بود. این کتابچه که در سالهای 1970 و 1974 اصلاح و تجدید چاپ گردید، امروزه دیگر کاربردی ندارد. عنوان این کتابچه اخیرا به ؛ اصول هزینه­های کیفیت ؛ کامپانلا   تغییر کرده است. در این کتابچه به گونه­ای مختصر به موضوع پرداخته شده و کلیه عوامل هزینه­ای که در دیدگاه مدیریت کیفیت جامع تحت عنوان هزینه­های کیفیت تعریف می­شوند مورد بررسی قرار نگرفته است. در بیان مفهوم ماهیت هزینه­های کیفیت، کتابچه فوق از کتاب فایگنبام تحت عنوان کنترل کیفیت جامع الهام گرفته است، در حالی که برای یافتن اطلاعات مربوط به هزینه، به منابع دیگر رجوع کرده و توصیه­های خوبی در مورد موضوع­هایی که باید به آنها پرداخته شود یا موضوعاتی که قابل بحث نیستند، همچنین هشدارهای ویژه­ای در زمینه چگونگی تعبیر و بکارگیری اطلاعات مربوط به هزینه ارائه می­دهد.

با این وجود، تنها در حدود یک سوم کتابچه به تعاریف هزینه­های کیفیت اختصاص داده شده و بقیه آن به چگونگی جلب توجه و تایید مدیریت، وصول هزینه­ها و جدول­بندی آنها، بررسی روند هزینه کیفیت و بررسی اصلاحی، ارائه گزارشات بازرگانی به مدیریت و بالاخره حسابرسی و پیگیری می­پردازد. به طور خلاصه باید گفت که تاکید این کتابچه بر نحوه استفاده از اطلاعات مربوط به هزینه­هاست. از دیگر نشریات انجمن کنترل کیفیت آمریکا که به بهترین نحو ممکن به جنبه­های گوناگون هزینه­یابی کیفیت می­پردازد، میتوان به مواردی چون راهنمای کاهش هزینه­های کیفیت و راهنمای مدیریت هزینه­های کیفیت فروشنده اشاره کرد. نشریات قبلی این انجمن امروزه دیگر کاربردی ندارند. با این وجود، در چاپ دوم کتابچه «اصول هزینه­های کیفیت» از این دو راهنما استفاده شده است.

راهنمای کاهش هزینه­های کیفیت ؛ که اولین چاپ آن هفت سال پس از کتابچه «هزینه­های کیفیت چه و چگونه» به بازار آمد   با سوق دادن و جلب توجه افراد به پروژه­های بهبود کیفیت و نیز درگیر کردن و افزایش مسئولیت­پذیری در زمینه­های فنی، بازاریابی و تدارکات مربوط به کیفیت، موارد کاربرد هزینه­های کیفیت را افزایش می­دهد.

در راهنمای مدیریت هزینه­های کیفیت فروشنده ؛ که اولین چاپ آن سه سال پس از چاپ راهنمای کاهش هزینه­های کیفیت به بازار آمد  به این حقیقت اشاره شده است که شرکت­ها خود باعث ایجاد برخی از مشکلات مربوط به کیفیت هستند. امروزه بسیاری از سازمان­های عمده غربی، منابع قابل توجهی را به توسعه ارتباطات منابع­یابی شراکتی با شرکت­های فروشنده شریک خود اختصاص داده و با آنها به گونه­ای بسیار تنگاتنگ دست به اقدامات بهبود کیفیت می­زنند.

اخیرا کمیته هزینه­های کیفیت وابسته به انجمن کنترل کیفیت آمریکا، اقدام به چاپ سه کتاب نموده است. گریم   و کامپانلا ناشرین دو کتابی هستند که بر اساس مقالات : کنگره کیفیت  و   کنفرانس فنی سالانه انجمن کنترل کیفیت  آمریکا تهیه شده­اند. عقیده بر آن است که این منابع، حاوی بهترین تفکرات و عقاید جدید در مورد هزینه­های کیفیت هستند. نشریه موسسه استاندارد انگلستان تحت عنوان  BS6143راهنمای تعیین و بکارگیری هزینه­های مرتبط با کیفیت  که در سال 1981 به چاپ رسید، از بسیاری جهات نسخه خلاصه شده کتابچه ؛ هزینه­های کیفیت چه و چگونه  و در عین حال نوعی تقلید ناقص از آن می­باشد. مهمترین هدف این نشریه استاندارد، که امروزه اصلاح شده است، راهنمایی در زمینه اجرای یک سیستم هزینه­های کیفیت در داخل یک سازمان تولیدی میباشد. از سال 1981 به بعد تاریخچه هزینه­های کیفیت به صورت زیر می­باشد:

  • سال 1987 انتشار استاندارد ISO 9001 تحت عنوان عناصر مدیریت کیفیت و نظام کیفیت خطوط راهنما.
  • سال 1990 انتشار استاندارد BS6143 قسمت دوم تحت عنوان راهنمای اقتصاد کیفیت مدل پیشگیرانه، ارزیابی و شکست.
  • سال 1990 انتشار استاندارد BS6143 قسمت اول تحت عنوان راهنمای اقتصاد کیفیت مدل مبتنی بر فرآیند.
  • سال 1994 انتشار استاندارد QS 9000 تحت عنوان نیازمندی­های سیستم کیفیت.
  • سال 1998 انتشار استاندارد ISO/TR10014 تحت عنوان خطوط راهنما برای مدیریت اقتصادی کیفیت .

هزینه­یابی کیفیت در ابتدا توسط صنایع تولیدی بکار گرفته شد، اما امروزه از سوی بخش بازرگانی، بخش دولتی و سازمان­های خدماتی مورد استقبال فراوان قرار گرفته است. دلایل و شواهد بسیاری وجود دارد که ثابت می­کند هزینه­یابی کیفیت، در محیط­های غیر تولیدی متعدد از جمله موسسات مالی، سازمان­های حمل و نقل و توزیع، موسسات بهداشتی و درمانی و آژانس­های مسافرتی و توریستی نیز به کار گرفته می شود.

مفهوم هزینه­ های کیفیت

 مفهوم کیفیت

کیفیت به درجه مرغوبیت اشاره می­کند. گریسون،  اشاره می­کند که یک خدمت یا کالای با­کیفیت، کالا یا خدمتی است که انتظارات مشتری را در رابطه با ویژگی­های کلیدی عملکرد محصول، قابلیت اطمینان، دوام یا مناسب بودن آن برای استفاده تحقق بخشیده یا مازاد بر آن انتظارات را محقق نماید. کیفیت تطابق معیاری است که تحقق ویژگی­های محصول را نشان می­دهد. تطابق به شدت مورد تاکید است زیرا کلیدی برای تحقق انتظارات مشتری می­باشد. یک محصول معیوب محصولی است که مطابق ویژگی­های مورد انتظار نباشد.

دیدگاههای متفاوتی درباره تطابق وجود دارد که به شرح زیر است:

  • دیدگاه سنتی تطابق: یک دامنه قابل قبول از ارزش را برای هر ویژگی یا مشخصه کیفیت تعریف می­کند. هر واحد محصول که در محدوده مذکور قرار گیرد به عنوان غیر معیوب در نظر گرفته می­شود.
  • دیدگاه کیفیت نیرومند تطابق: بر دقت تطابق تاکید می­کند و هیچ دامنه­ای از انحراف را قابل قبول تلقی نمی­کند. در این دیدگاه مفاهیم نیرومندی و ضایعات صفر مطرح می­شود. نیرومندی به معنای تطابق دقیق با ارزش هدف می­باشد به طوری که هیچ نوسانی مجاز نمی­باشد. ضایعات صفر به معنی این است که تمام محصولات مطابق انتظارات هستند.

همانگونه که هورنگرن ،  اشاره می­کند، دو جنبه اصلی از کیفیت عبارتند از:

  • کیفیت طراحی: شیوه­ای است که ویژگی­های محصول را با نیازهای مشتریان مطابقت می­دهد.
  • کیفیت عملکرد: به این معناست که عملکرد محصول مطابق با طراحی محصول باشد.

گویاترین تعریف را جامعه کنترل کیفیت آمریکا به شرح زیر ارائه کرده است:

  • کیفیت عبارت است از تمامیت ویژگی­های ظاهری و باطنی کالاها یا خدماتی که مشتریان را در لحظه خرید و هنگام استفاده راضی کند.

سازمان بین المللی استاندارد  نیز تعریف نسبتا مشابهی از کیفیت به شرح زیر ارائه کرده است:

  • کیفیت یعنی مجموعه حالت­ها و ویژگی­های یک کالا یا خدمات که نیازهای ظاهری و پنهان مشتریان را برآورده کند.

ابعاد کیفیتی خدمات

طبق یک تعریف، هر فعالیت اولیه یا مکملی که مستقیما به تولید محصول منجر نمی­شود خدمت نامیده می­ شود. به تعبیر دیگر، تمام کارهایی که یک فرد یا سازمان به منظور جلب رضایت مشتری و کمک به آنها بدون عرضه فیزیکی یک کالا و به منظور دریافت بیشترین ارزش از محصولات انجام می­دهد خدمت نامیده می­شود. با این تعاریف میتوان گفت که خدمت بخشی از مفهوم وسیع محصول محسوب می­شود. در عین حال خدمات ویژگی­های متفاوتی نسبت به محصولات دارند که مهمترین آنها عبارتند از:

  • نا ملموس بودن خدمت: یعنی خدمت را قبل از خرید نمی­توان دید، لمس کرد یا حس نمود.
  • عدم یکنواختی و ناپیوستگی کیفیت در خدمات: کیفیت خدمات ارائه شده به افراد ارائه دهنده آن و شرایط ارائه بستگی دارد. بنابراین کیفیت خدمات انجام گرفته ممکن است در طول زمان یکسان نباشد. این در حالی است که در یک خط تولید، علیرغم پراکندگی ذاتی فرآیند، کیفیت محصولات به طور نسبی یکسان می­باشد.
  • تفکیک­ناپذیری میان خدمت و ارائه دهنده آن: چون تاثیر نیروی انسانی در انجام خدمات بالاست معمولا نمی­توان خدمت را از ارائه دهنده آن و وضعیت و شرایط دریافت آن جدا ساخت.
  • غیر قابل ذخیره بودن خدمات: تولید و مصرف خدمات در یک لحظه صورت می­گیرد بنابراین ذخیره­سازی خدمت غیر ممکن است و به همین دلیل امکان رفع اشتباهات احتمالی در آن وجود ندارد.
  • دخالت مشتری: معمولا در فرآیندهای ارائه خدمت خود مشتری نیز دخالت دارد و بنابراین کیفیت نهایی تابعی از نحوه تعامل مشتری ؛ که معمولا خارج از کنترل ارائه دهنده خدمت است ، خواهد بود.

کیفیت واقعی هر خدمت بستگی به آن دارد که چگونه عناصر خدمت در هنگام ارائه آن با یکدیگر عمل میکنند تا انتظارات مشتری را برآورده سازند. عناصر خدمت شامل افرادی که خدمت را انجام می­دهند، ابزارها که پایه عملکرد هستند و محیط فیزیکی که خدمت در آنجا انجام می­شود، می­باشد. اما باید توجه داشت که کیفیت خدمات نمی­تواند بالاتر از پتانسیل منابع تولید کننده آن یا بیشتر از پتانسیل کارکنان سازمان­های خدماتی باشد. بر اساس مطالعات انجام شده، ابعاد زیر از دید مشتریان خدمات مورد توجه قرار می­گیرند

  • قابلیت اطمینان: بیانگر نرخ وقوع خطا می­باشد. به عنوان مثال نرخ اشتباهات یک تایپیست نشان­دهنده قابلیت اطمینان به اوست.
  • پاسخگویی: عبارت است از پاسخگویی درست و به موقع به خواسته­های مشتری، مثل پاسخگو بودن موثر و به موقع کارمند پذیرش هتل.
  • درک مشتری: شامل تلاش ارائه دهندگان خدمت برای شناخت خواسته­ها و نیازهای مشتری جهت تامین آنها می­باشد. به عنوان مثال می­توان به نظرسنجی از مشتریان در زمینه محصولات و یا خدمات ارائه شده به آنها اشاره کرد.
  • دسترسی: عبارت است از دسترسی زمانی و مکانی راحت و سریع به خدمات مورد نیاز، مثلا دسترسی 24 ساعته به خدمات بانکی.
  • رفتار مناسب: مربوط به نوع برخورد پرسنل موسسات خدماتی در رابطه با مشتری می­شود.
  • برقراری ارتباط: برقراری ارتباط مقدمه درک مشتری است. بنابراین فهم بیان مشتری، خوب صحبت کردن، خوب شنیدن در این زمینه اهمیت می­یابد.
  • اعتبار: اعتبار شاخصی کلی است که نشان­دهنده عملکرد کلی سازمان از نظر مشتری بوده و معادل با شهرت در ابعاد کیفیتی محصول محسوب می­شود.
  • امنیت: در این بعد جنبه­های مختلفی که می­تواند برای مشتری ایجاد امنیت نماید مورد توجه قرار می­گیرد. امنیت هم شامل جنبه­های فیزیکی و سخت افزاری و هم شامل جنبه­های نرم افزاری ؛ به معنای قرار نگرفتن اطلاعات خصوصی افراد در دسترس دیگران   می­باشد. مثلا در مورد خدمات پست انتظار این است که نامه­های افراد باز نشود و یا در مورد بیمارستان پرونده­های پزشکی بیماران در دسترس عموم قرار نگیرد.
  • صلاحیت: عبارت است از توانایی و مهارت لازم افراد جهت انجام کارها. این بُعد معمولا در تخصص­های حرفه ای نظیر پزشکی، سدسازی و ساخت نیروگاه و … از اهمیت ویژه­ای برخوردار است.
  • امکانات فیزیکی: دربرگیرنده شرایط و امکانات فیزیکی در محیط و فضا می­باشد. به عنوان مثال امکانات پیشرفته، ساختمان مناسب، وسایل رفاهی و پذیرایی و تجهیزات پیشرفته در این دسته قرار می­گیرد .

هزینه ­های کیفیت

مبحث هزینه­های کیفیت به خودی خود جالب و کنجکاو برانگیز است. به طور رایج همه از اینکه محصول یا خدمت با­کیفیت باشد تمجید می­کنند لیکن کیفیت بالاتر نیازمند اقدامات و تمهیداتی است که انجام آنها مستلزم هزینه و آن هم هزینه­ای قابل توجه است. به هر حال بحث هزینه­هایی که دقیقا به کیفیت مربوط میشود و تاثیری که هر دسته هزینه بر دسته دیگر دارد می­تواند در موجه بودن و یا نبودن تولید محصول و خدمت روشنگر باشد. در اغلب موارد مقایسه هزینه­ها می­تواند مدیران را قانع سازد که انجام برخی هزینه­ها که نهایتا کیفیت را تضمین می­کنند، از زیان­های احتمالی می­کاهد و بر فروش بیشتر و اقبال و همراهی مشتری اثرگذار است .

با گسترش روز افزون مباحث مربوط به سازمان تجارت جهانی و پیوستن تدریجی کشورهای مختلف به این سازمان، لزوم توجه به تکنیک­های مدیریت هزینه بیش از پیش احساس می­شود. کشورهایی که به این پیمان جهانی می­پیوندند به دنبال ساز و کارها و ابزارهایی هستند که بتوانند به دوام و بقا اقتصادی آنها در بازار پر رقابت جهانی کمک کنند و بتوانند پیش از ورود به این رقابت همه جانبه، قابلیت­های مناسب و آمادگی لازم را کسب نمایند. امروزه قیمت و کیفیت از مهمترین مزیت­ها در صنایع به شمار می­آیند. از اینرو ارزیابی رابطه بین این دو مزیت رقابتی در سال­های اخیر به ویژه در صنایع پیشرو در کشورهای صنعتی بسیار مورد بحث بوده است. اینکه عدم کیفیت چه تاثیری بر قیمت محصولات و خدمات و متعاقبا بر درآمد شرکت خواهد داشت و نیز برای رسیدن به کیفیت مطلوب باید چقدر هزینه کنیم، بحث هزینه­یابی کیفیت را جایگاهی ویژه بخشیده است. از اینرو بهبود کیفیت به عنوان بهترین راه برای افزایش رضایت مشتری، کاهش هزینه­های تولیدی و افزایش بهره­وری شناخته شده است.

در بازار یکپارچه دنیای آینده، کسانی قادر به رقابت هستند و می­توانند به دوام و بقا واحدهای تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند کالاهایی با مزایای رقابتی، تولید و به بازار عرضه کنند. عرضه کنندگانی که بتوانند محصولاتی را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمت­های پایین­تر به بازار ارائه کنند، گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار افزایش خواهند داد. از اینرو سازمان­ها به منظور جلب رضایت مشتریان با برقراری و اجرای یک سیستم جامع کنترل کیفیت و برآورد و تخصیص بودجه متناسب بر بهبود کیفیت کالا و خدمات خود تاکید دارند. در سال­های اخیر به مفاهیم و معانی کیفیت توجه زیادی شده است. کانون اصلی تفکرات سازمان­ها و شرکت­ها، بهبود کیفیت به منظور بقا در دنیای رقابتی بوده است. اما موضوعی که در ارتباط با کیفیت و میزان آن در سازمان­ها به خصوص در شرکت­های خدماتی به طور مشخص مورد اندازه­گیری و سنجش قرار نگرفته است مفهوم هزینه­های کیفیت می­باشد که در اذهان عموم به طور شفاف تعریف نشده است .

همه سازمان­ها متحمل هزینه­های کیفی می­شوند، حتی اگر رسما این هزینه­ها را جمع­آوری، محاسبه و گزارش نکنند. هزینه­های کیفیت بسیار وسیع هستند. بر اساس کشفیات و یافته­های شورای ملی توسعه اقتصادی در طی مطالعات انجام شده در خصوص کیفیت و استانداردها نزدیک به 10٪ تا 20٪ کل ارزش فروش یک سازمان صرف هزینه­های کیفیت می­شود. از مهمترین مشکلاتی که در زمینه هزینه­یابی کیفیت وجود دارد این است که هزینه­های کیفیت به طور کامل در گزارش­های حسابداری ثبت نمی­شوند و اغلب بخش قابل توجهی از آنها مغفول می­ماند. همچنین این هزینه­ها را نباید تنها به فعالیت­های تولیدی و عملیاتی محدود نمود، بلکه باید به هزینه­های صورت گرفته در حوزه بخش­های خدماتی نیز توجه کرد .

بر اساس بررسی­ها و مطالعات متمادی متخصصان ستادی کیفیت، نکات جالب توجه زیر در مورد هزینه­های کیفیت آشکار شده است:

  • هزینه­های وابسته به کیفیت، بسیار بیشتر از آنچه در گزارش­های حسابداری به چشم می­خورد، است. برای اغلب سازمان­ها این هزینه­ها بین 20 تا 40 درصد فروش گزارش شده است.
  • هزینه­های کیفی فقط ناشی از عملیات کارگاهی نبوده، بلکه عملیات پشتیبانی نیز سهم عمده­ای در این هزینه ها دارند.
  • بخش عمده­ای از این هزینه­ها ناشی از کیفیت پایین محصولات یا خدمات می­باشد. در حالی که امکان حذف این هزینه­ها وجود دارد ولی معمولا در هزینه­های استاندارد عملیاتی پنهان شده­اند.
  • در سازمان­هایی که از هزینه­یابی کیفیت استفاده شده است معمولا دو نوع فعالیت دستور کار قرار گرفته است:
  • برآورد هزینه­های ناشی از کیفیت پایین محصولات و استفاده از یافته­ها و نتایج آنها جهت تعریف پروژه­های بهبود کیفیت.
  • توسعه سیستم حسابداری جهت تعیین هزینه­های کیفی و سپس انتشار و اعلام نتایج بدست آمده. هدف از این امر ایجاد انگیزه در مدیران برای انجام اقداماتی در جهت کاهش این هزینه­ها به کمک اعداد و ارقام منتشر شده می­باشد. متاسفانه در ایران تاکنون توجه کافی به این مطلب نشده است. به طوریکه اکثر متخصصین و کارشناسان حتی با مفاهیم اولیه آن نیز آشنا نیستند .

تعاریف هزینه­های کیفیت

افراد مختلف یک سازمان راجع به هزینه کیفیت برداشت­های متفاوتی دارند، اغلب آنها هزینه کیفیت را شامل هزینه­های بازرسی و ضایعات می­دانند. اما با شناخت بهتر این مفهوم، هزینه­های قابل توجه دیگری نیز مطرح می­شود . در ذیل تعاریف گوناگون هزینه­های کیفیت بیان می­گردد:بر اساس تعریف ژوزف ژوران  ، هزینه­های کیفیت مجموع هزینه­هایی است که در صورت عدم وجود مشکلات کیفیت، حذف می­شوند .

هزینه­های کیفیت عبارت است از هزینه مرتبط با کلیه فعالیت­هایی که در یک سازمان به منظور تولید محصول یا خدمات با­کیفیت ایجاد می­شوند. به عبارت دیگر هر هزینه­ای که به خاطر کامل نبودن کیفیت ایجاد شده باشد، هزینه کیفیت است. بنابراین هزینه کیفیت شامل کلیه هزینه­های مربوط به تلاش در جهت تامین رضایت مشتری به علاوه زیان­های ناشی از خطا در رسیدن به اهداف تعیین شده است. در واقع هزینه کیفیت هر گونه هزینه­ای است که اگر کیفیت محصولات و خدمات کامل باشد در شرکت رخ نمی­دهد. هزینه کیفیت بخشی از هزینه­های عملیاتی است که محصول ؛ کالا یا خدمات   بی­کیفیت آنرا ایجاد کرده است .

در برخی از سازمان­ها، هزینه­های رسیدن به کیفیت مطلوب را معادل هزینه­های کیفیت می­دانند و برخی دیگر هزینه­های عملیاتی واحد کنترل کیفیت ؛ تجهیزات، حقوق و دستمزد و … را با هزینه­های کیفیت یکسان در نظر می­گیرند. اما کارشناسان و متخصصان کیفیت، هزینه­های کیفیت را با هزینه­هایی که از کیفیت پایین و نامطلوب محصول ناشی می­شود معادل می­دانند.

طبق تعریف سازمان اروپایی کیفیت ؛ هزینه­های کیفیت عامل اصلی برای بکارگیری، شناخت و برطرف کردن ضایعات در مواد یا محصولات بوده و شاخصی برای کیفیت یا سطح کیفیت یک محصول نمی­باشد. آنچه که از این تعریف استنباط می­شود این است که هزینه­های کیفیت، ابزارهای اطلاعاتی برای مدیریت هستند و شاخصی برای خوب یا بد بودن محصول نمی­باشند زیرا به صرف انجام هزینه نمی­توان در مورد خوب یا بد بودن یک محصول قضاوت کرد .

 هزينه­هاي كيفيت مخارجي هستند كه توليد كننده، مصرف كننده و يا جامعه از بابت كيفيت محصول يا خدمات متحمل می­شوند و شامل مخارج مربوط به پيشگيري از بروز عيب، فعالیت­های ارزيابي و خسارت­هاي ناشي از شكست­هاي داخلي و خارجي مي­شود. هزينه­هاي كيفيت همچنين شامل هزينه­هاي تأمين و تضمين كيفيت رضايت بخش و هزينه­هاي زيان­هاي ناشي از عدم كيفيت مطلوب مي­شود.

گریسون ؛ هزینه­های کیفیت را اینگونه تعریف می­کند: هزینه­های کیفیت هزینه­هایی هستند که به علت کیفیت پایین وجود دارند یا احتمال وقوع آنها می­رود. در واقع هزینه کیفیت هزینه عدم تطابق است. هزینه تطابق تمام هزینه­هایی است که برای مطابقت محصول با استانداردها و خواسته­های مشتریان تحمل می­گردد. هزینه عدم تطابق نیز دربرگیرنده تمام هزینه­هایی است که در نتیجه عدم مطابقت محصول با استانداردها و انتظارات مشتریان به شرکت تحمیل می­شود.هزینه­های کیفیت طبق تعریف دیل و پلانک عبارتند از: هزینه­های حصول اطمینان و تضمین کیفیت یا هزینه­هایی که در زمان فقدان کیفیت ایجاد می­گردد. هزینه­هایی که در گروه­هایی از قبیل هزینه­های پیشگیری، هزینه­های ارزیابی، هزینه­های شکست درونی و هزینه­های شکست بیرونی دسته­بندی می­شوند. همچنین در تعریفی دیگر بیان نموده­اند که هزینه­های کیفیت، مخارجی هستند که تولید کننده، مصرف کننده و یا جامعه از بابت کیفیت محصول یا خدمات متحمل می­شوند. و همچنین هزینه­های مرتبط با کیفیت عبارتند از مخارج مربوط به پیشگیری از بروز عیب، فعالیتهای ارزیابی به اضافه خسارات ناشی از شکست­های درونی و برونی .

در یک تعریف کلی می­توان بیان کرد که:کل هزینه­ های کیفیت= هزینه­های پیشگیری+ هزینه­های ارزیابی+ هزینه­های شکست داخلی+ هزینه­های شکست خارجی .

دلایل اهمیت هزینه­های کیفیت

دلایل اهمیت هزینه­های کیفیت عبارتند از:

هزینه­های کیفیت بسیار وسیع هستند. در سال 1978، دولت بریتانیای کبیر میزان این هزینه­ها را در حدود ده هزار میلیون پوند تخمین زد که چیزی معادل 10٪ کل تولید ناخالص ملی این کشور بود. هیچ دلیلی بر این امر وجود ندارد که امروزه از میزان این هزینه­ها کاسته شده باشد. بر اساس کشفیات و یافته­های شورای ملی توسعه اقتصادی در طی مطالعات انجام شده در خصوص کیفیت و استانداردها که در سال 1958 به چاپ رسید نزدیک به 10٪ تا 20٪ کل ارزش فروش یک سازمان صرف هزینه­های کیفیت می­شود. با طرح رقم 10٪، اینگونه تخمین زده می­شود که صنایع تولیدی انگلستان، با کاهش چنین هزینه­هایی، قادر به پس­انداز سرانه­ای معادل 6 هزار میلیون پوند در سال خواهند بود. مطالعات گوناگون انجام شده توسط موسسه علوم و صنعت دانشگاه منچستر و اطلاعات گردآوری شده به وسیله سازمان­های داوطلب برای این کار همگی حکایت از آن دارند که هزینه­های کیفیت به طور عمده رقمی معادل 5٪ تا 25٪ گردش فروش سالیانه یک شرکت را تشکیل می­دهند.

این هزینه­ها به نوع صنعت، محیط تجاری یا خدمات، برداشت سازمان از آنچه هزینه­های کیفیت را تشکیل می­دهد یا نمی­دهد همچنین مدیریت کیفیت جامع و نیز دامنه اعمال و بکارگیری روند بهبود کیفی مستمر در سازمان بستگی دارند. کرزبی؛  معتقد است که شرکت­های تولیدی به دلیل دوباره­کاری­های مکرر، متحمل هزینه­ای معادل 25٪ تا 30٪ فروش خود هستند. در حالیکه در شرکت­های خدماتی، به گفته وی نزدیک به 40٪ تا 50٪ هزینه­های عملیاتی به هدر می­رود. از طرف دیگر، بلیدز ، ضمن انتقال نوع هزینه­های کیفیت که در بخش­های تولیدی و خصوصی مطرح است به شبکه بهداشت ملی انگلستان، اظهار می­دارد که این امر ممکن است منجر به زیان­های سرانه­ای بالغ بر 6 تا 11 هزار میلیون پوند در سال گردد. بر طبق تجربیات موسسه علوم و صنعت دانشگاه منچستر اینگونه تخمین زده می­شود که هر سازمانی که در زمینه بهبود کیفیت شاهد پیشرفتی از خود نمی­باشد، باید هزینه­های کیفیت خود را بین 10٪ تا 14٪ گردش فروش سالیانه­اش در نظر بگیرد.

معمولا 95٪ هزینه­های کیفیت صرف ارزیابی و شکست می­شود. این هزینه­ها تاثیر چندانی در بالا بردن ارزش تولیدات یا خدمات ندارند. از طرفی دیگر میتوان هزینه­های شکست را دست کم نادیده گرفت. با از بین بردن عوامل موثر در عدم تطابق به منظور کاهش هزینه­های نارسایی میتوان به میزان قابل توجهی از هزینه­های ارزیابی کاست. تحقیقات موسسه علوم و صنعت دانشگاه منچستر در خصوص هزینه­یابی کیفیت نشان می­دهد که هزینه­های کیفیت را میتوان از طریق متعهد کردن سازمان در قبال فرآیند سیستم بهبود کیفیت در سطح شرکت­ها، ظرف مدت سه سال به یک سوم میزان موجود آنها تقلیل داد.

هزینه­های غیر ضروری و قابل چشم­پوشی موجب گرانی کالاها و خدمات می­گردند، که این امر به نوبه خود، بازار رقابت کالاها و در نهایت میزان حقوق و دستمزدها و نیز استانداردهای زندگی را تحت تاثیر قرار می­دهد.علیرغم وسعت هزینه­ها و علیرغم آنکه میزان قابل توجهی از آنها قابل چشم­پوشی هستند، اما واضح است که هزینه­ها و اقتصاد مربوط به بسیاری از فعالیت­های کیفی، از جمله سرمایه­گذاری در زمینه پیشگیری و ارزیابی از سوی بسیاری شرکت­ها هنوز شناخته نشده است. یقینا چنین اموری در تجارت­های موفق و پر­رونق، غیر موجه و غیر منطقی بنظر می­رسند .

منبع

هوشیاری،سعید(1393)، تاثیر بکارگیری فناوری اطلاعات بر هزینه­های کیفیت،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی؛ موسسه آموزش عالی غیردولتی غیرانتفاعی ارشاد دماوند

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0