مدیریت عملکرد چیست؟
سازمانها برای حـفظ بقای خود و پیشـرفت در دنیای رقابتی امروز به بهبـود مسـتمر عملكرد خود نیاز دارند. اصلاح عملكرد فردی و سازمانی كلید موفقیت در رقابت است. عواملی چون تغییر سریع، كسری بودجه، كوچك شدن و ساختاردهی مجدد و فشارهای اجتماعی برای پاسخگویی بیشتر سازمانها نسبت به عملكردشان، موجب تأكید بیشتر بر مدیریت عملكرد شده است. برای مدیریت عملکرد تعاریف متـعددی ارائه شـده اسـت کـه می توان به دو مورد درپی آمده اشاره کرد:
«مدیریت عملكرد یكی از ابزارهای كسب نتایج بهتر از كل سازمان، گروه ها و افراد درون سازمان،ازطریق درک و مدیریت نمودن عملكرد دریك چارچوب توافق شده از اهداف ، استانداردها و نیازمندی هاست» «مدیریت عملکرد فرایندی چرخه ای- مرحله ای و در حال تکامل است که وضع فعلی را در حوزه های مورد نظر مدیریت بـا استفاده از شاخص های قـابل محاسبه ، مورد سنجش قرار می دهد و سپس اطلاعات بدست آمده را با استانداردهای پذیرفته شده مورد ارزیابی و قضاوت قرار می دهد».
مزیت های مدیریت عملکرد
نمونه هایی از مزیت های مدیریت عملکرد عبارتند از:
- بهبود عملکرد فردی و تیمی
- شناسایی عملکردهای برتر جهت ارتقا
- توسعه و بهبود ارتباطات و روابط کاری با کارکنان
- ابزاری هوشمند برای اثربخشی مدیریت انسانی و دستیابی به کارایی بیشتر و ارتقای اثربخشی
- تقویت ارزش های سازمانی
- ایجاد ادراکی مشترک در مدیران و کارمندان در مورد کاری که انجام می دهند.
نقش مدیریت عملکرد در مدیریت استراتژیک
از طریق مدیریت عملكرد می توان یك پیوند استراتژیك بین چشم انداز، مأموریت و اهداف كاركردی، گروهی و فردی در سازمان ایجاد و سازمان را در جهت تحقق اهدافش کمک كرد و از طریق ارزیابی و سنجش عملكرد می توان به میزان همسویی كاركنان با اهداف مزبور آگاهی یافته و بااستفاده از چرخه بهبود و اصلاح عملكرد نسبت به مهارتها، تواناییها، دانش و رفتار كاركنان اطلاعات كسب كرد. رویكرد مدیریت عملكرد ارزش افـزوده ای به سازمان اضافـه می كند، ولی آنچه از اهمیت زیادی برخوردار است این است که کلیه قسمتهای سازمان باید درانجام آن همکاری كنند.
مراحل پیاده سازی و استقرار مدیریت عملکرد
برای استقرار نظام مدیریت عملكرد در سازمانها طی مراحل مختلفی نیاز است كه به صورت خلاصه می توان مراحل درپی آمده را برشمرد:
الف: بررسی پیش نیازهای نظام مدیریت عملكرد: برای طراحی واجرای مدیریت عملکرد باید یکسری از پیـش نیـازها رعـایت شوند.از پیش نیازهای اصلی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- وجود نمودار و ساختار سازمانی مناسب و متعادل در سازمان
- وجود احساس نیاز به نظام مدیریت عملكرد در سازمان
- تمایز قائل شدن بین نظام مدیریت عملكرد و نظام پاداش دهی در سازمان
- پذیرفتن این اصل كه با استقرار مدیریت عملكرد همه مشكلات سازمان را نمی توان یكجا حل كرد.
ب: مرحله انتخاب مدل مناسب مدیریت عملكرد برای سازمان: برای استقرار نظام مدیریت عملكرد یك چهارچوب نظری و مدل مناسب به عنوان زیربنای كار مورد نیاز است. دراین راسـتا باید مدل های موجود را مورد بررسی قرار داد و متناسب با شرایط سازمان مدل مناسب را انتخاب نمود. برای شروع طراحی نظام مدیریت عملكرد كه برای سازمانهای صنعتی و تولیدی مناسب است، پیشنهاد میشود.
ت: مرحله بومی كردن مدل مدیریت عملكرد در سازمان
ث: مرحله شروع طراحی و پیاده سازی: دراین مرحله با توجه به جمع آوری اطلاعات در مراحل قبلی کار طراحی و تـدوین بنـیادهای نظـام مدیریت عمـلکرد شـروع می شود.
ج: مرحله فرهنگ سازی: مرحله فرهنگ سازی اساسی ترین مرحله در طراحی نظام مدیریت عملكرد محسوب می شود. فرهنگ سازی برای نظام مدیریت عملكرد مشكل و وقت گیر است و لازم است كه این كار باحوصله پیگیری شود.
در فرهنگ سازی اصلاح ذهنیت افراد نسبت به نظام مدیریت عملكرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به طور كلی، با سازوكارهای درپی آمده می توان در زمینه نظام ارزیابی عملكرد فرهنگ سازی معقول ومطلوبی انجام داد:
- آموزش توجیهی
- تهیه بروشورهای عملی
- حمایت و تأكید مدیریت ارشد سازمان
- مرحله اجرای آزمایشی – نهادی
نظام ارزیابی عملکرد را در یک واحد یا بخش به صورت آزمایشی پیاده می کنند و پس از رفع نقاط ضعف و ایرادات احتمالی، آن را در فرایندهای رسمی سازمان به اجرا درمی آورند.
چ: مرحله به كارگیری نتایج مدیریت عملكرد: آنچــه به نظـام مدیـریت عملـكـرد مشـروعـیـت مــی دهـد و لـزوم آن در سازمان را بیان می كند به كارگیری نتایج حاصل از آن است، اگر از نتایج به دست آمده از مدیریت عملكرد به خوبی استفاده نشود، پس از مدتی بی تفاوتــــی و بـیاعتقادی بر نظام مستولی و اثرات بسیار نامطلوبی برای سازمان به دنبال دارد، بنابراین، استفاده از نتـایج ارزیـابی عملـكرد به مقـدار زیـادی می تواند در اصـلاح افـراد، فـرایـندها و روشها و عملكرد سازمان مؤثر باشد.
ح: مرحله بازنگری و اصلاح نظام مدیریت عملكرد: مدیریت عملكرد یك نظام، پویا كردن سازمانهاست كه خود بیشتر از هر چیزی نیازمند پویا ماندن است. پس باید با توجه به شاخص هایی، آن را مورد بازنگری و اصلاح قرار داد.
سیستم های سنجش عملکرد
مدیریت سازمان ها بدون توجه به عملکرد آنها امکان پذیر نیست و برای اندازه گیری عملکرد سازمان ها نیاز به یک سیستم دقیق و کارآمد می باشد که از آن به عنوان سیستم اندازه گیری عملکرد نام برده می شود.
برای سیستم اندازه گیری عملکرد، تعاریف مختلفی ارائه شده است که هر کدام از جنبه خاصی به این موضوع نگریسته است اما تعریف کوتاه و کاملی از این سیستم را می توان به شکل زیر ارائه کرد:
یک سیستم اندازه گیـری عمـلکرد، میـزان دستـیابی سـازمـان به اهداف از پیش تعیین شده را از طریق اندازه گیری مجموعه ای از شاخصها تعیین می کند. نکات اساسی یک سیستم اندازه گیری عملکرد شامل موارد درپی آمده است:
- اهداف واضح، واقع گرا و قابل سنجش که از مأموریت سازمان و برای مدیریت و برنامه ریزی نشأت میگیرند.
- اندازه های عملکرد برای سنجش میزان دستیابی به مأموریت و اهداف.
- داده های درست تکرارپذیر و قابل قبول
- سیستم بازخورد برای پشتیبانی و بهبود مستمر فرایندهای سازمان.
اندازه گیری عملكرد هر بنگاه اقتصادی، می تواند در تعیین موقعیت فعلی بنگاه، حركت و جهت گیری های آینده، و برنامهها و فعالیتهای بهبود دهنده مؤثر باشد و اصولاً بدین منظور اجرا می شود. نگـاهـی به شاخـصهای مـورد استـفـاده در روشهـای ارزیابی عملکرد نشان می دهـد کـه وجـه مالی سازمان یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی سازمانهای پیشین بوده است. اما این شاخص دارای اشکالاتی از جمله موارد زیر است:
شاخصهای مالی کلان نگر نیستند و عوامل بیرونی مؤثر بر فعالیت های سازمان را در نظر نمی گیرند. شاخصهای مالی کوتاه نگر هستند؛ لذا مدیرانی که عملکردشان با این شاخصها سنجیده می شود، ترغیب می شوند که با به خطر انداختن ارزش ها و عملکرد بلندمدت سازمان، نتایج کوتاه مدت را بهبود بخشند. بنابراین باید در نظام سنجش عملکرد علاوه بر بهره گیری از شاخصهای مالی(شاخصهای باتأخیر)، به تدوین شاخص های آینده نگری مانند رشد و یادگیری نیز پرداخته شود. نگـرش فراینـدی به سـازمـان و مدیریـت فرآینـدهای سازمـان جهت انجام مأموریت آن و حرکت به سمت چشم انداز سازمان، در سال هـای اخیـر به طور روزافـزونی مـورد توجـه قـرار گرفته است. در چنین وضعیتی اندازه گیری عملکرد سازمان، همان اندازه گیری فرآیندهای آن خواهد بود. سیستمی از فرایندهای درون سازمان، همراه با شناسایی و تعیین ارتباط متقابل این فرایندها و هم چنین مدیریت آنها میتواند به عنوان دیدگاه فرآیندگرا نامیده شود.
منبع
رستمی، طاهره(1394)، تأثیر مؤلفه های کنترل مدیریت فروش در گرایش به کارآفرینی سازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید