مدل مفهومی یا چارچوب اصلی طرح

با توجه به مطالب عنوان شده چنین به نظر می رسد که می توان رابطه ای بین متغیرهای حاضر در این پژوهش به گونه ای در نظر گرفت که ارتباط منطقی و معقولانه­ی بین آنها را توجیه کند. بر اساس مبانی نظری و همچنین نتایج تحقیقات، هر مدیر چه در سطح عالی، میانی و یا اجرایی(عملیاتی) به تناسب سطح مدیرتی خود، باید از سه مهارت انسانی، ادراکی و فنی برخوردار باشد. بدیهی است این سه مهارت عملکرد مدیر یعنی مجموع کارایی و اثربخشی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. به طوری که هر قدر مدیری از مهارت های بالاتری برخوردار باشد، از میزان اثربخشی و کارایی بیشتری نیز بهره مند خواهد بود. اهمیت مدیریت در طول تاریخ حیات آدمی به گونه ای است که می توان سیر حرکت تکاملی و رشد و تعالی جوامع انسانی و یا زوال و افول اقوام بزرگ تاریخی را با خصایص و نقش رهبران جامعه و شیوه های مدیریت آنان مرتبط دانست. نیاز به مدیریت و رهبری در همه­ی زمینه های فعالیت اجتماعی، محسوس و حیاتی است. این نیاز به ویژه در نظام های آموزش و پرورش اهمیت بسیار دارد. زیرا آموزش و پرورش نقش اساسی در گردش امور جامعه و تداوم و بقای آن دارد و سازمان های آموزشی به عنوان مهم ترین سازمان های تعیین کننده آینده­ی یک کشور هستند. مدیریت سازمان های آموزشی، امروز با ابعاد و قلمرو وسیع و پیچیده خود به عمق نظر، بینش و انعطاف پذیری هر چه بیشتر مدیران نیاز دارد.

زمانی که سازمان ها خیلی کوچک بودند، مدیرانی لازم داشتند که مدیریت حرفه ای را انجام بدهند. این بدین معنی است که مدیریت اصولی دارد و بیشتر توسط اهداف عینی سازمان و افراد تعیین می گردد تا توسط مالکان سازمان یا به وسیله انتصاب سیاسی. هر سازمانی به افراد مدیری نیاز دارد که کار مخصوص مدیریت را انجام بدهند: برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، ارزیابی و رشد افراد. هر سازمانی نیازمند مدیری است که مسئولیت کارهایش را بپذیرد. مسئولیت پذیری کارها و نه یک مقام یا عنوان یا دستور به افراد، مشخص کننده مدیر است و انسجام (یکپارچگی) و نه نبوغ ، ویژگی اصلی و اساسی مدیران است.

هر عضو سازمانی کار متفاوتی را انجام می دهد. اما همگی آنها باید در جهت یک هدف مشترک باشند، یک عملکرد مشترک. هر کدام باید در جهت کارهای خود تلاش نمایند. برتری حرفه ای وسیله ای در جهت اهداف مشترک است. اما در ذات خود سازمان تمایل به انحراف از اهداف مشترک را دارد. بنابراین سازمان ها نیازمند مدیریت به وسیله هدف هستند تا بتوانند تلاش های فردی را با عملکرد مشترک یکپارچه سازند. اهداف مدیریتی باید توسط خودشان وضع گردد و باید برای خود کنترلی مورد استفاده قرار بگیرد.

مدیران بایستی بیشتر بر دانش و مهارت های خود متکی باشند که در کارهایشان بدانها نیاز دارند. اطلاعاتی که باید در اختیار دیگران بگذارند و روش هایی که مدیران بکار می برند تا داده های پراکنده و آشفته را به اطلاعات متمرکز و منظمی جهت اثربخشی و کارایی بیشتر تبدیل نمایند.

مدیران، عاملان دگردیسی هستند؛ مدیریت تلاش انسان را از همه­ی جهات در یک سازمان واحدی به هم پیوند می­دهد. مدیریت مبتنی است بر دانش انسانی، علوم اجتماعی و فن آوری. بدین ترتیب مدیریت در واقعی ترین معنای خود یک هنر آزاد است و چون هنرهای آزاد مفید و کابردی اند، پس مدیریت یک اصل است.

در مدیریت سه وظیفه­ی عمده وجود دارد که می توانند بعد نامیده شوند:

اولین وظیفه، اندیشه برای تعیین اهداف خاص و ماموریت اصلی سازمان است.

دومین وظیفه، مولد ساختن کار و موفقیت کارکنان است.

سومین و آخرین وظیفه، مدیریت مسائل اجتماعی و مسئولیت اجتماعی است.

موفقیت عملی در مدیریت بستگی دارد به اینکه ، مدیر ضمن داشتن دانش علمی، بتواند به درستی تشخیص دهد که در موقعیت های مختلف، چگونه و تا چه حد از دانش علمی استفاده به عمل آورد. به عبارت دیگر توانایی در قضاوت و تصمیم گیری لازمه­ی موفقیت در امر مدیریت است، ولی در اختیار داشتن مجموعه ای از اطلاعات و شواهد این توانایی را ایجاد نمی کند؛ آن چه یک مدیر را در تحقق اهداف سازمانی یاری می کند، برخورداری از ویژگی ها و یا قابلیتهای سه گانه­ی مدیریتی؛مهارت انسانی، ادراکی و فنی وبهره گیری مطلوب ازآنها در شرایط مختلف است در این صورت میتوان به اثربخشی و کارایی ودر نهایت بهره وری یک سازمان امیدوار بود.

منبع

مهدی زاده،فرزانه(1393)، اثربخشی وکارآیی مدیران ومسئولین انتصابی وانتخابی ازنظرمیزان برخورداری ازمهارت های مدیریتی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0