مدل­های اثربخشی تبلیغات

-مدل سلسله مراتب اثرات

مدل سلسله مراتب اثرات  و یا پیامدهای سلسله مراتبی اثربخشی در اوایل دهه 1960 توسط لاویج و استینر مطرح شد. این مدل چنین فرض می کند که مصرف­کنندگانی که یک محصول را خریداری می­کنند از طریق سلسله مراتب متوالی از آگاهی به سمت خرید محصول حرکت می کنند.به عبارت دیگر این مدل با آگاهی از تبلیغ آغاز می­شود سپس از طریق دانش به سمت ایجاد پیوند و تمایل، رجحان، اعتقاد و قصد خرید به پیش رفته و درنهایت به خرید محصول ختم می­شود. طراحان مدل بر این باور هستند که این مدل مراحل شناختی، احساسی و رفتاری پردازش اطلاعات را یکپارچه می­سازد.. بر این اساس در این مدل سه مرحله مجزا در خصوص پاسخ به تبلیغات شناسایی می­شود.بیشتر افرادی که فرصت دیدن یا شنیدن یک تبلیغ را دارند به مرحله اول می­رسند، با این حال از بین این افراد تعداد افرادکمتری به مرحله دوم و باز هم افراد کمتری به مرحله سوم می رسند. بنابراین برای اینکه تبلیغات بتوانند به صورت اثربخش عمل نمایند باید قابلیت هدایت بیننده را از مرحله اول به آخرین مرحله داشته باشد. پژوهش های صورت گرفته در سال­های اخیر مدل سلسله مراتب اثرات را از این جهت مورد سؤال قرار داده است که ممکن است پیوندهای مستقیم از ابعاد نگرشی سطوح پایین­تر به رفتار خرید توصیف بهتری از ارتباط آنها ارائه دهد.

– مدل AIDA

مطالعات در زمینه ارزیابی ارتباط بین تبلیغات و فروش طیفی از مدل­های ساده خطی تا مدل­های چند متغیره و معادلات پویا و ایستا را در بر می­گیرد. در این میان مدل­های خطی که ساختارهای مرتبط را به خرید محصول پیوند می­دهد معمول­ترین رویکرد برای توصیف ارتباط بین ابعاد نگرشی تبلیغات و رفتار خرید واقعی می­باشد. چارچوب AIDA که مدل مرحله­ای است که طبقه بندی مراحل رفتاری مرتبط با اقدام به خرید را با بیان مراحل مختلف تکامل این رفتار امکان­پذیر می­سازد .

مدلAIDA  نخستین بار توسط المو لویس در سال 1898 ابداع و طراحی شد. این مدل که فرایند موفقیت فروش را بر اساس تبلیغات به تصویر میکشد نتیجه مطالعات مختلفی است که در صنعت بیمه عمر در امریکا صورت گرفت و مدل­سازی اقدام به خرید را از نقطه نظر مصرف کننده در چهار مرحله را امکان پذیر ساخت،این مدل بر مبنای این عقیده بنا شد که فعالیت­های فروش در صورتی موفق است که بتواند چهار مرحله را طی کند، یعنی باید توجه مخاطب را جلب کند، باعث ایجاد علاقه در وی شود، تمایل و حالت متقاعد کنندگی در مخاطب خلق کرده و در نهایت باعث تسریع عمل گردد . در حقیقت تبلیغات ابزاری فراهم می­کند که از طریق آن سازمان­ها می­توانند مخاطبین خود را از یک مرحله خرید به مرحله بعد هدایت نماید .این مراحل عبارت است از:

-توجه (A): توجه و آگاهی از وجود محصول یا خدمت؛

-علاقه :(I)علاقه بهدریافت اطلاعات در خصوص ویژگی­ها و مزایای محصول یا خدمت؛

– تمایل (D): تمایل نسبت به محصول یا خدمت (متقاعد شدن نسبت به پیام تبلیغ)؛

– اقدام (A): اقدام، یعنی خرید محصول و یا استفاده از خدمت.

این مراحل در هر زمان دیدگاه و وضعیت ذهنی را در ارتباط با پیام تبلیغ بیان می­کند. به عبارت دیگر در یک زمان خاص رفتار مخاطب می­تواند تحت تأثیر یک مرحله مشخصی از مدل بروز کند ( توجه، علاقه، تمایل و اقدام) .شکل زیر این مراحل را در قالب مدل AIDA به تصویر می­کشد.

مدل  AIDAاز مدل های پرکاربرد در حوزه تبلیغات می­باشد. اگر چه ایده اصلی طراحی مدل بیان مراحل پیشرفت دیدگاه مخاطب یا بیننده تبلیغ در طول فرایند خرید محصولات یا خدمات بوده است، این مدل قابلیت اندازه­گیری اثربخشی تبلیغات ارائه شده در حوزه های غیرتجاری را نیز دارا است. همانطور که پیش از این اشاره شد موضوع تبلیغات در حوزه بازاریابی اجتماعی رفتارهای اجتماعی و هدف این تبلیغات آگاهی مخاطب از رفتارهای نامطلوب، پیامدهای آن، تغییر نگرش مخاطب و در نهایت پذیرش یک نگرش جدید در راستای رفتار مطلوب است. مدل  AIDAدر این بخش نیز می­تواند میزان دست­یابی این تبلیغات به اهداف تدوین شده را مورد ارزیابی قرار دهد. مراحل مدل در این حالت عبارت است از:

– توجه (A): آگاهی مخاطب نسبت به موضوع تبلیغ و توجه به پیام مطرح شده در تبلیغ؛

– علاقه (I): علاقه به دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص پیامدهای مثبت و منفی رفتارهای مطرح شده در تبلیغ؛

– تمایل (D): متقاعد شدن نسبت به نگرش رفتاری جدیدی در پیام تبلیغ و پذیرش این نگرش؛

– اقدام (A): پذیرش کامل دیدگاه جدید و تغییر رفتار در جهت رفتار توصیه شده در پیام تبلیغ.

بنابراین مطابق با مدل تبلیغات بازاریابی اجتماعی تنها در صورتی از اثربخشی مطلوب برخوردار است که مخاطب را از مرحله اول به آخرین مرحله هدایت نماید. بر این اساس هنگامی که تبلیغ یا جلب توجه مخاطب و آگاه نمودن وی در خصوص موضوع تبلیغ بتواند او را تا آخرین مرحله یعنی تغییر واقعی رفتار هدایت کند هدف تبلیغ محقق شده و تبلیغ اثربخشی مطلوب را داراست.

-مدل سلسله مراتب کروگمن

این مدل توسط کوگمن در سال 1965 ارائه شده است و بر اساس آن تبلیغات اثربخش سلسله مراتب سه­گانه­ای را بر اساس موقعیت در سه مسیر متفاوت طی می­کند که منجر به شکل­گیری سه مدل فرعی شده است. این مدل­ها که درنتیجه تفاوت در مراحل شکل گیری موقعیت ذهنی و رفتاری فرد در مواجهه با تبلیغ مطرح می­شود عبارتست از سسله مراتب یادگیرنده، سلسله مراتب ناموزون/ اسنادی و سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین.

-سلسله مراتب یادگیرنده

بر اساس این مدل مصرف­کننده هنگامی اقدام به خرید یک محصول یا خدمت می­کند که در مورد آن محصول یا خدمت اطلاعات کافی کسب کرده و یا به عبارت دیگر یادگیری وی در مورد آن تکمیل شده باشد.عموما در خصوص محصولات و خدماتی کاربرد دارد که مصرف کننده با دقت در مورد آن تصمیم­گیری می­کند. خرید خانه و اتومبیل و استفاده از بیمه و همچنین تصمیم­گیری در خصوص تحصیلات از جمله این محصولات و خدمات است. از مدل های سلسله مراتب یادگیرنده می­توان به مدل AIDA اشاره کرد که در بخش­های پیش مطرح شد.

-سلسله مراتب ناموزون/ اسنادی

نظریه اسنادی بر اساس این باور بنا شده است که افراد تلاش می­کنند رفتار خود را به دلایلی نسبت دهند. این علل می­تواند امری درونی یا بیرونی نسبت به فرد یا موضوع مورد نظر باشد. بر این اساس اگر مرجع شخص دیگری باشد (مثلا فردی با نقش تأیید کننده)، آگاهی از این موضوع که آیا فرد تأیید کننده محصول را به دلیل علاقه ای که به آن دارد تأیید می­کند( اسناد درونی) و یا به دلیل این که برای این کار پول دریافت می­کند (اسناد بیرونی).

سلسله مراتب درگیری ذهنی پایین

این مدل در مورد محصولاتی کابرد دارد که مصرف کننده برای تصمیم­گیری در مورد آن تلاش ذهنی بالایی صرف نمی­کند. به عبارت دیگر در این موارد گروه محصول قیمت پایینی دارد و ارزان است بنابراین مصرف کننده ترجیح می­دهد که به جای بررسی گزینه­های ممکن خرید و انتخاب از بین نام­های نام­های تجاری مطرح شده یک نام تجاری امتحان کرده و بعد از استفاده در مورد آن تصمیم­گیری کند. رضایت در خرید آزمایشی منجر به یادآوری نام تجاری و در نتیجه تکرار خرید می­شود در غیر این صورت خرید تکرار نخواهد شد. تکرار خرید یک نام تجاری منجر به ایجاد علاقه نسبت به آن نام تجاری می شود . مسیر رفتاری فرد و سلسله مراتب این مدل به صورت زیر است:

-مدل DAGMAR

مدل دیگری که برای ارزیابی اثربخشی تبلیغات ارئه شده است مدل فرایند تبلیغات به نام DAGMAR می­باشد که توسط کلی در سال 1961 ابداع شده است. این مدل از اهداف تبلیغ برای ارزیابی تبلیغ استفاده می­کند. طبق این مدل ارتیاات تجاری باید بتواند یک مشتری بالقوه را از طریق چهار مرحله ادراک به پیش ببرد. به عبارت دیگر باید فرد را از ناآگاهی به آگاهی سپس به سمت ادراک، اعتقاد و نهایتا خرید هدایت نماید.

-مدل روان شناختی لاویج و استینر

این مدل در سال 1961 توسط لاویج و استینر بر اساس این عقیده ارئه شد که افراد بر اثر مواجهه با تبلیغات گام­های را طی می­کنند که بر حسب نوع فاصله هر گام تا گام بعدی ممکن است متفاوت باشد. در مورد برخی از محصولات این مراحل با سرعت بیشتری طی می­شود. این محصولات تعهد اقتصادی یا روان­شناختی بیشتری برای مصرف­کننده دارد. محصولات دیگر ممکن است با جدیت کمتری  مورد توجه قرار گرفته و با سطح پایین­تری از تصمیم­گیری آگاهانه خریداری شود. در این حالت از آنجا که وفاداری نسبت به مارک ایجاد شده است تهدید از سوی مارک­ها به طور قابل ملاحظه­ای کاهش می­یابد.

-مدل احتمال تفسیر اطلاعات (ELM)

مدل احتمال تأثیر اطلاعات( مدل احتمال تفسیری) یکی از جامع­ترین مدل­های سلسله مراتبی ترغیبی می­باشد . در واقع این مدل برای فهم فرایند ترغیب مورد استفاده قرار می­گیرد، به گونه­ای که مسیر تصمیم­گیری به سوی تغییر باور، نگرش و رفتار را شرح می­دهد. در این مدل فرایند ترغیب زمانی شروع می­شود که مصرف­کننده پیامی را دریافت می­دارد. پس از دریافت پیام، مصرف­کننده شروع به پردازش اطلاعات می­کند. برحسب عواملی نظیر محتوای پیام، طبیعت مصرف­کننده و وضعیت مصرف­کننده، شخص اقدام به پردازش ارتباط برقرار شده با میان بالاتر یا پایین تر از درگیری ذهنی می­نماید. در این مدل بسته به میزان درگیری ذهنی، تغییر باور و نگرش ممکن است از دو مسیر جداگانه صورت گیرد. هنگامی که پردازش اطلاعات با درگیری ذهنی بالا رخ می دهد، گفته می­شود که شخص مسیر مرکزی به سوی ترغیب را انتخاب کرده است و در مقابل هنگامی که شخص در شرایط درگیری ذهنی پایین قرار دارد گفته می­شود که در مسیر بعدی ترغیب قرار گرفته است. هنگامی که تغییر باور و نگرش از طریق مسیر مرکزی رخ دهد، اثرات سلسله مراتب درگیری ذهنی بالا وارد عمل می­شود. به این صورت مصرف­کننده با دقت بیشتری به پیام دریافتی توجه می­کند، بر ارتباط تمرکز کرده و آن را با موقعیت نگرشی خود مقایسه می­کند. اگر این مصرف کننده توانایی پردازش اطلاعات را داشته باشد احتمال دارد تعدادی پاسخ های شناختی در خصوص ارتباط مزبور ایجاد نماید. پاسخ­های شناختی اندیشه­های مطلوب یا نامطلوبی است که در نتیجه یک ارتباط در ذهن مصرف کننده شکل می­گیرد. بر اساس شدت پاسخ های شناختی تغییر باور صورت گرفته و پس از آن تغییر نگرش و در نهایت تغییر رفتار رخ خواهد داد. زمانی که تغییر باور و نگرش از مسیر مرکزی صورت می­گیرد آثار نسبتا پایداری ایجاد می­کند که پیش بینی کننده رفتار است. در این حالت مخاطب برای ارزیابی پیام از سرنخ های مرکزی استفاده می­کند. سرنخ­های مرکزی ایده­ها و داده­های حمایتی است که مستقیما به کیفیت موضوعات شده در پیام مرتبط است. از طرف دیگر در مسیر جنبی برای ترغیب تعداد پاسخ­های شناختی در کمترین سطح است. در این حالت مخاطب پیام را بکارگیری سرنخ های جنبی مثل جذابیت و خبرگی منبع، تعداد استدلال های ارئه شده و محرک های مثبت و منفی زمینه ساز پیام ارزیابی می­کند

مدل های غیر سلسله مراتبی

در مدل­های غیر سلسله مراتبی توالی فرآیندی مشخصی فرض نمی­شود. در این طبقه­بندی رویکرد مبتنی بر فرد نسبت به تبلیغات مدنظر است که بر اساس آن تبلیغات بخشی از کلیت نام تجاری است. در این مدل عقاید مخاطب در ارتباط با محصول مجموعه­ای از آگاهی، آزمون، ارتباط کلامی، ترفیع و تبلیغ را شکل می­دهد که به صورت تعاملی و هم زمان عمل می­کند

 

منبع

قاسمی،فاطمه(1393)،تحلیل تاثیر آمیخته بازاریابی اجتماعی بر اثر بخشی تبلیغات شهری در شهرداری اصفهان،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه یزد.

از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0