قصه ، جایگاه و کابردهای بالینی آن

اهداف ادبیات کودکان

ادبیات همواره به شکافتن عمق فکر و احساس و زندگی انسان و بیان تضادهای آن می پردازد و از دید ارزشهای پایدار انسانی به مسائل می نگرد و هرگز آموزش مستقیم را هدف قرار نداده است . ادبیات از طریق واقعیت ها و حقایقی که از عمق اثر تراوش می کند خود آموزنده بوده و سعی نداشته برای هر مسئله راه حلی را عنوان کند و مدعی ارائه طریق نبوده، بلکه با اصالت خود خواننده را به تفکر، تعمق و جستجو وا داشته و نیروهای درونی او را به حرکت در می آورد . با تازگی خود، چه در محتوی و چه در قالب دید و شناخت خواننده را گسترش می دهد .

روند رشد ادبیات کودکان در جهان

روند رشد ادبیات کودکان در جهان ، به برداشت ها و تفسیرهایی که در هر عصر و دوره ای از کودکان می شده است ، بستگی مستقیم دارد . چهار مرحله مشخص در این روند دیده می شود . عصر ادبیات شفاهی ، که در آن دوران کودکی، تعریف شده و مشخص نبوده است .لذا کودکان در هر آنچه بزرگسالانشان به آن دسترسی داشته از طریق شفاهی سهیم می شده اند . لالائیها ، اسطوره های قصه های پریان ، حکایت ها و داستانهای حماسی و پهلوانی از آن جمله اند . در قرون وسطی با وجود خط و کتابت و سواد به دلیل محدودیت کلیسا ، تربیت مدرسه ای کودکان که در رم پایه ریزی شده بود گسترش نیافت ، لذا کودکان نتوانستند از اندک کتابهای موجود بهره بگیرند . در قرن شانزدهم تا هجدهم با گسترش آزاد اندیشی و اهمیت یافتن دوران کودکی به تدریج کودکان در دایره توجه قرار گرفتند و کارگردآوری ادبیات شفاهی و مکتوب کردن آنها برای کودکان ، ادبیات کودکان را وارد دومین مرحله حیات خود کرد . در این دوران به دلیل گسترش صنعت چاپ ، کتابهای خاص کودکان شکل گرفت ، که محتوای آنها برگرفته از همان ادبیات شفاهی بود .

در قرن هجدهم تحت تأثیر اندیشه های روسو نگرش به کودکی کاملاً تغییر یافت و کودکی دوران کاملاً مستقلی شناخته شد و این که باید کودک را تحت تعلیم قرار داد و او را به طبیعت انسانی اش رساند . در آغاز قرن نوزدهم ، هانس کریستین اندرسون دانمارکی اولین کسی بود که شروع به نوشتن برای کودکان کرد و ادبیات کودکان را وارد مرحله سوم ، که خلق اثار با توجه به الگوهای ادبی کهن بود کرد . بعد از آن در قرن نوزدهم و بیستم نویسندگانی در جهان ظهور پیدا کردند که تمام توان خود را در خدمت خلق ادبی قرار دادند . قرن بیستم اوج شکوفایی ادبی ، و کیفیت هنری آثار مخصوص کودکان شد . در پایان این قرن ، با گسترش فناوریهای جدید و انقلاب الکترونیکی ، ادبیات کودکان در برابر جاذبه ها و ترفندهای نور ، صدا و رنگ ، در شرایط متزلزلی قرار گرفت . علی رغم آن کارشناسان این حوزه با پینشهاد راهکارهایی امیدوارند کتاب کودک با نوعی تجدید سازمان واقع بینانه و پذیرش این اصل که دیگر کتاب تنها رسانه نیست و خواندن در کنار دیدن و شنیدن مطرح می شود بتواند به حیات خود ادامه دهد و رسالت خود را که ایجاد نوعی تفاهم در بین کودکان جهان است به دوش بکشد.

قصه و اهمیت آن

قصه یا داستان ، سخن یا نوشته ای است که در آن گوینده یا نویسنده فکر و هدفی را در قالب رویدادهای واقعی یا خیالی ، که برای شخصیت های گوناگون پیش می آید ، بیان می کند و کنجکاوی شنونده و یا خواننده را بر می انگیزد تا از دنباله ی رویدادها و نتیجه آنها آگاه شود .اریکسون در تعریف داستان از یک روش سنتی پیروی می کرد . تا جایی که به یاد داریم از داستان برای انتقال ارزشهای فرهنگی و اخلاقی استفاده شده است یک قرص تلخ را با مایع شیرین راحت تر می توان بلعید . توصیه های صریح فراموش می شوند ، اما وقتی همین توصیه ها در قالب یک داستان جالب و سرگرم کننده ارائه می شود گیرایی آنها چند برابر می شود.قصه گویی ، ساده ترین ، ارزان ترین و در عین حال مؤثر ترین شیوه های نمایشی است که امکان اجرای آن برای هر خانواده ای وجود دارد .

قصه گویی آفرینش دو جانبه است بین قصه گو و شنونده که در آن پیام ها به بهترین شکل ممکن از قصه گو به شنونده انتقال پیدا می کند. فرهنگ قصه و قصه گویی به یک معنا آیینه ای درخشان و جلوه تمام نمای افکار و حالات هر قومی است ، که ریشه در دیرینه ترین آداب و آئین های آن قوم و جامعه دارد و در هر زمان و هر مکان براساس شرایط ((حال )) و مقتضیات برخاسته از الزامهای اجتماعی و فرهنگی قابل بازآفرینی است . چه بسا منابع اصیل آن در عمیق ترین لایه های ناهشیار جمعی یک قوم و فرهنگ ریشه دوانده و منبع التیام دردها و مشکلات روانی و اجتماعی انسان ها بوده است.

به همین سبب است که مولوی از بیان قصه برای تعلیم و تربیت و سیر و سلوک معنوی و روحانی انسان ها بهره می گیرد . او در غالب آثار حکیمانه و عارفانه خود ، عمیق ترین وظریف ترین حکمتهای تربیتی را در قالب قصه و حکایت به نمایش می گذارد و زندگی و مراحل سیر و سلوک او نیز حکایتی بزرگ و روایتی روشنگر، برای مخاطبان اهل دل و جویندگان طریق معرفت است . قصه بیان حالاتی از انسان است که در یک رابطه پویای گروهی و جمعی با توجه به گرایشها و کشش های فرهنگی ، عمیق ترین نیازهای یک جامعه یا ملت را در قالب اسطوره ها ، سمبل ها و قهرمانان و پیشگامان حرکت های اجتماعی ، تبیین می کند.کارکرد تربیتی – روانی قصه هم در جهان کهن و هم در جهان جدید از پویایی مداومی برخوردار بوده است و چه بسا که در جهان جدید اهمیت آن بیشتر شده است . از نظر گرین قصه و قصه گویی ، گویای کهن ترین و جدیدترین هنرهاست . جدیدترین هنر به این دلیل که مربیان تربیتی توانسته اند به کمک آن شیوه های نو برای آموزش کودکان بیافرینند و کهن ترین به این دلیل که از قدیمی ترین اشکال ادبیات است.

ادبیات ، پیشینه ای پیوسته به تاریخ پیدایش انسان دارد . علاقه به قصه و شنیدن خاطره ها و ماجراها را آفریننده دانا در نهاد انسان ها نهاده است . به همین دلیل همواره یکی از عمده ترین و رایج ترین راه های انتقال تجربه و سرگرمی ، قصه گویی و گوش سپردن به قصه ها بوده است. در آستانه قرن بیست و یکم ادبیات کودکان پل ارتباطی کودک با محیط زندگی خود و در واقع ارتباط دهنده او با جهان ناشناخته آینده است . ادبیات کودکان در حال حاضر سعی بر آن دارد تا به دور از پند و اندرزهای اخلاقی و شعارهای سیاسی و اجتماعی به کودکان کمک کنند تا به تدریج در جهان در حال تغییر پیرامون خود نقش حساس و سازنده ای ایفا کنند .

بنیان گذار ادبیات نوین کودکان در ایران جبار عسگرزاده (جبار باغچه بان ) بود . در سالهای عباس یمینی شریف آثار با ارزشی را در زمینه ادبیات کودکان خلق کرده است و او از نخستین کسانی بود که مجله ای را برای کودکان در همین راستا منتشر کرد.اهمیت قصه را در ادبیات اسلامی به وضوح می توان دید . بخش قابل توجهی از آیات قران کریم ، به بیان سرگذشت و احوال اقوام و پیامبران در قالب قصه پرداخته است ، سرگذشت قوم عاد نمود ، داستان پیامبری حضرت موسی (ع)، قصه پرهیزکاری یوسف و ده ها قصه دیگر . قرآن مجید همچنین روش قصه پردازی ویژه ای برای بیان پیامهای خود دارد . گرچه هدف اصلی قران از نقل قصه ها و داستانهایش ، عبور دادن انسان از گذرگاه های تاریک و ترسناک و رساندن او به سرزمین روشنائیها و هدایت است ، اما این بیان را به گونه ای به انجام می رساند که بیشترین اثر گذاری را داشته باشد.

بنابراین گاه قصه ای را با سؤال یا استفهام تقریری آغاز می کند تا در خواننده کشش و انگیزه برای دنبال کردن داستان ایجاد نماید، گاه پایان یک ماجرا را می گوید سپس از آغاز به تفصیل آن می پردازد ، گاه از یک داستان به داستان دیگری می رسد و آن را پی می گیرد و گاه بدون مقدمه و زمینه سازی، داستان را آغاز کرده و خواننده را یکباره و ناگهانی بر سر قصه می­برد.قصه در قرآن عبارت است از روایت و نقل وقایع و حوادث واقعی و تاریخی که از روی علم و با هدف و پیامی مشخص پیگیری می شوند.

نقش قصه در رشد عاطفی ، اجتماعی و شناختی کودک

بسیاری از نیازهای عاطفی کودکان از طریق شنیدن داستانها ارضا می گردد . آنها تحت تأثیر قصه ها یاد می گیرند که چگونه عواطف و احساسات خود را ابراز کنند و چگونه از عواطف دیگران بهره مند گردند.از ویژگی های قصه ، کارکرد ،” آشکارسازی” غیر مستقیم نیازها و انگیزه های پنهان مخاطب است . اغلب انسان ها از برملا شدن انگیزه های ناهشیار خود اجتناب می کنند . این سرکوب و واپس زنی یک مکانیسم غیر ارادی و ناهشیار است که غالبا به شیوه ها و اشکال مختلف در رفتار و احساسات آدمی خود نمایی می کند . شنیدن قصه ها و حکایت ها ، امکان آن را فراهم می آورد تا مخاطب از طریق مکانیزم های مختلف دفاعی ، نظیر فرافکنی ، درون فکنی ، همانند سازی ، جبران و والایش بتواند هم انگیزه ها و نیازهای سرکوب شده خویش را بشناسد و هم آنها را به شکل متعالی تر والایش و پالایش کند .

قصه گویی می تواند نقش اساسی در رشد شعور اجتماعی و نیز تقویت سواد کودکان داشته باشد. ایجاد روحیه دوستی در کودک از نتایج بسیار مهم داستان پردازی است که او را به فرهنگ خودی پایبند می کند . کشش ها و جاذبه های عناصر شکل دهنده قصه با خواسته ها و نیازهای روحی و روانی کودکان رابطه دارد.کودک با ذهن و فکر گسترده ای که دارد مضامین مختلف اجتماعی و اخلاقی را از لا به لای حوادث و الفاظ می یابد و با بینش فیلسوفانه خود کیفیت و مضامین را استدلال کرده و به تدریج وارد رفتار خود می کند .تأثیرات عاطفی و قابلیت های درونی هر فرد در میزان همانند سازی با قهرمان یا ضد قهرمان نقش مهمی ایفا می کند به عبارت بهتر ، پذیرش و همسان سازی یا درون فکنی خصلت های قهرمان داستان ، صرفاً از خوب یا بد بودن وی بر نمی آید بلکه تحولات عمیق درونی سرنوشت قضیه را روشن می سازد.

در واقع قصه گویی یکی از مناسب ترین فنون برای درونی سازی تغییر است . بدون اینکه لازم باشد کودک بینش یا فهم خود را در مورد چگونگی وقوع تغییرات به زبان بیاورد.با مروری بر تحول شناختی از دیدگاه پیاژه می توان تأثیر داستان را بر تحول روانی کودک به خوبی بیان کرد . پیاژه با مطالعه تغییراتی که در عملکرد تفکر کودک به وجود می آید از رشد شناختی مفهومی پویا ارائه می دهد و این مفهوم بر کنش متقابل کودک و محیط استوار است . کودک در تعامل با محیط مجموعه ای از ساختارهای شناختی تشکیل میدهد و این ساختارها به او اجازه می­دهد با محیط سازگار شود . به عبارت دیگر کودک براساس طرحواره های ساخته شده اطلاعات رسیده از محیط را کشف می کند . هر تجربه جدید بر طرحواره های موجود وی اثر می گذارد و آنها را اصلاح و تغییر می دهد.

پیاژه معتقد است انطباق کودک با محیط ازطریق دو فرایند برون سازی و درون سازی انجام می شود. در فرایند درون سازی کودک محرک جدید را براساس تجسم ذهنی از پیش سازمان یافته خود درک می کند و در درون ادراک های پیشین جای می دهد . اما برخی از محرک ها به سادگی در درون طرحواره ها قرار نمی گیرند . در این حالت ، عدم تعادل پیش می آید . کودک برای رفع عدم تعادل ، ساختارهای شناختی خود را دوباره سازمان می دهد و به منظور انطباق با مشاهده جدید به کمک فرآیند برون سازی طرحواره خود را تغییر می دهد . با وجود این که کودک در تعامل مداوم با محیط است اما تجربه او محدود است و با گسترش دامنه تجارب فعالیت های او کامل تر می شود .  قصه و داستان بستر مناسبی است تا کودک را در معرض تجربه های جدیدی قرار دهد . در داستان شخصیت ها ، نگرش ها و دیدگاه های تازه به کودک عرضه می شود . کودک مفاهیم تازه ای را کشف می کند که با ساختارهای شناختی وی در تعارض است . کودک برای رفع این تضادها دست به اصلاح ساختارهای شناختی موجود خود می زند و به سازمان دهی مجدد آنها می پردازد .

خود میان بینی کودک یکی از عواملی است که ساختارهای شناختی کودک را دست نخورده باقی  می­گذارد . عرضه دیدگاه ها و نقطه نظرهای دیگران در داستان کودک را از قید خودمداری می رهاند و انعطاف پذیر می کند . این بینش که دیدگاه های دیگران نیز قابل پذیرش است ، ثمره تعامل ها و تجربه های کودک با شخصیت های داستان است .همچنین پیاژه شناخت و عاطفه را به عنوان یک کل در نظر می گیرد . مؤلفه دیگر تحول ذهنی یعنی عاطفه نیز در این فرآیند بسیار تأثیر گذار است . حالاتی مانند احساس لذت ، یأس ، اشتیاق یا کسالت برچگونگی انجام کار اثر می گذارد. قصه و داستان با مفاهیم جذاب و لذت بخش خود    می­تواند عاطفه کودک را بر انگیزد و فعالیت های ذهنی وی را تسریع کند.

برای اینکه یک قصه بتواند واقعاً توجه کودک را جلب کند باید او را سرگرم سازد و کنجکاویش را بر انگیزد. اما برای غنی سازی زندگی کودک باید علاوه بر سرگرم سازی و تحریک کنجکاوی ، تخیل او را نیز برانگیزد و به او کمک کند تا فهم و ادراک خود را بالا برد. عواطف خویش را مظم سازد و علاوه بر این با نگرانی ها و آرزوهای کودک هم آهنگ شود تا کودک بتواند به مسائل و مشکلات خود پی ببرد و در همان حال راه حل هایی برای مسائلی که او را پریشان می سازد ، به او عرضه دارد .انسان از ماهیتی خاص برخوردار است که می تواند به رشد شناختی عاطفی و رفتاری کودک کمک کند. ارزشهای انسانی و راهبردهای مختلف حل یک مشکل اطلاعات و نگرشهای جدید و منطقی را به ذهن کودک منتقل می کند و او را از دنیای خود میان بینی و توجه متمرکز بر خود به چشم اندازهای دیگر ، فرا می خواند.

به نظر می رسد کودک در دوره عملیات عینی به موجب توانایی های خود می تواند واکنش مناسب تری به داستان نشان دهد کودک در این دوره از بند خود میان بینی آزاد می شود . همزمان با فراگیری مهارت خواندن ، داستان امکان مؤثر و کارآمدی را فراهم می کند تا کودک دیدگاه های تازه ای که فرصت تجربه آنها را نداشته است،درک کند. کودک با خواندن ویا شنیدن داستان، مجال آن را می­یابد ذهنیت های ثابت و تغییر ناپذیر خود را مورد شک و تردید قرار دهد . از آنجا که کودک به دلیل سن کم خود نمی تواند همه چیز را تجربه کند، داستان وی را در موقعیت هایی که شخصیت های داستانی آنها را تجربه می کنند، قرار می دهد. کودک از طریق این تجربه مشترک می آموزد، چگونه با مشکلات و چالشهایی که فرصت رو به رو شدن با آنها را در عالم خارج نداشته ، مقابله کند  توانایی­های دیگر کودک در دوره عملیات عینی یعنی” توجه به تبدیل ها “به او کمک می کند، سلسله حوادث داستانی را دنبال کند و به استدلال منطقی در مورد آنها بپردازد. اگرچه در این دوره کودک هنوز قادر نیست مفاهیم انتزاعی موجود در داستان ها را به درستی درک کند، استفاده از داستان به همراه بحث های گروهی که توسط رهبر گروه هدایت می شود ، درک مفاهیم ناملموس را برای وی امکان پذیر می کند .

معیارهای مورد توجه قصه گو برای انتخاب قصه

قصه گو در هنگام انتخاب و آماده کردن یک قصه باید به مسائل زیر توجه داشته باشد .

  1. آیا داستان خود او را بر می انگیزد ؟ قصه گو باید با داستان هماهنگ باشد . او باید ویژگی ها و سبک شخصیتی خود را ارزیابی کند . قصه چنان با شخصیت او در آمیزد که در او شور و حالی برای تأثیر گذاشتن بر شنونده به وجود آورد و از عهده گفتن داستان برآید و در نتیجه از سهیم کردن دیگران در تجربه خلق دوباره داستان براید.
  2. آیا این قصه برای گفتن مناسب است یا خواندن آن بهتر است ؟ قصه های عامیانه برای گفتن خوبند ، چرا که وقایع و ماجرا های روایتی دارند ولی قصه های توصیفی که از طرح ماجرا و وقایع کمتری برخوردارند ، باید برای خواندن انتخاب شوند.
  3. آیا این قصه با گروه سنی شنوندگانش متناسب است ؟ برای ایجاد حداکثر لذت از قصه، تناسب قصه با سن شنونده، اصل است و به خصوص رعایت تناسب سنی شنوندگان و یک محفل قصه گویی نیز از ضروریات یک اجرای موفق است .
  4. آیا طول قصه در حوصله شنوندگان است ؟ اصولاً قصه گویی نباید از 20 الی 25 دقیقه تجاوز کند و در هر حال قصه باید یک جابیان شود و قصه گو نباید زیاد در قید معلومات اضافی باشد.
  5. آیا این قصه با جنسیت شنوندگان متناسب است ؟ بهتر است شخصیت های قصه تا حدودی هم جنس گروه یا فرد مخاطب باشند.

نکات مورد توجه قصه گو در حین قصه گویی

ماکادو به مواردی اشاره می کند که در قصه گویی برای کودکان باید رعایت شود :

قصه را به زبان و روش خاص خودتان بگوئید . از ژست هایتان استفاده کنید . ایده اصلی قصه را در نظر بگیرید و به رویدادهای اصلی و به ترتیب وقوع آنها در قصه توجه داشته باشید . پیش از حضور در گروه کودکان قصه را برای خود یا،دگیری بگویید و تمرین کنید . هنگام قصه گویی تماس چشمی خود را با گروه حفظ کنید و به علایق، با بی قراری کودکان توجه کنید . سرعت قصه گویی را با شرایط قصه تنظیم کنید . بخش های مهیج و تند را سریع تر و بخش های جدی را کندتر بگویید . با صدای شفاف و مطمئن قصه بگویید ، شدت و لحن صدا را با شرایط قصه هماهنگ نمایید و صدایتان را با شخصیت های قصه متناسب کنید .

با طرح سوال هایی کودکان را تا حد امکان با قصه درگیر کنید . نزدیک گروه بنشینید وپیش از شروع قصه مطمئن شوید همه کودکان راحت هستند. برای ایجاد انتظار در کودکان یا توالی تأثیر گذار بین رویدادهای قصه ، پس از بالا بردن صدا از  مکث های شورانگیز استفاده کنید . با نگرش ها وانگیزه های شخصیت های قصه ارتباط برقرار کنید . ماکادو بیان می کند هنگامی که قصه های خوب توسط یک قصه گوی ماهر برای کودک گفته می شود کودک مشتاقانه گوش می دهد و به تصورات ذهنی او شکل می دهد .

ویژگی های قصه در فرآیند قصه درمانی

برای اینکه قصه بتواند توجه کودک را به طور واقعی به خود جلب کند باید او را سرگرم نماید و حس کنجکاوی اش را بر انگیزد . اما برای غنی کردن زندگی کودک قصه باید علاوه بر سرگرم کردن، تخیل کودک را نیز به کارگیرد و پرورش دهد و به او کمک کند تا فهم و ادراک خود را از محیط بالا ببرد و عواطف خود را منظم سازد و به آن تعادل بخشد . به علاوه قصه باید با نگرانی ها و آرزوهای کودک هماهنگ باشد تا کودک بتواند به مسائل و مشکلات خود پی ببرد و در پی حل آنها باشد.

متخصصان بالینی از منابع مختلفی مثل افسانه ها ، فیلم ، موضوعات کارتونی و همزمان به وسیله تخیلات درمانگر یا کودک برای قصه سازی در فرآیند درمان استفاده می کنند . چند جزء اساسی قصه سازی در خلق داستان استعاره ای از نظر مایلز و کراولی عبارت است از : (1) ارائه یک تعارض استعاره ای ، مشابه با تعارض کودک ، (2) تجسم فرایندهای ناخوداگاه از طریق انواع شخصیت ها مثل قهرمانان و تبهکاران ، که توانایی ها و ترس های قهرمانان را نمایش می دهد (3) ایجاد مجموعه شرایط یادگیری همزمان ، که باعث حس پیروزی و موفقیت در قهرمان شود ، (4) ارائه یک بحران استعاره ای که سرانجام باعث حل تعارض شود .(5) رشد احساس هویت جدید در قهرمان ، وقتی که به پیروزی می رسد (6) این راه حل منجر به فرآیندی ، همراه با احساس هویت جدید شود .

رویه های قصه درمانی

شواهد پژوهشی نشان می دهد که در استفاده از روش قصه درمانی رویه های متنوعی وجود دارد . در اینجا به برخی از این رویه ها اشاره می شود :

  1. ترغیب کودک به ارائه یک داستان یا نوشتن داستان زندگیش

مسلما کودک ایده های زندگی شخصی اش را به شخصیت ها و مضمون های داستان فرافکنی می کند .حتی ممکن است او خودش را به عنوان یک شخصیت در داستان بگنجاند یا رویدادهای زندگی اش را در این داستان توصیف کند . بدین ترتیب فرصتی برای کودک فراهم می آید تا همانند زمانی که کتاب داستانی را می خواند به طور مستقیم یا فرافکن ، به بررسی مسائل ، افکار ، عواطف و رفتارهای خویش بپردازد . دعوت از کودک برای تعریف قصه زندگی و قادر ساختن وی به تعریف قصه زندگی اش محوری ترین و اصلی ترین بخش هر نوع فرآیند درمانی کودک است .کودک ضمن تعریف قصه زندگی اش ، این امکان را می یابد تا به شناختی ادراکی و روشن از حوادث و مسائل دست یابد . علاوه بر آن ، می تواند احساسات دردناک خود را ابراز کند و به شیوه ای فعالانه و نه منفعلانه بر اضطراب و دیگر آشفتگی های هیجانی خود تسلط یابد.

  1. بیان کردن قصه توسط درمانگر برای کودکان

درمانگران منابع مختلفی را برای این گونه قصه ها به کار می برند که از جمله می توان به قصه های جادویی ، تخیل درمانگر یا خود کودک و موضوع های از پیش تعیین شده اشاره کرد . اکثر موضوع های آموزشی ، ترمیمی و درمانی را می توان با شخصیت های فرضی در قصه گنجاند .بهتر است شخصیت های قصه تا حدودی هم سن و هم جنس گروه یا فرد مخاطب باشند . رسیدن به شرایط مطلوب را هم توسط یکی از قهرمانان داستان ارائه داد . به عنوان مثال برای کودکی با مشکل نابینایی می توان قصه ای تعریف کرد که یک شخصیت نابینا طی شرایط زندگی، نابینایی خود را می پذیرد و از دیگر حواس بدن خود برای زندگی و کسب موفقیت استفاده می کند . درا ین قصه ها حتی می توان روش های رفتار درمانی ، مشاوره و روان درمانی از جمله همدلی ،درک دیدگاه و . . . را جای داد . در مثالی دیگر برای کودکی که مسئولیت مرتب کردن اسباب بازیهایش را نمی پذیرد میتوان قصه ای گفت که در آن کودکی با این شرایط درخواب می بیند که تمام اسباب بازی هایش اعتراض کردند و از پیش او می روند و بعد از بیدار شدن بلافاصله اسباب بازی هایش را جمع    می­کند . این شیوه در قصه گویی برای تمام کودکان با مشکلات متفاوت قابل استفاده است.

  1. قصه سازی به صورت تؤام توسط درمانگر و کودک

درمانگر قصه را شروع می کند و تکمیل بخش هایی از قصه را به کودک واگذار می کند . برای مثال درمانگر می گوید  “امروز می خواهیم برای یکدیگر قصه تعریف کنیم من قصه را شروع می کنم ، ولی دوست دارم جایی از قصه راشما بسازید و بگویید و بعد دوباره من می گویم و بازجایی از قصه را خالی می گذارم تا شما بگویید  “.به عنوان مثال درمانگر به کودک فرصت می دهد به جستجوی موضوع های مربوط به خودش بپردازد. برای شروع درمانگر می گوید  “روزی بود و روزگاری ، شاهزاده ای بود که دوست داشت . اینجا از کودک دعوت می کند بگوید شاهزاده چه دوست داشت . شاید کودک بگوید که دوست داشت در حوالی شهراسب سواری کند ” درمانگر ادامه می دهد” همین طور که شاهزاده اطراف شهر اسب سواری می کرد به خاطر آورد که . . .”  دوباره قصه را متوقف می کند و از کودک می خواهد قسمت بعدی قصه را تکمیل کند.

  1. قصه گویی به صورت ارائه داستان بی پایان توسط درمانگر

درمانگر داستان های آمیخته با مسائل مربوط به ارزش های فردی و اجتماعی را بیان می کند یا مسائل هیجانی و اجتماعی را به تصویر می کشد اما آنها را به پایان نمی رساند . درمانگر می تواند گزینه های متعددی را برای پایان داستان پیشنهاد کند و از کودکان بخواهد تا یکی از آنها را انتخاب کند یا خود به داستان خاتمه دهد . هدف اصلی درمانگر در استفاده از این روش استنباط دیدگاه های متفاوت کودکان نسبت به پایان هر داستان و بحث کلاسی درباره مفاهیم هر یک از موارد پیشنهادی است.

  1. قصه گویی به صورت ارائه داستان نیمه تمام توسط درمانگر یا ارائه محرک ها و موضوعاتی به کودک و درخواست از او برای نوشتن و یا تکمیل قصه ای در آن زمینه .

تبریزی از داستان های نیمه تمام برای تشخیص اختلال های عاطفی استفاده کرد و معتقد است پس از بیان داستان نیمه تمام و تکمیل آن توسط کودک ، درمانگر بایستی داستان را با ارائه راهبرد مناسب و کامل دوباره به شکل دیگری برای کودک مطرح کند . ارائه داستان به شکل های گوناگون ذهن کودک را فعال و خلاق می کند و به کودک می آموزد که رویارویی با مشکلات تنها به یک راه حل نیندیشد ، وی در این زمینه می گوید که داستان ها را می توان برحسب نیازها و کمبودهای رشدی و روانی کودک خلق کرد تا در صورت بروز ناکامی و بحران ، کودک بتواند واکنشی مناسبی از خود نشان دهد .

  1. قصه گویی به شیوه دو سویه

ریچارد گاردنر از فن داستان سرایی دو سویه در فرآیند درمان استفاده می کرد . در این روش مشاور ابتدا از کودک می خواهد داستان بگوید . در ضمن مشاور به کودک می آموزد یک داستان باید آغاز ، میانه و پایان داشته باشد . همچنین از کودک می خواهد تا در پایان داستان نتیجه اخلاقی آن را بگوید. پس از آن مشاور داستانی را با استفاده از موضوع و زمینه مشابه داستان کودک آماده می کند که شخصیت های اصلی داستان کودک را در بر می گیرد . داستان مشاور ، پاسخ ها و راه های بهتری را در همان شرایط پیش پای کودک قرار می دهد .

  1. قصه گوئی با تمرکز بر تغییرات زبانی – نمادی

مانتیگل تأثیر قصه درمانی را بر تسهیل تغییرات مراجعان ، بررسی کرد . این مطالعه بر تغییرات زبانی –نمادی مراجعان متمرکز بود. مانتیگل از طریق درمان آزمایشی به مراجعان کمک کرد.تا برای رویدادها معانی جدیدی بسازند . در مرحله نخست مراجع با توصیف رفتارهای خود و دیگران ، مجموعه ای از نمادها را ارایه می کرد و در مرحله دوم قصه درمانگر ازطریق سوال هایی به صورت بندی جدیدی از رویدادهای مشکل زا می پرداخت و درمرحله پایانی ، مراجع در توانایی نماد شناختی و به کارگیری نمادهای زبانی تغییراتی را نشان می داد . از نظر وی تغییر در زبان و ادبیات قصه های زندگی ، خود به تغییر در معانی زندگی فرد منجر می شود و تغییر در قصه زندگی ، فرصت های جدیدی برای رفتار و روابط با دیگران ایجاد می کند .

  1. قصه گوئی با استفاده از تکنیک شخصیت خلاق

بروکز برای کاربا کودکان و نوجوانان دارای اختلالهای یادگیری یک تکنیک قصه پردازی به نام شخصیت های خلاق ابداع کرد که در آن کودکان با کمک درمانگر به خلق داستان می پردازند . وی معتقد است خلق داستان هایی که ویژگی های جهان کودک را نشان می دهند ، ابزاری برای نیرومند ساختن عملکرد شناختی و هیجانی کودک فراهم می کند . در این تکنیک درمانگر از کودک می خواهد که شخصیت های قصه را انتخاب کند . این شخصیت ها می توانند انسان ها ، حیوانات و یا اشیا باشند . علاوه بر این درمانگر به کودک پیشنهاد می کند ، نمادی هم از یک درمانگر مثل معلم یا جغد دانا یا یک خبرنگار و گزارشگر که می تواند جنبه های مختلف شخصیت ها و ویژگی ها و رفتارهای آن ها را که از چشم خود شخصیت ها پنهان است ، ببیند و نظر دهد به داستان خود اضافه نماید .

کودک قصه را آغاز و درمانگر او را به سوی خلق ویژگی های زندگی خود از جمله تصویر خود، احساس کفایت یا بی کفایتی ایشان ، روابطش با دیگران ، باورها ، احساسات،  تعارض ها و لذت های اصلی او، سبک یادگیری و راهبردهایی که در مقابله با چالش ها، استرس ها به کار می برد هدایت می کند .بروکز معتقد است که درمانگر از این طریق سعی می کند ، استعاره هایی که با بی کفایتی مرتبطند ، مثل خود –تردیدی  وشرم آشکار شده و کودک نیز با آن ها مواجه است ، با استعاره های مثبت تری که احساس ترس و شکست را کاهش داده ، کفایت او را پرورش می دهد و تصویری واقعی از نیروها و ضعف های او ارائه می کند ، عوض نماید .

  1. قصه گویی به شیوه اجرای نمایش داستان

کودکان ممکن است نقش های مختلف داستان را به صورت نمایشنامه به اجر در آورند . پس از ارائه داستان ، درمانگر تلاش می کند تا براحساس های شخصیت های داستان تأکید و گروه را برای رسیدن به تصمیم های کلی از پیرنگ داستان هدایت کند.

  1.  قصه گویی از طریق بیان خاطرات کودک

در تکنیک دفتر خاطرات که وست ودان  آن را براساس مفهوم اهداف اشتباه زندگی در نظریه آدلر تدوین کرده اند از قصه ها برای کمک به دانش آموزان دبستانی در خود- فهمی روان شناختی و فهم مدیریت رفتار کلاسی شان ، استفاده می شود . در این شیوه داستان به صورت بیان خاطرات یک کودک از اتفاقاتی که بین خود و همکلاسی هایش در مدرسه پیش آمده است ، ارائه می­شود . در این خاطرات کودکی داستان بد رفتاری کودک دیگری را توصیف می کند .به دنبال آن درمانگر درباره انگیزه های کودک بد رفتار ، از کودکان سؤالاتی را پرسیده و آنها را به چالش می کشد . آن ها با توجه به قصد و شرکت در بحث گروهی ، درباره رفتار مناسب مطالبی  می­آموزند ، در جریان جلسات ، می توان فضایی را فراهم نمود که دانش آموزان درباره رفتارهای مخرب خود و انگیزه های انجام آن ، گفتگو و بحث کنند . با توجه به آنچه گفته شد ، به طور کلی کاربرد قصه و ساختار آن در روان درمانی کودک به سه شیوه است :

اول خواندن قصه های قدیمی یا قصه های پریان برای کودکان و استفاده از معانی و نمادهای استعاره­ای آن ، دوم ، نگارش قصه های درمانی و کار از طریق آن ها با کودک (قصه های درمانی داستان هایی هستند که درمانگر با توجه به مشکل خاص هر کودک و با اهداف خاص برای او مینویسد ) و سوم قصه پردازی خود کودک به عنوان یک شیوه درمانی. در هر صورت چه قصه توسط کودک ارایه شود یا درمانگر و یا به صورت توأم این اهمیت دارد که درمانگر توجه کودک را به احساسات و افکار شخصیت های قصه جلب نماید و از او بخواهد خود را به جای شخصیت ها گذاشته و احساسات و افکار آنها را بیان کند . بحث درباره نکات مهم قصه ها، رابطه علت و معلولی رویدادها ، شناسایی مشکلات موجود و روش های رویارویی مختلف برای حل مسائل یا عبور از مشکلات و بررسی پیامدها درخواست نظر کودکان برای استنتاج نتایج اخلاقی از قصه ها و بیان آنها، می تواند از جمله مواردی باشد که درمانگر و کودک به آن می پردازند.

قصه گویی به عنوان یک راهبرد درمانی

بررسی موریس و کراتوچویل حاکی از آن است که ادبیات پژوهشی بهداشت روانی کودک ، برخلاف ادبیات پژوهشی درمان بزرگسالان ، نسبتاً جوان است و تنها می توان آن را تا اوائل قرن بیستم ردیابی نمود ، برای مثال تا اواخر قرن نوزده ، نوجوانی به عنوان یک دوره رشدی متمایز در نظر گرفته نمی شه و تا سالهای اخیر درمان های روانی برای مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان و نوجوانان مطرح نمی گردید .روان شناسی بالینی در جریان مشاوره و روان درمانی ، درگیر فرآیند هدفمند و خلاقی است که در طی تلاشی دو سویه برای حل مسأله و ایجاد تغییرهای مثبت و سازگارانه در مراجع می کوشد . موفقیت در طراحی این فرایند و اجرای ثمربخش برنامه مداخله ای از یک سو ، منوط به شناخت ابعاد مسأله حادث شده و ویژگی های مراجع و از دیگر سو ، نیازمند به کارگیری تکنیک مناسب و ابزار کارگشا ، در برقراری رابطه و رسیدن به هدف های درمانی می باشد . در همین راستا مشاوره و روان درمانی کودک با توجه به ظرفیت ها و نیازهای ویژه کودک ، روان شناس را برای درک چهار چوب ذهنی وی و برقراری هم حسی و همدلی و انجام مداخله اصلاحی اثرگذار ، مجبور به بهره گیری از شیوه و ابزارهای خاصی می کند و این موضوع ایجاب می کند تا درعرصه روان شناسی بالینی بسته به طراحی خلاقانه و بصیرت عمیق تحلیلی و آسیب شناسی ، هر موقعیت و فعالیت به ظاهر معمولی ، تبدیل به ابزاری کارآمد و شیوه ای نظامدار شود ، تا در فرآیند مشاوره و روان درمانگری به صورت مستقل و یا در کنار دیگر عناصر ، مورد استفاده قرار گیرد .

از این رو ، بسیاری از وقایع و فعالیت های روزمره کودک نظیر بازی کردن و نقاشی کشیدن که در نظر عمومی و غیر متخصصان از حد سرگرمی و تفریح و لذت های کودکان پا فراتر نمی نهند ، از دیدگاه متخصص بالینی جلوه دیگری دارد . قصه، قصه گویی و قصه خوانی و طراحی و ساخت قصه نیز مشمول همین قاعده می باشد . هر چند هنوز کاربرد قصه به اندازه دو مقوله ترسیم نقاشی و بازی کردن در حیطه فعالیت های کلینیکی و پژوهش ها مطرح نگردیده اما زمینه ها و ویژگی های نهفته در قصه باگذری بر پیشینه کاربرد آن گویای توانمندی و ثمربخشی کاربرد مستقل و یا ترکیبی قصه در کار با کودک می باشد.زبان ادبیات در تاریخ فرهنگ جهان به عنوان وسیله ای مؤثر و ضروری برای تعامل و تفاهم ، تربیت، درمان ، پیشرفت و تکامل و اظهار و ارضای نیازهای روان شناختی ، از ارزش والایی برخوردار است .پیشینه کاوی نظریه ها و بررسی پژوهش ها و تجربه های بالینی، کاربردهای ویژه قصه در امر درمان را تائید می نماید.در بیمارستان جندی شاپور اهواز ، پرستاران برای مداوای مشکلات خواب ، تسکین ناراحتی های عصبی بیماران برایشان قصه می گفته اند همچنین در ترجمه تقویم الصحه اثر ابن بطلان  نیز به تأثیر افسانه گویی درایجاد آرامش و داشتن اوقاتی خوش وخوابی راحت اشاره شده است .

بکوار و بکوار چهار جنبه قصه درمانی تحت عنوان : ارتباط قصه گویی با زندگی ، نقش تشریح قصه و به قصه در درمان به صورت کلی اشاره نموده و بحثی را پیرامون کاربرد قصه در خانواده درمانی به طور خاص مطرح می نماید . کاتاناج در مورد کودکانی که در زندگی با حادثه یا مشکلی مواجه هستند قصه گویی به همراه بازی درمانی را توصیه می کند تا به عنوان بستر مناسبی به بیان راهنمایی و اصلاح تجربه آنها کمک نماید . وی نمونه­هایی را ارائه می نماید که طی آنها قصه هایی پیرامون تجربه های مراجعان طرح و تدوین گردیده است . این قصه ها گزارش های مستقیم از وقایع زندگی آنها نیستند بلکه تصوراتی چند لایه و استعاره ای از وقایع مرتبط با ناکامی ، بیماری های طولانی مدت ، مرگ های ناگهانی وابستگان نزدیک آنها را در بر می گیرد .

میلتون اریکسون با طرح نظر خویش پیرامون قصه درمانی و تبیین نقش قصه در تغییر زندگی و شخصیت ، به تجربه های بالینی خود اشاره می کند که با استفاده از قصه های کوتاه و قصه های ناتمام مراجعین سایکو آنالیز ، به تعبیر و تفسیر داستانها در مراجع و تحلیل نظرها و پاسخ های او می پردازد. روزنتال هاوردجی در کتاب خویش با عنوان تکنیک های برجسته مشاوره و درمان بر قصه درمانی به عنوان یکی از پنجاه و یک استراتژی خلاق در امر مشاوره و درما ن کودک و خانواده تاکید می نماید .بسیاری از متخصصان بالینی اعتقاد دارند چون قصه ها  و حکایات ، درمان جو را مستقیماً با    نشانه­های بیماریش مواجه نمی کند ، بنابراین در آنان مقاومت ایجاد نمی کند کودکان اجزای داستان را کامل می کنند و آنها را با نگرش های جدیدشان به سوی تعارضات خود سوق می دهند . آنان ممکن است مهارت ها و راه حل هایی را که قهرمانان به کار می برند به طور ناخودآگاه برای مقابله با مشکلات خود امانت گیرند.

امروزه استفاده از قصه در بهداشت روانی و روان درمانی کودکان یکی از مؤثرترین شیوه های شناخته شده است . این روش به عنوان روشی موفق و مناسب در تشخیص اختلالات روانی و مشکلات عاطفی کودکان محسوب شده .  ودر تعدیل و درمان نابسامانی های روحی آنها می توان آن را مورد استفاده قرار داد . برخی از پژوهشگران از قصه و توانایی قصه گویی کودکان به عنوان ابزاری برای ارزیابی های بالینی استفاده کرده اند.

قصه در خانواده درمانی

سابقه استفاده از قصه در خانواده درمانی ، به اواخر دهه 80 و اوایل دهه ی 90 میلادی بر می گردد . بکوار و بکوار می نویسند : اخیراً درمانگران خانواده با کاربرد قصه ها به عنوان یک راهبرد مؤثر برای طیفی از مشکلات بالینی آشنا شده اند . اندرسون و همکارانش یکی از پیشگامان عرصه خانواده درمانی هستند که از ساختار قصه به عنوان قالبی برای مصاحبه با افراد خانواده ، درک دیدگاه آن ها از سیستم خانواده و همچنین برای ارزیابی تغییرات از دیدگاه اعضا در طول مدت درمان ، یاری می جستند .ویلیامز از داستان سرایی به عنوان ابزاری درمانی برای درمان نظام خانواده استفاده کرده است. او داستان سرایی را به عنوان شیوه ارتباط به کار می برد که موجب غنای بافت و تقویت پویایی های خانوادگی می شود . داستان سرایی در شناخت درمانی ، نوعی الگوسازی نهانی است .

رابرتز روش های مختلفی از کاربرد داستان ها در خانواده درمانی را نشان می دهد و اظهار می دارد که گوش دادن به داستان های خانوادگی نه تنها فرایند درمان را تسهیل می کند بلکه به اعضای خانواده کمک می کند تا در شناخت یکدیگر و تجربه های منحصر به فردشان عمیق تر شوند . حتی این امکان وجود دارد که درمانگر اعضای خانواده را به گفتن    داستان­هایی درباره موضوع های اصلی مانند انضباط ترغیب کند . استفاده از داستان و استعاره در تمام شکل های روان درمانی برای مواردی مانند بدرفتاری و آزاررسانی رواج دارد ودر استفاده از   داستان­های مردم دیگر، فرهنگها وگروه های جنسی و سنی مختلف باید حساسیت ویژه ای نشان داد.

کریا ، گانزلاز  ووبر عقیده دارند که قصه گویی می تواند به عنوان متد اصلی برای  تغییر ساختار خانواده های دارای کودک ، مورد استفاده قرار گیرد . این تکنیک فعالانه والدین را در برقراری ارتباط با کودکان به زبان خودشان درگیر می کند و در حالی که به خانواده برای استفاده از یک زبان تخیلی به جای زبان منطقی کمک می نماید ، مقاومت را شکسته و به اعضای خانواده اجازه می دهد مسیری طبیعی را در ارتباط والد ، کودک از سر بگیرند . ایشان در کار تجربی خود روی خانواده های دارای کودک مبتلا به مشکلات یادگیری نشان می دهند که چگونه قصه ها در تعامل با خانواده ها ، برای درمان مشکلات عمده قابل استفاده است . در این شیوه درمانگر قصه هایی را که از قبل انتخاب کرده است به والدین و کودکان داده و از آن ها می خواهد که قصه ها را در جمع خانواده بخوانند درباره آن اظهار نظر و آن را به صورت نمایش بازی کنند .

آراد تکنیکی را در خانواده درمانی به نام تکنیک قصه گویی اسناد حیوانی ابداع کرد . در این تکنیک درمانگر از خانواده می خواهد یک همتای حیوانی را به هر عضو از خانواده نسبت داده و سپس درباره قهرمان های حیوانی ، قصه ای با یک آغاز ،میانه و پایان بگویند . قصه ای که ساخته و پرداخته شده ، محور بحث قرار می گیرد . او این تکنیک را برای خانواده های دارای یک یا چند فرزند مبتلا به اختلال های سلوک و بیش فعالی ، نقص توجه به طور موفقیت آمیز به کار گرفته و اشاره می کند که این تکنیک ساختار پیش بینی پذیری برای جلسات ارائه داده و شرکت کودکان از هر سنی را در فرایند درمان تسهیل می کند . همچنین نسبت دادن نام حیوان به اعضای خانواده فضایی جالب و غیر تهدید کننده خلق کرده که به توصیف صفات شخصیتی و روابط میان فردی از طریق همتاهای حیوانی مختلف کمک می نماید . در فضای امن قصه ، مجالی برای بیان احساس های متعارض، روشن سازی و تصریح باورهای نادرست درباره ی خود ودیگران و برون ریزی آرزوها ، ترس ها ، احساس های خصمانه و تخیلات فراهم می شود .

قصه درمانی دلبستگی خانواده نیز ، به عنوان یک شیوه جدید خانواده درمانی برای بهبود تجربه بد رفتاری دوران اولیه کودکی رشد پیدا کرده است . ضربه عاطفی حل نشده دوران کودکی با تأخیر و آسیب عملکرد هیجانی رفتاری و شناختی ارتباط دارد . قصه های آرام بخش ، ملایم و بدون تحریک که توسط والدین گفته می شود یک تجربه نیروبخش دیگری ، برای دگرگونی و تغییر الگوی ذهنی مخرب کودک ، طراحی می کند و توانایی پذیرش تربیت و مراقبت را در روابطی که در بر گیرنده عشق و امنیت است ، بهبود می بخشد و این ادعا را که قصه درمانی باعث بهبود عملکرد می شود ثابت می کند.

قصه پردازی در روان درمانی کودک

تکنیک قصه پردازی توسط کودک برخاسته از بازی درمانی است . کودکان علاوه بر این که از شنیدن قصه های پریان یا داستان های نوشته شده با هدف درمانی ، لذت می برند از قصه پردازی هم میتوانند سود ببرند .ریکوئر اعتقاد دارد که صرف عمل ساختار بخشیدن به ناخوداگاه از طریق روایت ، منجر به دسترسی بیشتری به احساس و بیان می شود .

واتزر دو تکنیک تسهیل کننده قصه پردازی کودک را الگوسازی و آیینه سازی میداند . در اگوسازی ابتدا درمانگر چند قصه پریان را (قصه هایی که در آن ها اغلب ، رویدادهای کاملاً وحشتناک اتفاق می افتد ، اما با این وجود قهرمان نجات می یابد ) برای کودک می خواند تا کودک با ساختار قصه آشنا شود . این ساختار به او اجازه می دهد که احساسات غیر قابل تحمل خود را که از مدت ها در درون خود نگه داشته ، به شخصیت فرافکنی کند . در آیینه سازی یا تفسیر ، بعد از گفتن قصه توسط کودک درمانگر به صورت استعاره ای به انعکاس و تفسیر احساسات ، افکار و تعارض هایی که کودک در داستانش بیان می کند ، می پردازد . این انعکاس به کودک کمک می کند تا به تجاربش معنی بیشتری بدهد . در این تکنیک کودک با فرافکنی احساس ها به شخصیت های داستان قادر به شناسایی و نام گذاری احساس هایش در امنیت خیال پردازی می گردد . کودک با گرفتن نقش راوی به جستجوی عکس العمل های شخصیت ها در موقعیت های مختلف پرداخته و به این طریق شروع به کار روی مسائل هیجانی حل نشده خود می کند .

قصه درمانی به شیوه گروهی

از پیشگامان استفاده از قصه در زمینه گروه می توان گرسیه نویسنده کتاب تأملی بر قصه پردازی درمانی و کاربردهای قصه در گروه را ، نام برد . او با استفاده از فرآیند قصه پردازی ، شیوه ای برای کار با گروه ها در حوزه بهداشت روانی شکل داد . هدف او از خلق چنین تکنیکی ، این بودکه به افراد فرصتی برای خلق قصه هایی ببخشد که به طور نمادین دل مشغولی ها و احساساتشان را بیان کنند . در این شیوه اعضای گروه داستان هایی را خلق می کنند که بعد از کانون توجه و زبانی برای تعامل در بین افراد گروه می شود . فرد داوطلب در گروه شروع به تعریف یک داستان می کند و سایر اعضای گروه به اظهار نظر درباره آن می پردازند . وقتی درباره یک داستان در گروه صحبت می شود ، گفتگوها درباره شخصیت های داستان است نه زندگی واقعی داستان گو . این نگاه حتی وقتی همه از اینکه داستان احتمالاً به جنبه های زندگی خود فرد مربوط است آگاهند نیز، احساس ایمنی و جدا بودن از شخصیت داستانی را برای گوینده حفظ می کند . زمانی که فرد به اندازه کافی برای صحبت مستقیم درباره مسائلی که داستان او بررسی می کند ، احساس اعتماد کرد ، گفتگو ، شبیه گروه درمانی معمولی خواهد شد .در خصوص قصه درمانی گروهی استفن اشاره کرده است که در بسیاری از گروه های درمانی داستان های شخصی به عنوان نوعی تجربه در حل مشکلات مشترک ، در اختیار سایر اعضای گروه قرار داده می شوند .

بیان قصه ها به صورت گروهی این فرصت را به کودکان می دهد تا قصه های کودکان دیگر را خوب گوش کنند و با راهبردهای هر کودک در مواجهه با مشکل آشنا شوند . همچنین قصه های گروهی فرصت بیان احساس ها را به طریقی مطمئن برای کودک فراهم می کنند. به عنوان مثال روش قصه گویی گروهی ، به کودکی که به دنبال مشکلی بزرگ ، بسیار عصبانی بود، این فرصت را داد تا خشم خود را از طریق گفتن قصه ابراز کند . داستان ها در گروه ممکن است به شکل های متفاوت مانند فیلم یا نمایش به کار برده شوند.

قصه گویی به مفهوم درمانی آن مستلزم چیزی بیش از بیان ساده داستان است . در این روش کودکان داستانی تازه خلق و برای گروه بیان می کنند به عنوان مثال می توان از کودک خواست تا داستانی درباره پسری خلق کند که با دوستانش اختلاف پیدا کرده است. در این داستان ها تأکید باید بیشتر برروی احساس های شخصیت ها باشد تا اعمال آنان . طرح داستان گویی را می توان با گروه های سه تا پنج نفری اجرا کرد . نقش درمانگر، مشاوره با افراد هر گروه است و در حالی که کودکان داستان را می گویند درمانگر باید کودکان را برای قرار گرفتن به جای شخصیت های داستان ودرک چگونگی احساس آنها در شرایط موجود ترغیب کند . رفتاردرمانگر طی این دوره باید پذیرنده و حمایت کننده باشد و چنانچه پیشنهادهایی برای گسترش داستان ارائه شود ، تلاشهای کودکان هرگز نباید مورد انتقاد قرار گیرد.

برای کاهش اثرهای ناخوشایند داغدیدگی نیز می توان از روش گروهی استفاده کرد . بدین صورت که درمانگر ابتدا گفتگوی بین دو برگ در حال افتادن را بیان می کند . برای شروع کار از کودکان خواسته می شود تا از قول برگ های درحال افتادن درون داستان ، نامه ای به درخت بنویسند . سپس نامه ها را جمع آوری و دوباره آنها را میان کودکان توزیع می کند . به طوری که مطمئن شود هیچ کس نامه خود را دریافت نکرده است هر کودک نامه دریافتی را می خواند و پاسخی برای برگ در حال افتادن می نویسد . پس از اتمام نوشتن پاسخ ها ، از بچه ها خواسته می شود نامه های خود را به همراه پاسخ آن باز پس گیرند . به آنها فرصت داده می شود تا جوابهایشان را بخوانند و بار دیگر با یکدیگر به بحث و گفتگو بپردازند . این تکلیف به کودکان کمک می کند واکنش های دشوار نسبت به فوت و وداع را ببینند و سوال هایی درباره زندگی پس از مرگ مطرح کنند.

گرسیه اعتقاد دارد بیان داستان برای گروه و انعکاس مجدد آن توسط گروه به مراجعی که نا امیدی و بی حوصلگی و فقدان علاقه را در زندگی خود تجربه کرده است ، نیروی دوباره می بخشد و احساس حزن و تنهایی او را با شنیده شدن و مورد پذیرش قرار گرفتن توسط اعضا کاهش می دهد . همانطور که روابط متقابل در گروه رشد می کند افراد قوی تر شده و بهتر می توانند با احساس ناامیدی مقابله کنند و نسبت به فشارهای روانی مقاوم تر شوند . او بیان می کند که اگرچه ساختارهای روانی قدیمی در مقابل سازمان دهی مجدد مقاوم و پایدار هستند این شکل درمان می تواند راه حل هایی را که شخص برای برخورد با مشکلات درونی و بیرونی استفاده می­کند تعدیل کرده و مراجع را به تغییر روابطش با مشکلات تشویق کند .

قصه در رویکردهای نظری روان درمانی

رویکردهای داستانی به روان درمانی ، با این ایده همگرایی دارد که درمان اساساً نوع ویژه ای از گفتگو است که قابلیت ها ، شایستگی ها و راه حل ها را از خود مراجع یا درمانجو فرا می خواند ، به گونه ای که روان درمانگر طی یک گفتگوی خلاق توانمندی مراجع را آشکار می سازد و به او جرأت و شهامت تغییر کردن می دهد . در این فرآیند درمانگر و مراجع موضوعات پیچیده را در فرآیند حل مساله کشف وتفسیر می کنند و به این ترتیب مراجعان اعم از کودکان و بزرگسالان بهتر می توانند مشکلاتشان را مدیریت کنند . قصه در هر نوع روان درمانی و در هر نقطه از فرآیند درمان می تواند به کار رود . درحقیقت قصه گویی مخرج مشترک بین آرایه وسیعی از جهت گیری های نظری و رویکردهای درمانی است.

بسیاری از الگوهای نظری موجود در روان درمانی ، به رغم داشتن تناقض هایی با یکدیگر گرایش دارند تا برروی زمینه های انتخابی یا حیطه های تجربیات بشر تمرکز کنند . در سالهای اخیر با استفاده از یک سری رشته های عملی ، یک دیدگاه قصه گویی ، “داستان گویی برای درک زندگی بشر”، تدوین شده که از یک چهارچوب وسیع ، پیوسته و خلاق برای جنبه های عملی و نظری روان درمانی خبر می دهد.داستان ها پل ارتباطی بین جمعیت بالینی و غیر بالینی به شمار می روند ، زیرا در آنها اغلب مسائل خودمان تشخیص داده می شوند . علاوه بر این استفاده از داستان ها مستلزم به کارگیری الگوی  ویژه­ای نمی باشد و صرف نظر از ساختار نظری درمانگر می توانند کاملاً مورد استفاده قرار گیرند . بیان داستان لزوماً یک رویداد کلامی نیست و داستان ها ممکن است بدون استفاده از واژه ها نیز دوباره گویی شوند . لذا این امکان وجود دارد که خود داستان در بازی درمانی ، نقش گذاری روانی و درمانهای مربوط به داستان گویی یک نماد باشد.

داستان ها ابزار منحصر به فردی برای درمان هستند و برای افراد تمام گروه های سنی به کار می­روند، در واقع ، داستان خلاقیت گسترده ای است که با آن هر فردی می تواند عقاید به ظاهر نامعقول را بازیابی ، آنها را جایگزین و استفاده سازنده از آن را مطرح کند.در مجموع همان گونه که در بررسی ذیل مشاهده می شود ، پیشینه کاوی نظریه ها و پژوهش ها ، جایگاه و اهمیت استفاده از قصه را به مثابه تکنیک و ابزار مشاهده و روان درمانی کودک مشخص می­نماید و همه نظریه ها در این مورد اشتراک نظر دارند که قصه می تواند دریچه ای برای نفوذ به دنیای کودکانه ی مراجع و همراه شدن با او در سفری برای کسب سازگاری، تعادل جویی و بهبود وضعیت سلامت عاطفی روانی کودک باشد .

منبع

همتیـان ،مهسـا(1393)، تأثیر قصه گویی بر علائم رفتار لجبازی ـ نافرمانی کودکان، پايـان نامـه كارشناسـي ارشد، روانشناسی، دانشگـاه آزاد اسلامـي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0