علل كمرويی

در هيچ يك از يافته هاي موجود در منابع، در رابطه با علل كمرويي، به قدر كافي دلايل موجه بودن آنها نشان داده نشده است. با وجود اين، متخصصان عوامل احتمالي كمرويي را شناسايي كرده اند:آمادگي ژنتيكي فرد كمرو، پايين بودن ميزان دلبستگي كه تضمين كننده رابطه ميان والد و كودك است، نقص و كاستي در يادگيري مهارت هاي اجتماعي، تخريب، ناارزنده سازي، تمسخر و انتقاد و عيب جويي فراوان از كودك توسط والدين، هم شيرها و افراد ديگر.

در رابطه با بررسي هاي علت شناسي كمرويي به خصوص در گذشته،بيشتر بر روي مطالعات كودكان و دوران كودكي متمركز بوده است.اغلب تلاش هاي به عمل آمده در اين زمينه براي تعيين اين بود كه آيا كمرويي نتيجه فطرت و سرشت است يا نتيجه پرورش و اكتساب؟ شايان ذكر است،كمرويي نمي تواند منحصرا نتيجه يكي از عوامل باشد.مطالعات پژوهشي نشان مي دهد كه كمرويي نتيجه كنش متقابل ژن ها و محيط در درجات مختلف مي باشد.

همانند بيشتر ديگر خصوصيات روان شناختي و يا اختلال هايي از قبيل اسكيزوفرني و اختلال هاي خلقي، در صورت وجود كمرويي در تاريخچه خانوادگي، احتمال اين كه فرزندان آن خانواده كمرو شوند، افزايش خواهد يافت. عوامل بيولوژيكي درگير در كمرويي شامل برانگيختگي بالاي مناطق سيستم ليمبيك مي باشد. سيستم عصبي سمپاتيك، شامل اعصاب خودكار است كه سبب تحريك بدن و بسيج نيرو در موقعيت هاي استرس زا است. در افراد كمرو،سيستم عصبي سمپاتيك بيشتر حساس است و بدين دليل در مقايسه با كساني كه سيستم عصبي سمپاتيك شان از حساسيت كمتري برخوردار بوده و دچار احساس اضطراب مفرط در موقعيت ها نمي گردند، افراد كمرو به سبب آمادگي زيستي در موقعيت ها،درد و رنج و نگراني و ناراحتي بيشتري را تجربه مي كنند.

تحريك سيستم عصبي سمپاتيك موجب تپش و افزايش تعداد ضربان قلب و تحريك پوستي مي گردد كه اين دو نشانه بيولوژيكي افرادي هستند كه در موقعيت هاي اجتماعي احساس كمرويي مي كنند. براساس يافته هاي جروم كاگان، نانسي اسنايدمن و همكارانشان در دانشگاه هاروارد، تفاوت هاي فيزيولوژيكي ميان نوزادان كمرو و غير كمرو از همان اوايل رشد از دو ماهگي به بعد قابل مشاهده است.

اگر كودكي در دوره نوزادي كمرويي را به صورت ترس از خطرها و موقعيت هاي جديد، اجتناب از برخورد چشمي نشان دهد، احتمالا آن را به ارث برده است. كمرويي كه بعدا در دوران كودكي ظاهر مي شود، احتمالا شناخت يا عوامل محيطي پايه آن را تشكيل مي دهد. تعداد ديگري از شرايط محيطي كه با كمرويي همراه اند عبارت اند از: طرد و سورفتار محركات انگيزشي شده يا مدرسه جديد، اعمال استبداد والديني، ضربه خانوادگي، انتقاد يا تمسخر يا دچار ناتواني شدن.

تعدادي از كودكان، به كمرويي گرايش دارند و در مقايسه با كودكان ديگر، در موقعيت هاي جديد اجتماعي واكنش از خود نشان مي دهند. اين قبيل كودكان ممكن است كمرويي را فقط در انواع معيني از برخوردهاي اجتماعي نشان دهند. محققان هردو عامل طبيعت و سرشت و پرورش را در تفاوت هاي افراد در كمرويي دخيل مي دادند .

از طرفي برخي ديدگاه ها كمرويي را آموختني مي دادند. زمينه فرهنگي و محيط خانوادگي كودكان، الگوهايي را براي رفتار اجتماعي ارائه مي دهد.كودكان و نوجوانان چيني در مقايسه با كودكان و نوجوانان قفقازي در طول مراقبت روزانه متوجه مي شوند كه از نظر اجتماعي بايد بيشتر تودار و ساكت باشند و كودكان و نوجوانان سوئدي در مقايسه با كودكان آمريكايي، ناراحتي اجتماعي بيشتري را گزارش مي كنند و برخي از والدين از طريق برچسب گذاري كمرويي بر روي فرزندان خود، پيشاپيش خود رضايتمندي آن ها را مورد تقويت و تاييد قرار مي دهند. بزرگسالان ممكن است از طريق تملق، از پذيرش كمرويي فرزندانشان در پاسخ به تقابل هاي اجتماعي، طفره بروند كه بدين ترتيب رفتار كمرويي را در آنها تقويت مي كنند .

رويكرد پرورشي در رشد كمرويي متنوع است و جهات مختلفي دارد. يك عامل عمده محيطي، تاثيرهاي والدين است. تاثيرگذاري والدين در رشد كمرويي در شخصيت كودك آنها ممكن است مستمر يا بي ثبات باشد. اين به نظريه بن بست مضاعف بر مي گردد. افزايش تعارض هاي دلبستگي از قبيل احساس دلبستگي توام با ناايمني، همچنين يك عامل احتمالي تاثيرگذار است. دلبستگي شديد به والدين ممكن است در موقعيت هاي ناآشنا، به اضطراب شديد غير معمول منجر گردد. در يك محيط خانوادگي كه نوجوان به طور مكرر توسط والدين يا ديگر همشيرهايش مورد انتقاد و سرزنش قرار بگيرد، ممكن است به اعتماد نفس پايين و ترس مفرط از نگراني و دستپاچگي دراو منجر گردد .

شواهد مربوط به اساس وراثتي و ذاتي مربوط به ميزان تغييرات گرايش كمرويي، روزبه روز بيشتر مي شود. در حقيقت، نقش وراثت در كمرويي در مقايسه با ديگر خصيصه هاي شخصيتي عظيم تر است .

مطالعات مربوط به فرزند خواندگي، مي تواند كمرويي را در كودكان فرزند خوانده بر مبناي جنبه بيولوژيكي مادراني كه جمع گرا و جامعه پذير هستند،پيش بيني كند. تفاوت هاي فيزيولوژيكي در ميان كودكاني با بازداري مفرط و عدم بازداري، با بالا بودن و يا ثبات ضربان قلب مشخص مي شود. در سنين 2 تا 5 سالگي، در كودكاني كه بازداري بيشتر ادامه مي يابد، در برخورد با همسالان جديد و بزرگسالان رفتار تودار و ساكت بودن را نشان مي دهند.

با وجود اين شواهد، اغلب محققان تاكيد دارند كه اثرهاي ژنتيكي تنها سهم كوچكي از خود برچسب زني كمرويي را برعهده دارند. حتي آمادگي هاي وراثتي مي تواند تغيير كنند.كودكان و نوجوانان فرزندخوانده، بعضي از سبك هاي اجتماعي والدين ناتني شان را كسب مي كنند و كودكان و نوجوانان نوپايي كه دچار بازداري فوق العاده اي هستند، در بيشتر اوقات در طول تلاش والدينشان، بيشتر احساس راحتي اجتماعي مي كنند.

عوامل زيادي در به وجود آمدن كمرويي مؤثرند. از نظر زيمباردو و هندرسون،برخي از جنبه هاي كمرويي حاصل يادگيري است و زمينه هاي فرهنگي، محيط و شرايط خانوادگي و همچنين الگوهاي رفتاري و اجتماعي زمينه مساعدي ا براي بروز كمرويي ايجاد مي كند.

كمرويي يك پديده رواني اجتماعي است كه بر اثر روابط نادرست بين فردي و سازش نايافتگي اجتماعي در مراحل اولين رشد،در خانه و مدرسه پديدار مي گردد.محيط خانواده و تجارب اوليه كودك به خصوص در سنين پيش دبستاني و سال هاي آغازين مدرسه اصلي ترين نقش را در شكل گيري شخصيت كودك دارد.در اين الگوهاي رفتاري بزرگسالان،برنامه هاي تلويزيون،نحوه و ميزان ارتباطات عاطفي،كلامي و اجتماعي خردسالان با والدين و بزرگسالان خانواده بيشترين تاثير را در رشد مطلوب اجتماعي و يا پديدآيي اضطراب و كمرويي كودكان مي تواند داشته باشد.كمال جويي و آرمان گرايي فوق العاده والدين و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان، واداركردن آنان به رفتارهاي كليشه اي و قالبي و عكس العمل هاي تصنعي در موقعيت هاي مختلف اجتماعي، سخت گيري بيش از حد از كودكان و نوجوانان و داشتن توقعات زياد از آنان ،تنبيه ها، تحقير ها و تهديدهاي ناروا و يا حمايت هاي افراطي و غير ضروري از فرزندان از اصلي ترين زمينه هاي رشد معيوب اجتماعي كودك و بروز كمرويي به شمار مي آيند.

همچنين منابع مختلفي از قبيل طلاق كه در دوران كودكي ضربه آميز بوده و موجب استرس مي گردد، احتمالا مي تواند در دوران نوجواني موجبات كم حرفي وي را فراهم كند. همچنين كودكي كه در دوران اوليه زندگي خود، مهارت هاي اجتماعي لازم را براي برقراري حداقل ارتباط هاي ميان فردي كسب نكرده باشد، در سنين بعدي و در دوران نوجواني احتمالا بازداري اجتماعي از خود بروز مي دهد. همچنين ممكن است نوجوان تحت تاثير الگوهاي مثبت معدود، دچار كمرويي شود. يادگيري مشاهده اي مهارت هاي اجتماعي از طريق نگاه كردن به ديگر نوجوانان ممكن است در كمرويي وي دخيل باشد. يادگيري غيرمستقيم از طريق مشاهده نوجوانان كمرو نيزمي تواند به كمرويي در آنان منجر گردد.

كروزير،يكي از علل كمرويي را بنيان بيولوژيكي آن ميداند و عنوان مي كند كه بنيان بيولوژيكي مؤلفه ترس، اضطراب اجتماعي و كمرويي در فعاليت آميگدال و هيپوكمپ است. هنگام برانگيختگي هيجاني و رفتاري، بخش مشبك (BNS) تحريك شده و اين برانگيختگي به هيپوتالاموس و ساقه مفز گسترش مي يابد. سپس هيپوتالاموس دستگاه عصبي سمپاتيك را فعال مي كند و نشانه هاي فيزيولوژيكي مانند لرزيدن، افزايش ضربان قلب و تنوس ماهيچه اي ظاهر مي شود.

به اعتقاد زيمباردو،كمرويي يك واكنش ناشي از ترس نسبت به وقايع اجتماعي است كه حاصل يكي از موارد زير مي باشد: دارا بودن تجربه منفي در گذشته از برخورد با مردم در موقعيت هاي مشخص، خواه از طريق تماس مستقيم يا مشاهده بلايي كه بر سر ديگران آمده است. عدم فراگيري مهارت هاي اجتماعي، انتظار عملكرد ناشايست داشتن، مدام نگران عملكرد منفي خود بودن به جهت ارزيابي منفي از جانب ديگران، همچنين مهاجرت وعوامل نژادي و فرهنگي واز دست دادن هويت .

بخشي از علت افرايش ميزان كمرويي در نوجوانان مي تواند مربوط باشد به افزايش وابستگي به انواع ارتباط هاي غيرانساني كه ناشي از پيشرفت هاي عظيم در فناوري است. دانش آموزان و نوجوانان امروزه براي استفاده از بازي هاي ويديويي، بازي هاي سي دي رام رايانه اي،سايت هاي اينترنتي،دوست يابي از طريق ارتباط الكترنيكي و پيدا كردن اتاق هاي چت زني زمان زيادي را صرف مي كنند.كه همين امر مي تواند كمرويي را در آنها تشديد كند چراكه ممكن است جانشيني باشد براي روابطي كه افراد به طور مستقيم و متقابل با يكديگر برقرارمي نمايند.

در اوايل نوجواني،كمرويي به حداكثر رشد خود مي رسد. برخوردهاي اجتماعي جديد در بيشتر اوقات، بخصوص در فرد كمرويي كه احساسش متمركز برخودش است، از علل دائمي كمرويي است. محققان تغيير سريع محيط اجتماعي و فشارهاي رقابتي در مدرسه و محيط كار را در گسترش كمرويي ميان عموم مردم دخيل دانسته اند. والديني كه دائما توجه خود را به اين جلب مي كنند كه ديگران در مورد فرزندشان چه فكر مي كنند، يا چگونه به فرزند كوچك خود استقلال بدهند، ممكن است احساس كمرويي را در فرزندانشان تشويق و تقويت كنند.

منبع

اخوان راد،شیوا(1389)، عملکرد خانواده با ویژگی های روانشناختی و كمرويي نوجوانان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی-خانواده درمانی، دانشگاه علم و فرهنگ

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0