شیوع اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی در زن

، به صورتی که در این کتاب راهنما تعریف شده است، معلوم نیست. شیوع میل جنسی کم و مشکلاتی در رابطه با برانگیختگی جنسی ،همراه با ناراحتی مرتبط یا بدون آن، به صورتی که در DSM-IV یا ICD-10 تعریف شده‌اند، ممکن است در ارتباط با سن، موقعیت فرهنگی، مدت نشانه‌ها و وجود ناراحتی، بسیار تفاوت داشته باشند. صرف‌نظر از مدت نشانه‌ها، در برآورد‌های شیوع، بین مشکلات کوتاه‌مدت و مداوم در ارتباط با فقدان میل جنسی تفاوت‌های چشمگیری وجود دارد. چنانچه ناراحتی در مورد عملکرد جنسی لازم باشد، برآوردهای شیوع خیلی پایین‌تر هستند. برخی از زنان مسن در مقایسه با زنان جوان، در مورد میل جنسی کم از ناراحتی کمتری خبر می‌دهند، هرچند که میل جنسی ممکن است با بالا رفتن سن کاهش یابد.

به‌طورکلی میزان شیوع مشکلات جنسی به دلیل شیوه‌های اندازه‌گیری اختلالات مختلف و نمونه‌های پژوهشی متناقض، غامض و گیج‌کننده است. در جمعیت بزرگی که شامل 31581 زن بالای 18 سال بود، 40 درصد از آنان مشکلات جنسی گزارش دادند، بااین‌حال، مشکلات جنسی که با پریشانی‌های شخصی مرتبط است در 12 درصد شرکت‌کنندگان وجود داشت .‌ هولمبرگ و همکاران ، مطالعات مربوط به شیوع را برای بررسی اختلالات جنسی زنان و مشکلات مرتبط با آن، بررسی کردند. آنها بین مشکلات و اختلال تفاوت قائل شدند، آنها اصطلاح اختلال جنسی را به مواردی اختصاص می‌دهند که در آنها پریشانی شخصی و عملکرد پایین جنسی نمایان باشد. اصطلاح مشکلات جنسی به پدیده‌های کلی‌تری دربارۀ عملکرد پایین جنسی که نشانۀ واضحی از پریشانی شخصی در آن دیده نمی‌شود، اشاره دارد.‌ هولمبرگ و همکاران، نتیجه گرفتند که اکثر پژوهش‌ها پریشانی جنسی را ارزیابی نمی‌کنند و به‌جای ابزارهای چند موردی از سوالات ساده‌ای برای ارزیابی اختلال جنسی استفاده می‌کنند.‌

این ابزارهای ساده کمتر مورد اطمینان و اعتماد هستند. آنها به این نتیجه رسیدند که ادبیات موجود در این زمینه، برای اثبات یک میزان شیوع کلی، بسیار ناهمگون هستند. بااین‌حال آنها قادر به برخی نتیجه‌گیری‌ها دربارۀ مشکلات جنسی زنان بودند. بیشترین مشکل جنسی که زنان بر آن صحه می‌گذاشتند، شکایت از تمایلات جنسی‌شان بود. در بین زنان با هر نوع مشکل جنسی، 64 درصد از آنان مشکل میل داشتند، 35 درصد مشکلات مربوط به ارگاسم و 31 درصد مسئلۀ انگیختگی را تجربه کرده بودند. در یک مطالعۀ دیگر دربارۀ همه‌گیرشناسی اختلالات جنسی، شیفرن و همکاران ، گزارش کردند که شیوع میل جنسی پایین در زنان در محدودۀ 17 درصد تا 55 درصد است و این شیوع با افزایش سن بیشتر می‌شود، به‌ این صورت که 10 درصد از زنانی که 49 ساله بودند میل جنسی پایینی داشتند و همچنین زنانی که بین 50 تا 55 سال بودند 22 درصد و 47 درصد برای زنانی که بین 66 تا 74 سال بودند گزارش شد.

با ارجاع به پژوهش خاصی، لومان و همکارانش، دریافتند که 43 درصد از زنان آمریکایی که بین سنین 18 تا 59 سال بودند، بعضی از اشکال اختلال جنسی را تجربه کرده‌اند و میل جنسی پایین شایع‌ترین اختلال میان آنها بود. علاوه بر این، 27 درصد از زنان اروپایی از اختلالات جنسی رنج می‌برند که فقدان میل جنسی رایج‌ترین اختلال میان آنها می‌باشد . در مطالعۀ دیگری که 703 زن اتریشی بین سنین 20 تا 80 سال مورد بررسی قرار داده بود مشخص شد که 9 درصد از آنان در طی چهار هفتۀ گذشته هیچ میلی به برقراری رابطۀ جنسی نداشته‌اند، 46 درصد از آنها گزارش کردند که به‌ندرت یا در شرایطی خاص میل جنسی داشته‌اند درحالی‌که 33 درصد از آنها غالباً برای انجام فعالیت‌های جنسی میل نشان می‌دادند که این گروه در دامنۀ سنی بین 20 تا 40 سال قرار می‌گرفتند. در مطالعۀ بررسی سلامت زنان در میان کشورها، 2400 زن از اقوام مختلف : آمریکایی-آفریقایی، هند و اروپایی، چینی، ژاپنی، اسپانیایی بین سنین 42 تا 52 سال مورد بررسی قرار گرفتند که 40 درصد از آنها هرگز یا به‌ندرت میل جنسی داشته‌اند.

زنان چینی در بین بقیه اقوام کمترین میل را گزارش دادند و بعد به ترتیب زنان ژاپنی، هند و اروپایی، آفریقایی-آمریکایی و اسپانیایی بودند.‌این بررسی نشان داد که شیوع مشکلات میل جنسی به دلیل نژاد و قومیت‌های متنوع، متفاوت است .‌این پژوهش در بررسی شیوع اختلالات جنسی به ترکیب عوامل بیولوژیکی : مثل یائسگی، عوامل هورمونی و مسائل رابطه‌ای و روانی : مثل کیفیت رابطه‌های جنسی، اشاره‌ای نمی‌کند. نکتۀ مهم این است که موارد بسیاری از همپوشانی بین اختلالات جنسی مختلف وجود دارد. اختلال میل جنسی کم و اختلال انگیختگی جنسی زنان که قبلاً در نسخۀ قبلی DSM از هم جدا بودند، اغلب همراه با هم هستند و بعضی از پژوهشگران استدلال می‌آورند که بیشترین اختلالات در عملکرد جنسی زنان با مشکلات انگیختگی همراه است. به‌عنوان‌مثال، رسیدن به ارگاسم بدون انگیختگی جنسی امکان‌پذیر نیست و نبود انگیختگی یا انگیختگی نامناسب میل را کاهش می‌دهد و رابطۀ جنسی، بدون انگیختگی کافی نمی‌تواند لذت‌بخش باشد.

اختلالات درد جنسی نیز ممکن است به فقدان انگیختگی مربوط بشود و رابطۀ جنسی را دردناک کند، آمیزش جنسی پشت سر هم بدون انگیختگی می‌تواند منجر به عفونت‌های واژن، سوزش، واژینیسموس،‌ترس از رابطۀ جنسی و اجتناب کامل از آن شود. میزان شیوع متناقض و ابزارهای اندازه‌گیری ناهمگون، نمونه‌های پژوهشی سن محور، اشاره می‌کند که منع و سرکوب تمایلات جنسی زنان به‌اندازۀ زنان مسن و یائسه شده‌ای که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند، نیست.گروه‌بندی زنان به‌صورت یائسه شده، قبل و بعد از یائسه شدن، برای مطالعۀ شیوع اختلالات میل جنسی نتایج گمراه‌کننده‌ای به وجود آورد، به این دلیل که تغییرات فیزیولوژیکی و روان‌شناختی مرتبط با یائسگی ممکن است تجربیات جنسی زنان را تغییر بدهد. علت میل کم در زنان قبل و بعد از یائسگی ممکن است کاملاً متفاوت و نیازمند بررسی‌های جداگانه‌ای باشد.‌این علت در زنان یائسه شده احتمال دارد که با فیزیولوژی فرآیند پیری مرتبط باشد درحالی‌که در زنانی که هنوز یائسه نشده‌اند، میل کم ممکن است ناشی از عوامل روانی باشد.‌این بدان معنا نیست که از فرآیندهای روان‌شناختی دخیل در کاهش میل جنسی در زنان یائسه شده و عوامل بیولوژیکی در کمبود میلِ زنان قبل از یائسگی، چشم‌پوشی کنیم .

شکل‌گیری و روند

بنا بر تعریف، اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی دائمی در زن از فقدان علاقه یا برانگیختگی جنسی حکایت دارد که در کل زندگی جنسی زن وجود داشته است. برای ملاک‌های A4, A3 و A6 که عملکرد را هنگام فعالیت جنسی ارزیابی ‌می‌کنند، نوع فرعی دائمی، به معنی وجود نشانه‌ها از اولین تجربیات جنسی فرد است. نوع فرعی اکتسابی در صورتی تعیین خواهد شد که مشکلات مربوط به علاقه یا برانگیختگی جنسی، بعد از یک دوره عملکرد جنسی بدون مشکل ایجاد شده باشند. تغییرات انطباقی و هنجاری در عملکرد جنسی ممکن است از رویدادهای مرتبط با همسر، میان‌فردی، یا شخصی ناشی شده و امکان دارد ماهیت گذرا داشته باشند. بااین‌حال، تداوم نشانه‌ها به مدت تقریباًشش  ماه یا بیشتر، کژکاری جنسی را تشکیل خواهد داد، در طول عمر، تغییرات هنجاری در علاقه و برانگیختگی جنسی وجود دارد. به‌علاوه، زنانی که روابط طولانی‌مدت‌تری داشته‌اند بیشتر از زنانی که روابط کوتاه‌مدت‌تر داشته‌اند از پرداختن به فعالیت جنسی با وجود هیچ احساس واضح میل جنسی از همان ابتدای آمیزش جنسی، خبر می‌دهند. خشکی واژن در زنان مسن‌تر، با سن و وضعیت یائسگی ارتباط دارد .

عوامل خطر و پیش‌آگهی

خلق‌وخویی: عوامل خلق‌وخویی، شناخت‌ها و نگرش‌های منفی را در مورد امیال جنسی و سابقۀ گذشته اختلالات روانی شامل می‌شوند. تفاوت‌ها در گرایش به برانگیختگی جنسی و بازداری جنسی نیز ممکن است احتمال دچار شدن به مشکلات جنسی را پیش‌بینی کنند.

محیطی: عوامل محیطی، مشکلات رابطه، عملکرد جنسی همسر و سابقۀ رشد، نظیر روابط اولیه با مراقبت‌کنندگان و عوامل استرس‌زای کودکی را شامل می‌شوند.

ژنتیکی و فیزیولوژیکی: برخی از بیماری‌های جسمانی : مثل دیابت شیرین، کژکاری تیروئید  می‌توانند عوامل خطر برای اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی در زن باشند. به نظر می‌رسد که تأثیر نیرومند عوامل ژنتیکی بر آسیب‌پذیری نسبت به مشکلات جنسی در زنان وجود داشته باشد. پژوهش روانی – فیزیولوژیکی با استفاده از فوتوپلتیزموگرافی واژن، بین زنانی که تصور می‌شود فقدان برانگیختگی تناسلی دارند و آن‌هایی که ندارند، تفاوت‌هایی پیدا نکرده است.

موضوعات تشخیصی مرتبط با فرهنگ: در میزان شیوع کم میلی بین فرهنگ‌ها، تنوع چشمگیری وجود دارد. میزان پایین‌تر میل جنسی ممکن است در زنان آسیای شرقی در مقایسه با زنان اروپایی – کانادایی شایع‌تر باشد. گرچه سطح پایین‌تر میل و برانگیختگی جنسی که در مردان و زنان کشورهای آسیای شرقی در مقایسه با گروه‌های اروپایی – آمریکایی یافت شده است شاید علاقۀ کمتر به رابطۀ جنسی در این فرهنگ‌ها را منعکس کند، اما این امکان نیز وجود دارد که این‌گونه تفاوت‌های گروهی اثر تصنعی مقیاس‌هایی باشند که برای‌ اندازه‌گیری میل مورد استفاده قرارگرفته‌اند. قضاوت در مورد ‌اینکه آیا میل جنسی کم که توسط زنانی گزارش داده می‌شوند که از گروه قومی‌– فرهنگی خاصی هستند، ملاک‌های اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی در زن را برآورده می‌کند یا نه باید این واقعیت را به‌حساب آورد که فرهنگ‌های مختلف ممکن است برخی رفتارها و نه رفتارهای دیگر را بیمارگون بدانند.

موضوعات تشخیصی مرتبط با جنسیت

بنا بر تعریف، تشخیص اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی در زن فقط در مورد زنان داده می‌شود. مشکلات ناراحت‌کننده در ارتباط با میل جنسی در مردان، تحت عنوان اختلال میل جنسی کم‌کار در مرد در نظر گرفته خواهد شد.پیامد‌های کارکردی اختلال علاقه/ برانگیختگی جنسی در زن و مشکلات در علاقه/ برانگیختگی جنسی اغلب با کاهش رضایت زناشویی ارتباط دارد .

منبع

امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0