شخصيت

مفهوم شخصیت در روانشناسی یک مفهوم رایج و معمول و در عین حال فوق­العاده غامض و پیچیده است. کاربرد عامیانۀ شخصیت در حد یک مفهوم مطلوب در دیدگاه فردی تنزل یافته است. در حالی­که مفهوم علمی آن به صورت کلی مورد مناقشه است . كلمه شخصيت كه در زبان لاتين (Personalite)و در زبان انگلوساكسون (Persenality) خوانده مي‌شود، ريشه در كلمه لاتين (Persona) دارد. اين كلمه به نقاب يا ماسكي گفته مي‌شود كه بازيگران تئاتر در يونان قديم به صورت مي‌زدند. بمرور معناي آن گسترده‌تر شد و نقشي را كه بازيگر ايفا مي‌كرد را نيز در برگرفت.مفهوم اصلي و اوليه شخصيت، تصويري صوري و اجتماعي است و بر اساس نقشي كه فرد در جامعه بازي مي‌كند، ترسيم مي‌شود. يعني فرد در واقع به اجتماع خود شخصيتي ارائه مي‌دهد كه جامعه بر اساس آن، او را ارزيابي مي‌نمايد. هر انساني آميزه‌اي از سه ويژگي نوعي، فرهنگي و فردي را در خود دارد و مجموعاً كليت منحصر به فردي را تشكيل مي‌دهد كه مورد توجه و امعان نظر روان‌شناسي شخصيت است. كليت مفهوم، و به همين لحاظ پيچيدگي آن موجب شده است كه واژه شخصيت به شيوه‌هاي مختلفي تعريف شود. تمامی معانی شخصیت را نمی توان در یک نظریه خاص یافت زیرا روان شناسان در مورد تعریف دقیق شخصیت اتفاق نظر ندارند. بلکه در حقیقت تعریف شخصیت به نوع نظریه هر دانشمند بستگی دارد. برای مثال، کارل راجرز ، شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته دائمی می داند که محور تمام تجربه های وجودی است .

 آلپورت ، در اين باره به گردآوري و ذكر پنجاه تعريف متفاوت پرداخته است. برخي به جنبه‌هاي بيوشيميايي و فيزيولوژيكي شخصيت، برخي به عكس‌العمل‌هاي رفتاري و رفتارهاي مشهود، برخي به فرايندهاي ناهشيار رفتار آدمي و برخي به ارتباط‌هاي متقابل افراد با يكديگر و نقش‌هايي كه در جامعه بازي مي‌كنند توجه نموده و شخصيت را بر همان مبنا تعريف كرده‌اندودامنه تعاريف از فرايندهاي دروني ارگانيسم تا رفتارهاي مشهود ناشي از تعامل افراد، در نوسانست.

 گروهی از روانشناسان شخصیت به افراد و رفتار آن ها توجه می­کنند؛ بعضی دیگر شخصیت را با توجه به ویژگی­هایی چون، فرایند­های ناهشیار تعریف می­کنند که به طور مستقیم قابل مشاهده نیست و باید از رفتار استنباط شود و سرانجام بعضی از روانشناسان، شخصیت را تنها از طریق ارتباط­های متقابل افراد با یکدیگر و نقش­هایی که در جامعه بازی می­کنند، تعریف کرده­اند.شخصيت در مفهوم كلي خود بايد شامل: قواعد مربوط به كنش‌هاي منحصر بفرد افراد و قواعد مشترك بين آنها، جنبه‌هاي پايدار و تغييرناپذير كنش انسان و جنبه‌هاي ناپايدار و تغييرپذير آن، جنبه‌هاي شناختي؛ فرايندهاي تفكر جنبه‌هاي عاطفي ؛ هيجانات و جنبه‌هاي رفتاري فرد باشد .شلدون ، پويا بودن شخصيت را در تعريف خود مطرح نموده و چنين عنوان مي‌كند: سازمان‌­يافتگي پويشي جنبه‌هاي ادراكي، عاطفي، انگيزش و بدني فردرا شخصيت گويند .كتل ، شخصيت را اين چنين تعريف مي‌كند: شخصيت چيزي است كه به ما اجازه مي‌دهد پيش‌بيني كنيم كه شخص در يك موقعيت معين چه خواهد كرد، يعني چه عملي از او ناشي خواهد شد. هيلگارد در تعريف خود، از كليت شخصيت فاصله گرفته و نوعي برگشت به قواي ذهني را در تعريف خود نشان داده است. او شخصيت را چنين تعريف مي‌كند: «شخصيت الگوهاي معيني از رفتار و شيوه‌هاي تفكر است كه نحوه سازگاري شخص را با محيط تعيين مي‌كند.

منبع

قاسمی،مهشید(1393)،بررسی نقش پیش بینی کننده ی ویژگی های شخصیتی دراقدام به خودکشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0