سرمایه انسانی
سرمایه ی انسانی موجودی شایستگی ها، دانش ، ویژگی های اجتماعی و شخصیتی شامل خلاقیت، تجسم در توانایی برای انجام کاری جهت تولید ارزش اقتصادی است. سرمایهی انسانی دید اقتصادی جامع ای از انسان فعال در اقتصاد است، در حالی که تلاشی برای کسب پیچیدګی بیولوژیکی، اجتماعی، روانشناسی و فرهنگی است به طوریکه در اثرات متقابل اقتصادی یا صریح با هم تقابل دارند.
در اوایل فرض وی شد که نظریهها ،زمینهای را منعکس میکنند که در آن بخش ثانویهی اقتصاد نسبت به بخش سوم قادر به تولید زمان در بیشتر کشورهاست. که در آن منبع مثلثی، همگن و قابل تعویض به سادگی به عنوان نیروی کار یا کار یکی از سه عوامل تولید است (دیگر موارد و ارزیابیهای تبادل پذیر ـفرض پول و تجهیزات فیزیکی). فقط به عنوان این که زمین به عنوان سرمایهی طبیعی شناخته می شود و در خود ارزیابی می شود و عوامل انسانی تولید از این تحلیل مکانیکی ساده برای سرمایهی انسانی ناشی می شود. در تحلیل مالی فنی مدرن، اصطلاح رشد متعادل و هدف رشد مساوی قابلیت های انسانی و ارزیابی های فیزیکی اطلاق می شود که کالاها و خدمات را تولید می کند.
فرض می شود که کار یا نیروی کار می تواند به سادگی مدل سازی شود؛ در کل این مورد در سال های ۱۹۵۰ به چالش در آمد هنگامی که بخش سوم، خلاقیت را تقاضا می کند، شروع به تولید بیشتر از بخش ثانویه در تولید زمان در بیشتر کشورهای توسعه یافتهی جهان می نماید.
بر اساس آن بیشترین توجه بر عواملی است که منجر به موفقیت در برابرشکست می شود که با مدیریت انسانی مرتبط است، نقش رهبری ، استعداد و حتی شهرت جستجو شده است. امروزه بیشتر نظریه ها سعی بر تجزیه ی سرمایهی انسانی به یک یا تعداد بیشتر اجزا برای تحویل دارن که معمولاً ناظر نامیده می شود. شایع ترین سرمایهی اجتماعی، مجموع پیوندهای اجتماعی و روابط شناسایی شده است، همراه با تعدادی مترادفات از جمله حسن نیت یا ارزش نام تجاری یا انسجام اجتماعی و یا انعطاف پذیری اجتماعی و مفاهیم مرتبط مانند شهرت یا سابقه، به طوریکه مجزا از استعدادی است که یک فرد (از جمله یک ورزشکار به طور منحصربهفردی دارد) توسعه داده است که نمیتواند برای دیگران بدون توجه به تلاش منتقل شود و جنبه هایی که می تواند انتقال یا تدریس شود: سرمایهی آموزشی.
به طور کمترمتداولی ، برخی از تحلیل ها ساختار های خوبی را برای سلامت و سلامت خود، یا عادت های مدیریتی خوب دانش یا سیستم هایی با ساختار هایی که آن ها را مدیریت و تأمین می کنند یا سرمایه ی فکری تیم ها ـ انعکاس ظرفیت های اجتماعی و ساختاری آموزشی با برخی فرضیات در باره ی یگانگی فردی در محتوا و زمینه ای که آن ها کار می کنند. به طور کلی این تحلیل ها تصدیق می کند که بدنه های تدریس فردی ، ایده ها و مهارت های آموزش و اثر اجتماعی یا قدرت تشویق متفاوت هستند .
حسابداری مدیریت اغلب با سوالاتی در مورد مدل سازی همچون ارزیابی یا سرمایه ی ثابت همراه است. با این وجود تجزیه و تعریف شده است. سرمایه ی انسانی به طور ضروری برای موفقیت سازمان ها لازم است . افزایش سرمایه انسانی از طریق آموزش و تجربه است.
در سال ۲۰۱۰ سازمان همکاری و توسعه ی اقتصادی دولت ها را تشویق کرد که اقتصاد ها سیاست رادر بر بگیرند تا نو آوری و دانش در محصولات و خدمات به عنوان مسیر اقتصادی برای موفقیت وداوم افزایش یابد. سیاست های بینالمللی اغلب فرار سرمایه ی انسانی را مورد توجه قرار می دهد در حالی که نبود اشخاص با استعداد یا آموزش دیده ی یک کشور که برای آن ها سرمایه ګذاری کرده اند، برای دیگر کشور ها مزایایی بدون سرمایه گذاری برای آنها دارد .بالاترین ترقی در نیرو های تولید کننده ی کار و بخش بزرگتر مهارت ، چابکی و قضاوت با این که هدایت و به کار برده می شود، به نظر می رسد اثرات تقسیم کار را دارد.
واضح است سرمایه ی انسانی متفاوت از سرمایه ی ملموس پولی به علت خصوصیت فوق العاده ی سرمایه ی انسانی برای رشد انبوه حول دوره ی طولانی زمانی است.رشد سرمایه ی ملموس پولی به علت شوک های چرخه ی کسب و کار همیشه خطی نیست . در طی دوره ی موفقیت،سرمایه ی پولی در نرخ نسبتاً بالاتری رشد می یابد، در حالی که در طی دوره ی بحران اقتصادی و تنزل، کاهش سرعت سرمایه ی پولی وجود دارد . از طرفی دیګر، سرمایه ی انسانی به طور یکسانی افزایش نرخ رشد در یک دوره ی زمانی طولانی دارد، زیرا بنیان این سرمایه ی انسانی توسط ورودی های آموزشی و سلامت بنا شده است.
نسل فعلی توسط ورودی های مؤثر آموزش و سلامت به طور کیفی توسعه یافته است . نسل آینده به وسیله ی پژوهش توسعه یافته تر در زمینه ی آموزش و سلامت متعهد شده توسط نسل فعلی دارای مزیت بیشتری است . علاوه بر این ، ورودی های آموزشی و سلامت اثرات سودمندی را در نسل آینده ایجاد می کند و نسل آینده ناظر بر نسل فعلی است .اضافه بر این ، میزان تشکیل سرمایه ی انسانی در نسل آینده بیشتر از میزان تشکیل سرمایه ی انسانی در نسل فعلی را می داند. این مورد رشد انباشته ی تشکیل سرمایه ی انسانی به وجود آمده توسط کیفیت ناظر نیروی انسانی در نسل موفق نسبت به نسل اسبق است.
در هند، میزان تشکیل سرمایه ی انسانی به طور سازگاری به دلیل پیشرفت کیفی در هر نسل بعد از استقلال افزایش یافته است .در دهه ی دوم قرن ۲۱ ام ،نسل سوم جمعیت هند از نظر نیروی کار فعال است. بخش خدمت هند با صادرات خدمات مالی، خدمات نرمافزاری ، خدمات توریسم و ترقی تعادل غیر قابل رویت باز پرداخت ها توسعه یافته است . رشد سریع اقتصادی در واکنش به پیشرفت در بخش خدمت ، مدرکی از رشد انبوه سرمایه ی انسانی در هند است .
اهمیت سرمایه ی انسانی
در جهان متلاطم امروزی شرکتهای پیشرو بیش از هر دوره و زمان دیگری به اهمیت و توجه به کارکنان خود پی بردهاند آنها دریافتند که چگونه میتوان با تاکید بیشتر بر حفظ و توسعه سرمایه انسانی خود در بالاترین نقطه اقتصاد جهانی جای گرفت.
سرمایه انسانی کلیدی برای رشد اقتصادی جوامع محسوب میشود و یک سرمایه مهم و ضروری می باشد که سازمان در جهت رشد و توسعه اقتصادی کمک میکند و از این نظر می توان آن را با سرمایهها و داراییهای فیزیکی سازمان مقایسه کرد.
از آنجا که توانایی و مهارت افراد به عملکرد بهتر و بهرهوری سازمان کمک میکند انجام هرگونه هزینه در آموزش و توسعه آن نوعی سرمایهگذاری بلند مدت محسوب میشود که سازمان تا مدتها میتواند از نتایج آن بهره مند شود. دلیل این امر این است که در محیط متغیر و شدیداً رقابتی امروزی تنها با کمک نیروی انسانی خلاق و نوآور است که میتوان به مزیت رقابتی دست یافت.
در نتیجه سازمانها باید به سازمانهایی پویا و یادگیرنده تبدیل شوند تا کارکنانشان با تواناییهایی که از خود بروز می دهند قابلیت انطباق با تغییرات را در عرصه رقابت داشته باشند.
بنابراین توجه به اهمیت سرمایه انسانی نتایجی را به همراه خواهد داشت که عبارتند از:
- سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی به عنوان یکی از اجزای اساسی سازمان شناخته می شود سبب ارتقا کارکنان میشود.
- با سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی ، کارکنان دانش و مهارتهای لازم را برای خلق محصولات و خدمات جدید بدست میآورند.
- بر بهرهوری کارکنان در محیط کار تاثیر گذار است .
- باعث توانایی درونی شرکت در کسب مزیت رقابتی میشود.
- سبب بهرهوری در اقتصاد ملی میگردد. ( بر بهره وری در اقتصاد ملی تاثیر گذار است).
- سبب رشد اقتصاد ملی می شود.
با توجه به اینکه سرمایه انسانی به طور مستقل به رشد و تولید ملی کمک میکند باید مدنظر تمامی محققان و دولتمردان قرار گیرد . براساس مطالعات اشتون و گرین در سال 1996 این نکته در خور توجه و حائز اهمیت است که ارتباط بین سرمایه انسانی و عملکرد اقتصادی را باید با دقت در درون بافتهای اجتماعی-سیاسی مورد سنجش قرار داد.
مفهوم سرمایه ی انسانی نسبتاً در کشور های مازاد کار حایز اهمیت است. این کشورها طبیعتأ به دلیل نرخ تولد بالا تحت شرایط اقلیمی معین صاحب نیروی کار زیادی هستند. کارگران مازاد این کشور (نیروی انسانی) منبع انسانی موجود، فراوان تر از منابع انسانی قابل دسترس و ملموس است.
این منبع انسانی می تواند به سرمایه ی انسانی با ورودی های مؤثر آموزش، سلامت و ارزش های اخلاقی تبدیل شود. تبدیل منابع انسانی ردیفی به منابع انسانی فوق العاده پر سود با این ورودی ها فرایند تبدیل سرمایه ی انسانی است. مسئله ی کم یابی سرمایه ی ملموس در کشور های مازاد نیروی کار می تواند توسط تسریع نرخ تشکیل سرمایه ی انسای با سرمایه ګذاری خصوصی و عمومی در بخش های آموزش و سلامت به صورت بینالمللی حل شود. سرمایه ی مالی ملموس ابزارمؤثری در ترقی رشد اقتصادی کشور می باشد. سرمایه ی انسانی غیر قابل لمس، از طرفی دیګر ابزاری برای رشد توسعه ی جامع ملل می باشد به این علت که سرمایه ی انسانی به طور مستقیمی به توسعه ی انسانی مرتبط است هنګامی که توسعه ی انسانی وجود دارد، پیشرفت کمی وکیفی ملل اجتناب ناپذیر است.
اهمیت سرمایه ی انسانی در رویکرد متغیر آمریکا به سمت ارزیابی جامع توسعه ی اقتصادی ملل مختلف در اقتصاد جهانی صریح است. سازمان ملل متحد گزارش توسعه ی انسانی را در مورد توسعه ی انسانی در ملل مختلف با هدف ارزیابی نرخ تشکیل سرمایه ی انسانی در این ملل انتشار نمود. شاخص آماری تخمین توسعه ی انسانی در هر کشور شاخص توسعه ی انسانی است.
این شاخص ترکیبی از شاخص امید به زندگی، شاخص آموزش و شاخص درآمد است. شاخص امید به زندگی استاندارد سلامت جمعیت را در هر کشور فاش می سازد؛ و شاخص درآمد استاندارد زندگی جمعیت و شاخص آموزش استاندارد آموزشی و نسبت سواد جمعیت را بیان می کند. اگر همه ی این شاخص ها روند افزایشی در یک دوره ی طولانی زمانی داشته باشند، روند صعودی را در شاخص توسعه ی انسانی منعکس می کند. سرمایه ی انسانی توسط سلامت، آموزش و کیفیت استاندارد زندگی توسعه می یابد.
علاوه بر این، اجزای شاخص توسعه ی انسانی، شاخص امید به زندگی، شاخص آموزش و شاخص درآمد به طور مستقیم به تشکیل سرمایه ی انسانی در درون ملل مرتبط است.شاخص توسعه ی انسان، شاخص همبستگی مثبت بین تشکیل سرمایه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی است.
اګر شاخص توسعه ی انسانی افزایش یابد، نرخ بالاتری از تشکیل سرمایه ی انسانی در واکنش به استاندارد بالاتر آموزش و سلامت وجود دارد. مشابها، اگر شاخص توسعه ی انسانی افزایش یابد، درآمد ملل نیز افزایش می یابد. به طور غیر تصریحی، شاخص توسعه ی انسانی فاش می سازد که بالاتر بودن تشکیل سرمایه انسانی به سبب استاندارد خوب سلامت وآموزش باعث بزرگتر شدن درآمد ملت می شود. این فرایند توسعه ی انسانی، بنیان قوی فر آیند مستمر توسعه ی اقتصادی ملت برای دوره ی طولانی زمانی است.
اهمیت فهم سرمایه ی انسانی در ایجاد توسعه ی اقتصادی بلند مدت ملل را نمی توان نادیده گرفت. انتظار می رود که سیاست های اقتصاد کلان همه ی ملت ها به سمت توسعه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی متمرکز می شود. سرمایه ی انسانی ستون فقرات توسعه ی انسانی و توسعه ی اقتصادی در هر ملت است.
مهروم پیشنهاد کرد که در سطح کلان، مدیریت سرمایه ی انسانی در حول سه ظرفیت کلیدی است، ظرفیتی برای توسعه ی استعداد، ظرفیتی برای به کار گیری استعداد و ظرفیتی برای ترسیم استعداد و… جمعاً، این سه ظرفیت ستون فقرات رقابت های سرمایه ی انسانی کشور ها را تشکیل می دهد.
طبقه بندی مفاهیم سرمایه انسانی
1- در دیدگاه نخست به جنبههای منحصر به فرد افراد توجه شده . در این دیدگاه سرمایه انسانی وابسته به داراییهای و توانمندیها نیروی انسانی است. این دیدگاه درست در مقابل مفهوم نیروی کار در دیدگاه کلاسیک میباشد. .
2- دومین دیدگاه بر روی سرمایه انسانی متمرکز شده به روندهای آن تاکید می کند. در این دیدگاه دانش، مهارت دو عنصر کلیدی میباشند که به اهمیت این دو موضوع در طول فعالیتهای آموزشی توجه می شود مانند تحصیلات رسمی و مهارتهای فنی و حرفهای ، این دیدگاه در نظریات و پژوهش های محققان چون فینوته و سیلکونه در سال 2002 و آلن در 2008 مشهود است.
3- دیدگاه سوم چشم انداز تولید مدار به سرمایه انسانی دارد آنان سرمایه انسانی را ترکیبی از عواملی مانند آموزش ، تجربه، تحصیلات، هوش ، انرژی، عادات کاری، ابتکار عمل فرد که ارزش و تولید نهایی کارکنان تحت تاثیر قرار می دهد. در تعریف دیگری از این دیدگاه سرمایه انسانی مجموعه ای از مهارتها و دانشها در انجام امور می باشد که به تولید و ارزش اقتصادی منجر میشود.
در نتیجه سرمایه انسانی را میتوان به طور همزمان شامل هر دو مفهوم دانست یعنی اینکه سرمایه انسانی هم ابزاری برای تولید می باشد وهم چنین ایجاد ارزشی خاص و درونزا برای سازمان میکند که این به معنای خود تولیدی برای سرمایه انسانی می باشد.به طور خلاصه می توان گفت سرمایه انسانی مترادف با دانش جاسازی شده در تمام سطوح، فردی، سازمانی و یا یک ملت است.حال تاثیرات سرمایه انسانی را در دیدگاه فردی، دیدگاه سازمانی و دیدگاه اجتماعی مورد بررسی قرار میدهیم .
در دیدگاه فردی امکان افزایش درآمد فرد ناشی از بهرهوری وی میباشد در این دیدگاه امکان رشد و ترقی افراد در سطوح بازارهای داخلی امکان پذیر میباشد.
در دیدگاه سازمانی: بهرهوری سازمانی ناشی از مجموعه ای از توانایی و ظرفیتهای به روز شده سازمان و فرهنگ سازمانی پویای آن است .
در دیدگاه اجتماعی: سرمایه انسانی این توانمندی را دارد که ساز و کارهایی برای ایجاد دموکراسی ، ثبات سیاسی و رعایت حقوق بشر را در سطح جامعه ایجاد کند و آنها را گسترش دهد. سرمایههای اجتماعی منجر به آگاهی عمومی از مولفههای اجتماعی میشود وافزایش آگاهی اجتماعی از مولفه های درون اجتماع امکان پذیر است.
در نتیجه ارتباط میان سرمایه انسانی و آگاهی اجتماعی در رابطه ای متقابل و تنگاتنگ در مسیر توسعه اجتماعی سیاسی استور شده است.
- تقسیم بندی سرمایه انسانی
این تقسیم بندی در دو بخش کلی و خاص انجام میپذیرد.
- در بخش کلی : سرمایه انسانی به دانش ها و مهارتها ی کلی وعمومی اطلاق میشود. نه به دانش ها و مهارتهای خاص که برای انجام یک وظیفه یا فعالیت لازم است سرمایه انسانی کلی یا عمومی در فرد نهادینه شده است که از طریق فرد میتواند به صنایع مختلف انتقال یابد.
- در بخش سرمایه انسانی خاص : سرمایه انسانی خاص و ویژه یک وظیفه و یا شرکت معمولاً از طریق تحصیلات ، آموزش و تجربه کاری فراهم میشود که این مهارتها را وظایف سازمان ایجاد میکند.
مهارتهای ویژه یک وظیفه یا شغل مخصوص به آن وظیفه و شغل هستند و قابل انتقال به صنایع مختلف نیستند در حقیقت شرایط احراز شغل در بخش سرمایههای انسانی نمود پیدا میکند.
- سنجش سرمایه انسانی
- اهمیت سنجش سرمایه انسانی
درک موضوع واهمیت سرمایه انسانی باعث شده اغلب کشورها تلاشهای بسیار گستردهای برای سنجش موثر و کارآمد سرمایههای انسانی انجام دهند تا درک صحیحی از جایگاه و وضعیت فعلی خویش در محیط های بیرونی داشته باشند و نقاط قوت و ضعف درون سازمانی خویش را شناسایی کنند از لحاظ دیگر سنجش سرمایه انسانی منبع بسیار مهمی برای تدوین و اجرای سیاستهای مربوط به منابع انسانی میباشد.
پژوهش در سرمایه انسانی ،پیش از گذشته و بسیاری از تجربههای پیشین مورد بازبینی و تجدید نظر قرار گرفته است با احتساب پژوهشهای سرمایه انسانی که اخیرا در کشورهای نظیر استرالیا ، کانادا، چین و فنلاند، نیوزلند، نروژ، انگلستان و ایالت متحده انجام شده است .در پژوهش انجام شده در سطح ایات متحده با استفاده از رویکرد یورگنسن و فرامنی سنجش سرمایه انسانی و سرمایه گذاری بر روی سرمایه انسانی را از لحاظ اسمی و واقعی در بازه زمانی بین سالها 1994 تا 2006 مورد بررسی قرار داده است .در روشهای نوین که برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است لووهمکاران سه رویکرد را برای سنجش سرمایه انسانی در پیش گرفتند که این رویکردها عبارتند از:
رویکرد مبتنی بر هزینه، رویکرد مبتنی بر درآمد و رویکرد سوم مبتنی بر تراکم -آموزش 1-یا رویکرد شاخص که برخی از محققان از آن به عنوان رویکرد خروجی و بازده نیز یاد کردهاند. رویکرد شاخص ساده می باشد و آن با استفاده از شاخص یا ترکیبی از شاخصهایی بر مبنای آموزش سرمایه انسانی میباشد. به عنوان مثال سال تحصیلی یا میزان سواد برای این نوع سنجش مورد استفاده قرار میگیرد. بارو در سال 1991 و باردولی در سال 1993 اندازهگیری تراکم سرمایه انسانی را با استفاده نرخ ثبت نام در مدارس سنجیدند. 2-در رویکرد مبتنی بر هزینه به ارزش تراکم سرمایه انسانی در هزینه تولید توجه میشود ،در واقع اساس رویکرد مبتنی بر هزینه بر سنجش تراکم سرمایه انسانی از طریق جمع هزینههای سرمایهگذاری شده درتک تک سرمایه های انسانی است.
مطالعات انجام شده در رویکرد مبتنی بر هزینه کندریک در سال 1976 نشان داد که سنجش سرمایه انسانی با استفاده از هزینههای پرورش و آموزش کودکان ،آموزش افراد و دیگر فعالیتهای مربوط به سرمایه انسانی است که به عنوان مثال اخیرا با استفاده از رویکرد مبتنی بر هزینه سرمایه انسانی کشور فنلاند تخمین زده شد .
اما اشکال این رویکرد بر سنجش غیرمستقیم تراکم سرمایه انسانی بنانهاده شده است و محققان دچار این مشکل می شوند که مرز و حد طبقه بندی شده ی آشکاری میان سرمایه گذاری و مصرف نمی بینند.
3- در رویکرد مبتنی بردرآمد ارزش تراکم سرمایه با استفاده از درآمد افراد در آن تراکم مورد مطالعه قرار میگیرد . بنیان این رویکرد به بازگشت نتایج ودستاوردهای افراد که ازبازار کار به دست می آورند قرار داده شده است که این امر از طریق سرمایه گذاری تحصیلی بر روی آنها انجام میگیرد.از این رویکرد به تازگی به عنوان محبوبترین رویکرد انتخابی در کشور هایی مانند چین درامریکا، کانادا ،انگلستان ، استرالیا برای سنجش سرمایه انسانی استفاده شده است. اما امروزه از رویکرد مبتنی بر درآمد برای پروژه سنجش سرمایه انسانی در OECDاستفاده شده است.
هانسون در سال 2008 اشاره می کند که سنجش OECD بر روی سرمایه انسانی ارتباط نزدیکی با آمارهای بین المللی دارد . عوامل ا ین سنجش در سه گروه شامل سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی ،تطبیق کیفیت و نتیجه تحصیلات طبقه بندی می شود.
عوامل سنجشOECD
سرمایه گذاری در سرمایه انسانی
- سطح خلاقیت بالا
- رشدبا استفاده از شایستگی هادر سطوح دانشگاهی و رشد پیشرفت در حوزههای متفاوت
- نرخ فارغ التحصیلی و ثبت نام
- روند نتایج در سطوح دانشگاهی
- سهم دانشجویان بین المللی فارغ التحصیل شده در خروجی دانشگاهها
- نرخ ورود به آموزش عالی
- میزان ورود به آموزش عالی ومقایسه جمعیتی که دارای آموزش عالی هستند با جمعیتی که بدون تحصیلات تکمیلی وعالی هستند
- مدت زمان سرمایهگذاری در تحصیلات
- زمان آموزشی در هر سال
- تعداد ساعات هفتگی مطالعه یا انجام تکالیف
- سرمایهگذاری در تحصیلات
- مخارج هر دانشآموز یا دانشجو در سطوح مختلف تحصیلات
- درصد تولید ناخالص داخلی صرف شده در نهاد آموزش
- هزینه عمومی و خصوصی
- یارانه عمومی برای تحصیلات به خانوادهها
- R&D و خدمات جانبی
- تغییر در تعداد دانشجویان ، هزینه و تغییرات جمعیتی
- تطبیق کیفیت سرمایهگذاری در سرمایه انسانی
- ارزیابی DISA
- PUIACC (برنامه ارزیابی بین الملل از صلاحیت های بزرگسالان)
نتایج حاصل از آموزش و پرورش
- تطبیق آموزش و پرورش با اشتغال
- نتایج بازار کار از نظر سن، جنس، و دستیابی به امکانات آموزشی
- میزان بازده انسانی
منبع
عباس زاده، یاشار(1394)، اثر آموزش کارآفرینی بر شکل گیری سرمایه انسانی، پايان نامه كارشناسي ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید