معلم و خلاقیت دانش آموز

از دیگر عوامل و عناصر سازمان آموزشی مدرسه ، معلمان هستند. بلوم (1985) معتقد است ، معلمان نقش مهمی در رشد کودکان خلاق و متعهد دارند. اما اگر به کلاسهای درس معلکان در جامعه ما توجه کنیم علی رغم آنکه بسیاری از معلمان ، ممکن است افرادی علاقمند باشند، اما نه تنها در برانگیختن قوای خلاقانه دانش آموزان هیچ گونه موفقیتی ندارند، بلکه آگاهانه یا ناآگاهانه این توانایی را تضعیف و حتی نابود می کنند. متاسفانه در مدارس کنونی، معلمان می کوشند تا اطلاعات وسیع و پراکنده را از دل فرهنگها و دایره المعارفها بیرون بکشند و به ذهن کودکان منتقل نمایند. آنها دانش آموزان را با اطلاعات آشفته گرفته اند چون دانش باید تدبیری باشد که فرد را هنگام برخورد با مسائل زندگی هدایت کند، نه اینکه او را وادار به حفظ کردن تدبیرهای پیشینیان نمایند در جهانی که با تغییرات سریع و پرشتاب همراه است ، پیش بینی اینکه در آینده چه دانشهایی برای برخورد با محیط لازم می شوند در عین حال که مشکل است لازم و ضروری است .دانش نظری محض که با فعالیتهای عملی کودکان ارتباط نداشته باشد ، نه تنها سودی ندارد بلکه زیان بار نیز می باشد.پس اطلاعاتی که از فعالیت کودک نشات نگیرد  و با عمل توام نباشد برای او بی معناست. دانش نظری پلی است که ذهن کودک را از شک و تردید به کشف و یقین می رساند . این پل نمی تواند شخص را به حرکت وادارد ولی عبور او را تسهیل می کند . کودک را واجد دانش نمی کند ، بلکه او را در راه کشف دانش تحریک می کند .

مجموعه اطلاعاتی که در کتابهای درسی می آید برای کودک عصر ما دانش نیست بلکه محرکی است به سوی دانش و محرک به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه ارزش آن در پاسخی است که در شخص پدید می آورد. بنابراین بهتر است به جای آنکه به فکر افزایش اطلاعات و یادگیری های دانش آموزان باشیم به اصلاح و تغییر نظام آموزشی پرداخته شودتا این نظام به سمت پرورش افراد خلاق  برود. نظامهای آموزشی در عرصه جدید لازم است وضعیت خود را از حالت سنتی  و ناکارآمد به نظام خلاق و پویا تبدیل نمایند. و روشهای غیر خلاق را کنار گذاشته و هرچه بیشتر از روشهای فعال استفاده نمایند. در طول سالهای متمادی روانشناسان بر این باور بوده اند که مهمترین استعداد فرد را بهره هوشی او تشکیل می دهد.با توجه به همین سازه دست به گزینش دانشجویان و افرادی برای تصدی مشاغل می زدند . این طرز تفکر را گاردنر دوران هوشبهری می نامد.مدیران و معلمان می توانند با خلاق بودن خود، خلاقیت را در دانش آموزان نیز پرورش دهند. تمام عناصر درگیر با خلاقیت باید عواملی چون ،اندیشه خلاق ، انعطاف پذیری در مسائل، ایجاد امکانات پیشرفت خلاقیت و… را در دانش آموزان پرورش دهند ، چرا که موضوع اصلی پیشرفت جوامع خلاقیت است.و افراد خلاق به منزله ی نیروهای جهش یافته هستند که کلید توسعه و رشدرا در دست دارند. بنابراین شناخت خلاقیت ، اجتماع بشری را به وجد ونشاط می آورد. بسیار عاقلانه بنظر می رسد که به جای غرامت عقب ماندگی از شناخت و پرورش خلاقیت برای پرورش آن هزینه بپردازیم.

عوامل موثر در عملکرد خلاق معلمان

یکی از عوامل موثر در کیفیت یادگیری دانش آموزان ساختار کلاس درس است. از طریق کلاسها به آموزش محتوای برنامه آموزشی می پردازند. ساختار کلاس ، شرایط و جو حاکم بر کلاس از جنبه های مختلف فیزیکی، فکری و اجتماعی می تواند مورد توجه قرار گیرد.معلمان از طریق چگونگی عملکرد در جنبه های مطرح شده می توانند سبب رشد یا بازداری خلاقیت در کلاس باشند.حسینی(1378)، جنبه های مربوط به ساختار کلاس را در قالب الگویی به نام الگوی رشد خلاقیت مطرح کرده است.الگوی رشد خلاقیت شامل پنج متغییر ساختاری (ساختار محیطی-اجتماعی، ساختار عاطفی-شناختی، ساختار فیزیکی-تدریس،ساختار فیزیکی و ساختارفکری) می باشد.بر طبق الگوی مطرح شده معلمان می توانند از طریق این الگو زمینه های رشد خلاقیت و شکوفایی را در دانش آموزان فراهم سازند.

الف: ساختار فیزیکی کلاس:

ساختار فیزیکی کلاس می تواند نقش مهمی در تسهیل فرایند یادگیری خلاق، ایفا کند .فضای کلاس درس باید به گونه ای ترتیب یابد که بتواند موجب برانگیختن قوای خلاق دانش آموزان گردد به عبارت دقیق تر قرار دادن محرکات بصری در کلاس، ترتیب چیدن میز و صندلیها ، اختصاص فضای لازم برای فعاغلیت دانش آموزان از جمله مواردی است که باید به آن توجه نمود و بر اساس آن برنامه های درسی مختلف را تنظیم کرد.

ب: ساختار شناختی-فکری:

 یک ساختار شناختی –فکری مناسب در کلاس درس می تواند خلاقیت را در همه دانش آموزان شکوفا سازد. یکی از اساسی ترین قدمها در این زمینه پرورش کنجکاوی کودک از طریق سوال کردن می باشد.لذا معلمان می توانند از طریق طرح سوال ، تقویت عمیق در سوالات ، تقویت قدرت تخیل ،تقویت ریسک و خطر کردن و سرگرم نمودن دانش آموزان به بازیهای فکری و غیره به تقویت کنجکاوی و خلاقیت کودکان و دانش آموزان کمک می کنند.

ج:ساختار آموزش-تدریس:

شاید بتوان گفت که قلب عملکرد معلم در رابطه با یادگیری خلاق شیوه تدریس مناسب  باشد.موثرترین ومناسبترین روش برای رشد وشکوفایی خلاقیت کودکان، روش تدریس فعال و اکتشافی است. زیرا در این روش دانش آموزان در جریان یادگیری و کسب مطالب ، شرکت فعال دارند.

د: ساختار اجتماعی-عاطفی:

منظور از ساختار اجتماعی-عاطفی ، جوی است که دانش آموزان احساس امنیت کنند و قادر باشند نسبت به محرکهای فیزیکی و عقلایی ارائه شده از طرف معلم و همسالان ،واکنش مناسب، مطلوب از خود نشان دهند معلم باید برای دانش آموزانی که با آنها سروکار دارد ،در هر سنی که باشند محیطی سرشار از اعتماد به وجود آورد و در استمرار آن کوشش لازم را به عمل آورد یکی از چیزهایی که به امنیت محیط کمک می کند ، اعتماد است. دانش آموزان باید بتوانند بدون نگرانی از احتمال تمسخر یا تهدید ،هر نوع سوالی را پرسند و در بحثها شرکت کنند و اشتباه و شکست را به عنوان امری اجتناب نا پذیر و لازم برای موفقیت تلقی گردد.

منبع

داداش پور، اصغر(1392)، بررسی میزان اشنایی معلمان با حقوق دانش آموزان و رابطه آن با رضایت از تحصیل در میان دانش آموزان مقطع راهنمایی شهر ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0