سرمایه اجتماعی در سازمان
شاید در زمانهای گذشته سرمایه اجتماعی به عنوان یک شایستگی ضروری برای سازمانها محسوب نمی شد، اما امروزه، تغییرات فراگیر نیازهای رو به رشد برای اطلاعات و آموزش، نیازهای ضروری برای نوآوری و خلاقیت، پیشرفت مداوم، تغییر به سوی طراحی سازمانی مسطح و منعطف و ارتباط تنگاتنگ بین سازمان و شبکههای مشتریان، تأمین کنندگان و رقبا ایجاب میکند که رهبران سازمانها سرمایه اجتماعی را به عنوان یک شایستگی مشخص سازمانی تلقی کنند.
به نظر لینا(1999) سرمایه اجتماعی سازمانی یک منبع ناشی از ویژگیهای روابط اجتماعی درون سازمان است، و از طریق جهت گیری اهداف جمعی و اعتماد مشترک سطوح اعضا شناخته شده است که با تسهیل عمل جمعی موفقیت آمیز ارزش ایجاد میکند. سرمایه اجتماعی سازمانی دارایی ای است که میتواند هم برای سازمان( مانند ایجاد ارزش برای سهامداران) و هم برای اعضا( مانند تقویت مهارت کارکنان) مفید باشد. سرمایه اجتماعی سازمانی به جای آنکه حاصل جمع ارتباطات اجتماعی افراد باشد یک ویژگی جمعی و محصول فرعی فعالیتهای سازمانی است. و جزء لازم موفقیت عمل جمعی نیز محسوب میشود.
لینا و وان بورن (1999) سازه ” سرمایه اجتماعی سازمانی” را خلق و آن را توسعه داده اند. از نظر آنان سرمایه اجتماعی به عنوان یک پدیده سازمانی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. آنان بر این باورند که سرمایه اجتماعی منبعی است که از روابط اجتماعی درون سازمان نشأت میگیرد و این منبع، انعکاس دهنده ماهیت و ویژگی روابط اجتماعی در درون سازمان است که ” ازطریق گرایش به هدف جمعی و اعتماد مشترک در میان اعضای سازمان مشخص میشود”. ناهاپیت و گوشال(1998) سرمایه اجتماعی سازمانی را ” جمع منابع بالفعل و بالقوه موجود، قابل دسترس و ناشی از شبکههای روابطی که متعلق به فرد یا واحد اجتماعی است ” تعریف میکنند. از نظر آنان، سرمایه اجتماعی اساساً با منابعی که در درون ساختارها و فرایندهای مبادله اجتماعی قرار دارند، سرو کار دارد و تنها عاملی است که میتواند فراهم کننده مزیت سازمانی پایدار باشد.
امروزه در جوامع مختلف و به تبع آن در سازمانها، افراد از عدم اعتماد به مسئولان دولتی و سازمانی رنج میبرند و همین عدم اعتماد، موجب کاهش تشریک مساعی کارکنان و همچنین انصراف آنان از مشارکت با زیردستان و نتیجه آن بی تفاوتی و بی انگیزشی افراد و کارکنان میشود. یکی از مسائل و مشکلات سازمانها عدم وجود همکاریهای اداری، داوطلبانه و آگاهانه میباشد و نبود آن به معنای پایین بودن سطح سرمایه اجتماعی سازمانی است. مشکل دیگر که سازمانها درگیر آن میباشند، بالا بودن هزینه تبادلات و تعاملات فی ما بین است و این مسئله ناشی از عدم اعتماد متقابل است. اعتماد متقابل نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینههای مربوط به این گونه تبادلات دارد. سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و شبکههای تعاملی که میتواند با تسهیل اقدامات هماهنگ، کارایی گروه را در دستیابی به برخی اهداف خود بهبود ببخشند.
اجزای سرمایه اجتماعی سازمانی براساس نظر لینا(1999) عبارتند از امکان مشارکت و اعتماد. اولین جزء سرمایه سازمانی امکان مشارکت، به عنوان تمایل و توانایی مشارکت در سازمان برای پیروی از اهداف فردی و اعمال همکارانه برای تحقق هدفها و اعمال جمعی است. تمایل یک فرد برای مشارکت در اقدامی جمعی تا حدی به این اعتقاد بستگی دارد که تلاش افراد که بهطور مستقیم به سود جمع تمام میشود، به طور غیر مستقیم منفعت فرد را نیز تأمین میکند.
دومین جزء سرمایه اجتماعی سازمانی اعتماد است. در حوزه سازمان محققان با این واقعیت سرسخت مواجهند که اعتماد هم مقدمه و هم نتیجه یک اقدام جمعی موفقیت آمیز است. اعتماد برای افرادی که با هم در پروژه مشترکی کار میکنند ضروری است و از سوی دیگر، اعتماد محصول فرعی هر عمل جمعی موفقیت آمیز است؛ احتمالاً در گروههای کاری که با موفقیت یک پروژه را به اتمام میرسانند اعتماد بیشتری وجود دارد که موجب تلاشهای همکارانه بیشتر و پیچیده تر میشود.
منبع
نویدی، پرویز(1394)، بررسی رابطه بین رهبری خدمتگزار با سرمایه اجتماعی با تاکید بر نقش میانجی معنویت در محیط کار در میان کارکنان بانک کشاورزی استان همدان، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدان.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید