سبکهای مدیریت مشارکتی
مشارکت را بهطور کلی میتوان به پنج شکل تقسیم کرد :
- مشارکت بالا به پائین: این نوع مشارکت در واقع درگیری مدیر را در کار کارکنان شرح میدهد. یعنی مدیر بهنوعی در کارهایی که کارکنان انجام میدهند دخالت دارد.
- مشارکت از پائین به بالا : این نوع مشارکت، وسعت و اندازه مشارکت کارکنان با مدیران را در کارهایی که جزو مسئولیتهای مستقیم مدیران است توصیف میکند.
- مشارکت جانب نگر : این نوع از مشارکت عبارتست از اینکه افراد در سطوحی پرشمار از سازمان با یکدیگر همفکری کنند. این نحوه مشارکت ممکن است دربرگیرنده فعالیتهای ساختاری یا فرآیندی باشد. مشارکت جانب نگر بهصورت رسمی و غیر رسمی وجود دارد.
- مشارکت سازمانی: این نوع از مشارکت بین بخشهای وسیعتری از سازمان، بین قسمتها، واحدها و وظایف انجام میگیرد.
- مشارکت فردی: نوعی از مشارکت است که فرد از قابلیتهای فکری و جسمی خود مانند نیرو، خلاقیت، بصیرت، تمرکز و تفکر برای انجام کار استفاده میکند .
با تعاریف فوق میتوان چنین استنتاج کرد که مشارکت میبایست جزئی جدائی ناپذیر از هر اداره یا سازمانی باشد و هر کارمندی در هر سطح سازمانی و با هر مقامی باید بهگونهای در امر مشارکت دخالت داشته باشد و خود را در تصمیماتی که در محل کارش گرفته میشود سهیم بداند. اما انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان بدینگونه خواهد بود: حلقههای کنترل کیفیت، گروههای خودگردان کار، مدیریت کیفیت جامع، مشارکت در مالکیت، مدیریت بر مبنای هدف، دموکراسی صنعتی، شوراهای مدیریت میانی، تصمیمگیریهای مشترک، مشارکت در فروش، مشارکت در آموزش، مشارکت در تحقیقات و نظام پیشنهادها از انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان میباشد.روز به روز بر تنوع مشارکت افزوده میشود. همچنانکه در سازمانهای جدید افراد در گروههای مختلف بر روی یکدیگر تأثیر گذاشته و قلمرو خود و رهبران خود را نیز افزایش میدهند.
همانگونه که پیشتر ذکر گردید انواع مشارکت کارکنان در امور سازمان میتواند بدینگونه باشد: حلقههای کنترل کیفیت، گروههای خودگردان کار، مدیریت کیفیت جامع، مشارکت در مالکیت، مدیریت بر مبنای هدف، دموکراسی صنعتی، شوراهای مدیریت میانی، تصمیمگیریهای مشترک؛ مشارکت در فروش، مشارکت در آموزش، مشارکت در تحقیقات و نظام پیشنهادها. در این میان، شناخته شده ترین ابزار دستيابي به مشاركت عبارت است از نظام پيشنهادها يا طرح بسيج انديشها، اما در این میان، نظام پيشنهادها در كنار روشهايي چون تقسيم اطلاعات، بازخورد بررسي و روش گروه اسمي، از پایهای ترین روشهای مشارکت دادن زیردستان در امور میباشد.
تقسیم اطلاعات: یکی از راههای مشارکت افراد که پایه و زیربنای سایر راههای مشارکت میباشد همین تقسیم اطلاعات است. در واقع تقسیم اطلاعات بهعنوان مشخصه بنیادین همه فعالیتهای مربوط به مشارکت است. عدم اطلاع کارکنان از عملکرد سازمانی و ماهیت سازمان، و همچنین عدم آگاهی از دلایل اتخاذ تصمیماتی که وضعیت شغلیشان را تحت تأثیر قرار میدهد، موجب دلسردی و از خود بیگانگی آنها را فراهم میکند ، چرا که آنان نسبت به سازمان خود، احساس وفاداری و تعهد نمیکنند و همواره هدفها و برنامههای سازمان را جدا از اهداف و برنامههای خود میدانند؛ به واقع آنها در سازمان به عنوان عضوی از دندانههای چرخ دنده ماشین سازمان خواهند بود. اگر چه در مدیریت خودکامه، مدیر هیچگاه ارزش و کاربرد تقسیم اطلاعات را درک نخواهد کرد و لذا همواره از این مهم، غافل میماند و همین، تبعاتی همچون کاهش کیفیت بهره وری و غیره را بهدنبال خواهد داشت.
بازخورد بررسی: بررسی روش سودمندی است، زیرا راه مقرون به صرفهای برای مشارکت تعداد زیادی از کارکنان و کسب اطلاعات ذیقیمت دربارة مؤسسه میباشد. همچنین از ابزار مفیدی برای نظارت بر پیشرفت فعالیتهای مربوط به بهبود کیفیت زندگی کاری یا شرایط سازمانی به شمار می رود.
روش گروه اسمی: این روش از مشارکتدهی افراد در مسائل گوناگون سازمان، روشی نسبتاً سریع و ساده ای است که مدیر با استفاده از این روش و با گذر از چهار مرحله مشارکت افراد را جلب مینماید:
- نظردهی در سکوت ، یعنی مدیر از شرکت کنندگان میخواهند در صورت تمایل نظریات خود را بنویسند.
- درخواست گردشی ، مدیران از هر یک از شرکت کنندگان میخواهد تا به نوبت یکی از آراء خود را ارائه نمایند. در اینجا مدیر به افراد حقِ اظهار نظر در مورد آراء ارائه شده را نمیدهد.
- بحث توضیحی ، مدیر پس از ثبت آراء مزبور، بهترتیب هر یک از آراء را در نوبت مطرح کرده، و از شرکت کنندگان میخواهد تا اگر در مورد آن پرسشی دارند آن را مطرح کنند.
- رأی گیری و رتبهبندی: در این مرحله از کار، مدیر از هر یک از شرکت کنندگان میخواهد تا به نظر خود، بهترین آراء ؛ از ۵ تا ۸ رأی؛ را برگزینند و تعداد مناسبی کارت نیز در اختیار آنها میگذارد و شرکتکنندگان، گزینشهای خود را روی این کارتها ثبت کرده ؛ هر رأی روی یک کارت، آنها را رتبه بندی میکنند. بدین ترتیب، بالاترین شمارهها بهترین رأی میباشد. کارتها و رتبهها، جمع آوری میشوند و امتیاز کل هر رأی، روی نمودار ثبت میگردد که در نهایت یک لیست رتبهبندی شده بهدست میآید که نمایانگر توافق گروه میباشد و به همین طریق، مدیر از مشارکت افراد سازمان خود، استفاده لازم را میبرد.
نظام پیشنهادها: پيشنهاد در ادبيات عامه يعني ارائه يك راه حل در برابر يك مسئله به فرد يا افرادي ديگر، بهطوريكه آن فرد يا افراد ميتوانند بهطور آزادانه آن را بپذيرند يا رد كنند. از طرفي، پيشنهاد در نظام مديريتي يعني ارائه يك راهكار و طرح و يا ايده نو از سوي اعضاي غيرمديريتي كه به مسئول و اداره كننده آن مجموعه كاري براي پيشبرد اهداف و بهبود مناسبات كاري كمك مينمايد .نظام يا سيستم پيشنهادات، تكنيكي است كه ميتوان از فكر و انديشههاي كاركنان براي مسئله يابي، چارهجويي و حل مسائل و مشكلات سازماني بهره جست. بر اساس نظام پيشنهادات كليه كاركنان از عاليترين رده سازماني تا پايينترين سطح آن ميتوانند پيشنهادات، ايدهها ، ابتكارات و نظرات خود را براي رفع نارساييهاي موجود در روند كاري و يا بهبود روشهاي انجام كار و يا افزايش كيفيت توليد ارائه دهند. البته نظام پيشنهادات فقط انتقاد نيست بلكه در آن راه چاره نيز ارائه ميگردد .
نظام پيشنهادها، تكنيكي است كه از طريق آن میتوان به يافتههاي ذهني و انديشه سرمايههاي انساني در حل مسائل و ايجاد سؤالات جديد و راه حلهاي بهينه، در راستاي فرهنگ تغيير و بهسازي مستمر سازمان دست يافت . منظور از نظام پيشنهادها، مشورت و تبادل نظر بين كارمندان و مديران است كه بهصورت ابزاري بين لايههاي هرم قدرت در نظر گرفته ميشود تا انگيزه بهبود و تحول در همه افراد سازمان فراگير شود و عملكرد و وضعيت سازمانهاي دولتي بهبود يابد . درصورتيكه نظام پيشنهادها بهگونهاي كارامد و مناسب مستقر شود مزايا و كاركردهاي متعددي را براي سازمان به ارمغان خواهد آورد كه به شرح زير قابل دسته بندي هستند .
- مزایای مربوط به کارکنان: بهبود مناسبات و پیوندها، افزایش رضایت و انگیزه در کارکنان، شکوفایی قدرت خلاقیت، ایجاد تفکر خودکنترلی، احساس مالکیت در کارکنان، توسعه و تعالی انسان و افزایش درآمد.
- مزایای مربوط به مدیریت: صرفه جويي و كاهش هزينهها، اصلاح و بهبود روشها، افزايش دانستههاي مديريت، گسترش تفكر جمعي، افزايش سود اقتصادي، پويائي سازمان، بهبود عملكرد شركت، ارتقاء وفاداري و تعلق سازماني.
- مزایای مربوط به مشتریان: افزايش كيفيت و كميت خدمات سازمان، جلب رضايت مردم، كانالي جهت دريافت نظرات مشتريان.
در كنار اين كاركردها و مزايا بايد به اين موضوع نيزتوجه كرد كه اجراي نظام پيشنهادها بدون بسترسازيهاي مورد لزوم سازماني و ايجاد زمينههاي فكري صحيح در مديريت و كاركنان و همچنين بدون دقت كافي هنگام اجراي مشاركت، عدم موفقيت در رسيدن به اهداف مشاركت و ايجاد هرج و مرج در فضاي سازمان را به همراه خواهد داشت كه اين مسئله خود باعث بروز نگرش منفي به نظام مديريت مشاركت جو خواهد شد، لذا ضروري است تا الزامات و زمينه هاي لازم براي استقرار نظام پيشنهادها در سطوح زير فراهم گردند: الزامات سخت افزاری همچون منابع اعتباری برای جبران خدمت، تدوین آئین نامه مناسب برای اجراء نظام، تسهیم منافع حاصل از مشارکت و وجود ثبات نسبی در سازمان؛ الزامات نرم افزاری همچون انتخاب مشاوران شایسته و کاردان، سلامت روانی و ادراکی کارکنان، انعطاف پذیری و فرهنگ سازمانی و ملی مناسب؛ الزامات فرد افزاری همچون اعتماد به نفس کارکنان، اعتقاد کارکنان و مدیران به همکاری و مشارکت، کمال طلبی پرسنل و ارتباط مناسب مدیریت با همکاران .
با منفی کردن هرکدام از خصوصیات ذکر شده در بالا میتوان پی به چالشهای پیش روی نظام پیشنهادها برد. شايد از مهمترين دلايل عدم استقبال كاركنان از سيستم پيشنهادات بهدليل بيتوجهي به نظرات و پيشنهادات كاركنان بوده است كه نظرات و پيشنهاداتي را مطرحكرده اند ولي به آنها بهايي داده نشده است. و لذا براي كاركرد بهتر اين نظام در سازمانهاي ايران ابتدا بايد كار فرهنگي صورت گيرد تا ذهنيتي كه از ارائه پيشنهادات دارند تغيير يابد . براي اجرا و عملي نمودن نظام پيشنهادات در هر سازمان و شركتي يك روش واحدي وجود ندارد؛ هر سازماني بنا به موقعيت خود، نظام پيشنهادات متناسب با نيازهاي خود را طراحي و اجرا مينمايد، اقدامات و فعاليتهاي لازم براي استقرار نظام پيشنهادات اینگونه است:
- بستر سازي براي استقرار نظام پيشنهادات
- تعيين گروه ؛ كميته، يا شوراي نظام پيشنهادات
- ارائه پيشنهاد
- بررسي پيشنهادات
- تعیین و پرداخت پاداش به پیشنهاد دهندگان.
منبع
هادیگل،مرتضی(1394)، تاثیر ارتباطات درون سازمانی بر واکنش کارکنان به تغییرسازمانی، پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت دولتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید