رضایت زناشویی

طبق گزارش انستیتوی ملی سلامت روان امریکا، اختلال در ازدواج با بسیاری از مشکلات روانی بیماران بستری در بخش روانی بیمارستان­ها همبستگی دارد و اختلالات جسمانی، شناختی، رفتاری و استرس تحت تاثیر آشفتگی زناشویی به وجود می­آیند. رضامندی زناشویی یکی از مهمترین شاخص­های رضایت از زندگی است که بر میزان سلامت روانی، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد، موفقیت تحصیلی و رضایت از شغل زوجین تاثیر می­گذارد. از سویی ناسازگاری در روابط زوجین موجب اختلال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و افول ارزش­های فرهنگی بین زن و شوهرها می­شود.

تحقیقات انجام گرفته از جمله تحقیق بورک، ویر و هاریسون، نشان می­دهد که ناسازگاری زناشویی، جدایی و طلاق بر سلامت جسمی و روانی همسران و فرزندان آنها تاثیر منفی دارد. مالتبای و همکاران، دریافتند افرادی که رضایت از زندگی زناشویی بالاتری دارند،  در برخورد با مشکلات از سبک­های مقابله­ای موثر و مناسب­تر استفاده می­کنند، عواطف و احساسات مثبت عمیق­تری را تجربه می­کنند و از سلامت عمومی بالاتر برخوردارند. موسوی و همکاران، تاثیر رضایت زناشویی بر کاهش ابتلا به افسردگی را نشان دادند.

عدم رضایت از زندگی زناشویی با وضعیت سلامتی ضیعف­تر، علایم افسردگی، مشکلات شخصیتی، رفتارهای نامناسب و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است. در مقابل رضایت­مندی زناشویی با کاهش خطر ابتلا به افسردگی همراه است، همسرانی که اختلاف دارند، افسرده­تر هستند و رفتار خصمانه­تر و خلقی مضطرب­تر دارند.

نتیجه تحقیق امیری و مقدم، نشان داد که بین شاکامی و رضایت زناشویی در زنان رابطه وجود دارد. این به این معنی است که هرچقدر شادکامی بیشتر باشد به همان اندازه نیز میزان رضایت از زندگی زناشویی بیشتر است. زیرا با افزایش شادکامی در زندگی، خلق افراد بالا رفته و دیدگاه­های آنها در مورد مسائل زندگی جنبه­ی مثبت­تری به به خود می­گیرد. همچنین در خلق بالا رفتارهای مثبت و منطقی بیشتر است و واکنش­های مثبت دیگران را نیز به همراه دارد و این می­تواند باعث رضامندی زناشویی گردد.

شاهی و همکاران، نتیجه گرفتند که میزان رضایت­مندی زناشویی بیشتر به آسیب روانی خود فرد بستگی دارد تا به آسیب روانی همسرش. همچنین نارضایتی به شدت از یک زوج به زوج دیگر سرایت می­کند، اگر یکی از زوجین در حال حاضر ازرضایت­مندی زناشویی برخوردار باشدولی همسرش ازاین رابطه رضایتمندنباشد،تاثیرات منفی از زوج ناراضی به وی سرایت می­کند.

اریس و همکاران،در تحقیق خود بر روی بازماندگان سرطان پروستات پیشرفته و همسرانشان نشان دادند که سلامت جسمی و روانی افراد ارتباط مثبتی با رضایت زناشویی آنها دارد. رضایت زناشویی بر کیفیت و میزان سلامت عمومی، رضایت از زندگی، میزان احساس تنهایی و میزان لذت جنسی افراد تاثیر دارد.

در پژوهش بخشایش و مرتضوی، رابطه معناداری بین رضایت زناشویی وسلامت عمومی یافت نشد.

عزیزی و همکاران،در تحقیق خود نشان دادند که اکثریت بیماران مبتلا به سرطان از زندگی زناشویی خود راضی نیستند، که داشتن مشکل در زمینه­ی زناشویی علاوه بر خود بیماران و همسران آن­ها بر بچه­ها و همچنین، اطرافیان آنها نیز تاثیرات مخربی خواهد داشت.

شاکری و همکاران،در پژوهش خود بر روی زنان نابارور تحت درمان نشان دادند که ناباروری باعث شیوع اضطراب و اختلال خواب در زنان نابارور و کاهش سلامت روان آنان وعدم رضایت از زندگی زناشویی می­گردد. گیسرو همکاران، در پژوهش خود بر روی زوج­های مبتلا به کمر درد مزمن دریافتند که مشکلات روحی روانی بیشتر در بین زوج­های مبتلا با رضایت زناشویی پایین­تر همراه است و رضایت زناشویی می­تواند باعث تسکین دردهای­ مزمن شود. همچنین نتایج تحقیق بالتر و همکاران، به وجود همبستگی منفی بین اختلال وسواسی و میزان رضایتمندی زناشویی دلالت دارد.

نتایج پژوهش نوروزی، نشان داد که رضایت زناشویی پیش­بینی کننده­ی مثبت مولفه ادراک افزایش یافته از ارزش زندگی، ادراک افزایش یافته از توانایی­های خویشتن و ایجاد روابط گرم و صمیمانه با دیگران می­باشد. البته عوامل فرهنگی و مذهبی دارای تاثیرات زیادی در رضایت­مندی از زندگی زناشویی هستند و نتایج مطالعه بدست آمده از کشورهای مختلف متفاوت بوده است،مطالعه انجام شده توسط هنین، ر انگلیس نشان داد که زنان مبتلا به سرطان دارای رضایت کمی از زندگی زناشویی خود می­باشند.

منبع

غلامی کنشتی، سمیرا(1392)،سلامت روان بر مبنای راهبردهای مقابله دینی رضایت زناشویی و خودکارآمدی در بیماران سرطانی، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی، دانشکده  علوم تربیتی و روانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0