رابطة خود آرماني ، خودپنداشت و  حرمت‌خود

خود‌ايده‌آل يا آرماني، مجموعه ويژگي هاي شخصي و شخصيتي است که ما دوست داريم واجد آن باشيم اين تمايل ممکن است، هدفي ذهني و فردي باشد که ما در تخيل خود مي‌خواهيم به آن دست يابيم و يا تصويري است که ميل داريم از خود به ديگران، نشان دهيم. خود ايده‌آل ممکن است بسيار دور از واقعيت و غير قابل دسترس باشد. هر چه خود ايده‌آل فرد با خود يا خويشتن وي نزديکتر باشد، عزت نفس او بيشتر و شخصيت وي متعادل‌تر است.

خودپنداشت نيز به معناي نگرش، ادراک و برداشتي است که شخص از خود دارد و محور اصلي اين پنداشت، عبارت است از نام شخص، احساسش نسبت به  اندام و بدن خود، تصور از کل بدن، جنسيت، سن و يا حتي طبقة اجتماعي- اقتصادي، مذهب، پيشرفت‌هاي فردي و يا هر عامل ديگري که او را از  ديگران جدا مي‌سازد.

اگر تصور از خود مثبت و متعادل باشد، شخص داراي سلامت روان است. تصوري که فرداز خود دارد در تعيين روابط با ديگران نيز سهم عمده‌اي دارد. عزت نفس، به چگونگي اعتقاد ما نسبت به خودمان بستگي دارد و آن چيزي نيست که ما با آن به دنيا آمده باشيم، بلکه در طي زمان پرورش مي‌يابد و بروز مي‌کند. عزت نفس، در واقع چيزي نيست که فرد ديگري بتواند به ما بدهد، اما نزديکان ما مي‌توانند آن راتقويت کنند و يا کاهش دهند.

روش‌هاي تغيير پذيري عزت نفس و پاره‌اي پژوهشها در مورد آن

همان طوري که گلدارد و گلدارد،خاطر نشان مي‌کنند، عزت نفس کودک در طول يک دورة چندين ساله، ثابت و يکسان باقي مي‌ماند. با وجود اين، مي‌توان آن را با مداخله‌هاي مناسب به طور مستقيم يا غير مستقيم تحت تأثير قرار داد. و از طريق آن مي‌توان به افراد کمک کرد تا عزت نفسشان را افزايش دهند. در همين راستا روشن ،چنين بيان داشته که با وجود پايداري کلي عزت نفس، همان طوري که راجرز آن را يک صفت عمومي در انسان تلقي مي‌کند، موفقيت‌هاي بسياري مي‌تواند، حداقل به طور موقت احساسات ما رانسبت به خودمان تغيير بدهند. به عنوان مثال چنانچه انتقال از دورة ابتدايي به بالاتر به درازا بکشد، عزت نفس افراد، تنزل پيدا مي‌کند. به طور معمول عزت نفس افراد در فاصلة بين دورة نوجواني و جواني، به طور فزاينده‌اي افزايش پيدا مي‌کند.

چندروش جهت ايجادتغييروافزايش عزت نفس :

  •  پسخوراند

به اعتقاد گلدارد،تحسين وتمجيدپسخورانددادن به عمل‌کرد، مداخله‌هايي هستند که به طور مستقيم عزت نفس را افزايش مي‌دهند.اورنسون وکارل اسميت ،دررابطه با نظريه ناهماهنگي شناختي فستينجر،اين فرضيه را به بوتة آزمايش گذاشتند که فردي که خود را در انجام کاري ناتوان مي‌داند، ولي بر خلاف انتظار خود در انجام آن کار، موفق شده باشد، اگر فرصت مجددي براي انجام آن کار بيابد، کار را بدتر انجام خواهد داد تا با شناخت‌هايي که از بي کفايتي خود پيدا کرده است، هماهنگ شود. در اين تحقيق، از 40 دانشجو به عنوان آزمودني استفاده شد و عملکرد متشکل بود از پاسخ به آزموني مشتمل بر 100 عدد کارت که روي هر کدام عکس سه جوان وجود داشت.

آزمودنيهاي نمونه بايد عکس فرد اسکيزوفرني موجود در هر کارت را تشخيص بدهند. کارتها در سه نوبت به افراد داده شد. در نوبت اول نتايج ساختگي در رابطه با عملکرد به آزمودنيها داده شد، بدين معنا که صرف‌نظر از عملکرد به آنها گفته شد که  يا خوب عمل کرده‌اند يا بد.افرادي که در دو نوبت اول پسخوراند مطلوب دريافت کرده بودند در مرحله سوم نيز عملکرد بسيار خوبي داشتند، در حالي که افرادي که در دو نوبت نخست، پسخوراند نامطلوب دريافت کرده بودند، در نوبت سوم، عملکرد بسيار ضعيفي از خود نشان دادند.

اليوت ارونسون و ديويد متي، نيز طي مطالعه‌اي آزمايشي موفق  شدند باتغيير عزت نفس افراد از طريق ارايه نتايج مثبت و منفي در رابطه با شخصيت‌شان، عملکرد آنان را تغيير دهند.گروهي که نتايج مثبت دربارة شخصيت خود را دريافت کرده بود نسبت به گروهي که نتايج منفي داشته بود عملکرد بهتري داشت.در يک بررسي ديگر، مشخص شد که ارزيابي پي در پي مثبت و منفي از عملکرد فرد، تأثير مستقيمي بر عزت نفس دارد. به طوري که ارزيابي مثبت باعث عزت نفس بالا و ارزيابي منفي، عزت نفس پايين را موجب مي‌شود .

  • درمان شناختي رفتاري

به تازگي فعاليت شناختي، توجه فزاينده‌اي را از سوي درمانگران رفتار به خود جلب کرده است. نه تنها نقش شناخت مورد بررسي واقع شده، بلکه راهبردهاي درماني مختلف جديد نيز بر فعاليت شناختي تمرکز دارند، که براي تغيير پاسخ‌ها بي‌حرکتي يا فيزيولوژيکي از آنها استفاده مي‌شود.

در تحقيقي که توسط مظاهري، با هدف بررسي تأثير آموزش گروهي عزت نفس به شيوه‌هاي شناختي و شناختي – رفتاري بر سازگاري اجتماعي دانشجويان ساکن خوابگاه دانشگاه اصفهان، انجام گرفت، مشخص شد که آموزش گروهي عزت نفس به شيوه‌هاي شناختي و شناختي – رفتاري، عزت نفس دانشجويان را افزايش مي‌دهد. همچنين مشخص شد که آموزش شناختي- رفتاري، مؤثرتر از شيوه رفتاري در زمينه افزايش سازگاري است.

در تحقيق ديگري که توسط صدیقی،انجام شد، مشخص شد که آموزش شناختي – رفتاري عزت نفس، سازگاري و عزت نفس دانش آموزان را افزايش مي‌دهد.در پژوهشي که توسط روشن،انجام شد، و هدف آن مقايسه آرام سازي تدريجي پسخوراند زيستي و داروهاي آرام بخش در کاهش فشار رواني و افزايش عزت نفس دانشجويان دانشگاههاي تهران بود، نتيجه چنين بود که روش‌هاي آرام سازي و پسخوراند زيستي در افزايش عزت نفس، نسبت به دارو برتري داشتند.

منبع

افتخاری،فرزانه(1392)، اثر درمان فراشناختي در افزايش عزت نفس و کاهش پرخاشگري نوجوانان بزه کار،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0