در فرآیند رشد خانواده چه چیزی تغییر می کند؟

 وقتی خانواده از یک مرحله رشد وارد مرحله دیگر می گردد چه چیزهایی تغییر می کند؟ به عبارت دیگر در فرآیند رشد و تحول خانواده چه چیزهایی در خانواده تغییر می کند که ما آن رشد یا تغییر می نامیم. مواردی که در فرآیند رشد و تحول خانواده دچار دگرگونی می شود عبارتند از:

نقش ها

نقشها به مجموعه ای از انتظارات گفته می شود که اعضای یک جامعه یا گروه از فرد انتظار دارد. در فرآیند رشد خانواده نقش های اعضای خانواده از نظر نوع و محتوی و حجم تغییر پیدا می کند. در فرآیند رشد و تحول خانوادگی تغییر در نقش ها ازنظر نوع، محتوا، حجم و تعداد رفتارهایی است که اعضای خانواده از فرد انتظار دارند به مرور زمان تغییر می کند. به عنوان مثال وقتی کودکی به سن بلوغ می رسد بخشی از وظایف و نقشهای افراد بالغ به او واگذار می شود و اصولاً این تغییر نقش است که موجب رشد کودک و ورود خانواده به مرحله جدید می گردد.

میزان مسئولیت

اعضای یک خانواده به تناسب رشد اعضا و شرایط خانواده تفییر می کند، نوع و میزان مسئولیت زوجین در دوره انتخاب، نامزدی، عقد، ازدواج  و فرزندپروری متفاوت است. در یک خانواده سالم به تناسب رشد افراد نوع مسئولیت و میزان مسئولیت اعضا تغییر می کند و مسئولیت تعریف شده ای از آنان انتظار می رود. فقدان رشد احساس مسئولیت و موجب توقف رشد اعضای آن می شود. در خانواده ای که به فرد نوجوان مسئولیت متناسب با رشد به او داده نشود خانواده دچار بحران خواهد شد. یک قاعده کلی در اینجا این است که هر قدر خانواده روبه جلو می رود میزان مسئولیت افراد ان پیچیده تر می گردد.

توزیع قدرت و توان انتخاب

به تناسب رشد اعضای خانواده میزان توان آنان در تأثیرگذاری بر رفتار یکدیگر و شیوه تأثیر تغییر می کند. یک کودک تازه تولد یافته از این نظر که کانون توجه والدین واقع می شود دارای حد معینی از قدرت است اما او نمی تواند تمام رفتارهای والدین را تحت تأثیر خود قرار دهد. این کودک وقتی به سن نوجوانی می رسد قدرت چانه زنی و تأثیرگذاری عاطفی بیشتری کسب می کند و می تواند برخی نگرشها، باورها، و عقاید والدین را تغییر دهد یا رفتار خواهر و برادر خود را تحت کنترل خود در آورد. مکانیسم های اعمال قدرت توسط اعضای خانواده به تناسب رشد آن تغییر می کند و در مرحله عشق و نامزدی روابط عاطفی نقش بیشتری در نحوه اعمال قدرت دارد و پس از آن نقش عوامل عقلانی و تجربی افزایش می یابد.

تغییر مرزها و زیر منظومه ها

مرزها مجموعه ای از قواعد و مقررات خانواده است که ارتباط و تعامل اعضای داخل خانواده را از نظر عملکرد، ارزشها، عقاید و باورها با خارج از خانواده تعریف و تعیین می کند. در دوران نامزدی تنها یک مرز زناشویی وجود دارد و آن این قاعده است که آن دو نفر به طور ضمنی یا آشکار که همدیگر را دوست داشته باشد و از برقرار ارتباط عمیق عاطفی با هر جنس مخالف دیگگری خوداری کنند تا پس از عقد از طریق قرائت خطبه ازدواج، همسر همدیگر می شود و به یک رابطه خصوصی رهنمود می شوند. میزان مسئولیت انها در مقابل یکدیگر افزایش می یابد و رسماً بتوانند در خلوت و تنهایی همدیگر شریک شوند.پس از عروسی زوجها مسئولیت کامل زندگی خود را به عهده می گیرند و از دخالت مستقیم والدین در زندگی زناشویی خود جلوگیری می کنند. زمانی که دارای فرزندی می شود به کمک والدین خود مرزهای خانواده نفوذ پذیرتر می گردد. زمانی که فرزندان به مدرسه می روند این نفوذ پذیری می یابد و بلوغ فرزندان آن را تشدید می کند. توانایی والدین در مدیریت نفوذ پذیری مرزها در هر مرحله از رشد و تحول خانوادگی به نحوی به چالش کشیده می شود.

روابط

کیفیت ارتباط زوجها و سایر اعضای خانواده در طول دوران رشد تغییر می کند. یک زوج در آغاز ازدواج صمیمانه ترین روابط با همدیگر دارند و عمدتاً یک رابطه عاطفی است به مرور از بعد عاطفی روابط کاسته شده و رابطه شناختی، عاطفی برقرار می گردد. با تولد یک فرزند رابطه زن و شوهر تا حدودی محدود می گردد و رابطه مادر و فرزند تقویت می شود. با بلوغ فرزندان رابطه آنها با دوستانشان افزایش می یابد و با والدین اندک می شود.در زمان ازدواج فرزندان روابط آنها با والدین محدود شده وبا همسرشان توسعه می یابد.

کیفیت ارضاء نیازها:

انسان دارای نیازهای متعدد و متنوعی است و در مرحله از رشد خانواده نوع نیازهایی که اعضاء نیست آن در خویشتن و عضو خانواده خود نسبت به آن خود آگاه می شوند متفاوت است.در مرحله نامزدی نیاز به صمیمیت، محبت از اهمیت ویزهای برخورداراست، در مرحله ازدواج نیاز جنسی قوی تر می شود، پس از آن نیاز به قدرت و آزادی ممکن است زوجین را رودرروی همدیگر قرار دهد، پویایی نیاز های زن و شوهر و فرزندان و نحوه پاسخگویی به نیاز های متقابل یکدیگر کیفیت سازگاری زناشویی، سلامت روانی زوجها و فرزندان را تعیین می کند.

بنظر می رسد برخی نیازها در طول زندگی خانواده از نظر شدت کم و زیاز می شوند و برخی از نظر کمیت در حال تغییر هستند اما نحوه بروز و ارضاء آنها متفاوت است. شاید نیاز به زیبایی در مراحل زندگی یک نیاز اساسی می باشد اما در آغاز ازدواج بر مبنای وضعیت ظاهر فرد است و در مراحل بعدی که وضعیت ظاهری زوجها با همدیگر عادی می شود کیفیت ارتباط عاطفی تعیین کننده زیبایی و  نقش آن است. نیاز به صمیمیت و عطوفت ورزی و لمس شدن هیچگاه کاهش نمی یابد بلکه نحوه ارضاء آن در طول دوران زندگی خانوادگی تغییر می کند.

سایر ابعاد دیگر خانواده که در فرآیند رشد و تحول خانوادگی تغییر وتحول می یابند به شرح زیر است:

  • حجم خانواده
  • رضایت از زندگی زناشویی
  • نقش اطرافیان در زندگی زناشویی
  • درجه فردیت یافتگی و عدم فردیت یافتگی
  • درجه پذیرش و عدم پذیرش همدیگر
  • میزان همبستگی و دلبستگی

 منبع

قربانی،نرگس(1390)، رابطه هوش هیجانی با مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و همبستگی خانواده،پایان نامه کارشناسی ارشد،راهنمایی ومشاوره،دانشگاه آزاداسلامی خمینی شهر

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0