درگیری شغلی والدین

قانون کشت و درو در تربیت فرزندان اصل مهمی است که متاسفانه با وجود مادران خسته و پدران غایب در زندگی کنونی خانواده های ایرانی، مغفول مانده است. مسعود هنربخش کارشناس ارشد روان شناسی بالینی با بیان این مطلب به خراسان می گوید: متاسفانه این روزها باب شده است که والدین مسئولیت مسلم خود را در پرورش و تربیت فرزندان به دوش مدرسه، جامعه و رسانه ها می اندازند و مشغله های زندگی را مانع از رسیدگی کامل به فرزندان می دانند.این در حالی است که قانون کشت و درو در فرزندپروری یک اصل است و هر قدر که والدین امروز به پرورش کودک خود توجه کنند، وقت بگذارند و سرمایه گذاری کنند، در آینده ثمره آن را خواهند دید. برخی والدین در مراحل رشد و تربیت کودک خود دچار تفکر جادویی می شوند و تصور می کنند فرزند مودب، مهربان، دلسوز و باوجدان به دلیل اخلاقیات ذاتی و ویژگی های منحصر به فرد شخصیتی این گونه تربیت شده است.

در صورتی که والدین می توانند همه این ویژگی ها را از دوران کودکی آموزش دهند به شرط این که این آموزش ها در اولویت برنامه های آنان باشد و خودشان به این اصول اساسی عمل کنند. هنربخش شکایت والدین از مسئولیت های سنگین اداره زندگی و تربیت فرزندان و کمبود وقت برای رسیدگی به امور تربیتی آن ها را توجیه می داند و می گوید: قبل از هر چیز باید پذیرفت که والدگری کار دشواری است اما می توان بین وظایف اصلی اولویت بندی کرد به نحوی که بتوان تعادلی بین کارها ایجاد کرد. گاهی لازم است انتظارات خود را از زندگی کمتر کنیم و به جای فراهم آوردن امکانات مالی بیشتر و بالابردن سطح رفاه، به کیفیت رابطه با فرزندان خود اهمیت بیشتری دهیم. در واقع سرمایه گذاری والدین و بالا بردن کیفیت رابطه با فرزندان باعث می شود آن ها فضایل اخلاقی را به درستی آموزش ببینند.

آسیب های پنهان درگیری شغلی والدین

در دوران شکل گیری و تثبیت شخصیت فرزند، این پدر و مادر هستند که براساس ارزش های اخلاقی باید فرزندشان را تربیت کنند و قطعا دیگران از اهداف، علایق، سلایق و ارزش های مورد نظر والدین باخبر نیستند هر چند والدین خواسته های خودشان را برای متولیان تربیتی به صورت مشروح بیان کنند اما از سخن تا عمل، فاصله و تفاوت بسیار است. در این بین فرزند نیاز به حضور والدین را در نمی یابد و وقتی این کمبودها تامین نشود، به صورت طبیعی این عقده ها در آینده به اختلالات رفتاری و روانی تبدیل می شود؛ بنابراین اسلام توصیه و تاکید بسیار دارد که والدین خصوصا مادر با فرزندش ارتباط صمیمانه و تنگاتنگی داشته باشد و به او مهرورزی کند تا به صورت مستقیم بر تربیت فرزند تاثیر بگذارد. به طور مثال این که والدین به نوازش و بوسیدن فرزندشان بپردازند تاثیرات عجیبی بر تعدیل رفتار کودک دارد. بنابراین با توجه به این که ضروری است والدین در امر تربیت فرزند به صورت مستمر نقش داشته باشند، به آسانی می توان به این نتیجه رسید که حتی کمترین زمان دوری آن ها از فرزند، آثار منفی فراوانی دارد. از آن جا که نشانه عاقل این است که از بین خوب و خوب تر، خوب تر را و از بین بد و بدتر، بد را انتخاب کند از مادرهای شاغل انتظار می رود که به این نکته توجه کنند و کمی در این باره بیندیشند که در قبال اشتغال چه عوایدی نصیب شان می شود و از سوی دیگر با دوری از فرزند، چه آسیب هایی به خانواده وارد می شود و با مقایسه بین این دو مسئله، بهترین راه را انتخاب کنند؛ بنابراین هر مادری باید این عواید و آسیب ها را برای خودش بنویسد و تصمیم گیری کند چون در هر خانواده ای میزان این عواید و آسیب ها متفاوت است و هیچ فردی جز خود مادر نمی تواند، تصمیم درستی بگیرد.

با این حال اگر اشتغال برای مادری ضروری و اجتناب ناپذیر است پیشنهاد می شود در اوقات غیرکاری، حتما کمبودهای فرزندش را جبران کند و تا حد امکان در ساعاتی که در کنار فرزندش نیست، او را در نزد نزدیکان نسبی خود مثل مادر یا خواهر بگذارد تا آسیب کمتری در مسائل تربیتی و روحی و روانی به او وارد شود. پژوهش نشان داده است که فرزندان‌ مادرانی‌ که‌ شغل‌ آنها به‌صورت‌ کار در هنگام‌ شب‌ها و غروب‌هاست‌ و یا به‌ صورت‌ شیفتی‌ کار می‌کنند، بیشتر از سایر کودکان‌ دچار عقب‌ماندگی‌ در روند رشد و تکامل‌ می‌شوند.پژوهشگران‌ دانشگاه‌ کلمبیا در نیویورک، پس‌ از ۳ سال‌ مطالعه‌ و بررسی‌ برروی‌ حدود ۹۰۰کودک‌ آمریکایی‌ اعلام‌ کردند: اشتغال‌ مادران‌ به‌ کارهایی‌ که‌ آنها را شب‌ها از کودکانشان‌ دور می‌کند، می‌تواند تکامل‌ ذهنی‌ فرزندان‌ آنها را به‌ تاخیر بیندازد. در این‌ مطالعه‌ مشخص‌ شد که‌ قابلیت‌های‌ کلامی‌ این‌ کودکان‌ در سن‌ ۳ سالگی‌ نسبت‌ به‌ همسالان‌ خود به‌طور قابل‌ توجهی‌ پایین‌تر است. کودکانی‌ که‌ در این‌ ساعات‌ از کنار مادر بودن، محروم‌ می‌شوند، معمولاً‌ توسط‌ پدر یا سایر خویشاوندان‌ مراقبت‌ می‌گردند، اما یافته‌ها نشان‌ می‌دهند که‌ وجود مادر می‌تواند تاثیر بیشتری‌ بر روی‌ رشد روانی‌ کودک‌ داشته‌ باشد. در ادامه چندین تاثیر مهم شاغل بودن مادران بر تربیت فرزندان را خواهید خواند.

فاصله عاطفی از فرزند: روانشناسان معتقدند کودکان به خصوص در سال‌های نخستین زندگی، نیاز شدید عاطفی دارند و این نیاز تنها از سوی مادر تامین میشود و از طریق هیچ فرد یا نهاد جایگزین دیگری تامین نمی‌شود. با شاغل شدن زن که مهم‌ترین نقش را در ایجاد تعادل عاطفی و روانی و پرورش فضایل در فرزند دارد، لطمه شدید روحی به کودک وارد می‌شود.

کاهش تابعیت پذیری فرزند از مادر: هر مسئله ای که سبب دوری والدین از فرزندان شود، از میزان نفوذشان در آن ها کم می کند. اشتغال مادر نیز این دوری را پدید می آورد و به این صورت، بر تربیت صحیح فرزندان تأثیر می گذارد زیرا فرزند دیگر حرف شنوی لازم را ندارد.

رفتارهای تربیتی خارج از خط تعادل: خستگی های روحی ناشی از اشتغال در خارج از منزل گاهی سبب رفتار غیردوستانه و سخت گیری افراطی مادر می شود و گاهی هم مادر می کوشد تا ساعات نبودن خود را با هدیه یا نوعی باج دادن به فرزند جبران کند و این روند افراطی و تفریطی رفتار با فرزندان، تربیت او را دچار خدشه می کند.

نظارت مستقیم نداشتن بر فرزندان و غفلت از نیازهای آن ها:پرخاشگری و تمرکز نداشتن، افت تحصیلی و بحران های عاطفی در نوجوانی از نداشتن نظارت مستقیم والدین و به خصوص مادر بر فرزندان حکایت دارد و این مسئله نیاز به حضور و واکنش به موقع مادر در برابر رفتارهای فرزندان را بیشتر به رخ می کشد.

تضعیف جایگاه پدر: اشتغال مادر ممکن است نقش و جایگاه پدر را برای فرزندان پسر مخدوش کند. فرزندان چون می توانند بخشی از نیازهای مالی خود را از طریق مادر برطرف کنند، ممکن است نقش پدر را در منزل نادیده بگیرند و از کمک ها و راهنمایی های وی خود را بی نیاز بدانند و به مرور زمان، پدر در انزوا قرار گیرد.

کم رنگ شدن نقش مادر به عنوان الگو برای دختران: بی تردید نخستین الگوی دختر، مادر است. دختر در تعامل با مادر، خانه داری، کدبانوگری، شوهرداری، بچه داری و امثال آن را یاد می گیرد و به تدریج، بخشی از مسئولیت زندگی را در خانواده بر عهده می گیرد و خود را برای زندگی آینده آماده می کند؛ اما حضور کم مادر در خانه و کانون خانواده این الگو را بی رمق می سازد.

دوگانگی در تربیت فرزندان: در طول زمان حضور در محل کار، مادر مجبور است فرزند یا فرزندان خود را به مهد کودک یا به افراد دیگری از فامیل مثل خاله یا مادربزرگ بسپارد. این در حالی است که الگوهای تربیتی مادر با ایده ها و روش های تربیتی مربیان مهدها و دیگران متفاوت خواهد بود و فرزندان با حالتی دوگانه در رفتار و افکار و ارزش ها رشد خواهند کرد.

منبع

قلی زاده، لیلا(1394)، بررسی رابطه بین درگیری شغلی والدین با شادکامی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک  شهر ارومیه، پایان نامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0