جراحی زیبایی

توجه به ظاهر در چارچوب اجتماعی، امری بهنجار، پسندیده و حتی در حد متعادل نشان دهنده ی سلامت روانی است، اما در جوامع امروزی به علت تأکید بیش از حد شکل افراطی به خود گرفته است. جراحی زیبایی شامل انجام دادن کلیۀ جراحی های زیبایی صورت از جمله بینی، پلک، ابرو، گونه، پیشانی، گردن و زیبایی بدن است که ممکن است تقلیلی (مثل برداشتن چربی)، یا تقویتی (گذاشتن پروتز)، می باشد. به طور کلی منظور از عمل جراحی زیبایی، جراحی هایی است که بدون ضرورت پزشکی خاص و صرفاً به منظور زیبایی انجام می شود.از آنجا که جراحی های زیبایی برای تغییر ظاهر افراد و افزایش خشنودی و بهبود اعتماد به نفس آنها انجام می شود، جراحی زیبایی را می توان پیامد یک اُلگوی روانشناختی معین دانست. در شرایط مطلوب این بیماران در صدد روان درمانی بر می آیند تا ماهیت حقیقی احساسات نوروتیک مبنی بر بی کفایتی خود را دریابند.

جراحی زیبایی که جهت بهبود بخشیدن به ظاهر به کار گرفته می شود، تخصصی است که به ترمیم، نگهداری یا بهبود ظاهر فیزیکی فرد از طریق تکنیک های جراحی و پزشکی می پردازد و در دهه گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است. بر اساس آمار منتشر شده در سال 2003 در آمریکا، پنج جراحی معمول و رایج زیبایی شامل: لیپوساکشن، افزایش و کاهش حجم سینه،جراحی پلک و جراحی بینی بوده است و تزریق بوتاکس، برداشتن مو با لیزر،میکرودرم ابریژن، پلینگ شیمیایی و تزریق کُلاژن هم به عنوان شایع ترین مداخلات زیبایی غیر جراحی مطرح شده است .

جراحی های زیبایی یکی از شایع ترین اعمال جراحی در سطح جهان است و میزان متقاضیان آن، روز به روز افزایش می یابد. در کشور ما از حدود دهه 70 امروزه، تقاضا برای جراحی زیبایی 80% رشد داشته و این آمار در حال حاضر رو به افزایش است. جراحی زیبایی منحصر به طبقه مُرفه جامعه نیست و از هر طبقه اجتماعی افرادی وجود دارند که بخشی از صورت یا اندام خود را به تیغ جراحان زیبایی سپرده اند.شکسپیر و کلی، جراحی زیبایی را چنین تعریف نمودند: یک نوع جراحی برای تغییر دادن ظاهر بدن، در غیاب بیماری، آسیب و جراحت یا بدشکلی مادرزادی و ارثی می تواند عاملی برای بهبود کیفیت زندگی باشد.ارزشیابی های روانپزشکی بر روی کسانی که خواهان زیبایی بودند، نخستین بار در دهه های 1950-1940 گزارش شده و این گرارش ها بیشتر بازتاب دهنده گرایش های روانکاوی در روانپزشکی آمریکا بودند .

اسمیت و همکاران، دریافته اند که مردم، زیبایی ظاهری را با ویژگی های شخصیتی پسندیده همچون هوش، شایستگی، دلپذیر بودن و پذیرش اجتماعی ربط می دهند و این جراحی بیشتر برای از میان بردن ناخشنودی افراد از ظاهر خود و گاهی افزایش عزت نفس انجام می شود.عزت نفس پائین و تصویر بدنی منفی معمولاً استرس هایی را برای افراد به دنبال دارد که فرد برای غلبه بر آنها  راهبردهای مقابله ای خاصی را به کار می گیرد. ویژگی های شخصیتی برای راهبردهایی که فرد در مقابله با استرس های زندگی از آنها استفاده می کند، تأثیر می گذارد.

جراحی زیبایی اغلب با توصیفات منفی از ظاهر بدنی همراه می باشد. پژوهش ها نشان داده اند که عوامل مؤثر در گرایش به جراحی زیبایی شامل نارضایتی از ظاهر، کسب ظاهر آرمانی و ایده آل جنسیت، شریک عشقی و تصویر بدنی مناسب می باشد. افزون بر این در این پژوهش مشخص شد که که یکی از بهترین عوامل برا نگیزاننده برای جراحی زیبایی، سطح تحصیلات فرد می باشد نه سطح درآمد؛ به گونه ای که سطح تحصیلات افراد متقاضی جراحی زیبایی از میانگین سطح تحیلات زن ایرانی، بسیار بالاتر بوده واغلب متقاضیان تحصیلات دانشگاهی داشتند.

هدف اصلی جراحی زیبایی بهبود ظاهری فرد است که دارای ظاهری بهنجار باشد. زمانی که انسان ها در می یابند که خصوصیات فیزیکی آنها مطابق با هنجاره نیست، ممکن است دچار رنجش شده و جراحی را به عنوان راه حل نهایی در نظر بگیرند. جراحی زیبایی اکنون تبدیل به یک عامل فریبنده و وسیله ای برای تجمل گرایی افراد مختلف شده است و این امر سبب پایه ریزی انتظارات غیرواقعی در افراد و مخدوش شدن حقایق در مورد ماهیت واقعی آنان گردیده است.

 براساس نظریه ی شناختی _ رفتاری، میزان درجه ی ارزیابی افراد از ظاهر خود بستگی به طرحواره هایشان در رابطه با ظاهر داشته است.طرحواره های مربوط به تصویر بدنی، به عنوان الگوهای شناختی برای ارزیابی ظاهر فرد و هیجانات مربوط به تصویر از بدن به کار رفته است. حس نا زیبا بودن و اقدام به جراحی زیبایی بیشتر متأثر از ذهن افراد بوده و باورها نقش عمده یی در ایجاد آن دارند، طوریکه افراد با باورهای غیرمنطقی مانند احساس کهتری معمولاً احساس عزت نفس پائینی دارند .

افراد از انجام جراحی زیبایی اهداف متعددی را مانند: رسیدن به جهره ی جذاب تر، بهبود بخشیدن به وضع ظاهری، کسب موفقیت در تشکیل زندگی زناشویی، به دست آوردن اعتماد به نفس بیشتر در برخوردهای اجتماعی، جلب رضایت خانواده و دوستان را دنبال می کنند.جراحی پلاستیک عموماً به دو طبقه عمده تقسیم می شود: بازسازی و زیبایی. جراحی های مرتبط با بازسازی و زیبایی. جراحی های مُرتبط با بازسازس برای ایجاد عملکرد بهنجار جسمانی و اجتماعی در افراد ضروری اند. بسیاری از جراحی های پلاستیک به این افراد کمک می کنند تا از شر نقایص جسمانی خود خلاص شوند و کیفیت زندگی اجتماعی شان را بهبود ببخشند. اما جراحی های زیبایی اغلب به دلیل نارضایتی افراد از نقص های جزئی و تخیلی در ظاهرشان انجام می گیرد و معمولاً ریشه در مشکلات روانشناختی دارد .

مطالعات نشان داده است که جراحی زیبایی، اثر مثبت و قابل توجهی در اعتماد به نفس، رضایت از خود، هویت خود جسمی، خود خانوادگی و خود اجتماعی دارد. بدن افراد از تجربه های اجتماعی، به خصوص از هنجارها و ارزش هایی که به آن تعلق دارد، تأثیر می پذیرد .سارور و کرند، جراحی زیبایی را به عنوان وسیله ای برای بهبود ظاهر فیزیکی  سلامت روانی گزارش کردند. عطایی و همکاران، گزارش نمودند که در ایران جراحی زیبایی تبدیل به مُد گشته و انجام آن تعیین کننده جایگاه های اجتماعی به حساب می آید.پروزینسکی و ادگرتون بر این باورند که در واقع جراحی زیبایی، جراحی زیبایی تصویر بدنی است و با بهبود بخشیدن به بدن توسط جراحی، بهبود روان شناختی صورت می پذیرد.

در واقع مؤلفه های روان شناختی در تقاضای عمل جراحی زیبایی و هم چنین در پیش آگهی و رضایت پس از عمل نقش مؤثری دارند. بعضی پژوهشگران بر این باورند که قسمت عمده ای از عزت نفس افرادی که برای عمل جراحی زیبایی اقدام می کنند، به ظاهر بدنی آنها وابسته است و بنابراین برای افزایش عزت نفس خود به دنبال تغییر به وسیله جراحی می روند. در حالی که دیگر پژوهشگران این افراد را از  نظر روان شناختی به طور کامل سالم می دانند که برای بهتر کردن ظاهر خود انگیزۀ بالایی دارند.

تحقیق انجام شده به وسیله دکتر محمو کیوان آرا با عنوان “قشربندی اجتماعی و اصلاح بدن؛ جراحی زیبایی به مثابه نماد پایگاه اجتماعی” بر این موضوع تأکید دارد که رفتارهایی چون انجام جراحی زیبایی، به یکی از کنش های شایع در میان افراد تبدیل شده است و بدن و زیبایی و جذابیت متجسم در آن در مناسبات اجتماعی نوین به عنوان سرمایه جسمانی قابل تبدیل به انواع دیگر سرمایه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.

پورآقاجان و همکاران دریافتند که سطوح تحول من (Ego Development) یا به عبارتی سطح ارتباط با واقعیت کنترل و تنظیم کشاننده های درونی و پختگی من، در متقاضیان جراحی های زیبایی نسبت به غیر متقاضیان پائین تر می باشد و از آنجایی که می توان نقش (من) در مواجهه با عوامل تهدید کننده را همچون نقش سیستم ایمنی بدن در برابر عوامل آسیب را در نظر گرفت، این نتیجه گیری منطقی است که بالاتر بودن سطح تحول من، قابلیت های رشد یافته تر حل تعارض و مقابله های منطقی تر را در جمعیت غیر متقاضی رقم می زند.

منبع

محسنی،مریم(1393)، مقایسه اضطراب اجتماعی، تصور بدنی و اُمید به زندگی در زنان و مردان متقاضی جراحی زیبایی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0