آثار منفى فرزندسالارى

تضييع حقوق و احترام والدين:

پدر و مادر نسبت به فرزند، داراى حقوقى هستند كه خداوند بزرگ توجه به آن را در رديف رعايت حقوق خويش دانسته است. قرآن مجيد مى‌فرمايد :  و قضى ربك إن لا تعبدوا الا اياه و بالوالدين احسانا (اسراء، آیه 23 ) پروردگارت حكم كرد كه جز او نپرستيد و نسبت به پدر و مادر خود نيكى كنيد.

گويا اين سياق و تركيب بى‌تناسب با جنبه خالقيت حق نباشد ، زيرا خداوند، آفريدگار بشر و والدين واسطه آفرينش اويند.در نظام حقوقى اسلام، گرچه اولاد نيز داراى حق بر عهده والدين‌اند، ولى نبايد از ياد برد كه حقوق پدر و مادر همچون اطاعت مشروع، احسان، تواضع و خاكسارى و مانند آن، از امورى‌اند كه ذاتاً با فرزندسالارى دمسازى ندارند در حالى كه حقوق فرزندان مانند كفالت، تربيت، تأمين مصالح و غير آن، از امورى است كه جز با فرمان بردارى از والدين و پذيرش مديريت آنان به دست نمى‌آيد و معمولاً در خانواده‌هاى فرزندسالار حقوق والدين به فراموشى سپرده مى‌شود و اين نخستين نقطه انحراف و ميوه تلخ اين پديده در درون خانواده است.

تهديد شدن ارزش ها و سنت هاى مفيد :

هر جامعه‌اى به تناسب اوضاع فرهنگى ، مذهبى ، ملى ، اجتماعى و حتى اقتصادى خود ، داراى ويژگي‌ها و خصوصياتى است كه مجموعه آن ، هويت آن جامعه را در قبال ساير جوامع، متمايز و معين مى‌سازد. اين ارزش‌ها امورى‌اند كه هر ملتى آن را در گذار زمان و طول تاريخ حيات خويش فرهنگ‌سازى كرده و سينه به سينه آن را از نسلى به نسل ديگر منتقل كرده است. بى ترديد پاس‌داشت اين ارزشها خود مهمترين عامل ثبات و امنيت همه جانبه آن ملت است و به ويژه عناصر كليدى و اساسى آن، از عوامل عمده و توانمند حفظ وحدت و يكپارچگى جامعه در برابر انواع تهاجمات بيگانه به شمار مى‌رود.

انتقال اين ارزشها به طور شفاف و به دور از هر گونه خرافه و پيرايه منطق گريز ، از مهمترين وظايف نسل پيش نسبت به نسل جديد و آينده‌سازان جامعه است و بى توجهى بدان ، زيان‌هاى  بزرگى درپى خواهد داشت.چنين وظيفه‌اى در فضاى فرزندسالارى غير قابل تحقق است ، بلكه به وضعيتى نيازمند است كه در آن، والدين داراى جايگاهى برتر نسبت به فرزندان خويش باشند تا زمينه اين انتقال، بهتر فراهم گردد. البته انجام اين كار ، تنها به آنچه گفتيم منوط نيست ولى نقش اساسى و عمده آن در اين خصوص غير قابل انكار است.

اخلال در امر تربيت :

در وظايف اساسى پدر و مادر نسبت به فرزند ، تربيت و ادب نيكو است. حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمايند :شخصى به محضر پيامبر اكرم (ص) شرف ياب شد و از آن حضرت در باره حق فرزند پرسيد ، پيامبر گرامى در پاسخ فرمودند : اينكه نام نيكو برايش برگزينى و او را تربيت شايسته كنى و نيز او را در جايگاه مناسب و خوبى قرار بدهى ؛ شايد مقصود از فراز آخر انتخاب همسرى شايسته و نيك باشد. در حديث ديگر حضرت صادق (ع) مى فرمايند : فرزندانتان را گرامى بداريد و آنان را نيكو ادب كنيد تا مورد بخشش خداوند قرار گيريد.

و بديهى است تربيت و تأديب اجتماعى و اخلاقى و نيز برگزيدن همسرى پسنديده و مقبول براى فرزند از سوى پدر و مادر ، جز با پذيرش جايگاه برتر آنان و قبول شايستگى بيشتر و صلاحيت افزون تر آنها در تشخيص مصلحت جوان خود ، امكان پذير نيست در حالى كه در وضعيت فرزندسالارى چنين موقعيتى براى والدين پذيرفته نيست ، بلكه در بسيارى از موارد، آنان هستند كه مدعى انتخاب راه و روش برتر در زندگى براى والدين خود مى‌شوند. البته آنچه گفتيم منافاتى ندارد كه برخى از فرزندان، با حفظ احترام و احسان به پدر و مادر ، در اثر تحصيلات و آگاهى‌هاى بيشتر ، آنان را نسبت به بعضى امور و دانستني‌هاى لازم راهنمايى دهند و اشتباهاتشان را با زبانى نرم و فروتنانه تذكر دهند.

غلبه احساسات بر تعقل :

از ويژگيهاى برجسته دوران نوجوانى و جوانى غلبه احساسات بر نيروى عقلانى است. اين احساسات كه بيشتر ريشه در تخيل دارد تا تعقل، اگر با تدبير و انديشه مهار نگردد ، نتايج زيانبارى به بار خواهد آورد. افراط در دوستي‌ها و دشمني ، بزرگنمايى و اهتمام بيش از حد به برخى امور و يا حوادث جزيى ، غرور و خودخواهى، شاعرانه فكر كردن ، ميل به انزوا و پرهيز از درگير شدن و برخورد با واقعيت‌هاى زندگى و … بخشى از عواطف و احساسات دوران بلوغ و نوجوانى را تشكيل مى‌دهد. و به روشنى پيداست كه زندگى را نمى‌توان بر اساس آن پايه ريزى كرد. و هر خانواده‌اى كه بنيان خود را بر آن پى‌ريزى كند ، به شدت در معرض آسيب‌هاى جدى و دستخوش تزلزل و بى ثباتى خواهد بود. و از ويژگي‌هاى خانواده فرزندسالار ، مبنا قرار گرفتن احساسات در روابط و مناسبات درونى و بيرونى آن است.

براى نمونه ، در بسيارى از زندگى‌هاى فرزند سالار ، والدين رفت و آمد و ايجاد ارتباط با خانواده‌اى را به مصلحت نمى‌دانند و به دلايل مختلف ، آن را به زيان خود و فرزندان خويش احساس مى‌كنند ، در حالى كه فرزند آنها ، چون از آن خانواده به هر دليلى خوشش مى‌آيد ، اصرار مى‌كند كه اين روابط برقرار گردد. و يا برعكس گاهى والدين آمد و شد با برخى را مفيد ، سالم و به صلاح مادى و معنوى خود و فرزندان تشخيص مى‌دهند ولى فرزند ، احساسى غير آن دارد و در برابر مصلحت انديشى والدين خود مقاومت و مخالفت مى‌كند. در خانواده فرزندسالار ، حاكميت از اوست و پدر و مادر على رغم ميل و تشخيص خود كه با ملاك‌ها و معيارهاى عقلى و دينى به آن رسيده است عمل مى‌كند و به خواسته نوجوان و يا جوان خود تن مى‌دهد و نمونه‌هايى ديگر از اين قبيل.

 اشتباه بزرگ والدين

 لوس کردن فرزند: همه والدين فرزندان خودرا دوست دارند وآنچه دارند و ندارند را براي فرزند خود طالب هستند، که هزينه بر است.

 لوس کردن فرزند:

 همه والدين فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را براي فرزند خود طالب هستند، که به هر حال هزينه بر است. پدر و مادرهاي زيادي هستند که با اين محبت افراطي باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچه‌ها با داشتن اين همه چيز خوشحال به نظر نمي‌رسند. اين باعث مي‌شود که بچه‌ها هرگز راضي به نظر نرسند و مرتباً تقاضاي بيشتري کنند .

تربيت نامناسب:

زماني که شما اينقدر تنبلي به خرج مي‌دهيد که فرزندان خود را به طور صحيح تربيت کنيد ، در نتيجه اين وظيفه خطير را به عهده اطرافيان فرزندتان قرار مي‌دهيد. هرگز به فرزند خود اجازه ندهيد که در خانه طوري رفتار کند که انگار به سياره شيطنت و بازيگوشي پا گذاشته است.زيرا همين رفتار را در خانه ديگر هم خواهد داشت و اين اصلاً خوشايند نيست .در حاليکه بايد در خانه ديگران مؤدب‌تر و بهتر از منزل باشند.اگر شما نتوانيد آنها را به طور صحيح تربيت کنيد ديگران اقدام مي‌کنند.

عدم مشارکت در مدرسه فرزندان:

بعد از خانه، مدرسه محلي است که بچه‌ها در آن بيشترين ساعت را حضور دارند و بنابراين معلمان و همسن و سالان نقش مهمي در زندگي آنها دارند. بنابراين تعجب‌انگيز است که شما رغبت به اين محل نداريد و سعي مي‌کنيد از مدرسه فرزندتان فاصله بگيريد و خود را درگير مسائل مربوط به آنها نکنيد.مهم نيست که کداميک از – پدر يا مادر- در مدرسه حضور داشته باشند، مهم حضور يکي از شما است. شما حتي بايد از طريق ايميل با معلم فرزندتان درتماس باشيد. اين نشان دهنده حساسيت شما بر روي تربيت و رشد فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشياري بيشتري نسبت به تربيت فرزندتان مي‌کند.

عدم اعتدال در تشويق فرزندان:

 زمانيکه فرزند خود را تشويق مي‌کنيم ، باعث افزايش عزت نفس آنها مي‌شويم ، اما بايد مراقب بود در اين مورد حد اعتدال را رعايت کنيم. اجازه بدهيد که تشويق در وقت مناسب و تنها زماني که کار فرزندتان واقعاً لايق تشويقست اينکار انجام شود. اگر بطور غلوناکي آنها را به خاطر کار معمولي که انجام داده‌اند تشويق و قدرداني کنيد باعث مي‌شود که آنها نسبت به ارزش واقعي دست آورد خود دچارانحراف فکري شوند .

عدم اعطاي مسئوليت به فرزندان :

فرزند شما نبايد به خاطر انجام کارهاي عادي و روتين چيزي دريافت کنند. چون آنها عضوي از خانه هستند ، نه مهمان حاضر در هتل. هرکس که در خانه زندگي مي‌کند موظف به انجام امور مربوط به خانه است، از شستن ظرفها گرفته تا گردگيري و ……

دادن پول اضافي روش فوق العاده‌اي براي تشويق است اما در عوض انجام کارهاي فوق العاده نه کارهايي که وظيفه روتين هر عضو خانواده است.بچه بايد بخشي از مسئوليت زندگي مشترک با خانواده را به دوش بگيرند. آنها برده شما نيستند اما مطمئناً در تعطيلات و مرخصي دائم هم به سر نمي‌برند.

عدم رفتار صحيح با همسر:

 هر طور که با همسر خود رفتار کنيد، به عنوان الگو براي آينده آنها خواهيد بود. يعني آنها نيز دقيقاً همين طور به همسر خود رفتار خواهند کرد. اگر به صورت غير صحيح با همسر خود رفتار کنيد و مرتباً در حال مشاجره باشيد آنها نيز به همين سبک رفتار مي‌کنند. بچه ها بيشتر از آنچه شما به عنوان نصحيت به آنها گوشزد مي‌کنيد ، از رفتار شما پيروي مي‌کنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار کنيد، ارزش خانواده را به فرزند خود نشان ميدهيد و بعلاوه آنها از داشتن يک پناهگاه امن در اين دنياي وحشي بيشتر احساس امنيت خواهند کرد.

داشتن توقعات غير واقعي از فرزند:

 اگر با بچه ها سرو کله مي زنيد از آنهان انتظارات معقول و منطقي داشته باشيد، به خصوص بچه‌هاي کوچک. اگر براي شام جايي دعوت هستيد و از کودک دو ساله خود انتظار داريد که درست مانند يک شاهزاده کوچک رفتار کند سخت در اشتباهيد. اگر د رخيال و روياي خود انتظار داريد که فرزندتان يک ستاره ورزشي و يا علمي شود ، در حاليکه او تنها مايل به نوازندگي پيانو است ، لازم است راجع به توقع خود تجديد نظر کنيد. انتظار شما از آنها بايد شادي آنها باشد.

عدم آموزش فرزندان براي دفاع از خود و خواسته هايشان:

 خيلي از والدين تمام نياز فرزندان را برآورده مي‌کنند و به اين ترتيب ارزش کار سخت وعدم وابستگي را در فرزند از بين مي‌برند. به اين ترتيب نسلي از آدم‌هاي بي بو و خاصيت و به اصطلاح پهلوان پنبه ظهور خواهد کرد. بچه‌هاي امروزه انتظار دارند که همه کارها برايشان انجام شود. اينکه آن ها را محکم و پر طاقت تربيت کنيد و از آنها بخواهيد که اموراتشان را خود انجام دهند دليل عدم دوست داشتن آنها نيست . بلکه نشانه عشق واقعي است.

تحميل کردن گرايش وتفکر خود به فرزندان:

 اجازه دهيد که بچه‌ها بچگي کنند. والدين نبايد تمايلات و گرايش و نقطه نظرهاي خود را به فرزندشان تحميل کنند .اينکه فرزند خود را از اشتياقات خود آگاه کنيد خوبست اما آنها را تحميل نکنيد. اجازه دهيد همان طور که هستند رشد کنند بدون تحميل عقايد وخواسته‌هاي شما.

عدم وفاي به قول و عهد:

 اگر فرزندتان را به خاطر نقاشي روي ديوار تهديد به تنبيه کردن مي‌کنيد ، حتما اين کار را انجام دهيد. متاسفانه پيروي از قول‌هايي که به فرزند‌تان مي‌دهيد زندگي را کمي سخت مي‌کند اما افزايش اعتماد به گفته شما چيزي مهم‌تر است. اگر شما به گفته‌هاي خود عمل نکنيد ، بچه‌ها به اين نتيجه مي‌رسند که بين قول و عمل شما تناسبي نيست و در نتيجه به شما اعتماد نخواهند کرد .

منبع

بهمن پور،زینب(1389)، بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزندسالاری در جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور نجف آباد

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0