تضمین کیفیت در نظام آموزش عالی

کیفیت، هزینه و بهره وری به عنوان سه عامل اساسی مورد توجه خاص دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی هستند، اما کیفیت بیش از دو عامل دیگر مورد توجه جدی قرار گرفته است، چون اعتقاد بر این است که هزینه و بهره وری به نوعی تحت تأثیر عامل کیفیت قرار می گیرند. اگر کیفیت بهبود یابد، هزینه ها کاهش یافته و بهره وری افزایش می یابد. کندی (1998) عوامل اثر گذار در کیفیت آموزش عالی  را در مدیریت، عملکرد کارکنان، گروه های آموزشی و دانشکده ها، عملکرد دانشجویان و پژوهش و بودجه می داند. از دیدگاه کندی عوامل یاد شده در تعامل با یکدیگر کیفیت یک مؤسسه آموزش عالی را به تصویر می کشند. سالیس(1380) معتقد است چهار الزام حرفه ای، اخلاقی، رقابتی و مسئولیت پذیری ضرورت تضمین کیفیت در آموزش عالی را آشکار نموده است و در جای دیگر وبر (2003) می گوید: جهان در حال تغییر است و روز به روز بر حالت عدم قطعیت و عدم تعیین آن افزوده می شود.  بنابراین تمامی مؤسسات آموزش عالی تحت فشارند تا پاسخ های مطلوبی در قبال نیازهای اجتماعی ارائه دهند. موقعیت دانشگاه ها در قبال کیفیت بسیار پیجیده است و در صورتی می توانند بهترین خدمات را به جامعه اراده دهند که دائما دغدغه بهبود کیفیت خدمات خود را داشته باشند. کشورهای مختلف برای انطباق با این شرایط جدید ساختارها و مکانیزم هایی را با عنوان ارزیابی کیفیت یا تضمین طراحی کرده اند.

والسانو (2004) در واژه نامه تضمین کیفیت و اعتبارسنجی، تضمین کیفیت را یک اصطلاح چتری برای فرایند مداوم ارزشیابی (ارزیابی، نظارت، حفظ، بهبود و ارتقاء) کیفیت نظام آموزش عالی می دانند. در این تعریف اشاره شده است که در بعضی مواقع تضمین کیفیت به عنوان زیر مجموعه مدیریت کیفیت و در مواقع دیگر، به عنوان مترادف آن به کار می رود. ایشان دو بعد درونی و بیرونی را برای تضمین کیفیت متصور هستند. هر چند موضوع ارزیابی در نظام آموزش عالی ایران قبلا در زمره مکانیزم های بازرسی و نظارت به شمار می رفته است، اما با رواج ارزیابی درونی و در عرصه آموزش عالی ایران در اواسط دهه 1370 شمسی و احراز نقش آن در بهبود کیفیت، فصل جدیدی در خصوص توجه به کیفیت در آموزش عالی آغاز شد. بحث کیفیت در اواخر دهه مذکور، پس از دو دهه تأخیر نسبت به دیگر کشورهای جهان، به گفتمان غالب در بین کنشگران ستادی نظام آموزش عالی ایران مبدل شد. لزوم پاسخ گویی و مسئولیت پذیری نظام آموزش عالی و تضمین کیفیت مبتنی بر ارزیابی کیفی آن است، از طریق انجام یک ارزیابی جامع می توان به نقاط ضعف و قوت پی برد و بهبود نقاط ضعف و تحکیم نقاط قوت پرداخت. ارزیابی عنصر جدایی ناپذیر هر سازمان و هر برنامه است، بازخوردهای ناشی از انجام ارزیابی به نحو بسیار موثری اقدامات آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد، يكي از مهمترين الگوهاي ارزيابي آموزش عالي، الگوي اعتبارسنجي است كه شامل ارزشيابي دروني و بيروني مي شود. بهرامی(1374)، خلیجی(1376)، بازرگان (1379)، ابیلی(1376)، محمدی (1384)، درباره فقدان نظامی مطلوب برای ارزشیابی و تضمین کیفیت آموزش عالی ایران به بحث پرداخته اند.

 از مهمترین ابعاد این معضل که در بحث ها مورد توجه قرار گرفته- ابعاد فرهنگی ارزشیابی است. بدون توسعه فرهنگ ارزشیابی مانند شفافیت، مسئولیت پذیری، انتقاد پذیری و احساس پاسخگویی در میان یاران و ذی نفعان آموزش عالی چگونه می توان انتظار داشت که نظام تضمین کیفیت استقرار یابد، به ویژه آنکه ارزشیابی آموزش عالی در درجه نخست باید با خودارزیابی گروه های دانشگاهی و ارزیابی درونی آغاز شود. اینجاست که فرهنگ ارزشیابی به عنوان پیش شرط اصلی استقرار نظام تضمین کیفیت آموزش عالی موضوعیت می یابد. کلز(1995) پیوستاری از اهداف تضمین کیفیت را پیشنهاد می دهد. این طیف از بهبود شروع و پس از گذشتن از پاسخگویی به عامه مردم به اهداف دولت، تخصیص منابع و عقلانی سازی ختم می شود. کلز دیاگرام خود را برای دیگر ابعاد تضمین کیفیت نیز بسط می دهد. بر این اساس معیار قضاوت درباره کیفیت در بر گیرنده طیفی از اهداف تصریح شده تا دیدگاه های همگنان و در نهایت هنجارها و مقایسه های دولتی است. روش های اصلی ارزیابی کیفیت نیز بر روی پیوستاری که از خود ارزیابی شروع می شود و تا ارزیابی همگنان بیرونی و در نهایت انتشار شاخص ها و رتبه بندی ادامه پیدا می کند، قابل ترسیم است. پژوهشگران ابعاد زیر را به عنوان مخرج مشترک الگوهای تضمین کیفیت نام برده است: 1. نهاد ملی غیر دولتی به عنوان هماهنگ کننده و حمایت کننده تضمین کیفیت درونی مؤسسات ،  2. خود ارزیابی به عنوان کانون و قلب فرایند تضمین کیفیت 3. ارزیابی بیرونی توسط گروه همگنان از خلال بررسی گزارش خود ارزیابی مؤسسه، 4.  گزارش دهی عمومی، 5.  شفافیت فرایند ارزیابی بیرونی، 6.  فرایندهای پیگیری بعد از گزارش دهی.برنمان (2006) علاوه بر توجه به ابعاد مذکور، اهمیت رویه ارزیابی چند مرحله ای و ترکیب اعضای تیم ارزیابی به منظور اثربخش ساختن فرایند تضمین کیفیت را مورد توجه قرار داده است. بنابراین طراحی یک الگوی تضمین کیفیت برای نظام آموزش عالی ایران مسلزم شناسایی مؤلفه ها و ابعاد مختلف منظومه تضمین کیفیت بر حسب تجارب جهانی و توسعه آنها بر حسب شرایط این کشور است. در این زمینه یکی از راههای بومی سازی و الگو پردازی تسهیم دیدگاه های کنشگران متعدد نظام آموزش عالی است که یکی از کلیدی ترین آنان اعضای هیأت علمی دانشگاه ها هستند که به مثابه رهبران آن نظام موفقیت هر نوع الگوی تضمین کیفیت در گرو پذیرش، همکاری و همراهی آنان است.

منبع

قنبری، سیروس، اردلان، محمدرضا، بهشتی راد، رقیه و سلطانزاده(1394)، اخلاق حرفه اي اعضاي هيات علمي و رابطه آن با کيفيت آموزش عالي، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، 10(2): 40-50.

https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=249545

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0