تئوریهای مزیت رقابتی
زمانی که صحبت از مزیت یا عدم مزیت رقابتی به میان میآید باید به منشأ پیدایش مزیت رقابتی پایدار و مفهوم آن و اهم تئوریهای مطرحشده در این زمینه توجه ویژه نمود. اهم تئوریهای مرتبط با مزیت رقابتی و منشأ پیدایش آن عبارتاند از: 1- تئوري سازمان صنعتی، 2- تئوري منبع مدار و 3- تئوري شومپترین.
تئوری سازمان صنعتی که میسون و بین آن را طرح کردهاند، دیدگاه خارج مداری است که در آن ساختار صنعت حائز اهمیت است. ویژگیهای ساختاری صنعت عبارتاند از: وجود و ارتفاع موانع برای ورود، تعداد بنگاهها و اندازهی نسبی آنها، وجود و درجهی تمایز محصول در صنعت. تأکید اولیهی این تئوری بر تجزیهوتحلیل بیرونی رقابت متمرکز است. نظریهپرداز معروف این گروه پورتر است که از دیدگاه وی، واحد اصلی در تجزیهوتحلیل، صنعت میباشد. ولی نظریهی مزیت رقابتی به شکل منظم و منسجم از آغاز دههی 1960 در دانشگاه هاروارد مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت و برای تبیین مزیت رقابتی، براثر محیط بیرونی بر استراتژی بنگاه تمرکز گردید. بر اساس این دیدگاه، بنگاهها در صنعت یکسان، دادههای یکسانی را دریافت میکنند و درنتیجه باید استراتژیهای یکسانی را بپذیرند و درنهایت نتایج یکسانی را مشاهده کنند. در این وضعیت، امکان کسب مزیت رقابتی وجود ندارد و تفاوت عملکرد بنگاهها احتمالاً تنها در کوتاهمدت امکانپذیر است. در دههی 1980، پورتر به دنبال پاسخ به برخی سؤالها، از قبیل اینکه چرا بعضی بنگاهها موفق و بعضی دیگر ناموفق هستند؟ و چرا برخی کشورها در یک صنعت با یکدیگر رقابت میکنند درحالیکه بعضی دیگر حتی دربارهی وجود چنین صنعتی آگاهی نیز ندارند؟ تئوری خود را ارائه داد. نظریهی پورتر مبتنی بر سه عنصر است: محیط بیرون، رفتار بنگاه و نتایج بازاری که بنگاه با اعمال استراتژیاش مشاهده میکند. دربارهی با محیط بیرون، پورتر به تبیین پنج نیرو در بازار میپردازد. این پنج نیرو عبارتاند از: تهدید تازهواردها، تهدید کالاهای جانشین، قدرت چانهزنی عرضهکنندگان، قدرت چانهزنی خریداران و شدّت رقابت. تعامل این نیروها بر سود بنگاه تأثیر میگذارد. بنگاه پس از تشخیص این پنج نیرو، بازار را درجاهایی که این نیروها ضعیف هستند، توسعه میدهد.
بنگاه دربارهی انتخاب استراتژیهای مختلف اقدام به تصمیمگیری میکند. انتخاب از میان سه استراتژی (استراتژی عمومی رقابت) صورت میگیرد:
1- رهبری هزینه: که در این حالت، بنگاه محصول را باقیمت پایینتری در مقایسه با رقبا عرضه میکند.
2- تمایز: که در این حالت، بنگاه محصول متفاوت را (باکیفیت و کارایی بیشتر) در قیمت متفاوت عرضه میکند.
3- تمرکز: در این حالت، بنگاه یکی از دو استراتژی قبلی را دنبال میکند، امّا بر بخش محدودی از بازار تمرکز میکند.
هنگامیکه بنگاه تصمیم بگیرد که استراتژی رهبری هزینه (استراتژی تمایز) را در بخش محدودی از بازار دنبال کند، تمرکز هزینه (تمرکز تمایز) مطرح خواهد بود. پورتر معتقد است که قیمت پایین یا تمایز محصول، موفقیت استراتژی را تضمین نمیکند مگر اینکه ارزش برای مشتری ایجاد شود. پورتر در سال 1985 در تکمیل استراتژی خود به بیان زنجیرهی ارزش پرداخت. وی زنجیرهی ارزش را ارزش خلقشده از سوی بنگاه در مقایسه با صنعت و محیط رقابتیاش تعریف میکند. بر اساس دیدگاه پورتر، هر بنگاه مجموعهای از فعالیتهاست و بنگاه این فعالیتها را برای طرّاحی، تولید، بازاریابی، تحویل و پشتیبانی محصول انجام میدهد. پورتر مدل زنجیرهی ارزش را بهعنوان ابزاری برای تحلیل اینکه کدام فعالیتها بر مزیت رقابتی مؤثرند، توسعه داد.
ایراد وارده بر مدل مذکور این است که زنجیرهی ارزش برای خلق مزیت رقابتی تنها به صلاحیتهای مرکزی بنگاه توجه دارد؛ درحالیکه هنگام تعیین استراتژی سازمان باید به نیازهای مشتریان نیز توجه شود. ولی پورتر در سال 1990 ضمن بررسی علل موفقیت کشورها، تئوری جدید خود را ارائه و چهار نیروی کلیدی موردنیاز را برای موفقیت صنعت معرفی کرد که به دیاموند (الماس) پورتر معروف شده است. این چهار عامل کلیدی عبارتاند از:1- وضعیت نهاده (کار، سرمایه و زمین)، 2- شرایط تقاضا، 3- صنایع حمایتی و مرتبط (صنایعی که تکنولوژی، اطلاعات مواد خام را عرضه میکنند) و 4- استراتژی، ساختار و رقابتپذیری بنگاه.
البته پورتر علاوه بر این عوامل، به بررسی نقش دولت و شوکهای ناگهانی (مثل جنگ، شوک نفتی و اختراعات) بهعنوان عنصر مؤثر پنجم در موفقیت پرداخته است. پیام مهم پورتر برای دولتها، توسعهی دیاموند است. پورتر نشان میدهد که چگونه نبود هر یک از این عناصر میتواند به از بین رفتن مزیت ملی منجر شود.به علت کاستیهای تئوری پورتر، در اواخر دههی 1980 تئوری جدیدی درزمینهی مزیت رقابتی مطرح شد که به تئوری منبع مدار معروف شد.
تغيير در شرايط رقابتي، در سالهای اخير، به تغيير پارادايم در مدلهای کسب و کار و پژوهشهای مديريت راهبردي منجر گرديد. يكي از مشهورترين و برجستهترین نظریههای راهبردي در اين عصر، ديدگاه مبتني بر منابع سازمان است. ديدگاه مبتني بر منابع كانون توجه راهبردي سازمانها را از محيط خارج به منابع درون سازمان تغيير داده است. ديدگاه مبتني بر منابع به تبيين اين موضوع میپردازد كه چگونه بايد منابع يك سازمان تركيب و به كار گرفته شوند تا به مزيت رقابتي پايدار بتوان دستیافت.
بر طبق تئوری مبتنی بر منبع سازمان، سازمان متشکل از مجموعهای از منابع تولیدی تعریف میشود. بر اساس این تعریف منابع داخلی سازمان میتوانند بهعنوان مزیّت رقابتی برشمرده شوند. به عقیدهی برنی تئوری مبتنی بر منبع میتواند جایگزین آنالیز منابع سازمان از دیدگاه مزیت رقابتی شود. تئوری مبتنی بر منابع بحث میکند که یک شرکت مجموعهی منابع است. برنی این منابع را به سه دسته طبقهبندی میکند: سرمایهی فیزیکی، سرمایهی انسانی و سرمایهی سازمانی. او همچنین بحث میکند که ناهمگنی و تغییرناپذیری منابع از عوامل مؤثر ایجاد مزیت رقابتی هستند. با چنین مفروضاتی تئوری مبتنی بر منابع دید جامعتری نسبت به آرایش منابع ایجاد میکند. هدف اصلی تئوری مبتنی بر منبع بهکارگیری و شناسایی منابع به وجود آمده سازمان در جهت افزایش کارایی است. بر این اساس یک منبع داخلی زمانی مزیت رقابتی بهحساب میآید که بهصورت کارا در سازمان مورداستفاده قرار گیرد. استراتژیهای موفق تمایز از اقدامات هماهنگ تمام قسمتهای سازمان ناشی میشود؛ بهگونهای که پتانسیل تمایز را بایستی در کلیهی فعالیتهای سازمان جستجو کرد؛ یعنی علاوه بر فراهم آمدن منابع متمایز، مدیریت این منابع در ایجاد مزیت رقابتی مؤثر است که مدیریت از طریق سیاستهای سازمان، روابط با فعالیتهای دیگر زنجیرهی ارزش و عرضهکنندگان، کانالها، زمان، موقعیت فعالیت، روابط بین بخشی و بین فعالیتی، ادغام، یادگیری، مقیاس و عوامل نهادی انجام میپذیرد. نکتهای که در این زمینه باید موردتوجه قرار گیرد نحوهی تأثیرگذاری این عوامل بر منابع متمایز فراهمشده توسط ذینفعان است.
در رويكرد مبتني بر منابع میتوان چهار عامل را بهعنوان چهارچوب ساختاري عام مزيت رقابتي و يا ابعاد مزيت رقابتي به شمار آورد كه عبارتاند از: كيفيت، کار آیی، نوآوري و پاسخگويي به مشتريان. شرکتهایی كه به مزيت رقابتي دست پیداکردهاند، بهطورمعمول دستکم دریکی از اين چهار بعد از بقيه پيشي گرفتهاند و خود اين ابعاد محصول سرمايه انساني و قابلیتهای شركت میباشند.
يكي از مدلهای منشعب شده از اين ديدگاه، مدل VRIO است كه توسط پرفسور جي بارني ارائه گرديده كه براي شناخت و كسب مزيت رقابتي پايدار در سازمانها، به شناخت منبعي كه اين مزيت را ايجاد میکند، میپردازد.
چارچوب VRIO میتواند براي تجزیهوتحلیل منابع سازمان مورداستفاده قرار گيرد. سازمانها به كمك اين چارچوب میکوشند منابع خود را بهعنوان منبع قابلیتهای محوري پايدار توسعه دهند. در اين مدل وضعيت منابع سازمان از جهت ميزان ارزشمندي منابع، كميابي، ميزان تقليدپذيري و حمايت و استفاده شركت و سازمان از آن منابع بررسي میگردد. درمجموع بر اساس تئوری منبع پایه، هر بنگاه برای خود صلاحیتها، شایستگیها و توانمندیهایی ایجاد میکند. این صلاحیتها با تأثیر بر ابعاد معروف مزیت رقابتی (کیفیت، کارایی، نوآوری، پاسخگویی به مشتریان) موجب مزیت رقابتی برای بنگاه میشود و درنتیجه سودآوری بنگاه را تحت تأثیر قرار میدهد.
در دیدگاه منبع مدار، برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار به نقاط ضعف و قوّت درون بنگاهها توجه شده است. این دیدگاه تأکید را از محیط رقابتی بنگاه به منابع موردنیاز بنگاه برای رقابت، انتقال میدهد. مشخصاً، دیدگاه منبع مدار روی گروه منابع جذاب و رفتار آنها متمرکزشده، درحالیکه روش تحلیل بیرونی بر توصیف رفتارهای یک صنعت جذّاب متمرکزشده است. همچنین، دیدگاه منبع پایه دو فرض اساس مدلهای محیطی یعنی همگنی منابع و فرصتها در میان بنگاههای صنعت مشابه و تحرک کامل منابع را کنار میگذارد. با توجه به اینکه تئوری منبع پایه تأکید خاصی به منابع، قابلیتها و صلاحیتهای بنگاه میکند، در ادامه این عناصر بیشتر موردبررسی قرارگرفتهاند.
الف- منابع بنگاه
منبع اصطلاحي است كه به تمام آنچه در توليد كالا يا ارائه خدمت مورداستفاده قرار میگیرد، اطلاق میشود.منابع عوامل تولیدی هستند که بنگاه با بهکارگیری آنها کالاها و خدمات باارزش را برای مشتریان خود تولید میکند. ورنرفلت منابع بنگاه را داراییهایی (ملموس و غیرملموس) تعریف میکند که برای مدت محدود متعلق به بنگاه هستند. منابع ملموس شامل داراییهای فیزیکی مانند زمین، ساختمان و مواد خام هستند که بر اساس ترازنامه، بهآسانی قابلمحاسبه میباشند. همچنین، منابع غیرملموس شامل دانش، نام تجاری و شهرت بنگاه هستند که در ترازنامه آورده نمیشوند. این منابع به دلیل اهمیت دانش، خلق شهرت و سختی دستیابی به آنها، شاخص مهمی در اعمال استراتژی بهحساب میآیند.
با توجه به تعریف بارنی و دافت، منابع بنگاه شامل تمامی داراییها، ظرفیتها، فرآیندهای سازمانی، ویژگیهای بنگاه، اطلاعات، دانش و غیره است که بنگاه را قادر میسازد تا استراتژیهایی را به کار بگیرند که کارایی و بهرهوریاش را افزایش دهد. در این میان، سرمایهی انسانی و سازمانی بیشتر مورد تأکید قرارگرفته است. چه بهآسانی به دست نمیآیند و بهراحتی قابل تقلید کردن هم نیستند.
مزيت رقابتي پايدار يك سازمان عمدتاً در پي ايجاد مزيت رقابتي در منابع داخلي آن حاصل میگردد ازاینرو به آن منابع، منابع عملياتي نيز میگویند. منابع عملياتي به چهار دسته تقسيم میگردند كه عبارتاند از: منابع مالي، منابع فيزيكي، منابع انساني و استراتژیها و رویههای سازماني.در ادامه به شرح هر یک از این منابع میپردازیم.
1- منابع فیزیکی
دستگاهها، تجهيزات، ماشینآلات و تکنولوژیهای مورداستفاده در توليد و توزیع و …، ساختمان و فضاهاي مكاني، مواد اوليه و موجودیهای انبار، تجهيزات و امكانات اداري و ساير مقدورات فيزيكي كه عموماً با چشم قابلمشاهده و ارزشگذاری است در زمره منابع فيزيكي، قابل دستهبندی است. منابع فيزيكي سازمان در سازمانهای امروزي و غیرمجازی داراي اهميت خاصي است.
2- منابع مالی و سرمایهای
آنچه بهعنوان پشتوانه سازمان به جهت اعتباربخشي به آن براي اخذ وام يا اعتبارات اسنادي يا ازایندست موردتوجه قرار میگیرد و همچنين وجوه نقدي (پول) در گردش، روشها و متدهاي جلب سرمايه و شیوههای سرمایهگذاری به جهت كسب سود حداكثري براي سازمان در زمره موضوعات موردتوجه در منابع مالي شرکتهاست اگرچه در ميان كشورهاي اروپايي و آمريكايي اعلام عمومي اين موضوعات عادي و طبيعي بوده اما در ميان شرکتهای ايراني و برخي ديگر از كشورهاي جهان، اين اطلاعات طبقهبندیشده بوده و جزو اسرار سازمانها بهحساب میآید.
3- منابع سازمانی
بيشتر نوشتهها درزمینهی مديريت منابع راهبردي بر ساختار و رویههای سازماني بهعنوان منشأ توليد مزيت رقابتي تمركز کردهاند بدين معنا كه خود هرگز مزيت رقابتي نبودهاند بلكه زمینهساز ايجاد آن شدهاند. فرض بر اين است كه سازمانهایی كه بهترين رویهها رادارند، يعني بهترين ساختار و سيستم گردش كار، بهترين برنامه آموزشي و ارتقاء، بهترين نظام پاداش و غيره، نسبت به ساير سازمانهایی كه در بهکارگیری اين رویهها ناموفق هستند، از مزيت رقابتي برخوردارند. مطالعات تجربي نيز بر اینکه رویهها و ساختار براي سازمان ارزش ايجاد میکنند، دلالت دارند؛ اما باوجوداینکه هر يك از اين رویهها ارزش ايجاد میکنند، در چارچوب VRIO، آنها نمیتوانند منابع مزيت رقابتي پايدار باشند زيرا كه رویههای اثربخش بهسادگی تقلیدپذیرند و بنابراين تنها میتوانند مزيتي موقت تا زماني كه رقبا آن را نسخهبرداری نکردهاند ايجاد كنند. اين واقعيت كه اين رویههای منفرد به مزيت رقابتي پايدار منجر نمیشود بدين معني نيست كه اين رویهها مهم نيستند و مديران میتوانند اين رویهها را براي انجام فعالیتهای مختلف ناديده بگيرند، بلكه عدم موفقيت در سرمایهگذاری در پیشرفتهترین سیستمها و ساختارها میتواند به نقطهضعف رقابتي سازمان بينجامد. بهعلاوه، مجموعههایی از مزيت رقابتي موجود كه از طريق خلاقيت مستمر کسبشدهاند هنوز براي سازمان تا حدودي ارزشمند هستند.
4- منابع انساني
مديران، كاركنان، كارگران و ساير دستاندرکاران توليد كالا يا ارائه خدمت (بسته به نوع سازمان) جزو منابع انساني سازمان هستند. اهميت منابع انساني به حدي است كه میتوان گفت. سازماني كه مجهز به افراد كافي و باصلاحيت است، براي موفقيت، شرايط لازم رادار است و منابع ديگر سازمان در كنار نيروي انساني بهعنوان يك عنصر مكمل قرار میگیرند .
سازوكاري كه بتواند از تواناییهای نيروي انساني جهت ايجاد مزيت رقابتي پايدار بهرهبرداری مناسب كنند دانايي، مهارت، تجربه و انگيزه افراد سازماني در كنار مسئولیتپذیری و مشارکتجویی آنان است كه میتواند مزيت رقابتي پايدار را براي سازمان ايجاد كند مشروط به اينكه محيط مناسب و سازوکار موفقيت در سازمان وجود داشته باشد. بنابراين مديران بايد از نقش اهميت نيروي انساني در خلق وضعيت رقابتي پايدار غافل نباشند و با استفاده از مديريت نوين قابلیتهای مزيت رقابتي، نيروي انساني را شناخته و بهصورت نظامیافته و در محيطي انگيزشي جهت خلق موقعيت رقابتي به کارگرید.
ب- قابلیتها
قابلیتها عبارتاند از مهارتهای موردنیاز بنگاه برای کسب مزیت کامل از منابع موجود. بهعبارتدیگر، قابلیتها عبارتاند از مهارتهای یک بنگاه در هماهنگسازی منابع و استفادهی بهرهور از آنها. قابلیت سازمان را بهعنوان توانایی برای تغییر و پذیرش تحولات مالی، تکنولوژیکی و استراتژیکی تعریف میکند. بدین ترتیب، بهبود قابلیتهای سازمان اساساً درگرو ارتقای سرمایهی انسانی است.
ج- صلاحیتها
درصورتیکه داراییها و قابلیتهای بنگاه را کنار یکدیگر قرار دهیم، صلاحیتهای بنگاه به وجود میآید. صلاحیتهای اصلی (مرکزی) عبارتاند از اموری که یک بنگاه میتواند بهخوبی انجام دهد. زمانی که این صلاحیتها بهتر از صلاحیتهای رقبا باشد به آنها صلاحیتهای متمایز میگویند. صلاحیتها به دو گروه کلی تقسیم میشوند: 1- صلاحیت ضمنی که درنتیجهی فرآیند یادگیری ذهنی و شخصی در امور روزمره توسعه مییابد، مثل فرآیند یادگیری با انجام دادن کار. این صلاحیتها در شاغلان تجسمیافتهاند و قابلتبدیل به قوانین روشن و یا هنجارهای رفتاری نمیباشند.2- صلاحیتهای صریح که در قوانین سازمانی، کدهای رفتاری و منابع دانش مکتوب موجود تجسمیافتهاند. این دسته از صلاحیتها به علت دسترسی به قوانین و به دلیل اینکه بهآسانی در میان کارکنان قابلتشخیص هستند، کسب میشوند و توسعه مییابند.
مشخصاً بنگاهها میتوانند از طریق بازار به منابع موردنیاز خود برسند و سپس صلاحیتهای لازم را با بهکارگیری منابع کسبشده، به دست آورند. بدین ترتیب، صلاحیت نتیجهی استفاده بنگاه از منابع برای ایجاد دانش و مهارت است.
شومپیتر بیان میکند که رقابت، پایدار و قابل پیشبینی نیست. بر اساس تئوری شومپیتر، برنامهریزی باید برای پیشبینی شوکهای وارده بر صنعت صورت گیرد؛ اما به دلیل تغییرپذیری محیط، هیچگاه این شوکها بهطور کامل پیشبینی نمیشوند. بهعبارتدیگر، این تئوری معمولاً محیط را بیثبات در نظر میگیرد. در این چارچوب، هر بنگاه باید استراتژیاش را بر اساس منابع، فرصتها و تهدیدهای محیط پایهریزی کند. تئوری شومپترین بیان میکند که تحوّلاتی در محیط وجود دارد که تصادفی هستند و این دگرگونیها، تغییرات غیرقابلپیشبینی را درتهدیدها و فرصتهای بنگاه ایجاد میکنند. این شوکها همچنین میتوانند ارزش منابع را تغییر دهند. به دلیل این شرایط، تئوری مذکور بهآسانی قابلتبدیل به یک تفکر استراتژیک نبوده است چون هیچ تصوری از یک سطح پایدار ثابت که به بنگاه اجازه دهد تا تهدیدها و فرصتها را پیشبینی کند و به آنها پاسخ دهد، وجود ندارد.
اصل اساسی تئوری شومپترین، نوآوری است. شومپیتر عنوان میکند که ابتکارات عنصر پویای اساسی در تمامی ابعاد اقتصادی است. نوآوری شومپترینی را میتوان بهصورت تغییر در روشهای عرضهی کالا مانند معرفی کالاها یا روشهای جدید تولید، ایجاد بازارهای جدید، تسخیر منابع جدید به شکل مواد خام یا کالاهای نیمهصنعتی یا اعمال یک سازمان جدید مثل خلق انحصار یا شکستن آن تعریف کرد. بر اساس تئوری شومپیتر، نوآوریها با یک وقفهی کوتاه زمانی ایجاد میشوند و موجب مزیت هزینهای یا مزیت کیفیت در صنعت میشوند. نوآوری شومپترین به شکلهای مختلف مطرحشده است، اما درمجموع، ویژگیهای نوآوری شومپترین عبارتاند از:
- مبتنی بر تکنولوژی اساساً متفاوت باشد.
- بهعنوان تهدید ناشی از جانشینی در کالاها، خدمات و یا فرآیندهای تولید موجود مطرح شود.
- موجب ظهور صنعت جدید شود.
منبع
سلیمانی، بهنام(1394)، تأثیر قابلیتهای سیستمهای اطلاعاتی زنجیره تأمین بر کسب مزیت رقابتی، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت اجرایی، دانشگاه آژاد اسلامی واحد رشت.
از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید
دیدگاهی بنویسید