اعتیاد به اینترنت ، نظریه ها ودیدگاه ها

هولمز در تعريف خود از اعتياد اينترنت  ، به تعريف استفاده طبيعي و معمولي اينترنت پرداخته و مي‌گويد كه هر گاه ميزان استفاده از اينترنت به كمتر از نوزده  ساعت در هفته برسد، در آن صورت مي‌گوييم كه فرد به شكل طبيعي از اينترنت استفاده مي‌كند. بنابراين، از نظر هولمز، فردي که بيش از نوزده  ساعت در هفته از اينترنت استفاده مي کند، معتاد به اينترنت است. يونگ نيز اشاره مي‌كند كه فرد معتاد كسي است كه حداقل سی وهشت  ساعت در هفته و يا هشت  ساعت در روز، وقت خود را صرف استفاده از اينترنت مي‌كند. متخصصان در زمينه آسيب‌شناسي، محدودترين تعريف را براي طبقه‌بندي استفاده از اينترنت ارائه مي‌دهند. به‌طوري كه چنانچه فرد در هفته دو  تا سه  ساعت از اينترنت استفاده كند، يك كاربر معمولي، و چنانچه ميزان استفاده وي از اينترنت به 8/5 ساعت و يا بيشتر برسد، كاربري است كه بايد مورد بررسيهاي آسيب‌شناسانه قرار گيرد.

گولدبرگ معتقد است كه اعتياد اينترنتي عبارت است از استفاده بيمارگونه و وسواسي از اينترنت، كه معيارهايي همچون تحمل و علائم كناره‌گيري، از شاخصه‌هاي آن هستند .دركل بايد خاطرنشان كرد كه اعتياد و وسواس به اینترنت شامل استفاده بیش از حد ؛ بیش از دو ساعت درروزو وسواس گونه از اینترنت جهت تجارت های آنلاین، بازی ها و حراجی های آنلاین و قمار بازی است که باعث دورشدن ازاجتماع حقیقی، افسردگی، بدخوابی، چاقی وتنبلی می شود. بنابر نظر کارشناسان، این پدیده با توجه به فضای تحریک کننده و جذاب اینترنت در حال گسترش است و درصورت عدم استفاده صحیح مشکلات اجتماعی بسیاری را برای جوامع مدرن و غیر مدرن ایجاد می کند.

خبرزدگی و اعتیاد به اطلاعات، سبب دور شدن از خانواده و محیط اجتماعی و تحت تأثیر قرار گرفتن فرد توسط رسانه ها و اخبار منتشر شده در فضای سایبر می شود. بنابراين اعتیاد به رایانه بر اساس تعاریف جامعه شناختي و روانشناسی به استفاده مداوم از رایانه و بازی ها و برنامه های آفلاین رایانه اطلاق می شود. انجمن روانپزشكي آمريكا براي شناخت اعتياد اينترنتي و افرادي كه به استفاده مفرط از اينترنت معتادند، معيارهايي را مشخص كرده است كه طبق آن، چنانچه بخواهيم فردي را معتاد به اينترنت بناميم، بايد حداقل سه مورد از معيارهاي هفتگانه زير، در طول يك دوره  دوازده ماهه ؛ يك ساله  در وي ديده شود. معيارهاي پيشنهادي اين انجمن شامل هفت مورد به شرح زيراست:

  • تحمل: اين معيار به معناي صرف زمان بيشتري براي اينترنت به منظور رسيدن به رضايت است. در اين شرايط، با وجود صرف همان ميزان وقت، ميزان رضايتمندي كاربر كمتر است و نياز به زمان بيشتري دارد تا به همان درجه از رضايت قبلي برسد.
  •  وجود دو يا چند علامت كناره‌گيري در طي دو روز در ماه كه بعد از كاهش و يا ترك مداوم استفاده از اينترنت حاصل مي‌شود. اين مسئله بايد موجب بروز دردها و رنجها و يا اختلالاتي در عملكرد اجتماعي، فردي و يا آموزش شود.
  • از اينترنت به منظور تخفيف و يا اجتناب از علائم كناره‌گيري استفاده مي‌شود.
  •  از اينترنت، اغلب در دوره‌هاي زماني پيش از آنچه كه در ابتدا مدنظر بود، استفاده مي‌شود.
  • حجم قابل توجهي از وقت صرف فعاليتهاي مربوط به كاربري اينترنتي ,براي مثال، كتابهاي اينترنتي، جست‌و جوي بروزرهاي جديد وب، جست‌وجوي فروشندگان اينترنتي و جز اينها مي‌شود.
  • به‌خاطر استفاده از اينترنت، از فعاليتهاي مهم اجتماعي، شغلي و يا تفريحي دست كشيده و يا كاسته مي‌شود.
  • فرد به‌دليل استفاده مفرط از اينترنت، خطر فقدان روابط مهم، شغل، و فرصتهاي آموزشي و شغلي را مي‌پذيرد.

انواع اعتیاد به اینترنت

اعتياد اينترنتي؛ اصطلاح وسيعي است كه تنوع گسترده‌اي از رفتارها و مشكلات مربوط به كنترل وسواس و انگيزش را در بر مي‌گيرد. ديويس از زاويه نوع استفاده از اينترنت، معتقد است که کاربران به دو شکل آسيب شناسانه و مرضي از اينترنت استفاده مي کنند:

استفاده مرضي ويژه از اينترنت: اين نوع استفاده از اينترنت، به استفاده بيش از اندازه و سوء استفاده از اينترنت اشاره داشته و ريشه آن در آسيب شناسي رواني قبلي فرد است که در اثر عوامل تقويتي که از اينترنت دريافت مي کند، در فرد باقي مي ماند. مانند قماربازي، هرزه نگاري، و مانند آن که اگر شخص به اينترنت دسترسي نداشته باشد، از طريق ديگر نشان داده مي شود، اما چون اين فرصت در اينترنت فراهم است، فرد به آن روي مي آورد.

استفاده مرضي کلي ؛ فراگير از اينترنت: اين نوع استفاده اعتيادي از اينترنت، شامل استفاده مرضي کلي از اينترنت نظير چت، پرسه زدن، نامه الکترونيکي و جز اينها بوده و علت اصلي آن، نوع بافت اجتماعي فرد است.

بطور جامع و خلاصه، اعتياد اينترنتي چندين گونه‌دارد که پنج نوع آن شايع‌‌ترين است. ضمن آنکه هر يک از اين گونه ها، شاخصه‌ها و معرفهاي خاصي دارند، که با بقيه متفاوت است:

  • اعتياد به سايبر سكس

امروزه مطالب زيادي راجع به شيوع هرزه نگاري و سكس سايبر در اينترنت در اتاقهاي چت شنيده و يا خوانده مي‌شود. اما‌، چيزي كه مردم درك نمي‌كنند، اين است كه هرزه اينترنتي، كسب‌و‌كار و تجارت بزرگي است. سايتهاي هرزه نگاري، بزرگترين بخش از فروشهاي تجارت الكترونيكي را تشكيل مي‌دهند. در اين نوع اعتياد، افراد معتاد تمايل شديدي به مشاهده، دريافت و يا حتي تجارت موارد محرك جنسي و صحبت در اين رابطه در اتاقهاي گفت‌وگوي خاص دارند.

همانند ساير انواع اعتياد به اينترنت، اعتياد به سكس سايبر و يا روابط سايبر نيز به موضوع رهاشدن از واقعيت اشاره مي‌كند، كه طي آن زمان، پول، عواطف و انرژي به گونه‌اي صرف اينترنت مي‌شود كه روز به روز از كنترل فرد خارج مي‌شود. اينترنت تنها چيزي را فراهم مي‌كند كه معتادان به اينترنت دنبال آن هستند: انزوا، گمنامي، و ابزار مخفي نگه‌داشتن هزينه‌هايي كه بارها صرف خريد هيجان سكسي مي‌شود. از نمونه‌هاي فعاليتهاي سكسي سايبر مي‌توان به مواردي چون كپي ‌كردن و يا نگاه‌كردن عكس‌هاي هرزه همراه با خودارضايي، مطالعه و يا نوشتن نامه‌ها و داستانهاي صريح سكسي، ارسال نامه الكترونيكي و يا قراردادن آگهي با هدف برقراري ملاقاتهاي شخصي با كسي، بازديد ازاتاقهاي سكسي چت و پرداختن به فعاليتهاي آن‌لاين تعاملي اشاره كرد.

  • اعتياد از نوع روابط سايبر

افرادي كه دچار اعتياد به گپ زدن و گفت‌وگوي اينترنتي مي‌شوند، معمولاً بيش از حد درگير روابط اينترنتي‌اند و احتمال اينكه به مسائل غيراخلاقي نيز آلوده شوند، بالاست. دوستي اينترنتي خيلي سريع اهميت و جايگاه روابط خانوادگي و دوستان قديمي را مي‌گيرد. اين اعتياد در اكثر موارد منجر به شكست ازدواجها و بي‌ثباتي در روابط خانوادگي مي‌شود. طبق آمار منتشر شده از سوي موتور جست‌وجوي Goto در مورد تعداد جستجوها در اتاقهاي چت، در سال 2001 تعداد اين جست‌وجو روزانه به 117427 مورد رسيده است.

  • اعتياد به خريد، تجارت و مزايده

در حال حاضر خريد و فروش آن‌لاين رشد فزاينده‌اي در ميان عموم يافته است. از اين رو، زياد مي‌بينيم افرادي كه دچار مشكلات ناشي از خريد و فروش آن‌لاين سهام از جمله خريد كالاهاي آن‌لاين و ساير سايتهاي مزايده هستند. اين اعتياد دربرگيرنده مقوله وسيعي از رفتارهايي است كه مي‌توانند شامل علاقه مفرط به قمار اينترنتي، خريد و يا معامله سهام باشد. اين افراد به منظور افزايش سرمايه خود از كازينوهاي مجازي، بازيهاي جذاب‌، حراجيهاي اينترنتي و يا بازارهاي دلالي استفاده مي‌كنند، اما اين فعاليتها اكثراً باعث نابودي سرمايه شده و به قيمت اهمال ديگر وظايف شغلي و متزلزل شدن روابط خانوادگي تمام مي‌شود.

  • اعتياد به جست‌وجو ذخيره بيش از اندازه اطلاعات

وفور اطلاعات قابل‌دسترس در شبكه، نوع جديدي از عادات گريزناپذير كاوش و جست‌‌وجوي اينترنتي را پديد آورده است. بدين ترتيب كه افراد زمان بيشتري را جهت جمع‌آوري و سازماندهي داده‌هايشان صرف مي‌كنند. افراط‌گري و كاهش ميزان بهره‌وري كاري، از پيامدهاي اين نوع اعتياد است. در اين نوع اعتياد، فرد شيفته غناي اطلاعات وب مي‌شود و جست‌‌وجوي بيش از اندازه براي جمع‌آوري اطلاعات، از پيامدهاي اين شيفتگي است.

  • اعتياد به كامپيوتر ؛ انجام وسواس‌گونه بازيهاي كامپيوتري و يا برنامه نويسي علوم كامپيوتر

در دهه 80 كه بازيهاي كامپيوتري مانند مين ياب و بازي ورق وارد دنياي كامپيوترها شد، محققين پي بردند كه افراط در بازيهاي كامپيوتري باعث مي‌شود كارمندان اكثر ساعات كاري‌شان را صرف بازي كنند. اين بازي‌ها چند نفره نبودند، همچنين نيازي به اتصال به شبكه اينترنت نداشتند. مردم بيشتر پولهايي را كه براي سرگرمي و تفريح كنار مي‌گذارند، بجاي رفتن به سينما براي تماشاي فيلم، صرف بازي‌كردن آنلاین مي‌كنند.

رویکردهای نظری درباره اینترنت

با توجه به ویژگی هایی که در محیط های اینترنتی وجود دارد، محیط های اینترنتی را به دو دسته می توان تقسیم کرد:

  • محیط های تعاملی در اینترنت

محیط های تعاملی در اینترنت، به محیط هایی می گوییم که در آن کاربران می توانند ارتباط دو طرفه برقرار نمایند، مثل چت و ایمیل که جهت تأثیر این محیط ها بر ارزش های خانواده از تئوری کنش ارتباطی هابرماس و به جهت تشکیل گروه در محیط های تعاملی اینترنت از تئوری کلی و ولخارت در زمینۀ تأثیر گروه استفاده می کنیم.

نظريه كنش ارتباطي هابرماس

قبل ازپرداختن به نظريه كنش ارتباطي هابرماس ، ابتدا به حوزه عمومي مورد نظر هابرماس مي پردازيم. حوزة عمومي مورد نظر هابرماس فضايي است كه درآن فضا، افراد به شيوه عقلاني بتوانند به بحث بپردازند و دراين بحث به توافقي برسند و افراد دراين محيط ها بتوانند به طور برابر شركت كنند، قدرت دراين بحث ها دخالتي ندارد، هر موضوعي بتواند در اين بحث ها مطرح شود، دراين بحث ها افراد بتوانند مسائل خصوصي خود را مطرح كنند، اين بحث ها هميشه باز است و هميشه مي توان به آن رجوع كرد ودربارة آن بحث كرد. پس محيط اينترنت اين فضا را فراهم كرده و شرايط حوزه عمومي مورد نظر هابرماس را تا حدودي دارا مي باشد، حوزه عمومي هابرماس عرصه اي است كه درآن افراد به منظور مشاركت در مباحث باز و علني گرد هم مي آيند وكنش ارتباطي از طريق بيان و گفت وگو تحقق مي يابد.

در فضاي محيط هاي تعاملي اينترنت بحث ؛ شرايط آرماني سخن  مورد نظر هابرماس تحقق مي يابد و مي توان آن را بدين گونه مطرح كرد: هابرماس معتقد است كه نيازهاي اساسي يا اصيل معيني وجود دارد كه تمامي افراد كاملاً آزاد آن ها را دارند و اين نيازها توسط هركس كه صميمانه وارد يك گفت وگوي عملي شود ضرورتاً كشف خواهد شد. با توجه به اين كه در محيط اينترنت علي الخصوص در محيط تعاملي اينترنت افراد به راحتي مي توانند نيازهاي خود را مطرح كنند و اين طرح نيازها باعث شكل گيري يك فضاي گفت وگو ومباحثه شده و در اين مباحثه افكار جديدي شكل مي گيرد، هابرماس مي افزايد روابط ميان گويندگان و شنودگاني كه از توان ارتباط برخوردارند، موجب مي شود تايكي ديگر از كاركردهاي گفتار كه همان شيوه يا همان كاربرد زبان عادي تلفيق شده است وارد عمل گردد و در كاربرد توصيفي زبان هر گفتار كنش نوعي در بردارنده قول صميميت يا صداقتي است كه با آن من گوينده احساسات،نيازها و نيت هاي درونيم را براي شنونده ابراز مي كنم، درست در همين بعد است كه گفتار شنونده را به دنياي دروني احساس ها و انگيزه هاي من و همين طور به ارزيابي صحت گفته هاي من مي كشاند. پس اين احساسات باعث شده كه روابط بين افراد صميمي شده و نيازهاي خود را بيان كنند و انرژي عاطفي خود را در اين محيط مصرف كنند.

محيط تعاملي اينترنت را مي توان فضايي در نظر گرفت كه كاربران به راحتي در آن به گفت وگو مي پردازند، فضاي صميميت و ابراز احساسات در محيط هاي تعاملي اينترنت شكل مي گيرد، همچنين كاربران نيازهاي خود را باهم مطرح كرده، در آن گروه ها مسائل و مشكلات خود را مطرح می كنند و انرژي عاطفي خود را دراين محيط ها مصرف می نمایند و اين تخليه انرژي احتمالاً بر ارزش های خانواده و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر مي تواند مؤثر واقع شود.

نظريه كلي و ولخارت در مورد تأثير گروه

كلي و ولخارت دريافتند افرادي كه از انگيزه بالايي براي حفظ عضويت فرد در گروه برخوردارند، و بنابراين وابستگي بيشتري به تأييد دارند، بعيد به نظر مي رسد كه ارتباطات و پيام هايي را قبول نمايند كه نقطة مقابل هنجارها و ارزش هاي گروه هستند. فرد بايد موافقت و تأييد را به دست آورد. در اینجا می توان به پذيرش توسط گروه اشاره كرد، يعني اعضا هرچه بيشتر مورد پذيرش گروه قرار بگيرند، احتمال تأثير پيام بر گروه بيشتر است. مناظرة گروهي نسبت به سخنراني ها از اثر بخشي دراز مدت در تغيير نگرش ها برخوردار است، همچنين اگر اين مناظرة گروهي به طور آزادانه برگزار شود تأثير بيشتري در اثر بخشي به اعضا گروه خواهد داشت، بحث و مناظره آزاد در افكار و عقايد تغيير بيشتري به وجود مي آورد. هرچه كاربر اينترنتي احساس كند كه در محيط اينترنت بيشتر مورد پذيرش واقع مي شود احتمالاً باعث خواهد شد كه بر ارزش هاي خانواده و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر مؤثر واقع شود و همچنين هرچه كاربران بيشتر وارد بحث ومناظره گروهي شوند احتمالاً باعث مطرح كردن موضوعات خود با محيط هاي تعاملي اينترنت مي شوند و كمتر مسائل خود را با خانواده مطرح مي كنند این امر باعث كم اهميت شدن ارزش های خانواده و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر نزد فرد مي شود.

  • محیط های شبه تعاملی

محیط های شبه تعاملی، محیط هایی است که کاربر نمی تواند در آن محیط ها ارتباط دو طرفه برقرار کند، مثل انواع صفحات وب در اینترنت که جهت تأثیر این محیط ها بر ارزش های خانواده و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر از تئوری های ارتباط جمعی استفاده می شود که البته برای محیط های تعاملی نیز بکار می رود.

تئوري هاي ارتباط جمعي

والد هال؛  از فرّار بودن محتواي ارتباطي صحبت مي كند، عاملي كه احتمال تحصيل اثرات را كاهش مي دهد. او معتقد است که ؛ اثرات دراز مدت بيش از اثرات كوتاه مدت مورد توجه قرار مي گيرد  و يا به نوعي اگر از يك پيام به طور طولاني مدت استفاده شود تأثير آن پيام بيشتر است. كلاپر؛  علاوه بر تكرار پيام، مدت زمان پيام را نيز در نظر مي گيرد تا برنامه بتواند بالاترين اثر ممكن را داشته باشد. از اين دو نظريه هم مي توان مدت زمان استفاده از اينترنت و هم طول مدت دسترسي به اينترنت و همچنين مداومت استفاده از اينترنت را ؛ روزانه، هفتگي، ماهانه  به عنوان متغيرها مستقل جهت تأثير اينترنت بر ارزش هاي خانواده به كار برد، چرا كه هر كدام از اين عوامل باعث كاهش روابط درون خانواده و در نهايت كاهش ارزش هاي خانواده مي شود. پس در اين جا آن چه نقش مهمي را بازي مي كند طول مدت دسترسي به اينترنت است. همچنين از اين نظريه از ميزان استفاده از اينترنت مي توان استفاده كرد، بدين گونه كه هرچه از اينترنت بيشتر استفاده كنيم اين ميزان استفاده احتمالاً باعث كم شدن ارتباط با خانواده مي شود و اين منجر به كاهش ارزش هاي خانواده نزد فرد مي شود.

دي فلور و بال روكيچ؛  در الگوي خويش دربارة وابستگي به رسانه ها براين باورند كه شرط مهم براي بروز اثرات، ميزان وابستگي به بعضي رسانه هاي ارتباطي است، مجرايي كه مردم براي به دست آوردن اطلاعات مهم نسبت به آن احساس وابستگي مي كنند، توان بيشتري براي ايجاد اثرات دارد، تا مجرايي كه تفاوتي با مجاري ديگر ندارد و اطلاعاتي كه فراهم مي كند فاقد اهميت است. با كمك اين نظريه مي توان وابستگي به اينترنت را مطرح كرد، بدين صورت كه كاربر اينترنتي با وابسته شدن به اينترنت فرصت كمتري براي پرداختن به خانواده دارد و اين ممكن است باعث كم اهميت شدن خانواده نزد كاربر اينترنتي و در نتيجه كاهش ارزش ها و ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر شود.

ديدگاه ها و نظريه ها در تبيين گرایش به اينترنت

براي تبيين نظري ؛ گرايش به اينترنت  به نظريه هاي يادگيري اجتماعي، نظريه کنترل اجتماعي، نظریه روان کاوی، نظریه شناختی، نظريه رفتاري، نظريه شناختي رفتاري، نظريه بيولوژيکي، نظريه سازه گرايي اجتماعي و نظریه جان سولر می توان اشاره کرد.

نظريه يادگيري اجتماعي

از ديدگاه نظريه يادگيري اجتماعي، پديده هاي اجتماعي به طور عمده ناشي از تجاربي است که بر پايه يادگيري نيابتي و مشاهده رفتار ديگران و پيامدهاي آن شکل مي گيرد. در مرکز اين نظريه فرايند الگو سازي قرار دارد که در آن شخص رفتاري معرفتي و اجتماعي ديگران را با مشاهده، چه به طور تصادفي و چه آگاهانه ياد مي گيرد. بر اساس اين نظريه، وسايل ارتباطي جديد، الگوهاي ارتباطي جديدي به کاربران معرفي مي کنند و کاربران نيز با مشاهده اين الگوهاي جديد رفتاري را ياد مي گيرند.

نظريه کنترل اجتماعي

بر اساس نظريه کنترل اجتماعي  هيرشي  ، عاملي که باعث جلوگيري از رفتارهاي انحرافي نوجوانان و جوانان مي شود، پيوند اجتماعي است. به اعتقاد هيرشي، پيوندهاي اجتماعي داراي چهار عنصر اصلي دلبستگي، تعهد، مسئوليت و اعتقاد است. ضعف هر يک از چهار عنصر در فرد مي تواند موجب بروز رفتارهاي انحرافي او شود.

وابستگي: كساني كه به ديگران وابستگي و علاقه اي ندارند، نگران اين نيستند كه روابط اجتماعي خود را به خطر اندازند و به همين علت بيشتر احتمال دارد كه مرتكب رفتار انحرافي شوند. وابستگي در حقيقت نوعي قيد وبند اخلاقي است كه فرد را ملزم به رعايت معيارهاي اجتماعي مي كند. مانند وابستگي فرزندان به والدين، اقوام نزديک، دوستان و معلمان.

تعهد: بدين معنا هر چه فرد خود را به قيود اجتماعي متعهد مي داند از قبول مخاطرات پرهيز مي كند. به عنوان مثال هر چقدر ميزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غيره كمتر باشد، احتمال ارتكاب رفتار انحرافي بيشتر خواهد بود.

درگيري ؛ مشغولیت : ميزان مشغول بودن فرد به فعالیت هاي گوناگون است كه باعث مي شود براي كار خلاف وقت نداشته باشد كساني كه مشاركت مداوم در فعاليت هاي زندگي، كار، خانوادگي و غيره ندارند و بيكارند، فرصت بيشتري براي انحراف دارند.

باور و اعتقاد: ميزان اعتباري است كه فرد براي معيارهاي قراردادي اجتماع قايل است وباعث مي شود در حالي كه مي تواند طبق ميل خود از آن ها تخلف كند پاي بند به آن باقي بماند. مانند باور به نيكو كاري يا حسن شهرت در بين خانواده و همالان .بنابراين اگر فردي اعتقاد قوي به ارزش ها و اصول اخلاقي يک گروه نداشته باشد يا به اين ارزش ها وفادار نباشد احتمال گرايش وي به رفتار انحرافي بيشتر خواهد بود.

بر اساس نظريه هيروشي،آزادي مطلق افراد در زندگي اجتماعي، زمينه ساز آسيب هاي اجتماعي در بين افراد و جامعه را فراهم مي سازد. به اعتقاد هيروشي بزهكاري زماني اتفاق مي افتد كه قيود فرد نسبت به اجتماع ضعيف شود يا به كلي از بين برود، بعبارتي انحرافات وقتي اتفاق مي افتد كه فرد نسبت به قيد و بندهاي اجتماعي كم اعتنا يا اصلا بي اعتنا باشد. بر اساس اين نظريه اگر افراد نسبت به بايد ها و نبايدهای جامعه توجه اي نداشته باشند و خود را فردي آزاد و مستقل در نظر بگيرند اين فرايند رفتاري زمينه را براي انزواي افراد و آسيب هاي اجتماعي فراهم مي سازد.
از متغيرهاي اساسي و اصلي درنظريه هيروشي آموزه هاي ديني و تأثير آن بر رفتار افراد مي باشد. بنا بر این نظريه اعتقادات ديني و باورهاي مذهبي بعنوان يک عامل كنترل كننده دروني بر رفتار فرد تأثير گذار مي باشد. بنابر اين نظريه، فردي كه پايبند به اعتقادات ديني، ارزش ها و هنجارها و نظام هاي فرهنگي در جامعه باشد فردي رها شده و گسسته در جامعه نخواهد بود. زماني كه در فرد نقش مذهب و عوامل معنوي پر رنگ مي شود بي شک ميزان انحرافات و آسيب هاي اجتماعي كاهش پيدا مي كند، چرا آيين هاي مذهبي مخالف هرگونه تنهائي و انزوا طلبي اند، به گونه اي كه در بررسي ها و تحقيقات صورت گرفته مشخص شده است اغلب مجرمان افرادي دور شده از دين هستند و در خانواده هاي پرورش يافته اند كه ارزش هاي معنوي كمرنگ و ارزش هاي مادي جاي آن را گرفته است.

در بحث روابط خانوادگي با توجه به نظريه هيروشي كه عامل دلبستگي و علاقه را در بحث آسيب هاي اجتماعي مطرح مي كند هر اندازه كه فرد به نزديكان، دوستان خود علاقه نشان دهد و داراي روابط اجتماعي مستحكمي باشدكمتر دچار انحرافات مي شوند. بنا براين بين مدت زماني كه فرد با اينترنت دسترسي دارد و مداومت استفاده از آن در روابط خانوادگي اثر گذار است. بدين گونه همان طور که قبلاً گفته شد هرچه از اينترنت بيشتر استفاده كنيم اين ميزان استفاده احتمالاً باعث كم شدن ارتباط با خانواده مي شود و اين منجر به كاهش روابط خانوادگي و به عبارتي ارزش هاي خانوادگي مي گردد. بنا بر نظر هيروشي هر اندازه كاربر به اينترنت وابسته شود فرصت كمتري براي پرداخت به خانواده دارد و اين ممكن است باعث كم اهميت شدن خانواده نزد كاربر اينترنتي و در نتيجه كاهش روابط خانوادگي گردد.

لذا با توجه به ويژگي هاي كه درمحيط هاي اينترنتي وجود دارد، محيط هاي اينترنتي را به دو دسته تقسيم كرد؛ محيط هاي تعاملي در اينترنت به محيط هاي مي گوييم كه در آن كاربران مي توانند ارتباط دو طرفه برقرار نمايند مثل چت و ايميل و محيط شبه تعاملي ،به محيط هاي مي گوييم كه كاربران نمي توانند در آن محيط ارتباط دو طرفه برقرار كنند مثل انواع صفحات وب در اينترنت. از آنجائي كه در محيط هاي اينترنتي علي الخصوص در محيط تعاملي اينترنت افراد به راحتي مي توانند نيازهاي خود را مطرح كنند و اين طرح نيازها باعث شكل گيري يک فضاي گفت گو و مباحثه شده و در اين مباحثه افكار جديدي شكل مي گيرد.

بنا بر اصل دلبستگي و علاقه هيروشي روابط ميان گويندگان و شنودگاني كه از توان ارتباط برخودارند موجب مي شود تا يكي ديگر از كاركردهاي گفتار كه همان شيوه زبان عادي تلفيق شده است وارد عمل گردد،كه اين فرايند باعث شده كه من گوينده احساسات نيازها و نيت هاي درونيم را براي شنونده ابراز مي كنم درست در همين ارتباط است كه گفتار شنونده را به دنياي دروني احساس ها و انگيزهاي من وارد مي شوند. اين احساسات باعث شده كه روابط بين افراد صميمي شده و نيازهاي خود را بيان كنند و انرژي عاطفي خود را در اي محيط مصرف كنند. هر چند يكي از كاربردهايي مهم اينترنت، كاربرد اجتماعي آن است، اما به دليل آن كه روابط اينترنتي نسبت به روابط رو در رو از غناي كمتري برخوردار است، در نهايت بهره گيري از اينترنت افراد را تنهاتر مي كند.

نظريه روان كاوي

اين نظريه اعتياد را در آسيب هاي دوره كودكي و در ارتباط با صفات شخصيتي معين با اختلالات ديگر و آمادگي هاي روانشناختي ارثي در نظر مي‌گيرد. در اين زمينه سو؛  الگوي آمادگي,  استرس را مطرح مي‌كند. بعضي افراد به علت عوامل گوناگون ممكن است آمادگي بيشتري را براي اعتياد به يك چيز مثلا الكل، هروئين، قماربازي، خريد كردن، بازي هاي رايانه‌اي و بالاخره اينترنت داشته باشد. اگرچه بعضي از اين افراد ممكن است در تمام عمر به چيزي معتاد نشوند، اما اگر عوامل استرس زا در زمان معين آن ها را تحت فشار قرار دهد،ممكن است به اعتياد روي بياورند.  اگر تركيب مناسبي از زمان ، شخص و واقعه فراهم شود، فرد ممكن است به اينترنت معتاد شود.

نظريه شناختي

اين ديدگاه تأكيد ويژه‌اي بر شخص به عنوان پردازش كننده اطلاعات دارد و اختلال اعتياد به اينترنت برآمده از شناخت هاي معيوب و يا پردازش معيوب شناختي است و درمان آن مبتني بر تصحيح فرآيند شناخت هاي معيوب است.

نظریه رفتاری

نظریات بسیاری در تبیین اعتیاد اینترنتی وجود دارد و از آنجا که اعتیاد به اینترنت یک پدیده میان رشته ای است و علوم مختلف پزشکی، رایانه ای، جامعه شناسی، حقوق، اخلاق و روان شناسی، هر یک از زوایای گوناگونی این پدیده را مورد بررسی قرارداده اند، در هر یک از این علوم مختلف نظریه هایی برای این اختلال مطرح شده است. اما از آنجا که هدف اصلی این مقاله بررسی نیازهای تامین شده توسط اینترنت برای معتادان اینترنتی است، شایسته است نظریه ای به کار رود که قرابت بیشتری با این هدف دارد. از این رو در این مقاله از نظریه رفتاری برای تبیین این اعتیاد به کار گرفته شده است. این نظریه براساس مطالعات ؛ اسکینر  بر شرطی شدن کنشگر تکیه دارد که در آن شخص رفتار معینی را انجام می دهد و سپس برای این رفتار پاداش دریافت می کند .

از جهت اینکه مواد مخدر، الکل، قمار و حتی اینترنت، پاداش های عاطفی، هیجانی، جسمانی و مانند آن را دارند، به عنوان شیوه ای برای فرار از موقعیت، در نظر گرفته می‌شوند و در بردارنده ارضای نیازی هستند. اگر فرد یاد بگیرد که وسیله ای مانند اینترنت می‌تواند برای او شرایطی فراهم کند که از واقعیت فرار کند و یا نیاز او را تامین کند، احتمالاً در آینده نیز به این کار مبادرت خواهد ورزید. این کار برای او عامل تقویت کننده خواهد بود و به صورت یک چرخه عمل کرده و باعث افزایش رفتار خواهد شد. براساس این دیدگاه، فرد برای دریافت پاداش که می‌تواند همان تامین نیازهای اولیه ؛ براساس هرم مازلو  باشد وارد اینترنت می شود. پاداش هایی که وی از این رفتار می گیرد، شاید ارضای جنسی، تماس وارتباط بادیگران، خود شکوفایی، دریافت عشق، فرار از واقعیت و مشکلات زندگی روزمره و حتی سرگرمی‌های زیاد باشد و چنان‌چه فرد در زمان‌های آتی نیز به این پاداش‌ها نیاز داشته باشد، به اینترنت روی خواهد آورد و در نتیجه این روند تقویت شده و چرخه همچنان ادامه پیدا می‌کند. بنابراین علت کلیدی در اعتیاد به اینترنت و موضوعات وابسته به آن تقویتی است که فرد دریافت می کند.

برای تلفیق این رویکرد با استفاده و خشنودی می‌توان گفت هرگاه فرد در پی ارضای نیازهای خود که هم می تواند شامل نیازهای بنیادین هرم مازلو که در ادامه مقاله به تفسیر آن پرداخته خواهد شد و هم نیازهای مطرح شده در نظریه استفاده و خشنودی، نیازهایی چون تفریح، سرگرمی، شادی های عاطفی، نیازهای اطلاعاتی، نیازهای شناختی، نیازهای اجتماعی و نیازهای غیراجتماعی و سایر موارد ذکر شده در این رویکرد باشد، به رسانه ای دلخواه روی می آورد و اگر رضامندی او از این استفاده به حدی باشد که خارج از تصور اولیه اوست، او در پی دریافت پاداش یا همان خشنودی های خواسته شده به سمت این رسانه خواهد رفت تا جایی که این رفتار به رفتاری اعتیادآور تبدیل می‌شود .

نظريه شناختي رفتاري

در دهه گذشته، درمان شناختي، رفتاري توجه زيادي را به خود جلب نموده است. رويكردها و فنون درماني جديد، به نحو مستمر گسترش يافته است و به جهان باليني معرفي شده‌اند. در اين ديدگاه اعتياد بر اين است كه اختلال اعتياد به اينترنت از مشكل شناختي فرد همراه با رفتارهايي كه يا پاسخ غير سازشي را حفظ مي‌كند يا شدت آن را افزايش مي دهد، ناشي مي‌شود. به‌نظر ديويس، اگرچه نشانه‌هاي مسلط اختلال عاطفي و رفتاري است اما نشان هاي شناختي در واقع تأثير فراواني دارند و مي‌توانند نشانه‌هاي رفتاري و عاطفي را ايجاد نمايند برعكس باورهاي غير منطقي و غير سازشي مانند اين موضوع كه فرد فقط در اينترنت قدرت كنترل دارد، فقط در آنجا براي خود كسي است و فقط در آنجا قابل احترام است نمونه‌هايي از افكار شناختي مشكل زا در زمينه  خود  هستند. باورهاي غير منطقي ديگر مانند: هيچكس در بيرون از اينترنت از من خوشش نمي‌آيد. يا اينترنت تنها جايي است كه واقعاً مي‌شود مردم را شناخت و هر كسي به نوعي به اينترنت آلوده است و مانند آن، افكار شناختي مشكل زا در زمينه   دنيا  هستند.

نظريه بيولوژيکي

بر پايه نظريه بيولوژيکي : زيستي,پزشكي، عوامل ارثي و مادرزادي و يا اختلالات شيميايي در مغز و فرا رسانه ها، دلايل اصلي روي آوردن فرد به اعتيادند. از نظر اين ديدگاه، وجود برخي کروموزوم ها، هرمون ها و مواد زائد و يا فقدان مواد شيميايي لازم و مشخص و فرارسانه هايي که فعاليت مغز و ساير دستگاه هاي عصبي را تنظيم مي کنند، در بروز اعتياد در فرد مؤثرند. از اين نظر روش هاي چندي وجود دارد که طي آن استفاده از اينترنت احتمالاً باعث تحريک اين فرايند عصبي,بيولوژيکي مي شود. روش هاي مورد نظر عبارتند از:

تجربه بالقوه شديد قدرت، هيجان، خوشحالي، تحريک، تحقق اهداف و رضايت، که در نتيجه آن فرد قادر خواهد بود در يک لحظه پيرامون هر چيزي به منبع گسترده اطلاعات وصل شود.احساس مخاطره جويي، مانندشرط بندي، با ناشناخته ماندن چيزي که شايد اتصال بعدي به اينترنت بتواند آن را مشخص کند، همراه است. حال اين امر ناشناخته ممکن است کسب اطلاعات جديد، رفتن به اتاق چت، هرزه نگاري، خريد آن لاين و جز اين ها باشد.اثر خويشتن داري رضايت بخشي که گمنامي کاربرد در نت به وي مي دهد. اين امر باعث تسريع روند صميميت و پيوند اجتماعي مي شود که ظاهراً صداقت آن از ارتباط شفاهي بيشتر است و هم موجب مي شود که فرد دچار خواب و خيال شود.اثر هيپنوتيزم آور حرکات تصاوير روي صفحه مانيتور.

نظريه سازه گرايي اجتماعي

نظريه سازه گرايي اجتماعي با تلقي نسبي بودن تأثيرات تکنولوژي هاي ارتباطي به ويژه تلفن همراه اين تأثيرات را تابع زمينه، تفسير و فهمي مي داند که کاربران و افراد حاضر در حوزه ارتباط از آن به عمل مي آورند. ساخت هاي اجتماعي تعيين کننده معناي ارتباط به شمار مي آيند.

نظریه جان سولر

سولر ، دیدگاه خود را براساس هرم نیازهای مازلو بیان می کند. مازلو گستره وسیعی از نیازهای آدمی را براساس هرمی از نیازهای بنیادین و بیولوژیکی تا نیازهای والاتر خودشکوفایی طبقه بندی می کند که فرد نیازی را در یک سطح ارضا و به سطوح بالاتر می رود. بنابراین افراد به این دلیل شیفته شی ء، فرد یا فعالیت خاصی می شوند که نیازی را در آنها برطرف می کند. ابراهام مازلو؛  مدل خود را درباره انگیزش انسانی، بر مبنای تجربه کلینیکی خود در سال 1943 م ارائه داد. او نیازهای بشری را به پنج طبقه تقسیم کرد و آن را سلسله مراتب نیازها نامید:

  • نیازهای فیزیولوژیک: ارضای میل های تشنگی، گرسنگی و جنسی.
  • نیازهای ایمنی: رهایی از ترس آسیب های بیرونی، تغییرات شدید برونی.
  • نیازهای مربوط به تعلق: میل به داشتن روابط عاطفی و مراقبتی، یعنی دریافت محبت و حمایت شخصی از سوی دیگران.
  • نیاز به قدرت و منزلت: احترام و ارج گذاری مثبت از جانب همسالان و وابستگان.
  • خودیابی یا خودشکوفایی: فرصت برای ارضای توان بنیادین فرد تا حد نزدیک تر شدن به خود طبیعی.

امروزه سکس مجازی موضوع داغ و تازه ای است، چرا که سکس یکی از نیازهای بیولوژیکی بنیادی است که توجه همگان را به خود جلب می کند. با اینکه بعضی از افراد در محیط های مختلف اینترنت به دنبال سکس نیستند، برخی دیگر به طور حتم چنین قصدی دارند. وقتی ذهن افراد مشغول چنین موضوعی می شود، همان دلایلی را دارد که افراد در هر بافت دیگری دچار وسواس فکری درباره سکس می شوند.

اما نکته مورد توجه این است که نیازهای اساسی ای که در محیط اینترنت ارضا می شود، مانند نیازهای دنیای واقعی است. سکس مجازی شامل صحبت های تحریک آمیز به وسیله تایپ، توصیف دقیق رفتار و احساس ناشی از آن یا تبادل عکس است. این فرصت که نه تنها نیازهای جنسی را ارضا کنیم بلکه دست به تجربه نیز بزنیم، برخی را می فریبد. احساس تنهایی، وابستگی، خشم یا خلا درونی که باید به نوعی برطرف شود نیز می تواند به سکس مجازی منجر شود.

نیاز به ارتباط متقابل، شناخت اجتماعی و حس تعلق داشتن در دومین سطح هرم مازلو قرار دارد. انسان ها به صورت غریزی نیاز دارند به جایی بروند که دیگران آنها را می شناسند و این نیاز را می توان در محیط های مختلف اینترنت ارضا کرد و این  برتری  است که قدرت اعتیاد آوری اینترنت را فراتر از یک بازی ویدیویی می کند، زیرا حاوی چیزی است که این بازی ها فاقد آن هستند: اشخاص دیگر و مردم به افراد دیگر نیاز دارند. از دیدگاه سولر، اینترنت از آن روی بسیار فریبنده و جذاب است که جایگزین منحصر به فردی برای ارضای نیازهای اجتماعی است.

نیاز به یادگیری، پیشرفت، اشراف در محیط و عزت نفسی که از دستاوردهای فرد ناشی می شود، در سطح بعدی هرم نیازهای مازلو قرار می گیرد. نظریه کنشگر در روانشناسی ادعا می کند، زمانی که دست یافته های کوچک به سرعت حاصل می شوند، یادگیری در بهترین حالت خود قرار دارد. به این دلیل کامپیوتر ها چنین اعتیاد آور هستند که این کار را به صورتی کارآمد و رضایت بخش انجام می دهند. گرچه برای افرادی که انگیزه آنان جبران احساسات دیرینه شکست، بی کفایتی و جبران درماندگی یا غلبه بر نیاز شدید شناخته شدن، مورد تحسین قرار گرفتن و عشق است، علاقه شدید به پیشرفت در فضای مجازی می تواند به اعتیادی بدل شود که هرگز ارضا نمی شود.

نیاز به خودشکوفایی در بالای هرم مازلو قرار می گیرد. این نیاز دربرگیرنده بسیاری از نیازهای سطوح پایین، یعنی نیاز به برقراری روابط متقابل، ابراز خود، ارضای نیازهای هنری و ذهنی از طریق مشارکت در دنیای اطراف نیز است، اگرچه کلید دستیابی به خودشکوفایی این است که این نیاز مستلزم تلاش برای شکوفایی شخص به عنوان فرد منحصر به فردی باشد. افراد احساس می کنند با برقراری رابط با دیگران رشد می کنند. آنها با کاوش در ابعاد تکنیکی و اجتماعی اینترنت، توانایی های بالقوه ذهنی خود را ارضا می کنند. همچنین با استفاده از ابزارهای ارتباطی گوناگون در اینترنت، به علایق درونی و گرایش ها و وجوهی از شخصیت خود آگاهی می یابند که پیش از این پنهان بودند. از نظر مازلو، یکی دیگر از جنبه های مهم خودشکوفایی، رشد معنویت فرد است. اینکه افراد در فضای مجازی زندگی معنوی خود را بیابند، برای بسیاری مضحک به نظر می رسد. اما برای برخی کاربران که در اقلیت هستند، فضای مجازی راهی برای دستیابی به رمز و رازهایی درباره ماهیت آگاهی، واقعیت و خود است.

تاثیر اعتیاد به اینترنت بر سلامت روان، اعتماد و افسردگی

به رغم برتری ها و مزیت های استفاده از اینترنت، نگرانی های جدیدی در خصوص استفاده از آن و تاثیراتی که این تکنولوژی بر ابعاد مختلف زندگی انسان می گذارد هر روز در حال افزایش است. کاربران در پی استفاده روزافزون از اینترنت و زندگی در فضای مجازی به مدت طولانی، نوعی وابستگی کاذب به آن پیدا می کنند که رهایی از آن امری دشوار است.

پرداختن هر چه بیشتر به کیفیت دنیاي مجازي بر روحیات و خلق و خوي افراد گوناگون است. لذا استفاده زیاد از اینترنت سبب تنبلی هاي جسمی، تقویت کم تحرکی و کاهش روابط با دیگران در دنیاي واقعی و در نتیجه انزواي اجتماعی می شود. همچنین، افرادي که بیش از حد معمول رایانه استفاده می کنند، بیشتر احتمال دارد که چاق شوند، تهاجمی باشند، احساس اضطراب کنند و در فراگیري فرآیندهاي آموزشی کندتر عمل کنند و در نتیجه سلامت روانی آنها به خطر بیفتد. به طور قطع استفاده زیاد از اینترنت معضلات و بحران هاي روحی و جسمی خاص خود را به همراه خواهد داشت که اگر به موقع تشخیص، به آن پرداخته نشود، می تواند سلامت روانی جامعه را با چالش هاي جدیدي روبرو کند.

اعتياد به اينترنت شامل اعتياد به اتاق هاي گپ، آنلاين و خريدهاي اينترنتي مي شود. همچون ديگر اعتيادها، اعتياد به اينترنت، فرد معتاد را از خانواده و اطرافيانش منزوي مي سازد. اعتيادهاي رفتاري، همچون اعتياد به شبكه هاي اينترنت مي تواند موجب تخریب سلامت، روابط، احساسات و نهايتا روح و روان فرد گردند. به نظر مي رسد كه استفاده اعتيادي از اينترنت، همانند ديگر انواع اعتياد، داراي دوره تحمل و ترك مشابهي است.

استفاده بيش از حد از اينترنت، انسان ها را از جامعه و ارتباطات اجتماعي واقعي دور ساخته و با حذف تعاملات واقعي اجتماعي و تسلط بر زندگي افراد مي تواند با احساس تنهايي و در نهايت افسردگي در ارتباط باشد. زيرا كاربران اغلب با انتصاب روابط برخطي كه ساختگي و ضعيف است و جايگزيني و ترجيح آن بر تعاملات عيني زندگي، به روابط واقعي زندگي كمتر بها مي دهند و همين موضوع، مي تواند با بروز افسردگي در ارتباط باشد. با افزايش افسردگي و تنهايي، معتادان اينترنتي باز هم بيشتر و هربار براي مدت طولاني تري به اينترنت وصل مي شوند. اين همان چرخهاي است كه در الكلي ها هم ديده مي شود؛ يعني نوشيدن براي فرار از مشكلات، سپس احساس بدتر شدن و سرانجام بيشتر نوشيدن براي رهايي از احساسات ناخوشايند. نتيجه اي كه در اين بحث بدست مي آيد، اثبات اصل همايندي اعتياد به اينترنت با اختلالات ديگر است. يعني اعتياد به اينترنت غالباً با يكي ديگر از ا ختلالات روحي و رواني در افراد همراه است .

همانند تمام انواع ديگر اعتياد، اعتياد به اينترنت نيز با علائمي همچون اضطراب، افسردگي، کج خلقي، بي قراري و افکار وسواسي يا خيالبافي راجع به اينترنت همراه است. از طرفي، در عين حال که روابط اين افراد در جهان مجازي افزايش مي يابد، در مقابل از دامنه ي روابط آنان در جهان واقعي کاسته مي شود. اختلال اعتياد اينترنتي نوعي اختلال روان شناختي , اجتماعي است که از مشخصه هاي آن، علايم کناره گيري، اختلالات عاطفي و از هم گسيختگي روابط اجتماعي است. اعتیاد اینترنتی، انسان ها را به افرادي رها شده تبدیل می کند و بر روابط اجتماعی آنان تأثیر می گذارد. در نتیجه استفاده بیش ازحد از اینترنت، بهره وري و بازده کاري کاربران اینترنت، پایین می آید. آنان با تأخیر به محل کار می روند و دچار کم کاري می شوند. عدم تحرك جسمی و چاقی به همراه علایمی چون درد کمر، پشت و ماهیچه، از دیگر تبعات این مسأله اند. این کاربران به هرحال، حتی در صورت کناره گیري از اینترنت، دچار علایم اختلال می شوند.

اعتیاد به اینترنت می تواند منجر به افسردگی افراد شود. افسردگي اختلالي روانشناختي است كه باعث ايجاد تغييرات زيادي در خلق و خو، ديدگاه، كمال طلبي، توانايي تفكر ، ميزان فعاليت و فرايندهاي بدني نظير خواب، انرژي و اشتهاي افراد مي شود. آمار سازمان بهداشت جهاني نشان مي دهد كه نزديك به  چهل ویک ميليون نفر از كل جمعيت جهان مبتلا به افسردگي هستند كه علل آن بيش از پنجاه  مورد ذكر شده است. در حالي كه نمازي و همكاران ، دريافتند بين ميزان استفاده از اينترنت و افسردگي كاربران رابطه معنادار وجود ندارد اما كاربراني كه بيشتر از اتاق هاي گفتگو, چت  استفاده مي كنند افسرده تر هستند. كينگ استورم، افراد معتاد به اينترنت را كمرو، خجالتي و افسرده دانسته. كوبي، لاوين و باروز، ايشان را داراي مشكلات خواب، تحصيلي، تنهايي، جسمي، اضطراب و افسردگي دانسته است.

اعتياد به اينترنت، با عزت نفس نيز در ارتباط است .به نظر برخي پژوهشگران ، افرادي كه عزت نفس پايين و مهارتهاي اجتماعي كمي دارند، بيشتر از همه احتمال دارد كه وسوسه شوند تا در فضاي مجازي، كنترل را به دست بگيرند و احساس هويت و جايگاهي را كه در زندگي واقعي ندارند به دست آورند. با اين همه نوع رابطه بين عزت نفس و اعتياد به اينترنت معلوم نيست و نمي توان گفت كه عزت نفس پايين از اعتياد به اينترنت حاصل مي شود يا اين كه كساني كه عزت نفس پايين دارند به سراغ اينترنت رفته و به آن معتاد مي شوند. رابطه عزت نفس پايين با اعتياد به اينترنت در تحقيقات متعددي، تأييد شده است.

می توان گفت بین استفاده مفرط از اینترنت و عزت نفس يك رابطه منفی وجود دارد. گریفیث، در اين رابطه يافته هاي مهمي ارائه كرده است. او بيان مي كند كه استفاده كاربران از اينترنت، بشدت با ادراكشان بعنوان يك سبك مقابله و روشي براي جبران برخي كمبودها مانند عزت نفس پايين، مرتبط است. به گفته وي اين موقعيت به آنها اجازه مي دهد تا احساس بهتري داشته باشند زيرا جايگزيني است براي اينكه آنها شخصيت و موقعيت اجتماعي متفاوتي بدست آورند. به عبارت ديگر آنها در اين راه خودشان را بشدت ارضا مي كنند. همانطور كه ديده ميشود هنگامي كه افراد خودشان را بصورت منفي ارزيابي مي كنند، ممكن است چنين درك كنند كه اينترنت روشي براي جبران كمبودها است و همچنين افزايش استفاده از اينترنت ممكن است به يك رابطه وابسته تبديل شود.

پادوا و كانينگهام، به عوامل اجتماعي مرتبط با اعتياد به اينترنت اشاره ميكنند.طبق گفته آنها بازيهاي آنلاين و چند نفره، افراد جوان را جذب مي كنند، زيرا اين بازيها، ارتباطات اجتماعي را در زندگي واقعي شبيه سازي مي كنند. در ادبيات مربوطه، هنوز به اجماع نرسيده اند كه آيا عزت نفس علت اعتياد به اينترنت است يا معلول آن. رابطه بین اعتیاد به اینترنت و عزت نفس می تواند تعاملی باشد. عزت نفس يكي از عوامل مهم رفتار و فعاليتهاي افراد است. برخي از اين فعاليتها به رشد فرد كمك كرده و برخي براي آن مضر هستند. اعتياد به اينترنت يكي از عواملي است كه با احساس كاهش كنترل خود، ممكن است به كاهش بيشتر عزت نفس منجر شود.

منبع

فیضی،فرزانه(1394)، اعتیاد به اینترنت بر افسردگی و اعتماد به نفس و سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0