برنامه ریزی و توسعه

پایان یک هزاره و شروع هزاره ای دیگر مقطعی است که اهمیت نمادین دارد، در این مقطع معمولا بازنگری گذشته وظیفه ای دشوار و البته جالب است. وظیفه دشوارتر اینکه توجه خود را از آنچه تاکنون روی داده به سوی آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد معطوف نماییم. یادکرد این نکته ضروری است که ما برای بازنگری گذشته آمادگی نسبتا خوبی داریم ولی برای وظیفه دوم یعنی پرداختن به آینده چندان مهیا نیستیم.اسلاتر در مقدمه کتاب ” نواندیشی برای هزاره نوین” بیان می کند که دانشگاه های ما مجهز به تعداد زیادی دپارتمان های تاریخ و لشگری از تاریخ دانها هستند که دائما به وارسی گذشته مشغولند، اما تعداد بسیار بسیار کمی آینده پژوه در آنها کار می کنند.

دیدگاه مشترک آینده پژوهان جهان این است که بیشتر ارزشها و مطالب را درباره آینده نزدیک می توان شناخت. چنین دانشی نه حقیقی است و نه از سنخ دانشی است که دانشمندان به دنبال آن می گردند یا مهندسان به آن عمل می کنند.این دانش به حوزه دانش تغییری تعلق دارد، دانشی که با تفکر عمیق و دقیق حاصل می شود. این دانش با تجزیه و تحلیل، آزمون شواهد و مدارک و استدلال از طریق  ” بحث های پیشرفته آینده پژوهی” و در یک کلام با مطالعه ژرف و جدی به دست می آید.در مباحث آینده و مطالعات مربوط به آینده، تخصصها و دانش های مختلف وارد و اظهار نظر کرده اند در این میان جامعه شناسان تعابیر جالبی در خصوص آینده پژوهی به کار می برند و از این علم با عنوان وسیله “استعمار زمان” یاد می کنند.

شاید بتوان گفت ارتقاء سریع تکنولوژی و تاثیر آن بر زندگی بشر و به تبع آن غافلگیری بشر از تغییر در شیوه زندگی، دانشمندان را بر آن داشت تا احتمال وقوع شرایطی را در آینده قبل از وقوع، گوشزد کنند. در عرصه برنامه ریزی نیز افزایش سریع دگرگونی ها و ظهور پیاپی مسائل جدید شهرها و مناطق، ناکارآمدی روشهای برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی را آشکار ساخت و امروزه ظهور رویدادهای شگفت انگیز، وضعیت را به گونه ای دگرگون کرده که پیش بینی آینده برای برنامه ریزان با تکنیک ها و ابزار موجود، امری ساده نیست.عدم شناخت هوشمندانه آینده متاثر از ابزارهای برنامه ریزی و نحوه بکار گیری آنها در فرآیند برنامه ریزی است در واقع ابزارها و تکنیک های برنامه ریزی و همچنین فرایندی که منجر به نتیجه عمل عمل برنامه ریزی می شود به شدن تحت تاثیر نحوه انتخاب و عمل برنامه ریز و دیدگاه او نسبت به آینده است.

بر همین اساس امروزه فعالیت برنامه ریزی به خصوص در عرصه گردشگری نیازمند مهندسی مجدد و تغییر رویکرد در خصوص مراحل انجام کار برنامه ریزی است و ضرورت دارد از رویکردهای مبتنی بر پیش بینی روندهای گذشته به آینده نگاری و معماری آینده روی آورد.علم و هنر آینده نگاری از اوایل دهه 70 میلادی به عنوان ابزار سیاست گذاری بطور رسمی در چند کشور محدود بخصوص ژاپن به کار گرفته شد ولی از اوایل دهه 90 میلادی به طور گسترده با همکاری نهادهای بین المللی جهت توانمند سازی کشورها این روش استفاده شد و امروز به عنوان رویکرد غالب برنامه ریزی علم و تکنولوژی در اکثر کشورهای توسعه یافته درآمده است.

به عنوان مهم ترین پارامتر آینده نوعاً به وسیله پیشرفت فن و تکنیک با ایجاد تحول در تمام « تغییرات » بخشهاي زندگی انسانها بوجود می آید. در این حالت، افزایش وابستگی هاي متقابل بین کشورها و مردم درون کشورها از طریق غیر متمرکز شدن جوامع و نهاده هاي اجتماعی با ایجاد و هدایت این تحولات، باعث ایجاد تغییرات در زندگی با سرعت و شتاب بیشتري میشود.

در ایران سابقه آینده نگاری به مفهوم علمی آن در حوزه های مربوط به برنامه ریزی و توسعه مربوط به سند چشم انداز 20 ساله کشور است. سند چشم انداز توسعه کشور در افق 1404 که دو دهه آینده را نشانه گرفته است اولین سند تفکر استراتژیک و آینده نگارانه ایران است که بر اساس آن محورهای توسعه کشور در بخش های مختلف طراحی و تدوین شده و با انجام تقسیم کار منطقه ای، هرکدام از بخشها و سازمانها عهده دار ماموریت هایی متناسب با قابلیت ها جهت تحقیق آینده مطلوب کشور گشته اند.

چالشهای کلان برنامه ریزی و توسعه

پروژه هزاره به عنوان یک پروژه مستمر مطالعه آینده از سال 1977 شروع شده و هر ساله گزارش سالانه مطالعات آینده که حاصل نظرات کارشناسی دانشمندان حوزه های مختلف است منتشر شده و در سالهای بعد به طور مستمر این وضعیت به روز می شود.گزارش ویژه ” وضعیت آینده در هزاره سوم” سازمان ملل متحد 15 چالش عمده را که در هزاره ی سوم پیش روی بشر قرار دارد ارائه داده است. این چالش ها عبارتند از :

  1. توسعه پایدار (چگونه دستیابی به توسعه پایدار می‌تواند برای همه میسر شود؟)
  2. آب ( چگونه همه می‌توانند بدون نزاع و درگیری آب سالم وکافی داشته باشند؟)
  3. جمعیت و منابع ( چگونه می‌توان بین رشد جمعیت و منابع طبیعی تعادل ایجاد کرد؟)
  4. مردم سالاری ( چگونه می‌توان حکومت‌های استبدادی را به دموکراسی واقعی تبدیل کرد؟)
  5. دیدگاه های بلند مدت (چگونه می‌توان سیاستگذاری را به دیدگاه‌های بلندمدت جهانی حساس‌تر کرد؟)
  6. جهانی شدن و فناوری اطلاعات ( چگونه جهانی‌شدن و ظهور فناوری اطلاعات می‌تواند برای همه کارامد باشد؟)
  7. فاصله دارا و ندار ( چگونه اقتصاد بازار اخلاقی می‌تواند تشویق شود تا به فاصله بین دارا و ندار کمک کند؟)
  8. بهداشت ( چگونه تهدید بیماری‌های بازپدید و نوپدید و میکروارگانیسم‌ها می‌تواند کاهش یابد؟)
  9. ظرفیت برای تصمیم گیری ( چگونه می‌توان ظرفیت تصمیم‌گیری را بهبود بخشید، درحالی‌که طبیعت کار و مؤسسه‌هاي تغییر می‌کند؟)
  10. صلح و جنگ ( چگونه ارزش‌های مشترک و راهبردهای امنیتی جدید می‌تواند جنگ‌ها، برخوردهای قومی، تروریسم و به‌کارگیری سلاح‌های کشتارجمعی را کاهش دهد؟)
  11. زنان (چگونه وضعیت در حال تغییر زنان به بهبود شرایط بشری کمک می‌کند؟)
  12. تبهکاری فراملی ( چگونه می‌توان از تبدیل تبهکاری سازمان‌یافته به یک تشکیلات جهانی قوی‌تر و پیچیده‌تر جلوگیری کرد؟)
  13. انرژی ( چگونه تقاضای فزاینده انرژی می‌تواند با ایمنی و بازدهی بالا برآورده شود؟)
  14. علم و فناوری ( چگونه می‌توان به خط‌شکنی‌های علمی و فناورانه برای بهبود شرایط بشری شتاب داد؟)
  15. اخلاقیات جهانی (چگونه ملاحظات اخلاقی می‌تواند در تصمیم‌گیری‌های جهانی گنجانده شود؟)

گروه کارشناسی سازمان ملل برای هر چالش فوق شاخص هایی را معرفی کرده و با این شاخص ها در مناطق مختلف جهان، وضعیت چالش های فوق به صورت سالانه مورد ارزیابی قرار می گیرد. گروه سازمان ملل متحد در مطالعات آینده در آستانه هزاره سوم 12 گروه اقدام را به عنوان کلان راهبردها مطرح کرده است که از دسته بندی مجموعه 250 اقدام بوجود آمده است.

ایجاد پیمان ها، توافق و همکاریها، پرداختن به بازاریابی اجتماعی و پشتیبانی از اعلام نظرات، ایجاد استانداردها و مجوز ها، تحکیم یا تغییرات مقررات و قوانین، پرداختن به تحقیق و توسعه، شرکت در جلسات، گفتگو و کارگاهها، ایجاد سیستم های اقتصادی، محاصره و تشویق ها، بهبود برنامه ریزی، حسابداری و پیش بینی، ایجاد برنامه های آموزشی، توسعه و مشارکت اطلاعات، تغییر موسسات، ساختارها و اولویت ها، راه اندازی موسسات و پروژه ها و برنامه های جدید از جمله ایت اقدامات هستند.

معمولا مطالعات آینده برای زمانهای 5 تا 20 سال انجام می شود و حدود 25 تا 50 سال را هم می توان در بسیاری از مطالعات مورد ملاحظه قرار داد. بنیاد آینده در مورد مطالعات آینده به یک نوآوری جسورانه دست زده است و مطالعه آینده برای سال سه هزار میلادی پرداخته است و از روش سناریونویسی برای این کار استفاده کرده است. این مطالعه 6 سناریو برای جهان در هزاره سوم میلادی ترسیم کرده است که به شرح ذیل می باشد.

  • هنوز زنده در سال 3000
  • پایان بشریت و ظهور ققنوس
  • در باره زمان است
  • شکافهای بزرگ
  • ظهور و سقوط امپراطوری رباتها
  • ناامید از جستجوی هوش غیر زمینی بعد از 9 قرن

یافته های پروژه هزاره نشان می دهد که چالشهای فراروی بشر در هزاره سوم ذاتا فراملیتی و دارای راه حل های فراسازمانی هستند یک دولت و یا یک سازمان به تنهایی نمی تواند به آنها بپردازند و یا در جستجوی حل مسائل آن باشد بلکه این چالش ها نیاز به فعالیت های هماهنگ بین دولت ها، سازمان های بین المللی، شرکتها، دانشگاه ها و سازمان های غیر دولتی دارد. همچنین این چالش ها دارای معادل های محلی و منطقه ای هستند و توسعه پایدار می تواند با هدف محلی یا جهانی مورد بحث واقع شود برخی چالشها دارای مقیاس انفجار به صورت یک بحران هستند که نیاز به برخورداری فوری و همه جانبه و جدی دارد. برای مثال جمعیت جهان همواره و با سرعت در حال افزایش است که باید سریعتر هماهنگی لازم با اتخاذ برنامه های بین المللی جهت برخورد با این چالش و یا موارد مشابه آن صورت گیرد.

منبع

رنجبر طزنجی، محمد علی(1393)، آینده نگاری توریسم درمانی با رویکرد برنامه ریزی سناریو مبنا، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0