افسردگی، دیدگاه ها و نظریات آن

افسردگی  یک مشکل مهم سلامت عمومی است که شیوع بالایی دارد و بر افراد و جامعه تاثیر ویرانگری می گذارد. افسردگی، رایج‌ترین اختلال روانی است كه اخیرا به شدت رو به افزایش نهاده است. افسردگی را سرماخوردگی بیماری روانی نیز می‌نامند. تقریبا همه، حداقل به صورت خفیف احساس افسردگی كرده‌اند. احساس دمغی، بی‌حوصلگی، غمگینی، ناامیدی، دلسردی و ناخشنودی همگی از تجربیات افسردگی رایج هستند. این حالت را افسردگی بهنجار می‌گویند.ارائه تعریف افسردگی آسان نیست، چرا كه پیشنهاد تعریفی كه مورد پذیرش همه متخصصان و پژوهشگران قرار گیرد، غیرممكن می‌باشد.

حال به برخی از تعاریف عمده افسردگی اشاره می‌كنیم: افسردگی، به منزله یك بیماری خلق‌وخو یا اختلال كنش خلق‌وخو است. افسردگی، نشانگانی است كه تحت سلطه خلق افسرده است و بر اساس بیان لفظی یا غیر لفظی عواطف غمگین، اضطرابی و یا حالت‌های برانگیختگی نشان داده می‌شود. افت گذرا یا مداوم تنود عصبی, روانی كه به صورت یك مؤلفه بدنی مانند:  سردرد، بی اشتهایی، یبوست و كاهش فشار خون و یك مؤلفه روانی مانند غمگینی، ناتوانی و احساس به پایان رسیدن نیرو نمایان می‌شود. حالت روانی ناخوش كه با دل‌زدگی، ‌یأس و خستگی‌پذیری مشخص می‌شود و در بیشتر مواقع با اضطرابی كم و بیش شدید همراه است .

نظریه های مربوط به افسردگی

  • نظریه ی زیست شناسی

نظریه زیست شناسی فرضش بر این است که علت افسردگی یا در ژن ها و یا در بعضی کارکرد های ناقص فیزیولوژیکی است که احتمال دارد مبنای ارثی داشته باشد،یافته های بدست آمده از تحقیقات صورت گرفته بر روی دوقلوها از سال 1930نشان می دهد که افرادی که در بعضی موارد افسردگی راتجربه می کنند حداقل در دو نسل ازبستگانشان چنین رفتارهایی مشاهده شده است.

  • نظریه روان کاوی

در نظريه روانكاوي ، وقتي به دلائلي نياز شخصي به محبت و مواظبت در دوران كودكي ارضاء‌ نشده باشد ، از دست دادن چيزي در دوران بعدي زندگي سبب مي شود كه شخص بحالت درماندگي و افسردگي واپس روي كند. فرد مبتلا به افسردگي احساسات خصمانه خود را واپس مي زند چون مي ترسد كساني را كه به حمايتشان نياز دارد از دست بدهد مطالعات روان شناختی ،افسردگی را واکنش پیچیده در قبال از دست دادن چیزی توصیف می کند. پس بخشي از رفتارهاي شخص افسرده نمودار نياز او به محبت است.

فروید،در اثر خود تحت عنوان ؛ سوگواری و مالیخولیا  سوگواری طبیعی و مالیخولیا ؛افسردگی  را پاسخ هایی به از دست دادن شخص یا چیزی مورد علاقه توصیف می کند .به هر حال ،فرد مبتلا به مالیخولیا بر خلاف فرد سوگوار دچار خود کم بینی فوق العاده ؛ عجز در خود در مقیاس کلی است .

افسردگی نخستین اختلال توصیف شده است که در آن به جای میل جنسی ،عواطف به عنوان عاملی مرکزی مطرح می شود.مالیخولیا به نظر فروید اندوهی افراطی ،مشوش کننده ،مهمتر و غالبا نامربوط به محیط است که ظاهرا برای فرد دیگر بی مورد تلقی می شود.فروید اعتقاد داشت فرد افسرده و جوان فراخودی قوی و تنبیه کننده دارد. او بر احساس گناهی که وجدان به وجود می اورد تاکید میکند . فروید فکر می کرد علت اینکه وجدان تا این اندازه قوی می شود به خاطر کنترل احساسات ،عصبانیت و پرخاشگری است که در غیر این صورت ممکن است عینی ظاهر شود و به دیگران آسیب برساند.

  • نظريه يادگيري

نظريه هاي يادگيري درباره افسردگي بيشتر بر شيوه هاي زندگي فعلي فرد تمركز دارند ،‌ تا به تجارب گذشته او نظريه يادگيري براي تحليل افسردگي بر دو عامل تكيه دارد:

  1.  تقويت
  2. عوامل شناختي

رويكرد تقويت: افرادبه اين علت افسرده مي شوند كه در محيط زندگيشان كوچكترين تقويتي وجود ندارد وقتي افراد افسرده وغيرفعال مي شوند براي مدتي از همدردي اطرافيان و نزديكان بهرمند مي شوند ولي پس از مدتي از آنجا كه اطرافيان از فردي كه پذيراي شادي نيست زود خسته مي شوند كم كم از روابط متقابل بين فرد افسرده و ديگران كاسته مي شود و باعث انزواي اجتماعي و ناخشنودي فرد افسرده مي گردد، به همين ترتيب دور باطلي بوجود مي آيد كه باعث كاهش تقويت و كاهش فعاليت فرد افسرده مي شود

 رويكرد شناختي: اين رويكرد بر ديدگاه فرد درباره خود و جهان اطراف خود تاكيد دارد ، نه بر اعمال فرد . بر طبق اين نظريه در افراد مستعد به افسردگي اين نگرش وجود دارد كه خودشان را از يك ديدگاه منفي و انتقاد آميز بنگرند ،‌ به اين شكل كه آنان بيشتر در انتظار شكست هستند ،‌ تا موفقيت شاید بتوان گفت امروزه یکی از بانفوذترین نظریه های روان شناختی افسردگی ، دیدگاه شناختی است.

محققان تحقیقات زیادی در مورد شناخت درمانی و نتیجه موثر آن نسبت به روش دارو درمانی انجام داده اند . یکی از این تحقیقات در مرکز شناخت درمانی دانشکده ی پزشکی دانشگاه پنسیلوانیا به وسیله جان راش و ارون بک و ماریا کورواکس و استیون هولون با استفاده از روش تحقیق آزمایشی صورت گرفته است.بک؛  عقیده دارد که افسردگی اختلال تفکر است اختلال خلق وی افسردگی را بهترین وجه مثلث شناختی افکار منفی درباره ی خود ،موقعیت و آینده توصیف می کند .شخص افسرده واقعیت ها را به طریق منفی تعبیر می نماید و روی جنبه های منفی هر موقعیت تمرکز می کند و در مورد آینده نیز نظر ناامید کننده و بدبینانه ای دارد.

نظریه شناختی در مورد افسردگی

  • نظریه های اسنادی مانند درماندگی آموخته شده : مدل اسنادی درماندگی آموخته شده بیان می‌کند که افراد وقتی با حادثه‌ای‌برخورد می‌کنند، ممکن است به شیوه‌های مختلفی آن را تبیین کنند. چگونگی‌تبیین این حوادث بر رفتار آینده آنها تاثیر می‌گذارد.
  • نظریه هایی که بر جنبه های شناختی فشار روانی تاکید دارند
  • نظریه های پردازش اطلاعات
  • الگوی تحریف شناختی  ؛ بک  است.

دیدگاه رفتاری

متخصصین این حیطه چنین فرض می کنند که افسردگی و فقدان تقویت به هم وابسته اند .بسیاری از نظریه پردازان یادگیری نیز به طور گسترده ای تحت تاثیر مطالعات اسکینر در مورد شرطی کردن عامل ؛ کنش گر قرار گرفته اند.آزمایش های انجام شده نشان می دهند که رفتارهای آدمی میتواند به طریقی مشابه دستکاری شود .عقایدناشی از کار اسکینر با تاکید بر تعامل اجتماعی ،مخصوصا روی این موضوع است چطور رفتار افراد دیگر می تواند به عنوان عامل تقویت کننده عمل کند.میزان پایین بازده رفتار و احساس غم یا ناراحتی همراه با افسردگی ناشی از میزان پایین تقویت مثبت است .از نظر آن دیدگاه نقص در مهارت های اجتماعی یکی از علل عمده میزان پایین تقویت به شمار می آید ،همچنین افسردگی و تقییر رفتار افراد ،آنها را کمتر دوست داشتنی می سازد .بنابراین ،نوعی چرخه معیوب به وجود می آید . لذا ،آشنایان تا حد ممکن سعی کنند برخوردشان را با افراد افسرده کم نمایند ،در این هنگام میزان تقویت فرد بیش از پیش کاهش می یابد ودر نتیجه ،افسردگی تشدید می شود.

دیدگاه انسان گرایی یا هستی گرایی

فقدان عزت نفس از موارد مهمی است که نظریه پردازان هستی گرا به آن توجه کرده اند ،این نظریه پردازان بر وجود تفاوت بین خود آرمانی شخص و درک وی از واقعیت عموم تاکید دارند .احتمالا وقتی تفاوت بین آرمان و واقعیت به قدری زیاد باشد که فرد نتواند آنرا تحمل کند ،افسردگی ایجاد می شود.

انواع افسردگی و علائم آن

افسردگی دو نوع است ،‌ یك قطبی و دو قطبی . در نوع دوم ؛  دو قطبی  علاوه بر احساس غم واندوه ، با علائمی چون پرحرفی ، فعالیت زیاد و تحریك پذیری نیز رو به رو خواهیم بود . زنان كمتر از مردان به نوع دوم ؛ دو قطبی افسردگی مبتلا می شوند .

علائم افسردگی

 علائم افسردگی عبارتند از:

  • شكایات مختلف جسمی و دردهای پراكنده
  •  احساس خستگی دائم
  • سوء هاضمه و یبوست
  • اختلالات قاعدگی و جنسی
  • عدم احساس شادی و نشاط
  •  لذت نبردن از زندگی
  •  زودرنجی
  • از دست دادن توانایی انجام کارهای روزمره
  • كم خوابی و كم اشتهایی و گاهی برعكس
  • از دست دادن قدرت تصمیم گیری
  • احساس بی ارزشی و بی كفایتی
  • اشتغالات ذهنی دائمی درباره مرگ
  • اقدام به خودكشی

بررسی علت های افسردگی

عوامل متعددی چون ارث ، محیط ، شخصیت فرد و اجتماع در بروز افسردگی دخالت دارند .

  • ارث

امكان بروز افسردگی در فردی كه سابقه‌ ابتلایبه اینبیماری را در خانواده خود داشته ، زیاد است ؛ به ویژه نوع دو قطبی با توجه به اینکه افرادی كه سابقه ژنتیكی ندارند نیز ممكن است به این بیماری دچار شوند .

  • محیط

عوامل ایجاد كننده ی فشار روانی در زندگی همه یما وجود دارد كه از جمله ی آنهامی توان بهاز دست دادن عضوی از خانواده و دارایی ، اشكال در برقرار كردن ارتباط با اطرافیان ، مشكلات مالی و تغییر چشمگیر در شیوه و سبك زندگی اشاره کرد که این هااز جمله عوامل مهم تلقی می شوند. به علاوه ، اعتیاد در3/1 مواردمنجر به بیماری افسردگی خواهد شد.

  •  عامل های روانی ؛ اجتماعی

یك انسان منفی باف ، از اعتماد به نفس پائینی برخوردار است و نمی تواند وقایع زندگی خود را در دست بگیرد . دیدگاه و نگرش منفی سبب می شود كه اثر عوامل استرس زا بیشتر شده و تندرستی فرد به خطر بیفتد . پژوهشگران معتقدند كه منفی بافی در كودكی شكل گرفته و پرورش دختران به شیوه های سنتی سبب بروز این گونه تفكر و دیدگاه خواهد شد.

منبع

فیضی،فرزانه(1394)، اعتیاد به اینترنت بر افسردگی و اعتماد به نفس و سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0