نسبت­های نقدینگی

نقدینگی عبارتست از توانايي و قدرت شركت در بازپرداخت بدهي­هاي كوتاه مدت خود. اساس كاربرد اين نسبت­ها بر اين فرض استوار است كه دارايي­هاي جاري منبع اصلي شركت براي بازپرداخت بدهي­هاي جاريست و مديران شركتها مي­توانند با استفاده از اين گروه نسبت­ها، قدرت بنگاه خود را در بازپرداخت بدهي­هاي كوتاه مدت مورد سنجش قرار دهند. علاوه بر مديران و سهامداران شركت، اطلاع از اين گروه نسبت­ها، براي بستانكاران تجاري و وام دهندگان كوتاه مدت نيز مفيد خواهد بود، چرا كه اينان براي وام دهي، بيش از هرچيز وضعيت نقدينگي شركت را مورد توجه قرار مي­دهند.نقدینگی جهت اجرای فعالیت­های واحد تجاری ضروری است، به خصوص در زمانی که شرکت با مشکلات خاصی نظیر رکود اقتصادی و یا زیانهای ناشی از آن و یا افزایش ناگهانی در قیمت مواد اولیه و یا قطعات مورد استفاده شرکت روبه رو گردد. در چنین شرایطی چنانچه شرکت فاقد نقدینگی کافی باشد مشکلات مالی جدی برای آن به وجود خواهد آمد.

معیارهای اندازه گیری نقدینگی

با توجه به دیدگاههای مختلفی که وجود دارد، شاخص های متفاوتی برای اندازه­گیری نقدینگی شرکت ارائه شده است که ذیلاً در قالب دو دسته معیارهای سنتی و معیارهای نوین به بررسی آنها می پردازیم.

شاخص‌های  سنتی اندازه­گیری نقدینگی

در شاخص­های سنتی نقدینگی، تاکید اصلی بر این موضوع است که هر چه دارایی­های جاری بیشتر از بدهی­های جاری باشد، وضعیت نقدینگی شرکت مطلوب­تر است. به عبارت دیگر دارایی­های جاری صرف­نظر از ترکیب آنها نمایانگر توان پرداخت شرکت و بدهی­های جاری نیز صرفنظر از ترکیب آن، نمایانگر نیازهای نقدی شرکت است. بر اساس همین دیدگاه نسبت های جاری و آنی برای اندازه گیری وضعیت نقدینگی ارائه شده­اند.

نسبت جاری: عبارتست از حاصل تقسیم دارایی­های جاری به بدهی­های جاری. این نسبت نشان­دهنده توانایی بازپرداخت بدهی­های جاری از محل دارائی­های جاری موسسه می­باشد.

نسبت سریع (آنی): نسبت سریع از تقسیم نقدترین اقلام دارائی جاری (وجوه نقد، موجودی بانک و اسناد دریافتنی) به بدهی­های جاری به­دست می­آید. موجودی کالا به دلیل اینکه برای نقد شدن به مدت زمان طولانی­تری نیاز دارند، در این محاسبه لحاظ نمی­شوند. پیش پرداختها نیز به دلیل اینکه اصولا” به وجه نقد تبدیل نمی­شوند در این محاسبه جزء دارائی­های جاری محسوب نمی­شوند. بدیهی است که رقم بیش از یک برای این نسبت نشان­دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی­های جاری است. خالص سرمایه در گردش عبارت است از: دارایی جاری منهای بدهی جاری.

سایر نسبتهای نقدینگی:

دوره استقامت: این نسبت نشان می­دهد شرکت در شرایط بحران تا چه مدت مدت می­تواند به فعالیت خود ادامه دهد.متوسط هزینه­های مورد نیاز روزانه (عملیاتی) شامل هزینه­های شرکت به استثنای هزینه استهلاک و هزینه بهره است. مدت زمان طولانی است که از این نسبت­ها به عنوان شاخص­هایی برای ارزیابی توان بدهی­ها استفاده می­شود. نواقص این شاخص­ها، همواره مورد تاکید تحلیلگران و به خصوص بازار سرمایه بوده است که از جمله می­توان به لحاظ نکردن درجات نقدینگی دارایی­های جاری و سرعت بازپرداخت بدهی­های جاری اشاره کرد.

شاخص‌های  نوین اندازه­گیری نقدینگی

با توجه به ایرادهای وارده بر شاخص­های سنتی نقدینگی شرکت­ها، پژوهشگران مالی در صدد برآمدند شاخص­هایی معرفی کنند که ضمن رفع ایرادهای مذکور، جزئیات وضعیت نقدینگی شرکت­ها را نیز مدنظر قرار دهد. در ادامه شاخص­های نوین نقدینگی به طور مختصر بررسی می­شود.

شاخص فراگیر نقدینگی

 این شاخص با محاسبه میانگین وزنی نسبت جاری، مشکل مربوط به در نظر نگرفتن درجه نقدینگی دارایی های جاری و زمان بازپرداخت بدهی های جاری را مرتفع می کند. جزئیات این مدل به شرح زیر است:

  • برای هر یک از دارایی های جاری، با توجه به درجه نقدینگی آنها وزن معینی اختصاص می یابد و مبلغ تعدیل شده آنها محاسبه می شود.
  • به وجه نقد به دلیل اینکه ماهیتاً نقد است، ضریب یک اختصاص داده می شود و احتیاج به تعدیل ندارد.
  • چون مطالبات شرکت یک مرحله برای تبدیل به نقد شدن، فاصله دارد.
  • موجودی کالا به دلیل اینکه باید ابتدا تبدیل به حساب های دریافتنی و سپس به وجه نقد تبدیل شود.
  • بر ای هر یک از بدهی های جاری ضریب تعدیل محاسبه و مبلغ تعدیل شده آنها محاسبه می شود.
  • شاخص فراگیر نقدینگی.

همان گونه که ملاحظه می شود، تا حد زیادی ایراد اصلی نسبت جاری، که لحاظ نکردن درجه نقدینگی دارایی­های جاری و زمان بازپرداخت بدهی های جاری بود، با به کارگیری ضریب تعدیل رفع شده است.

 شاخص دوره تبدیل وجه نقد

گیتمن از دوره تبدیل وجه نقد به عنوان جزء حیاتی مدیریت سرمایه در گردش یاد کرده است. دوره تبدیل وجه نقد، دوره زمانی خالص بین پرداخت بدهی ها و دریافت وجه نقد از محل وصول مطالبات است. هر چه این دوره کوهتاتر باشد، شرکت نقدینگی بهتری  دارد.

شاخص مانده نقدی خالص

شاخص جدید دیگری است که برای تعیین وضعیت نقدینگی شرکت ها معرفی شده است. در این شاخص برای نشان دادن وضعیت نقدینگی شرکت به مانده وجه نقد و اوراق بهادار توجه می شود. این شاخص ذخیره نقدینگی واقعی شرکت را، در رابطه با نیازهای پیش بینی نشده نشان می دهد. این شاخص نشان می دهد که مانده نقدی خالص شرکت چند درصد کل دارایی های شرکت است. هر چه این نسبت بیشتر باشد شاخص نقدینگی بهتر است.

شاخص تطبیق سررسید بدهی­های جاری و مطالبات

در این روش برای پی بردن به اینکه تا چه حد وجوهی که از محل مطالبات جمع آوری می­شود پاسخگوی تعهدات و بدهی­های جاری است، دوره مطالبات و دوره بدهی­های جاری محاسبه و مقایسه می­شود. این نسبت نشان می دهد که بین زمان و مبلغ دریافت و پرداخت وجه نقد چه رابطه ای وجود دارد. مثلا اگر حاصل این نسبت برابر با یک شود نشان می دهد که زمان و مبلغ دریافت و پرداخت کاملا با هم تطبیق دارد.

اگر از یک کمتر باشد نشان می دهد که بین دریافت و پرداخت به لحاظ زمان و مبلغ تناسب وجود ندارد و شرکت با مشکل نقدینگی مواجه است. اگر نسبت از یک بیشتر باشد نشان می دهد که شرکت با مازاد نقدینگی مواجه است. در شرایطی که دوره وصول و دوره پرداخت با هم برابر باشد به میزانی که فروش روزانه از پرداختی های روزانه بیشتر باشد به همان اندازه مازاد نقدینگی وجود دارد. در شرایط که دوره وصول طولانی تر یا کوتاهتر است تعیین میزان مازاد یا کمبود نقدینگی پیچیده تر می شود.

روش لامبا (Lambda ) برای محاسبه نقدینگی

روش لامبا از جمله روش­هایی است که در اندازه گیری قدرت نقدینگی شرکت ها به جریان های نقدی آتی و همچنین عدم اطمینان در جریان نقدی عملیاتی وودی و خروجی توجه دارد. چند نکته که در شیوه های قبلی رعایت نشده بود و در روش لامبا مورد توجه قرار می گیرد به شرح زیر است.

  • اعتبار در حساب جاری به عنوان بخشی از ذخیره نقدی پذیرفته شده است.
  • ضمن اهمیت دادن به نیاز بالقوه نقدینگی بحث عدم اطمینان نیز در این روش مد نظر قرار گرفته است.
  • جریان نقدی مورد انتظار شرکت در محاسبات دخالت داده شده است.
  • در سایر مدل ها فقط به جریان های نقدی مرتبط با دارایی جاری و بدهی جاری توجه می شود و به دارایی­های غیر جاری توجه نمی شود. ولی در این روش به جریان های نقدی صرف نظر از اینکه بلند مدت یا کوتاه مدت باشد توجه می شود.

در معیار لامبا عدم اطمینان به مفهوم  احتمال مواجه شدن با کمبود نقدینگی و اجبار انجام اقدامات هزینه آور برای تامین مالی می باشد. هر چه شرکت دارای جریان های نقدی مطمئن تری باشد این احتمال کاهش می یابد. هر چه حاصل جمع ذخیره نقدی اولیه و E(NCF) خالص بیشتر باشد عدد شاخص نیز بیشتر و احتمال مواجه شدن با کمبود نقدینگی کمتر می شود.

همبستگی شاخص های سنتی نقدینگی و شاخص های نوین نقدینگی

نتایج پژوهش محققین نشان می دهدکه هر چند شاخص­های نوین نقدینگی، با شاخص­های سنتی نقدینگی همبستگی نزدیکی دارند؛ ولی دارای تفاوت­هایی نیز هستند که می تواند در تصمیم­گیری نقش مهمی ایفا کند. همچنین شاخص­های نوین نقدینگی در ارزیابی عملکرد مالی شرکت­ها تصویر دقیق­تری نسبت به شاخص­های سنتی نقدینگی به استفاده­کنندگان از اطلاعات مالی در جهت اخذ تصمیمات بهینه ارائه می­دهند. افزون بر این، شاخص­های نوین نقدینگی دارای محتوای اطلاعاتی متفاوت­تری در مقایسه با نسبت­های سنتی نقدینگی هستند و به گونه­ای موثر می­تواند راهنمای استفاده­کنندگان از این شاخص­ها در اخذ تصمیم­های بهینه باشد. بنابراین به نظر می­رسد استفاده­کنندگان صورتهای مالی در تجزیه و تحلیل قدرت نقدینگی شرکت صرفاً نباید به یک یا چند نسبت اکتفا کرده بلکه با توجه به اینکه هر کدام از نسبت­ها از یک جنبه خاص به وضعیت نقدینگی شرکت می­پردازد، حتی المقدور تمامی آنها از جمله نسبتهای نوین محاسبه و در نتیجه­گیری خود لحاظ نمایند.

سایر نسبت ها:

نسبت­های فعالیت (کارائی) : این نسبتها نشان می­دهند که با چه سرعتی دارایی­های مختلف به فروش یا پول نقد تبدیل می­شوند. به عبارت دیگر این نسبتها حاکی از توانایی مدیریت در بکارگیری دارایی­ها در فعالیت نهایی شرکت (فروش محصول) می­باشد. این نسبت­ها مربوط به مقایسه میان حجم فروش و سرمایه­گذاری در دارایی­های مختلف مانند موجودی­ها، دارایی­های ثابت، بدهکاران و غیره می­باشد.

نسبت گردش کالا: این نسبت نشان می­دهد در طی سال چند بار خریده­ایم و فروخته­ایم و یا تولید کرده­ایم و فروخته­ایم. هر چه این نسبت بیشتر باشد بیانگر فعالیت بیشتر واحد تجاری است.

متوسط دوره گردش موجودی کالا : این نسبت نشان می­دهد که بطور متوسط هر بار که مواد خریده­ایم، تولید کرده­ایم و فروخته­ایم چند روز طول کشیده است.

گردش دارایی­ها: این نسبت؛ کارایی دارایی­ها را نشان می­دهد. زمانی که شرکت به ظرفیت تولیدی خود برسد؛ این نسبت حداکثر خواهد بود و در نتیجه هر چه این نسبت افزایش پیدا کند؛ بیانگر فعالیت بیشتر واحد تجاری است.

دوره وصول مطالبات: این نسبت بیانگر تعداد روزهائی است که به طور متوسط شرکت بدهی خود را وصول کرده است. هر چه دوره وصول مطالبات افزایش یابد بیانگر ضعف در فعالیت است. دوره وصول مطالبات یک شرکت را می توان با “میانگین دوره وصول مطالبات” سایر شرکت­های آن صنعت مقایسه کرد.

گردش حسابهای دریافتنی: این نسبت نشان می­دهد در طی سال چند بار شرکت توانسته مطالبات خود را از مشتریان دریافت کند. با استفاده از این نسبت می­توان دوره وصول مطالبات را نیز حساب کرد.

نسبتهای اهرمی (بازپرداخت بدهی های بلند مدت)

توانايي بازپرداخت بدهي عبارتست ازقدرت جوابگويي مؤسسه به بدهي­هاي بلندمدت خود، در سررسيد آنها. تحليل اين تــوانايي بر ساختار بلندمدت مالي و عملياتي مؤسسه تاكيد دارد. ميزان بدهي­هاي بلندمدت مؤسسه درساختارسرمايةآن نيز در اين تحليل مورد توجه قرار مي­گيرد. در اين بررسيها سودآوري مؤسسه نيز بايد مورد دقت قرارگيرد، چرا كه تا شركتي سودآور نباشد قادر به بازپرداخت بدهيهاي خود نخواهد بود. وقتي بدهي يك شركت زياد باشد مديريت ناچارخواهد بود كه براي تأمين منابعِ ماليِ اضافي به روشهاي ديگري و درصدد آن به صاحبان سرمايه (صدورسرمايه) متوسل شود و نيز تلاش نمايد كه سررسيد بدهي­ها را تمديد كند كه بدون شك هزينة تامين سرمايه در هريك از اين حالات افزايش خواهد يافت. نسبتهای اهرمی شامل موارد زیر است:

نسبت بدهی: این نسبت جمع کل بدهی­ها را با جمع کل دارائی­ها مقایسه می­کند. به عبارت دیگر درصد کل منابعی را که از طریق قرض گرفتن از طلبکاران تامین شده است نشان می­دهد. طلبکاران ترجیح می­دهند که این نسبت کوچکتر باشد چون در صورت ورشکستگی شرکت ریسک کمتری را برای از دست دادن طلب خود تحمل خواهند کرد.

نسبت بدهی به ارزش ویژه: این نسبت شاخص مهمی از توانائی شرکت در بازپرداخت بدهی­های خود می­باشد. زیرا نسبت بالای بدهی در ساختار سرمایه شرکت ممکن است پرداخت بهره و حتی اصل بدهی­ها را دچار اشکال نماید.

نسبت پوشش هزینه بهره: این نسبت نشان می­دهد که سود قبل از بهره و مالیات شرکت چند بار می­تواند هزینه بهره را پوشش دهد. در واقع این نسبت حاشیه ایمنی خاصی را، از نظر طلبکاران منعکس می­کند و نشان می­دهد که شرکت چه مقدار کاهش در سود را می­تواند تحمل کند و هنوز قادر به پرداخت هزینه بهره باشد.

نسبت های سودآوری

يكي از شاخص هاي مهم سلامت مالي شركت و كارايي مديريت آن توانايي شركت دركسب سود قابل قبول ويا برگشتي راضي كننده روي سرمايه­گذاري آن است. بديهي است كه سرمايه­گذاران تمايلي به مشاركت در شركتي كه سودآوري و درآمدسازي ضعيفي دارد ازخود نشان نمي­دهند. چراكه سود­آوري اندك در قيمت سهام و توانايي بالقوة شركت در پرداخت سودسهام تاثيرمنفي دارد. اعتباردهندگان نيز راضي به پرداخت وام به شركتي كه موقعيت ضعيفي از نظرسودآوري دارد نخواهند بود، چون احتمال اين را مي­دهند كه طلب آنها هرگز بازپرداخت نگردد. البته بايد يادآوري شود كــه قدرمطلق سود اهميت چنداني ندارد مگر اينكه اين سود در قياس با منبع ايجاد آن  (ميزان سرمايه­گذاري) مورد ارزيابي قرارگيرد. برخی از مهمترین شاخص­های ارزیابی نتیجه  عملکرد شرکت به شرح ذیل می­باشد:

حاشیه سود ناخالص: این نسبت نشان­دهنده درصد سودی است که پس از پرداخت قیمت تمام شده کالای فروخته شده عاید می­شود. بدیهی است که هر چه این نسبت بالاتر باشد وضع مطلوبتری را نشان می­دهد. سود ناخالص عبارتست از تفاضل فروش خالص از قیمت تمام شده کالای فروخته شده.

حاشیه سود خالص: نسبت سود خالص به فروش خالص را حاشیه سود خالص می­نامند. این نسبت نشان­دهنده سودآوری حاصل از درآمد و یکی از شاخص­های مهم عملکرد شرکت است. همچنین این نسبت معرف بازدهی و کارایی تولید و ساختار قیمت تمام شده و هزینه­های شرکت است.

بازده سرمایه­گذاری (برگشت سرمایه­گذاری):  این نسبت نشان می­دهد که شرکت روی سرمایه­گذاری انجام شده در آن (کل دارائی­های شرکت) چند درصد سود (بازده) داشته است. دو نسبت مهم در این رابطه وجود دارد:

  • برگشت روی دارایی­ها
  • برگشت روی حقوق صاحبان سهام

منبع

یوسفی، محمد(1394)، رابطه ی بین مسئولیت پذیری اجتماعی با عملکرد مالی شرکت ها، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0