ابعاد اميد در نظريه اسنايدر

اهداف

نظريه ي اميد بر مبناي ضرورت هدف ها بنا شده و هدف، يكي از ابعاد كليدي اين نظريه است. تقريبا تمام آنچه يک فرد انجام مي دهد، به سمت دست يابي به هدفي است و شامل هر چيزي است كه خود فرد مايل است به آن برسد و آن را انجام دهد، يا اينكه آن را تجربه يا ايجاد كند. هدف ها نيروي محرک هر رفتاري هستند و مي توانند در دامنه اي گسترده، از حركتي ساده براي بيدار شدن در هنگام شنيدن زنگ ساعت تا تعمير بخشي از يک هواپيما و گاه به پيچيدگي كسب يک مدرک دانشگاهي قرار داشته باشند. از طرفي در نظريه اميد، هدف ها منبع اصلي هيجان هستند. هيجان مثبت، ناشي از دست يابي به هدف يا تصور نزديک شدن به آن است؛ در حالي كه هيجان منفي، ناشي از شكست در دست يابي به هدف يا تصور دور شدن از آن است.  با توجه به وجود اين پيوند بين دست يابي به هدف و عاطفه ي مثبت، ممكن است به نظر برسد كه بهترين راه كار، تعيين هدف هاي آسان و دست يافتني است؛ اما افراد داراي اميد بالا، معمولاً به دنبال هدف هايي هستند كه ميزاني از عدم قطعيت و يا سطح دشواري متوسط داشته باشند؛ يعني اندكي دشوار تر از هدف هاي قبلي شان باشند. هدف ها بايد داراي ارزش كافي باشند تا تفكر هشيار فرد را به خود مشغول كنند. هدف هاي اميدوارانه، داراي مقداري از عدم قطعيت هستند و هدف هايي كه احتمال دست يابي به آن ها صد در صد باشد، نيازمند اميد نيستند. از آن سوي، هدف هايي كه احتمال دست يابي به آن ها صفر باشد نيز مستلزم اميد نيستند. طبق اين نظريه، بهترين هدف ها آن هايي هستند كه انگيزۀ فرد را افزايش دهند و پايدار باشند؛ يعني به صورت دقيق مشخص  شوند، ميزان دشواري متوسط داشته باشند و در آينده اي نزديک، به وقوع  بپيوندند.

تفکر گذرگاه مسير هاي رسيدن به هدف

این گونه تفكر، عبارت  است از توانايي ادراک شده ي فرد براي شناسايي و ايجاد مسيرهايي به سمت هدف. از آنجا كه ممكن است برخي طر ح ها با شكست مواجه شوند، افراد داراي اميد زياد، براي مقابله با موانع احتمالي، چندين گذرگاه را در نظر مي گيرند. شايان ذكر است كه آثار سودمند اميد، تنها ناشي از توانايي واقعي در ايجاد گذرگاه ها نيست؛ بلكه نتيجۀ اين ادراک است كه در صورت لزوم مي توان چنين گذرگاه هايي را توليد كرد.

تفکر عامل

اين گونه تفكر، بُعدي انگيزشي براي به حركت در آوردنِ فرد در مسيرهاي تعيين شده براي رسيدن به هدف است. اسنايدر وهمکاران، تفكر عامل را نه تنها انرژي رواني متمركز بر هدف، بلكه احساس مصمم بودن در دست يابي به هدف تعريف كرده اند. از نظر آن ها، اين نوع انگيزه ي متمركز بر هدف، در جمله هايي همچون “من مي توانم اين کار را انجام دهم”، “من به آن خواهم رسيد” و… نمايان مي شود. اين مفهوم بسيار شبيه به انگيزه است؛ به اضافه ي باور به اين مسئله كه با تلاش و توانايي مي توان به هدف رسيد. همچنين طبق نظريۀ اميد در روان شناسي، در طول درمان، تفكر عامل( انگيزه)، به دو شيوۀ متفاوت افزايش مي يابد: يا به طور مستقيم هدف قرار مي گيرد ويا به طور غير مستقيم، با افزايش تفكر گذرگاه تقويت مي شود. از سويي ديگر، روا ن شناسان معتقدند آدمي بدان سبب به رفتاري اقدام مي كند كه انتظار دارد آن رفتار، به روي دادي مطلوب به نام هدف منجر شو(انگيزش مثبت)  ويا از روي دادي نامطلوب جلوگيري کند؛ در نظريه اميد، بيشتر بر انگيزش مثبت تأكيد مي شود و از انگيزش منفي سخني گفته نمي شود.

منبع

خلیل پور،سحر(1393)، اثر القاي خلق مثبت بر افزايش اميد در بين دانشجويان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشکده اقتصادوعلوم اجتماعی بوعلی سینا

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0