آموزش مهارت های زندگی

مازلو، روانشناس انسان گرا معتقد است از جمله ویژگی های یک انسان خودشکوفا؛ متعالی پذیرش خود، دیگران و طبیعت بطور کلی و احساس درک تازه و مداوم از جهان اطراف خود می باشد. از این منظر طبیعت و عناصر موجود در آن می تواند در سلامت روانی افراد تأثیر گذار باشد. لذا از جمله توصیه های روان شناسان جهت ارتقا و سلامت روانی انسان ها استفاده مناسب و کار آمد از مواهب موجود در طبیعت است. سلامت روان، نیازی اساسی و برای بهبود کیفیت زندگی انسان، امری حیاتی است. سلامت روان با ویژگی های توانمند ساز درونی یا منابع درون قدرت ارتباط دارد، برخوداری از این منابع درونی توانایی فرد را، با وجود شرایط ناگوار، پیشامدهای منفی، برای رشد سازگاری خود افرایش می­دهد تا سلامت روان خود را حفظ نماید. پژوهش­ها نشان می­دهند که بلایای طبیعی، تنيدگي هاي روانشناختی را به دنبال دارند که با بیماری­های جسمی و رواني مرتبط هستند. سرسختی روانشناختی و تاب آوری از جمله متغیرهایی هستند که می­توانند تنيدگي­ها و آثار نامطلوب آن ها را تعديل نمایند. کوباسا، مدی، زولا ، سرسختی را ترکیبی از باورها  درباره خویشتن و جهان تعریف مي­کنند که ازسه مؤلفه :

  •  تعهد
  • کنترل
  • مبارزه جویی تشکیل شده است.

باور به تغيير، دگرگونی و پویایی زندگی و این نگرش که در رویدادی به معنای تهدیدی برای امنیت و سلامت انسان نیست، انعطاف پذیری شناختی و بردباری در برابر رویدادهای سخت استرس­زا و موقعیت­های مبهم را به دنبال دارد. کوباسا و پوکتی . باور دارند که ویژگی­های روانشناختی سرسختي از جمله حس کنجکاوی قابل توجه، گرایش به داشتن تجارب جالب و معنی دار، ابراز وجود، پرانرژی بودن و اینکه تغيير در زندگی، امری طبیعی است، می تواند در سازش فرد با رویدادهای تنيدگي زاي زندگی سودمند باشد. بررسی ها گویای آن هستند که سرسختی با سلامت بدنی و روانی رابطه مثبت دارد و به عنوان یک منبع مقاومت درونی، تأثیرات منفی استرس را کاهش می دهد و از بروز اختلاف های بدنی و روانی پیشگیــری می کند .

برخی از پژوهش ها نيز بين تاب آوری و سرسختی با اضطراب و افسردگی رابطه معنی داری نشان داده اند و گوياي  آن هستند که افراد تاب آور می توانند بر انواع اثرات ناگوار چیره شوند.ویسی، عاطف و مید و رضایی ، بین تاب آوری و رضایتمندی از زندگی ارتباط مستقیم و معنی دار گزارش نمودند و نشان دادند که در شرایط پر استرس کسانی که از سرسختی بالاتری برخوردارند ، سلامت روان بیشتری دارند تا کسانی که از سرسختی پایین تری برخوردارند. تاب آوری،به عنوان یکی ازسازه های اصلی شخصیت برای فهم انگیزش،هیجان ورفتار مفهومسازی شده است.

ورنر و اسمیت، تاب آوري را  ساز و کار ذاتی خود اصلاح گری انسان می دانند .  افزون بر آن بر باور ورنر ،خود تاب آوری، صرف نظر از خطرات تهدید کننده ، عاملی بالقوه  در همه افراد برای تغییر است . بلاک ، بر این باور است که خود تاب آوری توانایی سازگاری سطح کنترل بر حسب شرایط محیطی می باشد . افراد خودتاب آور دارای رفتارهای خودشکنانه نیستند؛ از نظـر عاطفی آرام هستند و توانایی تبدیل شرایط استرس زا را دارند. هسته مرکزی سازه خودتاب آوری را این پیش فرض تشکیل می دهد که ،فطرتی زیست شناختی برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد برای نمونه طبیعت خود : اصلاح گری ارگانیسم انسانی که بطور طبیعی و در شرایط معین محیطی می تواند آشکار شود.

به باور ماستن ، هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه انسانی تأمین گردد، آنگاه تاب آوری به ظهور می رسد.در نتیجۀ فرآیند تاب آوری، اثرات ناگوار، اصلاح یا تعديل می شوند و یا حتی ناپدید می گردند.سلامت روان افراد آسیب دیده، تحت تأثیر پیامدهای منفی پیشامدهای ناگوار قرار می گیرد. سر سختی و تاب آوری از منابع درون فردی هستند که می توانند سطوح استرس و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعديل نمایند و اثرات منفی استرس را کم رنگ تر جلوه دهند .

مهارتهای زندگی

 مجموعه ای از توانایی‌ها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش می‌دهند. در نتیجه شخص قادر می‌شود بدون این که به خود یا دیگران صدمه بزند، مسئولیت‌های مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالش‌ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبه‌رو شود. محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های هوشی و شناختی، پیشگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز، افزایش خود اتکایی و اعتماد بنفس و … مورد تأیید قرار داده‌اند. به ویژه در کاهش سوء مصرف مواد بر نقش کلیدی مهارتهای زندگی تأکید می شود. هم چنین آموزش این مهارتها به عنوان یک روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بوده‌است. در مطالعه اسمیت ، نشان داده شد که آموزش مهارتهای زندگی به‌طور قابل توجهی منجر به کاهش مصرف الکل و مواد مخدر در جوانان می‌گردد. اسمیت و گری ،نیز نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنی‌داری بر توانائیهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارت‌های زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر می‌توان نشان داد:

یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این کسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد. به همین خاطر کسب مهارت های زندگی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را، و این اصل دو سویه، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می بخشد.

موارد کاربرد مهارت های زندگی:

الف) افزایش سلامت روانی و جسمانی

  • تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود
  • تجهیز اشخاص به ابزار و روش‌های مقابله با فشارهای محیطی و روانی
  • کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه، مفید و سالم
  • ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی

ب) پیشگیری از مشکلات روانی، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از:

  •   مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر
  •   بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی – اجتماعی
  •  خودکشی در نوجوانان و جوانان
  •  رفتارهای خشونت‌آمیز
  •   شیوع ایدز
  •   بی‌بند و باری جنسی
  •   افت و کاهش عملکرد تحصیلی .

آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات آقای دکتر گیلبرت بوتوین،  آغاز شد. وی در این سال یک مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم تدوین نمود که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه گردید. این برنامه  ی آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جرات مندانه ، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوء مصرف مواد از سوی همسالان مقاومت کنند. هدف بوتوین طراحی یک برنامه ی واحد پیشگیری اولیه بود . مطالعات بعدی نشان داده آموزش مهارت های زندگی در صورتی به نتایج مورد نظر ختم می شود که همه ی مهارت ها به فرد آموخته شود.كودكان و نوجوانان به سبب بي­تجربگي و ناآگاهي از مهارت­هاي بازدارنده، تسهيل كننده و اصلاحي، بيشتر در معرض آسيب­هاي جدي دروني و اجتماعي هستند. دانش آموزاني كه مهارت­هاي مقابله با موقعيت­هاي تنش­زا را ندارند، به نوعي مقهور آن­ها خواهند شد و بدين ترتيب مستعد اختلالات رواني، عاطفي، افسردگي، اضطراب و احتمالاً مصرف موادمخدر و رفتارهاي ضد اجتماعي خواهند شد اين دانش آموزان در فرايند تصميم گيري نيز دچار مشكل مي‌شوند .

آموزش مهارت هاي زندگي، نوعي كوشش است كه در سايه ی آن نوجوانان ترغيب مي شوند تا خلاقيت خود را به كار گيرند و به طور خودجوش راههاي موثر را براي حل تعارضات و مشكلات زندگي خود يابند.آموزش مهارت‌هاي زندگي گام موثري در اين جهت است كه استعدادها و توانمندي هاي دانش آموزان بكار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خويش را بدست گيرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرايند خود باوري در نوجوانان مسير درست خود را طي كرده و نوجوان ضمن استفاده ی درست از مهارت ها، مسئوليت اعمال و احساسات خود را مي پذيرد و مهارت هاي لازم را براي اتخاذ تصميم هاي مهم زندگي كسب مي كند.

آموزش مهارت های زندگی می تواند به دو صورت اجرا شود:

  •  آموزش مهارت های عام كه با هدف ارتقای سطح سلامت و بهداشت روان و ایجاد رفتارها و تعامل های سالم صورت می گیرد
  •  آموزش مهارت های اختصاصی به منظور پیشگیری از یك آسیب و مشكل مشخص مثل مهارت قاطع بودن در مقابل فشار گروه .

نظریه:

برنامه ی مهارت های زندگی یك مدل آموزشی است كه در كارها و فعالیت های گروهی سازمان یافته به منظور رشد مهارت های عملی كه برای زندگی روزمره ضروری هستند، كاربرد دارد. به همین جهت شركت فعال اعضای گروه برای یادگیری مهارت های زندگی امری ضروری می باشد، چرا كه روش مهارت های زندگی مبتنی بر یادگیری تجربی است و یادگیری مؤثر را با فعالیت، مشاهده ی شركت كنندگان دیگر و دریافت بازخورد در نظر می گیرد. در نتیجه محتوای مهارت های زندگی، به جای یادگیری آموزش معلم مدار، یادگیری تجربی و عملی است كه مكانیزم اساسی آن تغییر رفتار افراد است بنحوی كه این یادگیری ها می تواند به موقعیت خارج از گروه انتقال یابد. اثربخشی روش مهارت های زندگی به دلیل تأكید آن بر جنبه های عینی شامل درگیری و شركت فعال افراد، رفتارهای قابل مشاهده و نمایش عینی عقاید می باشد.

از آن جائی كه مدارس نقش مهمی در پیشگیری از آسیب های روانی , اجتماعی و ارتقاء سطح بهداشت روان دانش آموزان دارند، به همین جهت در سال های اخیر، برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مدرسه گسترش یافته اند. شواهد نشان می دهند كه این گونه برنامه ها نتایج و پیامدهای مطلوبی را در افزایش عملكرد تحصیلی و كاهش رفتارهای خطرآفرین بین دانش آموزان به دنبال دارند. بدین ترتیب نقش و اهمیت برنامه ی مهارت های زندگی با توجه به اهداف سازنده ی آن ها در ابعاد گوناگون زندگی نسل نوجوان و جوان انکارناپذیر می باشد.برای دست یابی به رفتارهای سالم بهداشتی و پیشگیری، در درجه ی اول باید بر سلامت روانی و آمادگی رفتاری فرد اثر گذاشت مفهوم آمادگی رفتاری به سه عامل بستگی دارد:

  •  توانائی های روانی , اجتماعی فرد كه با یادگیری و تمرین مهارت های زندگی ایجاد می شود.
  •  احساس كفایت و كارآمدی فرد در زمینه ی مهارت های زندگی
  •  قصد و تمایل فرد به اجرای مهارت ها .

 به این منظور برنامه ی آموزش مهارت های زندگی باید به صورت مداخله ی دراز مدت انجام شود. مداخله های كوتاه مدت مثلاً مداخله های چند هفته ای، آثار كوتاه مدت بر بهداشت روانی دارند. مداخله های كمی طولانی تر، مثلاً مداخله های چندماهه، بر سلامت روان، مهارت ها و تمایلات رفتاری، احساس خودكارآمدی و كفایت، اثر می گذارند. تنها از مداخله های طولانی مدت یعنی مداخله هایی كه چند سال بطول می انجامد، انتظار می رود كه سلامت روان را بهبود بخشند و بر آمادگی رفتاری اثر گذارند و در نتیجه تغییراتی در رفتارهای سالم و رفتارهای اجتماعی ایجاد نمایند. برنامه ی آموزش مهارت های زندگی در یك برنامه ی مداخله ای كوتاه مدت منجر به بروز تغییراتی در دانش و نگرش و بهبود سطح بهداشت روان خواهد شد. برنامه های یك ساله در عملكرد تحصیلی و آمادگی های رفتاری، تغییراتی ایجاد می كند، درحالی كه اجرای طولانی مدت این گونه برنامه ها، منجر به بروز تغییرات معنی دار در رفتار سلامت و رفتارهای اجتماعی خواهد گردید. مهارت های زندگی شخص را قادر می سازد تا دانش، نگرش و ارزش های وجودی خود را به توانائی های واقعی و عینی تبدیل كند تا بتواند از این توانائی ها در استفاده ی صحیح تر نیروهای خود بهره گیرد و زندگی مثبت و شادابی را برای خود فراهم سازد. شخصی كه از مهارت های زندگی در مراوده و ارتباط با دیگران كمك می گیرد، به احراز موفقیت های ذیل نائل خواهد شد:

  •  قدرت تحمل نسبت به نظرات مختلف و احساس امنیت نسبت به گفتار دیگران
  •  انجام به موقع كار با توجه به شرایط زمان و مكان
  •  برنامه ریزی و كوشش در امور مفید و دوری از هر كار بی فایده
  •  رازداری و كنترل گفتار
  •  برداشت واقع بینانه از جهان و عبرت آموزی از وقایع تاریخ گذشته
  •  تقویت خودپنداره و اتكاء به نفس
  •  استفاده از ظرفیت ها و كنش های هوش

رشد انسان در زمينه هاي رواني، اجتماعي، جسماني، جنسي، شغلي، شناختي، الگو خود اخلاقي و عاطفي صورت مي گيرد هر يك از زمينه ها نيازمند مهارت و توانايي مي باشد. در واقع مي توان گفت كه تكامل مراحل رشدي وابسته به مهارتهاي زندگي است. زماني كه افراد مهارت هاي زندگي اساسي را كسب نمايند در عملكرد بهينه خود پيشرفت مي كنند . آموزش مهارتهاي زندگي نقش اساسي را در بهداشت رواني ايفا مي كند و البته زماني كه در يك مقطع رشدي مناسب ارائه شود نقش برجسته تري خواهد داشت بی‌ شک انتخاب روش‌های ناکارآمد روابط اجتماعی ناموثر، عدم توانایی در بیان احساس، ناتوانی در کنترل خشم، بی‌تفاوتی نسبت به درد و رنج دیگری، ضعف در برقراری رابطه‌ای موثر از طریق گوش دادن فعال، برنامه‌ریزی برای اولویت‌بندی امور مهم زندگی، تصمیم‌گیری و حل مساله و داشتن تفکر خلاق و انتقادی نسبت به شنیده‌ها و دیده‌های‌مان، همگی نیازمند اتخاذ دو مرحله ی مهم زیر است:

  • شناخت روش‌های مقابله­ی کارآمد با بحران‌های زندگی
  • تغییر رفتارهای آموخته شده گذشته

دوره ی آموزشی مهارت‌های زندگی در کشورهای توسعه یافته چیزی در حدود سی چهل سال است که به طور جدی تدریس و مورد توجه قرار گرفته و خوشبختانه در کشور ما حدود ۱۰تا ۱۵سال است که مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو به نظر می‌رسد برای داشتن توانمندی لازم در قرنی که به نام ؛عصر اطلاعات از آن نام برده می‌شود، توجه جدی به آموزش همه جانبه لازم باشد.نهاد آموزش و پرورش به عنوان يكي از نهادهاي زيربنايي جامعه مي تواند در اين خصوص نقش مهم و ارزنده اي را ايفا نمايد. كشورهاي توسعه يافته مدت ها است در اين ارتباط اقدام موثر داشته اند و به دنبال تحقيقات گسترده ی آموزش مهارت‌هاي زندگي به صورت رسمي و مدون در برنامه ريزي آموزشي آنان گنجانيده شده است. در كشور ايران نيز در سال هاي اخير آموزش مهارت هاي زندگي در برخي مدارس به صورت مقدماتي ضعيف از نظر محتوي به اجرا درآمده است.محیطی که در آن دانش آموزان به کسب علم و آموزش مشغولند همچون تمام محیط های دیگرکه بررفتار فردموثر است ،رفتار و سلامت روان آن ها راتحت تاثیر قرار می‌دهد.

 محیط فیزیکی مدرسه از جمله شرایط ساختمانی، نور، رنگ، بهداشت محیط در سلامت روان دانش آموزان تاثیر گذار است. از اینرو ضروری است که در جهت ارتقاء بهداشت روانی دانش آموزان تامین شرایط فیزیکی مناسب مورد توجه قرار گیرد و از آن جایی که قسمت عمده­ی ساعات روزانه­ی دانش آموزان در محیط مدرسه می‌گذرد شرایط نامناسب فیزیکی مثل ناکافی بودن نور، سیستم گرمایش و سرمایش نامناسب، امنیت ساختمان و … بسیار حائز اهمیت است. پرداختن به آموزش صحیح و سازنده  مهارتهای زندگی و حصول بهداشت روانی برای دانش آموزان در بستر یک مدرسه سالم اتفاق می افتد.تالکوت پارسونز، برای مفهوم سازی سلامت سازمانی یک مدرسه طرح یگانه ای ارائه می کند. به طور اخص، مدرسه سالم مدرسه ای است که در آن سطوح فنی، اداری و نهادی در هماهنگی هستند.

  • سطح نهادی: مدرسه را با محیط پیوند می دهد
  • سطح اداری: میانجی تلاشهای داخلی سیستم بوده، آنها را کنترل می کند.
  • سطح تکنیکی ؛فنی: محصول سازمان را تولید می کند.

ابعاد سلامت سازمانی ؛تالکوت پارسونز در مدارس:

هفت بعد سلامت سازمانی برحسب سطوح سه گانه مسئولیت و نیاز کارکردی عبارتند از:

سطح نهادی:

یگانگی نهادی: مدرسه ای را توضیح می دهد که دارای یگانگی در برنامه آموزشی خود می باشد. مدرسه به علایق کوچک از طرف جامعه محلی و درخواستهای والدین مستعد است و قادر است که بطور موفقیت آمیزی با نیروهای بیرونی مخرب سازش کند؛ نیاز نهادی

سئوال نمونه: بعضی از شهروندان در هیئت امنای مدرسه نفوذ دارند؟

سطح اداری:

نفوذ مدیر: به توانایی وی در تاثیر کردن به عمل مافوقها اشاره می کند. مدیر با نفوذ، ترغیب کننده بوده و با رئیس ناحیه به طور اثربخشی کار میکند اما در عین حال در فکر و عمل خود استقلال دارد؛ نیاز ابزاری

سئوال نمونه: مدیر هر چه را که از مافوق خود می خواهد می گیرد؟

رعایت: نشاندهنده رفتاری از مدیر که دوستانه، حمایتی، باز و همکارانه است؛ نیاز بیانی

سئوال نمونه: مدیر به رفاه شخصی هیئت آموزشی توجه دارد؟

ساختدهی: به رفتاری از مدیر که وظیفه مدار و موفقیت مدار است؛ نیاز ابزاری

سئوال نمونه: مدیر استانداردهای دقیق عملکرد را حفظ می کند؟

حمایت منابع: به مدرسه ای که دارای مواد و وسائل آموزشی لازم بوده و وسائل اضافی دیگر براحتی قابل حطول است؛ نیاز ابزاری

 سئوال نمونه: معلمان به مواد آموزشی لازم دسترسی دارند؟

سطح تکنیکی ؛فنی

روحیه :به احساس اطمینان، اعتماد، همدردی و دوستی که در بین معلمان وجود دارد اشاره می کند. معلمان احساس خوبی به یکدیگر داشته و احساس می کنند کار خود را به خوبی انجام می دهند؛ نیاز بیانی

سئوال نمونه: معلمان دارای روحیه زیادی هستند؟

تاکید علمی: به تاکید مدرسه برای یادگیری دانش آموزان اشاره می کند. محیط یادگیری منظم و جدی است. اهداف علمی سطح بالا ولی قابل حصول برای دانش آموزان وضع شده است. سئوال نمونه: دانش آموزان برای اصلاح یادگیریهای قبلی خود تلاش می کنند؟  آموزش مهارت هاي زندگي مي تواند توانمندي افراد را براي مقابله ی موفق با چالش هاي زندگي، افزايش دهد، عزت نفس آن ها را بالا ببرد و به آن ها ياد بدهد كه چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و براي برخورد با ناكامي ها روش درستي را اتخاذ نمايند .

با توجه به نقش مهم مدارس در تامين بهداشت رواني دانش آموزان، برنامه ی آموزش مهارت هاي زندگي، روش مؤثري در جهت رشد شخصيت سالم دانش آموزان و تامين بهداشت رواني دانش آموزان است . با استفاده از آموزش مهارت هاي لازم مي توان حس كنترل دروني را فعال نموده و حالت خود كار آمدي و عزت نفس را تقويت نمود. با آموزش همين مهارت و در نتيجه افزايش سطح عزت نفس و كاهش تاثيرات منفي استرس هاي روزمره، مي توان به سلامت روان فرد كمك كرد .

آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می كند.آموزش مهارت های زندگی و اجتماعی سبب افزایش عزت نفس، بهبود رفتارهای اجتماعی و سازگاری اجتماعی، افزایش رضایت سیستم خانوادگی و سازگاری با خانواده، افزایش مهارت حل مسائل شخصی و بین فردی و افزایش مهارت های مقابله ای شده است. برنامه های پیشگیری مبتنی بر مهارت های زندگی، براساس مطالعات انجام شده بسیار مؤثرتر از گرایش­های سنتی است. یافته­ها، به اثرات مثبت این آموزش­ها بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند. به دنبال چنین آموزش­هایی، شرکت کنندگان قادر می شوند تا تعارض های خود را با همسالان به نحو سازنده­ای حل نمایند و محبوبیت بین فردی بیشتری یابند. یافته­ها تاثیر آموزش مهارت­های زندگی را در پیشگیری از خودکشی نشان داده اند. آموزش مهارت های زندگی در پیشگیری از خشونت و بزهکاری نیز کارایی داشته است .

نتایج پژوهشی حاکی از آن است که هدف مداخلات مبتنی بر مدرسه، فراهم آوردن تجاربی است كه از آن طریق بر توانائی های مقابله ای كودكان در رویارویی با استرس های محیطی و شرایط نامساعد زندگی بیفزاید. نتایج برنامه های نوین و جامع بهداشت روانی متنوع بوده است. مثل افزایش حضور مدرسه، افزایش موفقیت های تحصیلی، كاهش ترك تحصیل و كاهش رفتارهای ضد اجتماعی. همچنین ثابت شده است كه آموزش بهداشت روانی و مهارت های زندگی به كودكان و نوجوانان، منجر به كاهش مصرف دارو، الكل و سیگار می شود. آموزش مهارت های زندگی با ارتقاء بهداشت روانی و آمادگی رفتاری، فرد را به رفتاری سالم و اجتماعی مجهز می كند .آموزش مهارت های زندگی فرد را قادر می سازد تا دانش، ارزش ها و نگرش ها را به توانائی های بالفعل تبدیل كند. مهارت­های زندگی، بر ادراك فرد از كفایت خود و اعتماد به نفس و عزت نفس اثر دارد و بنابراین نقش مهمی در سلامت روان دارد. همراه با افزایش سطح بهداشت روان، انگیزه­ی فرد در مراقبت از خود و دیگران، پیشگیری از مشكلات­بهداشتی و مشكلات رفتاری افزایش می یابد .

همچنین مهارت های زندگی اثر مناسبی در جهت كاهش آسیب های فردی و اجتماعی خواهند داشت و با ایجاد نگرش های اصولی و علمی در انتخاب بهترین شیوه در انجام بهینه ی هر فعالیت نقش خود را اثبات خواهند نمود.یادگیری موفقیت آمیز مهارت های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر آن با تغییراتی كه كسب این مهارت ها در افراد بوجود می آورد، برداشت و نگرش دیگران را هم تحت تأثیر قرار می دهد. یادگیری مهارت های زندگی در دوران نوجوانی و جوانی، اثرات نسبتاً پایداری بر ساخت شخصیت آنان خواهد داشت، رفتارهای تحصیلی آنان را مؤثر، آینده نگری آنان را مثبت و انگیزه ی كاری آنان را مضاعف خواهد نمود .

منبع

آزاد،زهرا(1394)، آموزش مهارت­های زندگی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی در خانم­های خانه دار و شاغل،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0