مفهوم شفافيت
در فرهنگ وبستر شفافيت بدين صورت تعريف شده است: “باز بودن يا گشودگي مؤسسات (دسترسي آسان به عمليات داخل شركت)، آشكار بودن مؤسسات، صداقت و قابليت درك آسان.” در اين تعريف منظور از باز بودن يا گشودگي مؤسسات، دسترسي آسان به عمليات داخل شركت و منظور از آشكار بودن مؤسسات، وضوح اطلاعات است. تعاريف متعدد ديگري نيز برای شفافیت ارایه شده است كه با توجه به تاکید بر مفاهیم متفاوت، ميتوان آنها را در سه طبقه به شرح زير از يكديگر متمايز کرد:
تعاريف مبتني بر ذينفعان اطلاعات: ويشواناثو كافمن و كافمن شفافيت را “افزايش جريان بهموقع و قابل اتكای اطلاعات اقتصادي، اجتماعي و سياسي كه در دسترس همه ذينفعان مربوط باشد” تعريف كردهاند. همچنين ويش واناث و كافمن عدم شفافيت را به عنوان “ممانعت عمدي از دسترسي به اطلاعات، ارایه نادرست اطلاعات يا ناتواني بازار در كسب اطمينان از كفايت مربوط بودن و كيفيت اطلاعات ارایه شده” تعريف كردهاند. ديدگاه سازمان همكاري و توسعه اقتصادي گستردهتر است و شفافيت را به عنوان “ارتباط متقابل بين شركتها و ساير گروههاي ذينفع” بيان ميكند.
تعاريف مبتني بر پاسخگويي: گروه تخصصي شفافيت در دانشگاه بروكينگز، شفافيت را به عنوان “درجهي گشودگي و بازبودن موسسات بيان كرده است؛ يعني ميزان نظارت و ارزيابي اعمال افراد داخل شركت (مانند مديران) توسط افراد خارج از شركت (مانند سهامداران)”. در تعريف فلوريني از شفافيت، پاسخگويي برجستهتر شده است. وي شفافيت را به عنوان ” افشاي اطلاعاتي توسط شركتها كه براي ارزيابي عملکرد آنها است. تاكيد برحق دسترسي به اطلاعات (با در نظر داشتن حريم هر دو طرف تهيهكننده و استفادهكننده) و امكان ارزيابي عملكرد شركتها با استفاده از اين اطلاعات در تعاريف مذكور برجستهتر شده است. در واقع شفافيت ارتباطي تنگاتنگ با پاسخگويي دارد و علت تقاضا براي شفافيت اين است كه بازار، شركتها را بابت سياستهاي اتخاذ شده و عملكرد آنها مسئول ميداند.
تعريف شفافيت با تاكيد بر اجراي قوانين و مقررات: سازمان تجارت جهاني اطمينان از دسترسي به شفافيت در قراردادهاي بينالمللي تجاري را مستلزم سه پيش شرط اساسي ميداند: (1) اطلاعات درباره قوانين، مقررات و ساير رويهها که به طور عمومی منتشر شده باشد، (2) گروههاي ذينفع، از قوانين و مقررات مربوط و تغييرات در آنها مطلع باشند و (3) قوانين و مقررات به صورت يكپارچه، بيطرفانه و معقول اجرا شود.
وجه اشتراك همه تعاريف مذكور، “قابليت دسترسي به اطلاعات” و “توانايي برقراري ارتباط و وجود جريان ارسال و دريافت اطلاعات” است.
اهمیت شفافیت در بازارهای مالی
امروزه تقاضا برای شفافیت فعالیت نهادها و بازارها به شدت افزایش یافته است. بسیاری از استدلالهایی که درباره ایجاد یک نظام مالی جدید جهانی مطرح میشود، پیش از هر چیز بر درخواست افزایش شفافیت متمرکز است.درخواستهای فزاینده برای شفافیت در مباحث اقتصادی، مالی و تجاری، بیانگر گرایش جهانی به سمت شفافیت بیشتر در زمینههای حساس است. پژوهشگران، سیاستگذاران و مجریان امور، همگان را به شفافیت در مقولات مختلفی از قبیل بانکداری، معیارهای حسابداری و حسابرسی، رویههای بودجه ملی، کنترل مواد مخدر، محیط زیست، فعالیتهای مبارزه با فساد، کمکهای توسعهای چند جانبه و قوانین کار و زیست محیطی در بخش خصوصی فرا میخوانند.
هر قدر تبادل اطلاعات در جوامع بيشتر باشد، امكان اتخاذ تصميمات آگاهانه و پاسخگويي بخش خصوصي و دولتي در مورد چگونگي تحصيل و مصرف منابع بيشتر ميشود و امكان رشد فساد كاهش مييابد. هدف از درخواست شفافیت اجازه دادن به افراد، بازارها یا دولتها است تا سایرین را در قبال سیاستها و عملکردهایشان پاسخگو نگه دارند. بنابراین شفافیت را میتوان به منزله اطلاعاتی دانست که توسط نهادها منتشر میشوند و مربوط به ارزیابی این نهادها است.برخی از کارکردهای افزایش شفافیت در بازارهای مالی عبارت است از:
پاسخگویی و مسئولیتپذیری: در واقع دسترسي بهنگام به اطلاعات مناسب، مايه حيات پاسخگويي است. شفافيت و صداقت در ارایه اطلاعات، برای اعتماد و كاهش فساد حياتي است. امروزه افزایش شفافیت و پاسخگویی منجر به افزایش مسئولیتپذیری نیز میشود. با افزایش مسئولیتپذیری، عملکرد شرکتها بهبود مییابد.
کارایی: کارایی بازار مالی منوط به شفافیت اطلاعات است که هر قدر این شفافیت ارتقا یابد، کارایی بازار سرمایه نیز افزایش مییابد. جو عمومي اعتماد در بازار مبني بر شفافيت اطلاعات ارایه شده و عبور آنها از فيلترهاي رسمي كه در مورد شفافيت آنها اطمينان نسبي دهد، در افزايش و بهبود كارآيي بازار مالی نقش بسزايي خواهد داشت. در صورتي كه با افزايش شفافيت اطلاعات بازار مالي از ثبات نسبي برخوردار شود و احتمال وقوع بحران كاهش يابد، اعتماد سرمايهگذاران افزايش مييابد، افراد بيشتري وارد بازار ميشوند، نقدشوندگی بازار افزايش و امكان تامين منابع مالي براي شركتها افزايش مييابد و سرمايهگذار با در دست داشتن اطلاعات شفاف منابع مالي خود را در اختيار شركتهايي قرار ميدهد كه توان استفاده كارا از آن را دارند و اين به معناي بهبود كارايي تخصيصي در بازار است و منجر به خروج شركتهايي با عملكرد ضعيف از بازار ميشود.
کشف قیمت: یکی عوامل موثر در دستیابی به کشف قیمت واقعی، لزوم شفافیت در اطلاعات ارایه شده است. هرچه اطلاعات افشا شده بیشترین و صحیحتر باشند، فرآیند کشف قیمت سهلتر و دقیقتر خواهد بود.
تخصیص سرمایه: اصولاً سرمایهگذاران به دنبال مکانی برای سرمایهگذاری هستند که بیشترین بازدهی و کمترین ریسک را برای آنها به همراه داشته باشد. از این رو شرکتهایی که در نشان دادن عملکرد خود شفاف عمل نمیکنند، ریسک سرمایهگذاری خود را بالا برده و جذابیت خود را از دید سرمایهگذاران از دست میدهند. این اقدام ممکن است با وجود سودده بودن شرکت، سرمایه را به سمت آن سوق نداده و باعث عدم تخصیص بهینه منابع گردد.
عدم تقارن اطلاعاتی: با حرکت از جامعه سنتی به سمت جامعه مدرن میزان عدم تقارن اطلاعات افزایش مییابد، چرا که با تقسیم کار بیش تر و تخصصیتر شدن کارها، هر فرد، تنها در موارد معدودی از فعالیتها اطلاع دارد. عدم تقارن اطلاعات دارای پیامدهای نامطلوب متفاوتی از قبیل افزایش هزینههای افراد و شرکتها، ضعف عملکرد شرکتها و بازارها، کاهش نقدشوندگی در بازارها و از دست رفتن کارایی بازارها خواهد شد. افزایش شفافیت باعث از بین بردن این عدم تقارن و در نهایت حذف رانتهای اطلاعاتی میشود.
بازار مدیران حرفهای: برای این که اصل و نصب مدیران در شرکت ها در جهت رفع منافع کلیه ذینفان و جامعه باشد و همچنین استقلال مدیریت حفظ شود و تضاد منافع بین کلیه ذینفعان و شرکت ها وجامعه مدیریت شود و شرکتها پاسخگو، مسؤلیتپذیر و شفاف باشند لازم است که بازار مدیران حرفهای وجود داشته باشد که انتخاب مدیران از میان مدیران با رزومه و عملکرد مشخص در گذشته، انجام شود.
در بهبود عملکرد مدیریت نقش کانونها و سازمانهای مردم نهاد میتواند نقش اساسی به عهده داشته باشند. همچنین بحث حفظ محیط زیست، رعایت اخلاق حرفه ای و ایفای مسؤلیت های اجتماعی مدیران از جمله مواردی است که از طریق بازار مدیران حرفهای و کانون های پرسشگر قابل پیگیری می باشند. ارتباط تنگاتنگی بین مفاهیم راهبری شرکتی وجود دارد و هیئت مدیره در ایجاد سازمانهای پاسخگو،مسؤلیتپذیر و شفاف نقش اساسی ایفاد میکند.
سرمایهگذاری خارجی: ديدگاه سرمايهگذاري خارجي بر اين اساس است كه منابع مازاد بتواند به محيطهاي ديگر بسته به ميزان رشد و توسعهيافتگي يا امكانات آن محيطها حركت کند و در آن محيط اثربخشي داشته باشد. شفافیت در سیاستهای اقتصادی برای سرمایهگذاران خارجی دارای اهمیت زیادی است. از جمله دلایل آن میتوان به کاهش هزینههای اضافی از قبیل هزینههای اضافی مربوط به عدم ارایه اطلاعات توسط نهادهای دولتی و فساد مالی و رشوهخواری؛ تسهیل تصاحب و تملکهای شرکتهای داخلی توسط نهادهای سرمایهگذاری خارجی؛ اطمینان از حفظ حقوق سرمایهگذاران خارجی وپایش وضعیت شفافیت سیاستهای اقتصادی توسط نهادهای بینالمللی و تاثیر آن بر تصمیمگیری سرمایهگذاران خارجی اشاره کرد.
علاوه بر موارد پيش گفته افزایش شفافیت اطمینان ميدهد كه منافع حاصل از ايجاد ثروت در سطح كل بازار و به صورت عادلانه توزيع ميشود و تنها در اختيار عده اندكي از مشاركتكنندگان قرار نميگيرد.
حاکمیت شرکتی و شفافیت
موضوع حاکمیت شرکتی از دهه 1990 در کشورهای صنعتی پیشرفته جهان نظیر انگلستان استرالیا و برخی کشورهای اروپائی مطرح شد. سابقه این امر به گزارش معروفی به نام گزارش کدبری بر میگردد که در سال 1992 منتشر شد و در این گزارش به برقراری سیستم کنترل داخلی و حسابرسی داخلی تاکید زیادی شده بود. امروزه در کشورهای اروپای غربی، انگلستان، استرالیا، کانادا و آمریکا قانون حاکمیت شرکتی OECD از سال 2004 اجرا میشود.
حاکميت شرکتي، به مجموعه فرآيندها، رسمها، سياستها، قوانين و نهادهايي گفته ميشود که به روش يک شرکت از نظر اداره، راهبري و يا کنترل تأثير بگذارد. همچنين، حاکميت شرکتي روابط بين ذينفعان متعدد و هدفهايي را که بر اساس آنها شرکت اداره ميشود، در بر ميگيرد. ذینفعان اصلي، مديريت عامل، سهامداران و هيئت مديره هستند. ساير ذینفعان عبارتند از: کارمندان، عرضهکنندگان کالا، مشتريان، بانکها و ساير وامدهندگان، قانونگذاران، محيط و به طور کلي جامعه.
اصول اوليه حاکميت شرکتي شامل انصاف، شفافيت و مسئوليتپذيري در همه جاي دنيا يکسان است. براي درک بهتر مفهوم حاکميت شرکتي، ميتوان از دو ديدگاه كلان (کلگرا) و خرد (جزءگرا) آن را تشريح كرد. از ديدگاه خرد، حاکميت شرکتي دربرگيرنده مجموعهاي از روابط ميان مديريت شرکت، هيئت مديره آن، سهامداران و ساير ذینفعان است. بنابراين، اصول اوليه حاکميت شرکتي، عبارتند از: شفافيت ساختارها و عمليات شرکتي، مسئوليتپذيري مديران و اعضاي هيئت مديره نسبت به سهامداران و مسئوليت شرکت نسبت به کارمندان، وامدهندگان، عرضهکنندگان کالا و جوامع محلي که شرکت در آن جا فعاليت دارد. از ديدگاه کلان، حاکميت شرکتي مناسب يعني مقداري که شرکتها در يک فضاي باز و صادقانه اداره ميشوند. این امر براي جلب اعتماد بازار، کارآمدي سرمايه، تجديد ساختارهاي صنعتي کشورها و در نهايت ثروت عمومي جامعه داراي اهميت است.
شايان توجه است که در هر دو تعريف خرد و کلان، مفهوم شفافيت نقش اصلي را ايفا ميکند. در بعد کلان، شفافيت در سطح شرکت ميان عرضهکنندگان سرمايه سبب ايجاد اعتماد ميشود. در بعد خرد، شفافيت، موجب ايجاد اعتماد کلي در اقتصاد کلان ميشود. در هردو حالت، شفافيت منجر به اختصاص کارآيي سرمايه خواهد شد.
منبع
نظری، علی(1393)، ریسک و بازده در سرمایه گذاری های جایگزین طلا، ارز و سهام، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید