یادگیری ترکیبی

با حضور تکنولوژی در نظام آموزش عالی‌، همراه با پدیده جهانی‌شدن و مسائل  فرهنگی- اجنماعی ‌ تغییرات در آموزش عالی ضروری بود. یادگیری ترکیبی رویکرد جدیدی نیست و چندین دهه است که در حوزه آموزش مجازی وجود دارد. ‌در اواخر دهه 90 در سر تا سر جهان تمامی افرادی که به نوعی با آموزش در گیر بودند متوجه تحولی عظیم در نظام آموزشی شدند، این تحول بدلیل استفاده از امکانات وسیع فناوری روز، بدون محدودیت‌های زمان و مکان، راهکار مناسبی برای حل بسیاری از مشکلات آموزشی بود، اما پس از چندین دهه نقاط ضعف آن نیز بر نقاط قوتش پیشی گرفت. بر این اساس،روزنبرگ، در کتاب آن سوی یادگیری الکترونیکی‌آمار متفاوتی از گسترش یادگیری الکترونیکی ارائه می دهد : هنوز 17 درصد از آموزش، از طریق رایانه، 8 درصد بوسیله مربی در کلاس های مجازی و 5 درصد هم توسط سایر روش ها انجام می گیرد و این یعنی این که 70 درصد آموزش از طریق کلاس درس چهره با چهره اعمال می شود. او همچنین بیان می کند که طبق تحقیقات مارتین سلومن، و مارک فن برن، یادگیری الکترونیکی نیز شکست قابل توجهی(62 درصد) در برآورد نیاز های آموزشی داشته است.در کشور ایران، رحیمی دوست، در تحقیق تجربه پروژه ای یادگیری الکترونیکی چگونه بوده است؟ دلایل شکست یادگیری الکترونیکی را در رویکردهای مدیریتی و رویکردهای مبتنی بر نیازها و رویکرد الکترونیکی و رویکرد مبتنی بر یادگیری دسته بندی کرده و این چنین بیان می کند: بدون در نظر گرفتن مؤلفه های اساسی یادگیری انسان ، استفاده از جدیدترین و پیشرفته ترین فناوری ها کاری بیهوده و صرفا تبلیغاتی است و با درنظر گرفتن ناتوانی آموزش الکترونیکی  و محدودیت های آن ، متخصصان به این نتیجه رسیدند که برای رفع این نقص باید رویکرد های آموزشی را باهم ترکیب کرد تا از نقاط قوت هردو روش (الکترونیکی و سنتی) در رویکرد جدیدی با نام آموزش ترکیبی سود جست. با ظهور این رویکرد آموزشی تعاریف متفاوتی از آن ارئه شده است ، که به چند مورد اشاره خواهد شد.

  • اصطلاح يادگيري تركيبي به نسل سوم از سيستم‌هاي آموزش از راه دور اطلاق مي‌شود. نسل اول، شامل آموزش مكاتبه‌اي بود كه روش‌ها و ابزارهاي آموزشي یک‌طرفه از قبيل ايميل، راديو و تلويزيون را به كار مي‌گرفت؛ نسل دوم، آموزش از راه دور مبتني بر تكنولوژي‌هاي صرف از قبيل يادگيري مبتني بر وب و يادگيري مبتني بر كامپيوتر بود و نسل سوم كه يادگيري تركيبي است به‌عنوان يك روش براي حداكثر كردن مزاياي روش آموزش رودررو و تكنولوژي چندگانه براي يادگيري توصيف مي‌شود.
  • گاریسون و ووقان، یادگیری ترکیبی را به‌عنوان ادغام اندیشمندانه یادگیری الکترونیکی و یادگیری چهره به چهره تعریف کرده‌اند.
  • این که واقعاً یادگیری ترکیبی را با اصطلاحاتی مانند: هایبراید، تر کیب یا یادگیری ساندویچی بنامیم ، هنوز توافقی وجود ندارد .
  • بونک و گراهام، در راهنمای آموزش ترکیبی بیان می کنند که برخی تعاریف از ترکیب آن قدر گسترده است، که دیگر پیدا کردن سیستم آموزشی بدون ترکیب مشکل خواهد بود.
  • برسين، یادگیری تركيبي را به عنوان تركيبي از رسانه‌هاي مختلف (تكنولوژي‌ها، فعاليت‌ها و انواع وقايع)، براي ايجاد يك برنامه آموزشي بهينه براي مخاطبين خاص تعريف كرده است.
  • دايره‌المعارف علوم و تكنولوژي نيز يادگيري تركيبي را به عنوان رويكردي كه روش‌هاي مختلف آموزشي از قبيل يادگيري آنلاين و يادگيري سنتي (رودررو) را با هم تركيب مي‌كند، تعريف مي‌كند.
  • پروكتر ،با اضافه كردن بُعد تدريس و سبك‌هاي يادگيري، يك تعريف نسبتاً جامع از يادگيري تركيبي ارائه داده است. از نظر او، يادگيري تركيبي عبارت است از تركيب مؤثر از روش‌هاي ارايه مختلف، مدل‌هاي تدريس و سبك‌هاي يادگيري. از آنجايي كه اين تعريف بُعد تدريس و سبك‌هاي يادگيري را هم دربرمي‌گيرد، يك تعريف نسبتاً جامع از يادگيري تركيبي است.

استیسی و همکاران، بیان می کنند که یادگیری ترکیبی را می توان به شکل پیوستار نمایش داد که در یک سوی پیوستار، اموزش کاملا بر خط و در سوی دیگر پیوستار، آموزش …چهره با چهره باشد و آموزش ترکیبی، در بین دو طیف پیوستار واقع است . اما رایج ترین  تعريف يادگيري تركيبي را آلن و یور، ارائه کردند:

  1. تركيب مدل های آموزشی (رسانه های انتقال).
  2. تركيب انواع رويكردهاي پداگوژيكي
  3. تركيب آموزش چهره به چهره با آموزش بر خط.

بررسي اجمالي تعاريف مذكور حاكي از آن است كه دو تعريف اول و دوم مناظرات ميان رسانه‌ها را در برابر تأثيرات روش‌هاي مطرح در يادگيري انعكاس مي‌دهند. تعريف يادگيري تركيبي به دو صورت اول سبب عدم دسترسي به چيستي و چرايي يادگيري تركيبي مي شود. چرا كه در حال حاضر به ندرت سیستم یادگیری پیدا می شود که شامل روش‌هاي چند گانه آموزشي و رسانه‌هاي چند گانه انتقال نباشد. در صورتيكه تعريف سوم به شكل دقيق، سير روند شكل‌گيري سيستم يادگيري تركيبي را ارائه مي‌نمايند و مبنايي براي تعاريف عملي از اين اصطلاح مي‌گردد. بعبارتي تعريف سوم ايده يادگيري تركيبي را به عنوان تركيب آموزش از دو مدل مجزا و تاريخي تدريس و يادگيري يعني سيستم يادگيري حضوري  چهره به چهره و سيستم يادگيري توزيعي  با تأكيد بر نقش اصلي تكنولوژي‌هاي كامپيوتر- محور در ياديگري تركيبي انعكاس مي‌دهد. دريسكول، معتقد است يادگيري تركيبي شامل اين چهار مفهوم است: تركيب یا تلفيق تكنولوژي‌هاي مبتني بر وب براي دستيابي به يك هدف آموزشي، تلفيق رويكرد‌هاي آموزشي گوناگون براي توليد پيامد يادگيري مطلوب با استفاده از تكنولوژي‌ يا بدون استفاد ه از آن، تلفيق هر شكل تكنولوژي آموزشي با آموزش چهره به چهره معلم‌محور و تركيب یا تلفيق تكنولوژي آموزشي با تكاليف اصلي به منظور خلق يك اثر همسان يادگيري و فعاليت. اگرچه از يادگيري تركيبي تعاريف گوناگوني (بر اساس محيطي كه در آن به كار رفته مي‌شود و چگونگي استفاده از آن) ارائه شده است. اما در بسياري از محققان بر اين امر متفق‌القولند كه آموزش تركيبي يك تلفيق صحيح از آموزش چهره به چهره و آموزش آنلاين است.

با اهميت‌ترين مسأله در يادگيري تركيبي اين است كه يك نوع طراحي مجدد و اساسي از ساختار انتقال تدريس و يادگيري را با هدف بازسازي تماس‌هاي كلاسي، بهبود مشاركت كلاسي و دسترسي گسترده به فرصت‌هاي يادگيري وب محور و ارائه مجدد فرصت‌هاي آموزشي فراهم می نمايد.در یادگیری ترکیبی،یادگیرندگان می‌توانند مستقل‌تر و با اعتمادبه‌نفس بیشتری عمل کنند. علاوه بر این آنان می‌توانند در کلاس‌های حضوری درس شرکت کرده و مهارت‌های اجتماعی خود را افزایش دهند. یادگیرندگان در این رویکرد یادگیری در تصمیم‌گیری، تفکر خلاق و انتقادی توانمند شده و درزمینۀ حل مسائل از شیوه‌های پژوهش و اکتشاف استفاده می‌کنند.تعاملات یادگیرندگان در رویکرد ترکیبی به دو روش همزمان و ناهمزمان انجام می گیرد. در تعاملات همزمان، همه یادگیرندگان در کلاس ، اطلاعات تقریباً مشابهی را دریافت می کنند. در تعمل ناهمزمان، محتوای دوره و سایر مواد آموزشی بر روی وب سایت قرار می گیرد و یادگیرندگان در هر زمان و در هر مکانی به این مواد دسترسی دارند و در فرصتی کافی و با علاقه به یادگیری اقدام می کنند.

کلاین ، بیان می کند که تعامل در یادگیری ترکیبی اثربخش تر از آموزش سنتی چهره به چهره است. زیرا انگیزه بیشتری برای یادگیری وجود دارد. انواع تعامل شامل یادگیری بر خط، چهره به چهره سنتی و یادگیری ترکیبی است. نقش معلمان به‌عنوان تسهیل‌گر، سرپرست و یا دستیار آموزشی ، مدیریت و سازماندهی فعالیت‌های یادگیری است. معلمان باید خلاق بوده  تا بتوانند مواد یادگیری متنوعی را در اشکال و زمان مناسب ترکیب نمایند و قدرت حمایت از یادگیرندگان را داشته باشند.

 معلمان باید در انتخاب و به‌کار‌گیری ابزار متناسب با موقعیت یادگیرنده برای بالا بردن کیفیت یادگیری که از اصول اولیه یادگیری، ترکیبی است، دقت کافی به عمل آورند.. یادگیری ترکیبی با به‌کارگیری ابزارهای متنوع و فناوری‌های پیشرفته‌، سعی در بهبود کیفیت و توسعه کمی فعالیت‌های آموزشی در دو بعد عمودی و افقی دارد‌. در بعد افقی سعی بر گسترش دامنه و ابعاد وسایل کمک‌آموزشی در فرایند آموزش دارد‌، به‌گونه‌ای که با ترکیب بهینه این وسایل بالاترین کیفیت حاصل شود. در بعد عمودی به عمق مسئله یادگیری و چگونگی درک بهتر مواد آموزشی می‌پردازد و اینکه چه تکنیک‌هایی در چه زمان‌هایی به درک بهتر مطالب و یادگیری بهینه منجر می‌شود .شناخت جامع معلمان از عوامل بسیار مهم ایجاد انگیزه و افزایش خلاقیت علمی و فنی محسوب می شود و به بیان دیگر، درک و شناخت نگرش معلمان نسبت به بهره گیری از فناوری های اموزشی می تواند منجر به غنی سازی محیط یادگیری شود.

منبع

آقاجانی،زری(1393)، اثر بخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری ترکیبی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0