گذری بر تاریخچه بازی درمانی ؛ از روسو تا راجرز
اولین مدافع مطالعه بازی کودکان جهت درک و آموزش آنها روسو بود او در کتاب امیل، عقایدش را در مورد اهداف آموزش کودک بیان نمود. او این واقعیت را تشخیص داد که ایام کودکی مرحلهای از رشد است و کودکان، مردان و زنان کوچک نیستند به علاوه او متوجه ارزش زیاد دوران کودکی و بازیهای کودکانه شد. روسو بر اهمیت بازی برای درک کودک تاکید و توصیه میکند که معلم باید برای ملحق شدن به بازی شاگردانش با ایفای نقش کودک، معاشری مناسب برای آنان باشد. البته تعاریف روسو در مورد بازی و تفریحهای کودکان بیشتر در جهت اهداف تربیتی بود تا اینکه منطبق بر کاربردهای تحقیقاتی و درمانی مدرن بازی باشد. اولین مورد استفاده واقعی از بازی در درمان به پسری پنج ساله به اسم هانس کوچولو، مربوط است که فروید، طی آن به درمان ترس بیمارگونه کودک پرداخت. زمانی که فروید با هانس کوچولو کار میکرد. هیچ یک از پیشنهادات روسو را تعقیب نکرد او برای اینکه هانس را درک کند خود را به جای کودک نمیپنداشت بلکه بیشتر از طریق پدر هانس، سعی میکرد تا راهی بیابد که کودک را به دوران بزرگسالی تحصیلی برساند به این ترتیب بیشترین کارهای اولیه با کودکان بر اساس روشهای فروید انجام گرفت تا پیشنهادات روسو، زمانی که فروید بیشتر از طریق پدر هانس عمل میکرد تا راهی بیابد که کودک را به دوران بزرگسالی عقلی برساند فکر هانس به سمت معینی هدایت شد.
از او سؤالاتی در خصوص موضوعاتی که قادر به درک کامل آنها نبود پرسیده شد. این گونه میل و علاقمندی به روانکاوی در سالهای اولیه کودکی مهمترین منبع درمانی در بازی درمانی مدرن است: در خلال سی سال اخیر شاخهای بسیار تخصصی از روانکاوی رشد یافت و آن کودک کاوی یا تحلیل روانی کودک بود تا اوایل دهه 1920 تنها چند روانکاو قادر به انجام تحلیل روانی کودک بودند آنها متوجه این نکته نبودند که در جایی که بهکارگیری یک نظریه درست روانکاوی لازم است. روانکاوی کودک متفاوت و متمایز از روانکاوی بزرگسالی میباشد. بسیاری از روانکاوان کار کردن با کودکان را مشکل یافتند. اگر چه آنها قادر به ایجاد نوعی احساس صمیمیت و دوستی در کودک بودند اما به ندرت کودک را در جهت به کلام درآوردن اضطرابهای خود توانا میدیدند و کودکان هم علاقمند نبودند که به صورت مستقیم زندگی گذشته و رشد خود را بیان نمایند. تئوری روانکاوی بزرگسالان اهمیت فوقالعادهای به حوادث فراموش شده سالهای اولیه زندگی داد.
کودکان اگر میتوانستند کلمات فعالی جهت بیان گذشته خود بیابند آن قدر به این حوادث نزدیک هستند که بتوانند از صحبت کردن در مورد آنها لذت ببرند. به دلیل کمبود تکنیک روانکاوی بزرگسالان که مناسب یادگیری در مورد کودکان باشد بیشتر روانکاوان خود را با جمعآوری مشاهدات رفتارهای کودکان قانع نمودند. بنابراین اکثر پیشرفتهای اولیه در بهکارگیری متدهای روانکاوی با کودکان ناشی از مشاهدات غیر مستقیم به همراه تفسیر آن بر اساس معیارهای بزرگسالان بود. همانگونه که مشاهده کردیم روانکاوی، هانس کوچولو توسط فروید بر اساس چنین روشی بود. روش کار ادیپ در مکالمات ضبط شده و بازی هانس کوچولو به مقدار زیادی سبب افزایش دانش مربوط به پایایی بخش ناخودآگاه ذهنی گردید. جالب بود که فروید، متوجه گردید که بهکارگیری تئوری روانکاوی در مورد کودکان دارای نقایص بسیار زیادی میباشد. خیلی زود دیگران متوجه لزوم تغییر چگونگی برخورد روانکاوان با کودکان شدند.
در اوایل قرن بیستم درمانگری به نام هرمین هوگ هلموث،برای نخستین بار بازی درمانی را به کار گرفت . هلموث گزارش نمود که بازی در کودک کاوی بسیار اساسی است. به خصوص در درمان کودکان هفت ساله یا کوچکتر بازی حتی میتواند به عنوان پلی جهت ایجاد ارتباط کلامی در مورد کودکان بزرگتر مورد استفاده قرار گیرد. هلموث همچنین بر جنبه تربیتی کار با کودکان نیز تاکید نمود. خصوصیات تربیتی کماکان اهمیت خود را در کودک کاوی حفظ کرده است. هر چند که هیچگونه مقررات مشخصی تا سال 1927 که اصول روانشناسی تحلیل روانی کودک تدوین شد وجود نداشت.بعد از هلموث ،آنا فروید و ملانی کلاین، کار هلموث را ادامه دادند.در سال 1927 ملانی کلاین اصول روانشناسی تحلیل روانی کودک را تدوین نمود و آنا فروید تئوری کلاسیک فروید، را به صورت سیستم دیگری از کودک کاوی رشد و توسعه داد.
روش آنا فروید و ملانی کلاین
آنا فروید از بازی کودکان به گونهای شبیه به روش خواب برای بزرگسالان استفاده نمود و در ورای بازیهای تخیلی، نقاشی و رنگ کردن به دنبال انگیزههای ناخودآگاه بود. در هر صورت به دلیل اینکه فراخود کودک رشد نیافته تلقی شد اهمیت رفتار هیجانی موجود بین کودک و روانکاو مورد تاکید قرار گرفت. احساس همدلی قبل از این که محتوای پنهان بازی کودک برای خود او تعبیر و تفسیر شود پایهگذاری میگردد. کلین معتقد بود، فراخود کودک تقریباً رشد یافته است و تاکید مینمود که لازم است به کودک تعبیر و تفسیر رفتارش بلافاصله گفته شود زیرا که در این کار اضطراب ناشی از فراخود کاملاً رشد نیافته را در کودک کاهش میدهد. بازی درمانی دسترسی مستقیم به ناخودآگاه کودک را فراهم میسازد. فعالیتهای خودبخودی بازی کودکان جانشینی برای تداعی آزاد است. بازی با مجموعه بزرگی از اسباب بازیهای کوچک به کودک پیشنهاد میشود او میتواند از آنها به هر طریقی که مایل باشد در طول ساعات روانکاوی استفاده نماید. در اینجا ملاحظه گردید که مکالمات و فعالیتهای کودک با اسباب بازیها مشابه تداعی آزاد در یک بزرگسال است.
با مهاجرت اولیه روان درمانگرهای اطفال به بریتانیا در سال 1930 روانشناسی کودک به عنوان یک روش قوی اروپایی رشد و توسعه یافت در حالی که بازی درمانی از عناصر روانشناسی کودک استنباط شده است. مبانی خاص تئوری از رسوم روانشناسی انسانی سرچشمه میگیرد. در سال 1940 کارل راجرز مدل جدیدی از روان درمانی را با نام درمان بیمار مدار که بعداً درمان شخص مدار نام گرفت ابداع کرد. کلاین ، رویکرد غیر مستقیم کارل راجرز را تغییر داد و بر اساس آن مدل بازی درمانی ویژه کودکان را به وجود آورد. کار او در کتاب معروف وی به نام ،دبیز در جستجوی خویشتن، در سال 1946 شرح داده شده است. اکسلاین با جزئیات فراوان توضیح داد که چگونه با دبیز کار نموده و چگونه وی توانست خود را در یک دوره درمانی، درمان نماید وی گفت هیچگاه هیچ کس درباره جهان وجودی فرد به اندازه خودش مطلب نمیداند.
آزادی مسئولیت از درون شخص رشد و توسعه مییابد 18 اصل، رابطه درمانی وی باعث آگاهی بسیاری از بازی درمانگرها گردیده است. به مدت بیش از ده سال بازی درمانی در آمریکا مورد عمل و پژوهش قرار گرفته است. این کار توسط بسیاری از بازی درمانان مانند موستا کاس و اسکیفر، بوده است که نظریات اصلی اکسلاین را بیان نمودهاند و مدل های متفاوتی از عناصر منظم فامیل درمانی، نسبت درمانی، درمان متمرکز بر راه حل و شناخت را در انگلستان ایجاد نمودند. بازی درمانی به عنوان یک سبک جدید و متفاوت در سال 1980 شروع به پیدایش نمود. موازی با آن دو تن از درمانگران شروع به استفاده از روشهای بازی درمانی برای تمرین درمانی با کودکان نمودند. شوجنینگز و آنا کاتاناک، عناصر غیر هدایتی بازی درمانی را برای تنظیم حرکت بازی درمانی انگلیسی ترکیب نمودند در سال 1990 سازمان درمانی دراما در بازی درمانی شروع به صدور گواهینامه صلاحیت و دیپلم نمود.
منبع
مرادی کچلکی،سیما(1393)، بازي درماني در افزایش مهارتهای شناختي، اجتماعي و حركتي دانشآموزان كم توان ذهني آموزش پذير،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید