کیفیت زندگی
تعریف کیفیت زندگی
فاضلي ، در كتاب مصرف و کیفیت زندگی تعاريف مربوط به کیفیت زندگی رابه دوگروه عمده تقسيم ميكند :
الف ) مجموعه تعاريفي كه کیفیت زندگی را از جنس رفتار ميدانند و ارزش ها و نگرش ها و جهت گيريهاي ذهني را از دايره اين مفهوم بيرون ميگذارند . از منظر اين دسته تعاريف ، براي پژوهشگر شناخت کیفیت زندگی را از جهت متمايز ساختن برخي رفتارها با ويژگيهاي خاص مهم است نه منشا شكل گيري آن و ميتوان به تعريف لیزر ، اشاره كرد كه کیفیت زندگی را بر اساس الگوي خريد كالا تعريف ميكند : به نظر وي کیفیت زندگی نشان دهنده شيوه زندگي متمايز جامعه يا گروه اجتماعي و نشان دهنده شيوه اي است كه مصرف كننده در آن خريد ميكند ، و به شيوه اي كه كالا خريداري شده مصرف ميشود، بازتاب دهنده کیفیت زندگی مصرف كننده در جامعه است .در همين راستا نيز ديويد چيني کیفیت زندگی را سازمان اجتماعي مصرف مينامد . به اعتقاد وي کیفیت زندگی راه الگومند مصرف ، درك يا ارج نهادن به محصولات فرهنگ مادي است .
ب ) دسته دوم تعاريف کیفیت زندگی ، تعاريفي هستند كه بيشتر جنبه روانشناختي دارند و در اين تعريف اين مفهوم جمع رفتار و ذهنيت را در نظر ميگيرند . اين دسته تعاريف ابتدا در مطالعات بازاريابي و بازار پژوهي ظهور يافته و سپس گسترش پيدا كردند .در اين تعريف ، رفتار مصرف كننده عبارت است از فعاليتهاي ذهني ، عاطفي و فيزيكي مردم به هنگام انتخاب كردن ، خريدن و مصرف كردن محصولات و خدمات براي برآوردن نيازها ي خود انجام ميدهند. بدين ترتيب چنين مطالعاتي کیفیت زندگی را مقوله اي رفتاري شامل : فعاليت ها و ذهني شامل: علائق دانسته و گروه بندي کیفیت زندگی را نيز بر همين مبنا صورت ميدهند .در مطالعه جنبه های مختلف زندگی می توان به سه سطح مختلف و در عین حال مرتبط اشاره کرد، که کاملا با سبک زندگی در ارتباط هستند: سطح ساختاری، سطح موقعیتی و سطح فردی.
- سطح ساختاری
هر فرد میتواند در سطح ساختاری تفاوتها و تشابهات میان کشورها، جوامع و فرهنگها را، و همچنین تفاوتهایی که در طول زمان و در جوامع مختلف روی داده است، مورد آزمون و مطالعه قرار دهد.این تفاوتها میان ساختارفرهنگها و جوامع،درقالب اشکال زندگی ؛سبک های زندگی دسته بندی می شوند و می توانند بازگوکننده اشکال مختلف جامعه و فرهنگ رایج آن باشند.
- سطح موقعیتی
این سطح به شباهت ها و تفاوت های جوانب مختلف زندگی، در میان طبقه بندی های وسیع تر می پردازد. مانند: طبقات و گروههایی که در ساختار جامعه، موقعیت های متنوع و مختلفی دارند. این دسته بندی که از طریق موقعیت فرد در ساختار اجتماعی خاص تعریف می شود، سبک های زندگی، نامیده می شوند. برای مثال سبک زندگی فردی از طبقه مرفه یک جامعه، با سبک زندگی کارگران همان جامعه تفاوت دارد.
- سطح فردی
هر فرد سعی دارد تا تفاوتها و تشابهات را میان روش های مختلفی که افراد از طریق آنها با واقعیات روبرو می شوند و زندگی خود را اداره می کنند، درک کند و بداند افراد چگونه شخصیت و هویت خود را رشد می دهند و با دیگر افراد ارتباط برقرار می کنند. ذات و هویت فرد همواره در حال تغییر و تحول است. به همین دلیل کیفیت زندگی افراد نیز همواره ثابت و یکنواخت نمی ماند .
ويژگيهاي کیفیت زندگي
خصيصه گروهي و کیفیت زندگي
اين سئوال مهم است كه کیفیت زندگی ويژه فرد يا گروه است؟ به دليل الزام ناشي از كلمه کیفیت كه دلالت به وجه گروهي و فردي دارد ، نمي توانيم ميان يك از اين دو انتخاب كنيم . اما در مفهوم ارزش جامعه شناختي بايد وجه گروهي آن را مد نظر گرفت . کیفیت زندگی به معناي مجموعه رفتاري داراي سبك است كه اصلي محوري بر آن حاكم باشد و بتوان اين مجموعه را خصيصه گروه دانست. اين گروه موجوديتي نيست كه اعضاي آن با تعامل دائم داشته باشند و بيشتر از آن منظر گروه است كه تعداد قابل توجهي از افراد را در بر ميگيرد . اين گروه ميتواند آماري تعريف شود و اگر کیفیت زندگی سبب شود كه افراد گروه به تعامل پايدار با يكديگر با هم بپردازد ، برخي از خصايص خرده فرهنگ در آن بروز خواهد كرد .
تنوع و کیفیت زندگی
آيا لازم استكه سبكهاي زندگي در جامعه قابل تشخيص و متمايز كننده باشند ؟ بورديو؛ سبكهاي زندگي طبقه متوسط را حائز چنين خصيصه اي ميدانست . تشخيص کیفیت زندگی در نظر مردم و محقق جداگانه تحليل ميشود .در کیفیت زندگی بايد به دنبال تنوع و دگرگوني بود و اگرچه کیفیت زندگی بر مبناي ذائقه ها و ارزشهاي شخصي شكل ميگيرد ، اما ميتوان انتظار داشت كه الگوهاي قابل تشخيصي داشته باشند كه با ويژگيهاي اجتماعي , فرهنگي همخواني باشند .
اگر اين الگو ها با جنبههاي ديگري از زيست جهان افراد و گروهها سازگار باشند ميتوانند به درك اين زيست جهان ها كمك كننده و آن ها را به مفاهيم اجتماعي بدل ميكند .محققان ميتوانند برخي کیفیت زندگی را از بقيه متمايز ساخته و گروهي را چنين خصيصه اي دارند، شاخص سازند ولي اين بدان معنا نيست كه در سطح جامعه نيز گروهي كه چنين سبكي دارد تشخيص پذير و براي بقيه قابل شناسايي باشند . غالباً لازمه رسيدن به تشخيص آن است كه گروهي به معناي اعضايي كه اهداف مشترك و تعامل پايدار دارند ، شكل بگيرد.از آنجا كه شكل گيري چنين گروهي را پيش شرط تشكيل کیفیت زندگی نمي دانيم ، تشخيص را هم نمي توان ويژگي کیفیت زندگی دانست .
انسجام و کیفیت زندگی
از دشوارترين مباحث درباره کیفیت زندگی ، مباحثه بر سر انسجام آن است. ويل، كه مفصل ترين بحث را در اين باره ارائه كرده ، معتقد است کیفیت زندگی به حول مجموعه اي منسجم اخلاقي يا زيبايي شناختي با مجموعه اي از نيروهاي ناشي از سن ، درآمد ، جنسيت يا حتي جغرافيا انسجام مييابند ، يا اساسا کیفیت زندگی ها نا منسجم هستند که انسجام را جزئي از تعريف يا ويژگي کیفیت زندگی نمي داند . مجموعه رفتاري كه يك زندگي خوانده ميشود ، حول اصلي انسجام يافته است . يافتن اين محور انسجام به عهده محقق است و بخشي از قدرت تبييني اين مفهوم به يافتن چنين انسجامي بستگي دارد . بخشي از قدرت تبييني نظريه بورديو ناشي از آن است كه وي نشان داد . کیفیت زندگی گروهي از جامعه بر حول محور عمل طبقاتي مبتني بر منش منسجم شده است . در بررسي ارتباط ميان انواع کیفیت زندگی نيز عنصر تبيين كننده ، الزامات ناشي از اصل انسجام بخش طيف رفتاري هر عرصه است .
انتخاب كردن و کیفیت زندگی
بدون شك ميتوان گفت كه شرط تحقق کیفیت زندگی انتخاب است . از آنجا كه در دنياي امروز فرهنگ مصرف طيف وسيعي از انتخاب ها را در اختيار مصرف كنندگان قرار ميدهد و انتخاب نشانگر ارزش ها ، نگرش ها و ذائقههايي است كه مفهوم مصرف به هويت اجتماعي مربوط ميشود . ذوق و قريحه فرد و انتخابهاي ذوقي او جزو مسئوليتهاي اوست كه از رهگذر آن مورد قضاوت ديگران قرار ميگيرد . بنابراين ذوق و قريحه با حس هويت در هم ميآميزد .کیفیت زندگی شامل آن گونه رفتارهايي كه مردم حق انتخاب به دليلي براي آن ها ندارند ، نمي شود . بر همين دليل است كه هر قدر با دنياي توسعه يافته تري مواجه ميشويم اهميت کیفیت زندگی در جامعه افزايش مييابد.
منبع
عبدلی،فرانک(1393)، اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس بر میزان خوش بینی وکیفیت زندگی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید