کارکردهای اجرایی چیست؟
کارکردهای اجرایی یک اصطلاح کلی است که به پردازشهای مدیریت ذهنی مربوط به کنترل زیستی، شناختی و هیجانی برمیگردد و برای حفظ رفتارهای هدفمند و مؤثر ضروری است. عملکردهای اجرایی شامل مهار پاسخ، حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی، برنامهریزی، روانی و کنترل توجه میشود. کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند که مجموعهای از تواناییهای عالی، بازداری، خود آغازگری، برنامهریزی راهبردی، انعطاف شناختی و کنترل تکانه را به انجام میرسانند .
درواقع کارکردهایی همچون سازماندهی، تصمیمگیری، حافظه فعال، حفظ و تبدیل کنترل حرکتی، احساس و ادراک زمان، پیشبینی آینده، بازسازی، زبان درونی و حل مسئله را میتوان ازجمله مهمترین کارکردهای اجرایی عصبشناختی دانست که در زندگی و انجام تکالیف یادگیری و فعالیتهای هوشی به انسان کمک میکنند. همچنین کارکردهای اجرایی، در هدفدار بودن حرکت، یا بهعبارتدیگر، در کنترل حرکت نقش بسیار مهمی بر عهدهدارند.
برآیند سیستم کارکردهای اجرایی، توانمندی خودتنظیمی است که با شکلگیری این توانمندی، رفتار در طول زمان، کنترلشده و به فرد اجازه میدهد بهپیش بینی و مدیریت آنچه در محیط به وقوع میپیوندد، بپردازد کارکردهای اجرایی عصبی شناختی، ساختارهای مهمی هستند که با فرایندهای روانشناختی مسئول کنترل هوشیاری و تفکر در عمل مرتبط میباشند. اگرچه کارکردهای اجرایی در درجه اول از چشمانداز عصبشناختی مطالعه شدهاند ولی در سالهای اخیر تحول و آسیبشناسی آنها موضوع مطالعه بسیاری از پژوهش گران بوده است.
از دیدگاه تکاملی، تکوین ظرفیت و تواناییهای اجرایی تا حد زیادی با تحول ناحیه پیشانی انسان برابر است . از دیدگاه نوروسایکولوژی، کارکردهای اجرایی جزو اعمالی هستند که بیماران دچار آسیب لوب پیشانی بهخوبی قادر به انجام آنها نمیباشند. تمام لوب پیشانی و بهطور اختصاصی ناحیه پیش پیشانی پشتی- جانبی و کورتکس کمربندی قدامی برای تکالیف اجرایی از قبیل انتزاع و حل مسئله، راهبردهای جابهجایی، بازداری پاسخ ناکارآمد و انعطاف پذیری تفکر ضروری هستند.
هرچند نقیصههای اجرایی در بیشتر موارد با آسیب منطقه پیشانی رابطه دارد، ضایعه کرتکس زیر قشری بهویژه ناحیه تالاموس یا ضایعه پراکنده ناشی از فقدان اکسیژن یا اثر حلالهای آلی نیز ممکن است اختلال اجرایی را سبب شود . پایه این تئوری که توسط پژوهشگران در سال 1980 شکل گرفت، بر این اساس است که بدون یک سیستم مرکزی یا سیستم نظارت و توجه، فعالیتها توسط محیط کنترل میشوند. سیستم نظارت و توجه یکی از عملکردهای قطعه پیشانی میباشد؛ که امکان مهار فعالیتهای عادی را میدهد. بهطورکلی میتوان گفت، کارکردهای اجرایی در توانایی افراد برای ایجاد و هماهنگی پاسخهای انطباقی به محیط، نقشی اساسی ایفا میکنند.
بهبیاندیگر، این کارکردها برای رفتار انطباقی و هدفمند لازم هستند و با انسجام سیستمهای عصبی در قشر فرونتال مرتبط هستند . بر اساس تعاریف وسیعتر از کارکردهای اجرایی، میتوان بین جنبههای عاطفی نسبتا «داغ» در کارکردهای اجرایی (که با کورتکس اوربیتو فرونتال مرتبطند) و از سوی دیگر تحول جنبههای خالصتر شناختی «خنک» (که با کورتکس پره فرونتال پشتی- جانبی رابطه دارند) بهنوعی تمایز قائل شد. ارکردهای اجرایی در طیف وسیعی از اختلالات مانند اختلالات شخصیت، اختلال استرس پس از سانحه، بیماری ایدز، لکنت زبان و اختلالات افسردگی و اضطرابی مورد بررسی قرار گرفته، و به نقش مهم این عامل در سبب شناسی، درمان و پیشگیری اشاره شده است.
قشر پیشانی
قشر پیشانی بیشترین حجم مغز را اشغال مینمایند. کل قشر پیشانی و پیش پیشانی کنشهای ذهنی را تنظیم میکند. سیستم های رایج طبقهبندی، قشر پیشانی را به سه دسته تقسیم میکنند: 1) کورتکس پیشمرکزی 2) کورتکس پیش پیشانی 3) کورتکس حدقهای پیشانی. این نواحی ارتباط وسیعی با دیگر قسمتهای مغز دارند. قسمت پیش جانبی، کورتکس پیش پیشانی و قسمت حدقهای پیشانی، رشتههایی به مناطق مختلف تالاموس و هستههای دمدار، میفرستد. ارتباطهای دیگر شامل ارتباط بین کورتکس پره فرونتال و هیپوتالاموس، آمیگدال، هیپوکامپ و نواحی سپتال است.
کورتکس پیش جانبی، در رابطه با برنامهریزی، تعیین اهداف و اعمال اجرایی میباشد. بیمارانی که در این منطقه دچار ضایعه شدهاند دارای تغییرات شخصیتی، بیانگیزگی و آپاتی شده و توانایی برنامهریزی ندارند. کورتکس حدقهای پیشانی در ارتباط با پاسخهای مهاری میباشد. بیماران با ضایعه این ناحیه دچار مشکلاتی در رابطه با بازداری زدایی، ناپایداری عاطفی و اختلالهای حافظه میگردند. در ضایعات این منطقه، نقصهایی در حافظه کلامی دیده میشود، اما بیشترین نقص در حافظه کاری میباشد .
به دلیل اینکه لوب پیشانی بهطور نزدیکی با عملکرد اجرایی ارتباط دارد، بسیاری از صاحبنظران معتقدند که کارکردهای اجرایی توسط سیستم های عصبی که حداقل تا حدی در قشر پیش پیشانی قرار دارند، واسطهگری میشوند. بعضی از محققین حتی تمایل دارند که تعریف عملکرد اجرایی را به آنچه لوب پیشانی انجام میدهد، فرو کاهند؛ اما اینگونه تعریف، مشکلساز است. به دلیل پیچیدگی ارتباطات بین لوب پیشانی و نواحی دیگر مغزی، دشوار است که مطمئن شویم آیا عملکردهای اجرایی بهوسیله خود لوب پیشانی، مسیرهای عصبی که پیشانی را به دیگر نواحی مغزی متصل میکند، یا هر دو ایجاد میشود.
با توجه به فقدان شواهد روشن دال بر لوکالیزاسیون کارکردهای اجرایی، شاید بیشترین چیزی که در این مورد بتوان گفت این است که لوب پیشانی بهطور واضح در کارکردهای اجرایی دخالت دارد. با در نظر داشتن این ابهامات در ذهن است که پنینگتون، از واژه “استعاره پیشانی” استفاده کرده است تا روشن سازد که ماهیت واقعی ارتباط بین کارکردهای اجرایی و لوب پیشانی شناختهشده نیست.
علاوه بر آن بدون داشتن دانش مستقیم از نوروپاتولوژی (از طریق تصویربرداری عصبی یا بررسی مستقیم آناتومیک)، در مورد کارکردهای اجرایی تنها میتوان به استنباط دست زد. در هنگامیکه عملکرد افراد دچار اختلالات تکاملی یا شخصیتی را در آزمونهای عصب روانشناختی با عملکرد آنهایی که بعدا در طول زندگی به نوروپاتولوژی دچار می شوند، مقایسه کنیم نیز مشکلات مشابهی بروز میکند. تظاهرات رفتاری این پدیدهها ممکن است مشابه به نظر برسد، درحالیکه علت آناتومیک آنها کاملاً متفاوت است .
نکته دیگری که به نظر میرسد در اغلب پژوهشهای مرتبط با کارکردهای اجرایی بدان توجه نشده است، استفاده از یکپایه نظری برای کارکردهای اجرایی است. اخیرا میاک و همکاران با مرور نظریههای مختلف کارکردهای اجرایی و با استفاده از روش تحلیل عامل تائیدی نظریهای از کارکردهای اجرایی را معرفی کردهاند که شامل ۳ زیر بعد است: ۱) تغییر بین تکالیف یا مجموعههای ذهنی (تغییر آمایه)، ۲) بهروزرسانی و بازبینی بازنماییهای حافظه فعال (بهروزرسانی)، ۳) بازداری پاسخ نیرومند (بازداری). فقدان پایه نظری در پژوهشهای کارکردهای اجرایی، گاهی موجب شده است که بعضی از مؤلفهها نادیده گرفته شود و تنها یک مؤلفه بانام کارکردهای اجرایی موردبررسی قرار گیرد و یا ابزارهای نامناسب مورداستفاده قرار گیرد که شامل هر سه مؤلفه نمیباشد.
کارکردهای اجرایی در اعتیاد
مصرف مواد موجب آسیبهایی در عملکرد شناختی ازجمله حل مسئله، برنامهریزی، سازماندهی، یادگیری مطالب جدید، تواناییهای فضایی بینایی، انعطاف پذیری شناختی و مهارت به یادسپاری میشود از این میان تفکر انتزاعی، انعطاف پذیری شناختی و پایداری و بازداری پاسخ حتی پس از گذشت سالها از مصرف مواد وجود خواهد داشت. ولع مصرف و عود مکرر میتواند بر اساس تغییراتی که در کارکردهای اجرایی ناشی شده است تبیین شود.
مطالعات متعددی نشان دادهاند مصرف مواد محرک باعث تغییراتی در لوب پیشانی میشود که این بخش مسئول کارکردهای اجرایی میباشد. گاروان معتقد است در نقص کنترل تکانه افراد مصرفکننده کوکائین با کاهش فعالیت شکنج قدامی و قطعه پیشانی ارتباط دارد د و نواحی هایی که تصور میشود در اعمال کنترل شناختی نقش بسیار مهمی دارند.
در کل کارکردهای اجرایی به عنوان یکی از مهمترین دلایل عود و ولع مصرف شناخته شده است کهامروزه در درمان اعیتاد، به این عانل در برناهه های توانمندسازی شناختی به عنوان راهی برای افزایش توانمندی فرد معتاد در مقابل واع مصرف و عود، استفاده می شود، از این رو درمان های اثربخش، بایستی به این عامل توجه داشته باشند، به همین خاطر، کارکردهای اجرایی نیز یکی دیگر از متغیرهای انتخاب شده این پژوهش می باشد.
منبع
علی پور، فرشید(1394)، اثربخشی درمان اجتماع مدار بر کارکردهای اجرایی، پایاننامه جهت اخذ کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید