کارآفرینی و تعاریف و مفاهیم آن

واژه­ ي كارآفريني از كلمه فرانسوي  Entreprendre به معناي«متعهد شدن» نشأت گرفته است. اقتصاددانان نخستين كساني بودند كه در نظريه هاي اقتصادي خود به تشريح كارآفرين و كارآفريني پرداختند. كارآفريني را فرايند پويايي از تغيير بينش و بصيرت با ابتكار و نوآوري مي­دانند. كارآفريني را فرايند خلق هر چيز نو و با ارزش، با صرف وقت و تلاش با فرض همراه داشتن خطرات مالي، روحي و اجتماعي و به دست آوردن پاداش هاي مالي و رضايت فردي و استقلالي كه از آن ناشي مي شود، تعريف كرده اند.

پوردارياني معتقدند كارآفرين فردي است داراي ايده و فكر جديد كه از طريق ايجاد يك كسب وكار و با بسيج منابع كه با مخاطره ي مالي، اجتماعي و حيثيتي همراه است محصول يا خدمت جديد به بازار ارائه مي­دهد.در تعريف ياد شده چهار نكته وجود دارد:

  • كارآفرين داراي ايده و فكر جديد است.
  • كارآفرين در پي ايجاد كسب وكار است(نه تنها نوشتن طرح تجاري بلكه جمع آوري منابع، تشكيل تيم و راه اندازي كسب وكار نيز برعهده اوست).
  • كارآفرين ريسك­پذير است. مخاطره­هايي كه كارآفرين تحمل مي­كند لزوماً فقط ريسك مالي نبوده و گسترده­تر از آن است.
  • كارآفرين محصول يا خدمت جديد به بازار ارائه مي­كند يعني كارآفرين بايد نتيجه­ي كار خود را در بازار ببيند.

انواع كارآفريني

ابتدا اعتقاد براين بود كه كارآفرين­ها خود صاحب و مالك كار خود هستند، اما امروزه معتقدند كارآفرين­ها ممكن است در استخدام شركت­ها درآيند و از اينجا كارآفرينان سازماني متولد شوند. براين اساس، انواع كارآفريني زير مطرح گرديد:

كارآفريني آزاد (مستقل):فرايندي است كه كارآفرين طي مي­كند تا فعاليت كارآفرينانه­اي را به طور آزاد به ثمر رساند

كارآفريني درون سازماني:فرايندي است كه كارآفرين طي مي­كند تا فعاليت كارآفرينانه­اي را در سازماني كه معمولاً سنتي و بوروكراتيك است به ثمر رساند.

كارآفريني سازماني:فرايندي است كه سازمان طي مي كند تا همة كاركنان بتوانند در نقش كارآفرين انجام وظيفه كنند و تمام فعاليت­هاي كارآفرينانة فردي و گروهي به طور مستمر، سريع و راحت در سازمان مركزي يا شركت تحت پوشش خودمختار به ثمر رسند.

مهارت هاي كارآفريني

با بررسي مباني نظري كارآفريني مي­توان مهارت­هاي آن را در سه بخش زير تقسيم كرد:

مهارت شخصي: كه در بردارنده­ي مواردي از قبيل: كنترل و نظم دروني، ريسك­پذيري، نوآوري، توانايي اداره­ي تغيير، تغييرمحوري، پافشاري، مقاومت و پشتكار؛ و رهبري دورانديشي دانست.

مهارت­هاي مديريتي:  كه عبارتند از: برنامه­ريزي و تعيين اهداف، تصميم­گيري، روابط انساني، بازاريابي، مهارت­هاي مالي و حسابداري مديريت، كنترل، مذاكره و مديريت توسعه.

مهارت هاي فني:  كه عبارتند از : مهارت­هاي نوشتاري، ارتباطات شفاهي يا ارتباطات كلامي، نظارت يا ارزيابي، محيط، مديريت كسب و كار، فناوري، مهارت ميان فردي، مهارت شنيداري، توانايي سازماندهي، ايجاد شبكه­هاي مديريت(مديريت مشاركتي)، مربي گري، بازيگر و ايفاكننده­ي نقش در تيم يا مهارت­هاي تيم سازي.

ويژگي هاي سازمان هاي كارآفرين

صمد آقايي ويژگي­هاي زير را براي سازمان­هاي کارآفرین بیان می­کند: ساختار، غير متمركز بودن، غيررسمي بودن، عمودي و افقي بودن ارتباطات، در انحصار نبودن اطلاعات، گروهي بودن كارها، كنترل آسان و غير رسمي، داشتن كاركنان توانمند، حمايت مديريت، قدرداني مديريت از افراد ريسك پذير، تحمل كردن انحراف از قواعد كاركنان متولي شدن طرح­هاي كارآفرينانه، داشتن تنوع در حمايت­هاي مالي مديريت، حمايت مديريت از طرح هاي كوچك آزمايشي، به كارگيري ايده­هاي جديد كاركنان، تغذيه­ي مالي براي شروع و حركت طرح هاي نو و قدرت تصميم گيري مديريت.

عوامل مؤثر بر كارآفريني سازماني:

مقيمي عوامل مؤثر بر كارآفريني سازماني ر ا در سه عامل زير دسته بندي مي­كند.

عوامل ساختاري كارآفرينانه: شامل مواردي از قبيل ساختار سازماني، راهبرد سازماني، سيستم حقوق و دستمزد، سيستم مالي و بودجه اي، سيستم اطلاعاتي، سيستم تحقيق و توسعه، سيستم كنترل و نظارت، سيستم منابع انساني و فرايندها و روش­ها.

عوامل رفتاري كارآفرينانه: شامل مواردي از قبيل فرهنگ سازماني، انگيزش نيروي انساني، سبك رهبري، ويژگي هاي كاركنان و مديران، آموزش منابع انساني و سيستم ارتباطات انساني.

عوامل زمينه­اي كارآفرينانه: كه شامل مواردي از قبيل ارتباط با ارباب رجوع، محيط سياسي- قانوني، محيط اجتماعي- فرهنگي و محيط اداري.

تفاوت میان کارآفرینی فردی و سازمانی

صاحبنظران دو نوع کارآفرینی را از یکدیگر متمایز ساخته اند، کارآفرینی فردي (مستقل) و کارآفرینی سازمانی که در ادامه به مفهوم هر دو اشاره خواهد شد.

کارآفرینی فردي (مستقل): با توجه به تعاریف متعدد می توان کارآفرینی فردي را فرآیندي دانست که فردي با اتکا به منابع مالی که اغلب شخصی و متکی بر ویژگی­هاي شخصیتی نظیر خلاقیت، ریسک­پذیري و عمل گرایی است، اقدام به تاسیس یک کسب و کار می کند و آن را تا رسیدن به موفقیت هدایت می کند. دو رویکرد در کارآفرینی فردي را می توان از هم متمایز کرد: رویکرد ویژگی هاي شخصیتی و رویکرد عوامل رفتاري.

کارآفرینی فردي (رویکرد ویژگی هاي شخصیتی): رویکرد ویژگیهاي شخصیتی، کارآفرینان را افرادي با ویژگی هاي شخصیتی ویژه می داند و در پی شناخت و تحلیل این ویژگی ها است. علی رغم اختلاف صاحبنظران بر سر ذاتی یا اکتسابی بودن ویژگیهاي کارآفرینی، این رویکرد فرهنگ کارآفرینی را در قالب ویژگیهاي شخصیتی یک فرد متبلور می داند. ویژگیهاي شخصیتی زیادي براي کارآفرینان ذکر شده که از مهمترین آنها می توان موارد زیر را برشمرد:

نیاز به توفیق: مک کللند نیاز به توفیق را یکی از سه نیاز اصلی هر فرد در تئوري انگیزشی خود نام برده و کانون این نیاز را برتري جویی، رقابت، پذیرفتن اهداف چالشی، پافشاري براي انجام کار و فایق آمدن بر مشکلات دانسته است. به عقیده وي نیاز به توفیق انگیزه اصلی توسعه اقتصادي در کشورها بوده و در تصمیم گیري فرد براي کارآفرین شدن تاثیر بسزایی دارد.

مرکز کنترل داخلی:از هورنادي و آبود، نقل شده که کارآفرینان موفق به خود ایمان دارند و موفقیت یا شکست را به سرنوشت، اقبال و نیروهاي مشابه نسبت نمی دهند. به عقیده آنها شکست­ها و پیشرفت­ها تحت کنترل و نفوذ آنها بوده و خود را در نتایج عملکردهایشان موثر می دانند.

ریسک پذیري معتدل: نتایج پژوهشها در مورد کارآفرینان نشان داده است که آنها هنگامی از خطر استقبال می کنند که خطر محاسبه شده باشد. کارآفرینان لزوما در پی فعالیتی نیستند که مخاطره­ي آن زیاد باشد، بلکه مایلند مقدار متوسطی از مخاطره را که براي شروع فعالیت اقتصادي، معمولی تلقی می­شود، بپذیرند. در این حد حاضرند تا پول، امنیت، شهرت و موقعیت خود را به مخاطره اندازند.

استقلال: عموما کارآفرینان فردي، کسانی هستند که می خواهند کار را به شیوه­ي خودشان انجام دهند و کار کردن براي دیگران برایشان سخت است. مک کران و فلانیگان  نیاز به استقلال را «کنترل داشتن بر سرنوشت خود، کار را براي خود انجام دادن و آقاي خود بودن» تعریف کرده اند.

خلاقیت و نوآوري:دراکر معتقد است: وجود نوآوري در کارآفرینی به قدري ضروري است که می توان ادعا نمود کارآفرینی بدون آن وجود ندارد و نوآوري نیز بدون کارآفرینی، نتیجه اي نمی دهد. در رویکرد ویژگیهاي فردي، ویژگیهاي متعدد، بعضاً شگفت انگیز و در عین حال متناقض به کارآفرینان نسبت داده شده است. از جمله نقص هاي این رویکرد انتخاب نمونه هاي مورد مطالعه از کارآفرینان، در عین نداشتن توافق اساسی بر تعریف ویژگیهاي کارآفرینان است.

مدل کارآفرینی سازمانی

کوارتکو و همکارانش با مطالعه ادبیات مدلهاي کارآفرینی چهار ویژگی سازمانی و چهار ویژگی فردي را دراجراي یک تفکر تازه در سازمانها مؤثر می دانند که تعامل آنها سبب شکل گیري فرایند کارآفرینی در شرکت می شود. تصمیم به انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمان در نتیجه تعامل بین سه عامل ویژگیهاي سازمانی و فردي و نوعی حادثه ناگهانی یا واقعه تسریع کننده که موجب ایجاد انگیزه در کارآفرین می شود، صورت می پذیرد. در مرحله بعدي تمامی مراحل پژوهشهاي اولیه ي مورد نیاز براي راه اندازي تولید یک کالا، خدمت یا فرایند جدید انجام می شود. ویژگیهاي سازمانی در مدل کوارتکو عبارتند از: 1) حمایت مدیریت، 2) استقلال کاري، 3) پاداش مناسب و 4) موانع سازمانی. ویژگیهاي فردي در این مدل شامل 1) تمایل به ریسک پذیري، 2) تمایل به آزادي عمل، 3) نیاز به توفیق و 4) هدف گرایی است.

ویژگیهاي سازمان کارآفرین

براي شناسایی ویژگیهاي سازمانهاي کارآفرین پژوهشهایی انجام گرفته است:

آقای براي تشخیص سازمانهاي سنتی از سازمانهاي کارآفرین سه ویژگی را ذکر کرده است:

  • این سازمانها واحدهاي عملکردي کوچک و پراکنده در سطح سازمان ایجاد می کنند و براي آنها چارچوب سازمانی اولیه بوجود می آورند و از این واحدها براي کسب سود استفاده می کنند.
  • عملکرد واحدهاي سازمانی از طریق یک نمونه کوچک بهبود می یابد نه از طریق سیستمهاي تخصیص منابع، کنترل و برنامه ریزي سیستماتیک. سیستمهاي بودجه بندي در این سازمانها ضمن قانونی بودن، محرك بوده و تخصیص سرمایه تدریجی و منعطف است.
  • نقش حمایتی به جاي ذهنیت کنترل گرایی.

آقایی براي سازمانهاي کار آفرین، به چهار ویژگی زیر نیز اشاره کرده است:

  • تاکید بر نتایج گروههاي کاري
  • تشویق نوآوري و ریسک پذیري
  • درس آموزي و عبرت گرفتن از اشتباهات
  • انعطاف پذیري

با توجه به ابعاد ساختاري و محتوایی، می توان با دسته بندیهاي بهتري کارآفرینی سازمانی را بررسی نمود که به برخی از آنها اشاره می شود:

ابعاد ساختاري کارآفرینی سازمانی:

ابعاد ساختاري بیان کننده ویژگیهاي درونی یک سازمان هستند. آنها مبنایی به دست می دهند که می توان بدان وسیله، سازمانها را اندازه گیري و با هم مقایسه کرد. در اینجا، به برخی ابعاد ساختاري متناسب با سازمانهاي کارآفرین، اشاره می شود.

غیررسمی بودن: رسمی بودن به میزان یا حدي  که مشاغل استاندارد شده اند، اشاره می کند. صاحبنظران در سازمانهاي کارآفرین مخالف محدود کردن کارکنان از طریق دستورالعملها، قوانین و آئین نامه هاي رسمی می باشند.

تخصصی نبودن: تخصصی بودن یعنی اینکه سازمان، تا چه اندازه یا تا چه درجه اي کارها و فعالیتهاي خود را به وظایف جداگانه و تخصصی تقسیم کرده باشد. درسازمانهاي کارآفرین میزان تخصصی بودن بسیار کم است، بدین ترتیب، که هر یک از کارکنان چندین وظیفه را به عهده دارند.

کم رنگی استانداردها: داشتن استاندارد به مواردي اطلاق می شود که بسیاري از کارهاي مشابه با روشی یکسان و همانند انجام شوند. در سازمانهاي کارآفرین انجام امور و وظایف به شیوه مشخص و یکسان، ضروري نیست. کم رنگ بودن سلسله مراتب: در سازمانهاي کارآفرین سلسله مراتب کم رنگ است. از طرفی، در این نوع سازمانها اعتقاد بر این است که با کنترل سلسله مراتبی نمی توان بر محیط رقابتی، پیچیده، پویا و نامطمئن فائق آمد.

نداشتن پیچیدگی: از نظر پیچیدگی عمودي یا تعداد سطوح سازمانی، سازمانهاي کارآفرین با داشتن حداقل لایه هاي مدیریتی، داراي ساختار سازمانی نسبتاً تخت هستند. از نظر پیچیدگی افقی و مکانی، به دلیل کوچک بودن(یا توصیه براي کوچک شدن)، علاقه اي به ایجاد دوایر متعدد و مختلف ندارند.

عدم تمرکز: هنگامی که تصمیم در سطوح بالاي سازمانی اتخاذ شود، آن سازمان را متمرکز می نامند. یکی از مشخصه هاي سازمانهاي کارآفرین داشتن کارکنان توانمند است و به همین منظور از طریق تشویق تفویض اختیار، گزینش براساس ضوابط (نه روابط)، ایجاد جو اعتماد، پذیرش و تحمل ریسک و اشتباه، خارج کردن اطلاعات از انحصار افراد و مدیریت مشارکتی، از ایجاد تمرکز در سازمان جلوگیري می کنند.

حرفه اي بودن: حرفه اي بودن به سطح تحصیلات رسمی و آموزشی کارکنان اطلاق می شود. در مورد سازمانهاي کارآفرین، دقیقا نمی توان گفت که حرفه اي هستند یا نه زیرا اولا: ویژگی بارز کارآفرینان و سازمانهاي کارآفرین نوآوري است و نوآوري نیز با سطح تحصیلات رابطه­ي معناداري ندارد؛ ثانیا: در مورد سطح تحصیلی کارکنان سازمانهاي کارآفرین آمارهاي مختلف و متضادي وجود دارد که نمی توان به آنها تکیه کرد؛ ثالثا: سطح تحصیلی کارکنان وابسته به سطح تکنولوژي سازمان است.

نسبتهاي پرسنلی: بیان کننده ي نسبت بکارگیري افراد است که براي وظایف مختلف و دوایر گوناگون به استخدام در می آیند. سازمانهاي کارآفرین اعتماد کمتري به ستاد متورم دارند، لذا یکی از ویژگیهاي مهم آنها کم بودن پرسنل ستادي نسبت به کل پرسنل است.

حمایت مدیریت: قدردانی و حمایت از افراد صاحب ایده، تنوع در حمایتهاي مالی، قبول مسئولیت فعالیتهاي کارآفرینانه، قدرت تصمیم گیري، پذیرش ریسک به عنوان خصیصه اي مثبت، اعتقاد به مدیریت مشارکتی وموارد مشابه را می توان مبین برخی از حمایتهاي مدیریت قلمداد نمود.

ابعاد موقعیتی کارآفرینی سازمانی: ابعاد موقعیتی معرف کل سازمان هستند. ابعاد موقعیتی متناسب با سازمان کارآفرین شامل موارد زیر می شوند.

اندازه: سازمانهاي کارآفرین اغلب سازمانهاي کوچکی هستند ؛ اما این بدان معنا نیست که در آینده نیز این وضع باقی بماند. براي بسترسازي مناسب کارآفرینی در سازمانهاي بزرگ، پژوهشهاي زیادي انجام و راه کارهایی نیز ارایه شده است.

تکنولوژي سازمان: تکنولوژي سازمان عبارت است از ماهیت زیر سیستمهاي تولید و شامل عملیات و روشهاي فرآیند تولید می شود. سازمانهاي کارآ فرین جهت ارضاي نیازهاي متنوع مشتریان، انعطاف پذیري و سازگاري با محیط و به خصوص واکنش سریع در برابر تغییرات محیطی، به تکنولوژیهاي پیشرفته و قابل انعطاف روي می آورند.

محیط: محیط شامل عواملی می شود که در خارج از مرز سازمان وجود دارند. سازمانهاي کارآ فرین سعی دارند موانع ارتباطی با محیط خارجی را از بین ببرند و ایده ها و گرایشهاي مشتري را مورد توجه واحد پژوهش و توسعه خود قرار دهند. جوهر موفقیتهاي کارآ فرینانه همان استراتژیهایی است که از طریق آن سازمان با محیط خارجی خود پیوند می خورد.

فرهنگ: فرهنگ سازمان نشان دهنده مجموعه اي از ارزشها، باورها و هنجارهایی است که رفتار کارکنان سازمان را شکل می دهد. از ویژگیهاي سازمانهاي کارآفرین داشتن فرهنگ انطباق پذیري است که از نظر استراتژیک به عوامل محیط خارج توجه کرده و نهایتا کوشش می شود تا نیازهاي مشتریان تامین شود.

منبع

مصطفایی، زهرا (1394)، بررسی تأثیر شایستگی های مدیریت زنجیره تأمین کارآفرینانه بر استراتژی های بازاریابی و هویت برند، پایان نامه کارشناسی ارشد ، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0