کارآفرینی سازمانی

کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه­های خود تشریع کرده­ اند. شوپیتر، با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال 1934 که همزمان با دوران رکورد بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را پدر کارآفرینی ، لقب داده­اند. از نظر وی، کارآفرین، نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است و نقش کارآفرینی عبارت است از: نوآوری یا ایجاد ترکیب­های تازه از مواد.

مفهوم کارآفرینی

در تعریف واژه کارآفرینی میان صاحب نظران اتفاق نظر وجود ندارد، در حقیقت از معنی کلمه آن نمی‌توان به مفهوم واقعی آن پی برد. ریشه واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی Entreprendre به معنای متعهد شدن نشأت گرفته است. در واژه­نامه وبستر، کارآفرین کسی است که متعهد می­شود خطرهای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی و تقبل کند .

کارآفرینی فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایت­مندی و یا تقاضای جدید می­شود. کارآفرینی عبارت است از فرآیند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع، به منظور بهره­گیری از فرصت­ها .

مارشال ،در اثر خود تحت عنوان اصول علم اقتصاد تغییر وضعیت را که ویژگی ذاتی کسب و کارهای بزرگ و دارای مدیریت مستقل تلقی می­شد، درک کرده بود. وی معتقد بود آن صفات عمومی که ویژگی دست­اندرکاران کسب و کارهای جدید است، باعث گسترش ابعاد کسب و کار می­شود. واژه­ کارآفرینی سازمانی را نخستین بار پینکات، بکار برد و در آن زمان به کارآفرینان سازمان­های بزرگ، کارآفرینی سازمانی اطلاق می­شده است، اما با گسترش روزافزون کارآفرینی در سازمان و پیشرفت­های شگرف سازمان­ها به دلیل اجرایی کردن کارآفرینی، مفاهیم و تعاریف آن نیز دست­خوش تغییرات شده و به مرحله­ای از بلوغ و تکامل دست یافته است .

منبع

زارع،هانیه(1392)، نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی متخصصان علم اطلاعات،پایان نامه کارشناسی ارشد،علم اطلاعات ودانش شناسی، دانشکده­ی علوم تربیتی و روان­شناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0