چگونگی شکل­ گیری مفهوم معنویت

قبل از معرفی و توضیح درباره سبک رهبری معنوی، مفهوم معنویت توضیح داده می­شود. از نظرگاه تاريخي و تطبيقي فقط مي­توان از كثرت معنويت سخن گفت. معنويت­هاي گوناگون و مكاتب معنويت بسياري مي­توان يافت كه تعابير فرهنگي خاصي را از آرمان­هاي ديني سنت­هاي گوناگون نشان مي­دهند. تقريباَ از نيمه دوم قرن نوزدهم در اروپا و در غرب به طور كلي اعم از اروپاي باختری، آمريكا و كانادا بحثي تحت عنوان معنويت مطرح شد و گفته شد كه همه نظام­هاي اجتماعي در چيزي تحت عنوان معنويت مشترك هستند و با اينكه به اديان و مذاهب مختلف تعلق خاطر دارند در معنويت اشتراك دارند.آنها مفاهيمى را كه مردم از «معنويت» مى‏شناسند گردآورى كردند و در نهايت تعريف زير را ارائه دادند: معنويت كه ريشه در واژه لاتين «اسپيريتوس» به معنى «نفس حيات» دارد، يك شيوه بودن و تجربه كردن (زندگى) است. اين شيوه حاصل آگاهى از بعدى فراتر است و با ارزش‏هاى قابل تشخيص به خصوص در رابطه با خود، ديگران، طبيعت، زندگى و هر چيز ديگرى كه غايى دانسته شود مشخص مى‏شود. مايرر معنويت را چنين تعريف مي­كند: معنويت، جستجوي مداوم براي يافتن معنا و هدف زندگي، درك عميق و ژرف ارزش زندگي، وسعت عالم، نيروهاي طبيعي موجود و نظام باورهاي شخصي است.در تعریفی آمده است « معنویت نیروی روح‌بخش و انگیزاننده زندگی است، انرژی­ای که الهام‌بخش فرد به سمت و سوی فرجامی معین، یا هدفی به سوی ورای فردیت می‌باشد» .در تعریفی دیگر «معنویت به عنوان انرژی، معنا، هدف و آگاهی در زندگی است» .هینلس  معنويت را اين گونه تعريف كرده است: تلاشي در جهت پرورش حساسيت نسبت به خويشتن، ديگران، محيط طبيعي و متافيزيك (ماوراءالطبيعه) كه اين تلاش و كوشش همواره در پي وحدت بخشيدن و يگانگي به اين حساسيت­ها، و جهت دادن به سوي سعادت در جهت انسان شدن كامل مي­باشد. مفهوم معنویت محیط کار و رهبری معنوی در مراحل آغازین پیشرفت می­باشد. این مهم است که تحقیقات در مرحله آغازین با چهار مرحله لازم و ضروری برای توسعه یک نظریه  برخورد کنند. مراحل به این شرح می­باشد:

  • مشخص ساختن متغیر مورد علاقه محققان
  • هماهنگی و تجانس بین واحدها یا متغیر­های مدل که طبق قوانین بیان می­شوند.
  • مرزها و محدوده­ای که از ارتباط این متغیر­ها انتظار می­رود.
  • برخورداری واحدها یا متغیرهای نظریه از ارزش­های سازمانی و دارا بودن ثبات زمانی و متعاقباَ توجه به تأثیرات احتمالی بر سیستم.کوهن معتقد است یک پارادایم، صورت بی­عیب و دست­نخورده از اعتقادات، ارزش­ها، و نگرش­های سهیم شده­ی اعضاء جامعه سازمانی می­باشد. به عبارتی دیگر پارادایم یک چارچوب فلسفی و نظری از یک نظم و یا مکتب علمی است و نظریات، قوانین و چگونگی آزمایش آن جهانی و قابل قبول است. کوهن معتقد است سه جزء مهم برای شکل­گیری معنویت محیط کار که منجر به بروز رهبری معنوی می­شود عبارتند از:
  • برخورداری از یک زندگی روحی که معنویت محیط کار را بهبود می­بخشد و خود از فراخوانی و قدردانی از خود در یک سازمان مبتنی بر عشق و نوع­دوستی نشأت می­گیرد.
  • فراخوانی و تلنگر زدن به نیاز­های اساسی و ضروری معنوی که با توانایی رهبری می­تواند باعث تعالی سازمانی و انگیزش افراد شود.
  • راضی نگه داشتن نیازهای معنوی در محیط کار که بر سلامت انسانی تأثیر می­گذارد و اساسی را برای پارادایم رهبری معنوی شکل می­دهد.

منبع

کاظمی ، علی (1390)، نقش فاصله قدرت در پیش­بینی سبک رهبری معنوی مدیران مطالعة موردی دانشگاه فردوسی­ مشهد ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ،دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،دانشگاه فردوسی مشهد

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0