چرخة جنسی انسان
دستگاه عصبی مرکزی و رفتار جنسی
قشر مخ: قشر مخ هم در کنترل تکانههای جنسی و هم در پردازش محرکهای جنسی که ممکن است به فعالیت جنسی منجر شوند دخالت دارد. در مطالعات انجام شده بر روی مردان جوان مشخص شد در حین تحریک جنسی برخی از مناطق مغز فعالیت بیشتری نشان میدهند.این مناطق عبارتاند از: قشر حدقهای – پیشانی ،اربیتوفرونتال ، که در هیجانات نقش دارد؛ قشر حلقوی ؛سینگولیت قدامی که در کنترل هورمون و انگیختگی جنسی دخالت دارد؛ و هسته دمدار راست که فعالیت آن در بروز یا عدم بروز فعالیت جنسی به دنبال انگیختگی جنسی نقش دارد .
دستگاه لیمبیک: در پستانداران، دستگاه لیمبیک مستقیماً در عناصر کارکرد جنسی نقش دارد. تحریک شیمیایی یا الکتریکی نواحی تحتانی سپتوم و نواحی پره اپتیک مجاور، شرابۀ هیپوکامپ، اجسام پستانی و هستههای قدامی تالاموس همگی به نعوظ آلت تناسلی مردانه منجر شدهاند .مطالعات انجام شده بر روی مغز زنان نشان داده است بخشهایی از مغز که توسط هیجانات ترس یا اضطراب فعال میشوند در هنگام تجربه ارگاسم به نحو محسوسی آرام و بدون فعالیت هستند .
ساقۀ مغز: نواحی ساقۀ مغز بر روی رفلکسهای جنسی نخاع کنترل مهاری و تحریکی دارند. استطالههای هسته پاراژیگانتوسلولاریس مستقیماً به نورونهای وابران لگنی در طناب نخاعی کمری؛ خاجی ،لومبوساکرال کشیده میشوند و ظاهراً نورونهای مزبور را به ترشح سروتونین وامیدارند که اثرات شناختهشدهای در مهار ارگاسم دارد. طناب کمری ؛ خاجی استطالههایی از سایر هستههای سروتونرژیک در ساقۀ مغز نیز دریافت میکند.
عصب – رسانههای مغز: بسیاری از عصب – رسانهها ؛نوروترانسمیترها، ازجمله دوپامین، اپینفرین، نوراپینفرین و سروتونین در مغز تولید میشوند و بر عملکرد جنسی تأثیر میگذارند. برای مثال تصور میشود افزایش دوپامین سبب افزایش میل جنسی میشود. سروتونین که در پلهای فوقانی و مغز میانی تولید میشود، بر روی کارکرد جنسی اثر مهاری دارد. اکسیتوسین با ارگاسم آزاد شده و اعتقاد بر این است که فعالیتهای لذتبخش را تقویت میکند .
طناب نخاعی: انگیختگی جنسی و ارگاسم نهایتاً در سطح نخاعی سازماندهی میشوند. محرکهای حسی مرتبط با کارکرد جنسی از طریق اعصاب آوران شرمگاهی، لگنی و هیپوگاستریک منتقل میشوند. چندین آزمایش جداگانه حاکی است که رفلکسهای جنسی توسط نورونهای نخاعی واقع در ناحیه خاکستری مرکزی قطعات کمری ؛ خاجی برقرار میشوند.
پاسخهای فیزیولوژیک
پاسخ جنسی یک تجربۀ روانی فیزیولوژیک واقعی است. انگیختگی (arousal) هم با محرکهای روانشناختی ایجاد میشود و هم با محرکهای جسمی؛ میزان تنش هم ازلحاظ فیزیولوژیک تجربه میشود و هم ازلحاظ هیجانی و با ارگاسم بهطور طبیعی ادراک ذهنی اوج واکنش جسمی و تخلیه وجود دارد. رشد روانی جنسی، نگرشهای روانشناختی نسبت به تمایلات جنسی و نگرش شریک جنسی مستقیماً با فیزیولوژی پاسخ جنسی انسان ارتباط دارند و بر آن تأثیر میگذارند .در راستای انجام ارزیابی فیزیولوژیکی دربارۀ پاسخ جنسی زنان و مردان، مسترز و جانسون یک توالی خطی از انگیختگی، هیجان و به دنبال آن ارگاسم و خاموشی را مطرح کردند. مرحلۀ انگیختگی در زنان همان انگیختگی تناسلی است ،متورم و لیز شدن واژینال, گرچه تعریف اصلی از این مرحله دربرگیرندۀ تجربۀ فیزیولوژیکی و ذهنی با هم است.
بااینکه مسترز و جانسون در ابتدا متمرکز بودند بر فیزیولوژی پاسخ جنسی در مردان و زنان و مدلی را بسط دادند که در آن دو جنس را با هم برابر میدانستند بهنحویکه بسیاری از تفاوتهای جنسیتی محو میشد، اما آنها مشاهدات جالبی دربارۀ تمایلات جنسی زنان نیز کشف کردند، بهخصوص، آنها ایدۀ فروید دربارۀ غلبۀ ارگاسم از طریق واژن بر ارگاسم از طریق کلیتوریس را کمارزش جلوه دادند و نشان دادند که یک ارگاسم واحد وجود دارد .. این شروعی بود برای فرآیند تغییر و اصلاح دربارۀ بدن جنسی زنان – خصوصاً کلیتوریس- و تنها یک منبع برای لذت جنسی زنان شناخته شد و جنبهای از میل جنسی زنان نگهداشته شد. مسترز و جانسون تأکید بسیاری بر عملکرد مناسب و بدعملکردی اندامهای تناسلی داشتند درحالیکه به تفاوت قائل شدنِ معنادار بین فرآیندهای مردان و زنان توجهی نکردند. علاوه بر این، آنها در مطالعۀ خود دربارۀ جنسیت انسان، پژوهش دربارۀ میل جنسی و اختلالات میل را از قلم انداختند .
به دنبال کارهای مسترز و جانسون، کاپلان مدلی از پاسخ جنسی انسان را بازبینی کرد و بهعنوان اولین مرحله از این چرخه، میل جنسی را در نظر گرفت. او بین دو نوع میل تفاوت قائل شد:
- میلی که در طول تجربۀ جنسی راهاندازی میشود که به آن میل ، بیرونی/واکنشی میگویند.
- میلی که بر هر فعالیت جنسی تقدم دارد که بهاصطلاح به آن میل ؛ بیولوژیکی/ درونی میگویند.
درهرحال، مدل خطی چهار مرحلهای پاسخ جنسی انسان، از این نظریه مستثنا است که میل پاسخی به محرک جنسی، بیرونی و خود به خودی است که در آن فعالسازی مراکز تنظیمی رابطۀ جنسی در هیپوتالاموس و سیستم لیمبیک با انگیزۀ ذهنی برای مقاربت و درگیر شدن در فانتزیهای جنسی، مرتبط است . باوجوداینکه کاپلان گامهای مهمی در راستای گسترش درک و فهم ما از میل جنسی برداشت، هنوز شکافهای مشخصی باقیمانده است. اولاً او انگیزه و میل را تلفیق کرد، با نادیده گرفتن انگیزۀ جنسی که نشأتگرفته از انتظارات شریک و فشارهای اجتماعی است و انگیزهای که ممکن است در نبود میل جنسی نیز وجود داشته باشد. کاپلان همچنین از اصطلاحات میل جنسی و فانتزیهای جنسی بهجای یکدیگر استفاده میکند، همانطور که فانتزی جنسی را بهعنوان بازنمایی روانی میل و اشتیاق جنسی فرد در نظر میگیرد. گرچه چنین چیزی دربارۀ مردان صحت دارد، اما همانطور که قبلاً ذکر شد، فانتزی لزوماً دال بر میل در زنان نیست اما برای افزایش انگیختگی جنسی زمانی که فعالیت جنسی شروع شود، فراخوانده میشود . جدا از در نظر گرفتن تعیینکنندههای ژنتیکی، کاپلان تفاوت زیادی بین مردان و زنان در تجربههای مربوط به میل جنسی، رشد آن، عملکردها و اختلالات به دست نیاورد .
در دهۀ گذشته، روزماری باسون ، مقالات بسیاری را منتشر کرد که در آنها چرخۀ پاسخ جنسیِ مسترز و جانسون که بعداً توسط کاپلان بسط و گسترش یافت، مورد چالش قرار گرفت. باسون استدلال میآورد که چرخۀ پاسخ جنسی زنان خطی نیست بلکه دایرهواراست که در آن مراحل با هم تداخل دارد و یک ترتیب متغیری را دنبال میکنند. میل لزوماً مقدم برانگیختگی نیست اما ممکن است در طول فعالیت جنسی، زمانی که زن ازلحاظ ذهنی برانگیخته و ازلحاظ جنسی هیجانزده است، تحریک و راهاندازی شود؛ بنابراین میل و انگیختگی با هم ادغام و ترکیب میشوند و زن خواهان ارضای جنسی میشود که ممکن است دربرگیرندۀ یک یا چندین ارگاسم باشد. پیامدهای مثبت عاطفی و فیزیکی این فرصت را برای زن فراهم میکند که بتواند هدف اصلی خود را بفهمد مثل احساس نزدیکی بیشتر به شریک خود که باعث میشود انگیزههای جنسی بعدی در او تقویت شوند. باسون تمایلات جنسی اولیه و خود به خودیِ آشکار را نادیده نمیگیرد، اما معتقد است که این امیال به میزانی که در مردان شایع است در زنان نیست و مهمتر از آن، برای تجربۀ جنسی رضایتبخش و سالم لازم نیست. هنگام قرار گرفتن در معرض تحریک جنسی، زن بهواسطۀ اینکه آن محرک را چگونه ازلحاظ جنسی، جذاب درک کند و بهواسطۀ شناختها و عواطفی که همزمان با انگیختگی ایجاد میشود، انگیختگی ذهنی خود را ارزیابی میکند. بنابراین، تجربۀ انگیختگی ذهنی با میل همپوشانی دارد.
درحالیکه به نظر میرسد برانگیختگی فیزیولوژیکی که توسط تورم و لیز شدن مشخص میشود، نسبتاً کمتر به سطوح میل جنسی مربوط باشد . رابطۀ بین انگیختگی ذهنی و انگیختگی تناسلی برای زنانی که ازلحاظ جنسی سالم هستند بسیار متغیر است درصورتیکه در مردان انگیختگی ذهنی و عینی بسیار با هم مرتبط است. بیش از این، زنانی که دچار اختلالات جنسی هستند فاقد انگیختگی فیزیولوژیکی نیستند، اما آنها گزارش میکنند زمانی که در معرض محرک اروتیک و جنسی قرار میگیرند با فقدان انگیختگی ذهنی همراه با شناختهای منفی، مواجه میشوند . پژوهشهای دیگر همبستگی پایینی بین آگاهی از ضربان دستگاه تناسلی، سوزن سوزن شدن، تورم و لیز شدن آن با ارزیابی عینی از تورم، به دست آوردند که نشان میدهد متورم شدن تناسلی، تعیینکنندۀ اولیه برای برانگیختگی ذهنی نیست. توجه داشته باشید که زنان در واکنش به محرکهای جنسی، انگیختگی جنسی عینی را تجربه میکنند . باسون، نتیجه گرفت که واکنش تناسلی زنان بهجای آنکه بازتابی از میل یا انگیختگی ذهنی باشد، یک واکنش غیرارادی و ناخودآگاه است. هلن کاپلان، پزشک و سکسولوژیست ، اولین شخصی بود که صریحاًاین میل را اولین مرحله چرخه پاسخ جنسی انسان میداند.
متعاقباً پنج مرحله چرخه پاسخ جنسی تعریف شده او شامل میشوند که همانند مدل مسترز و جانسون است بهجز اینکه کاپلان مرحله میل را هم قرار داده است. در حال حاضر، بحثهای قابلتوجهی در رابطه با برتری بیولوژیکی شهوت جنسی وجود دارد. برخلاف سابق، دیدگاههای کنونی راجع به میل جنسی تمرکز بر فرایندهای برجسته درون و بینفردی دارند . طبق نظریه انگیزشی، میل جنسی از تعامل حداقل سه متغیر شکل میگیرد: تحریک، انگیزه و خواستن . تحریک جنسی ازنظر بیولوژیکی خیلی درک نشده است و در مغز فعال میشود که هم در زنان و هم در مردان وابسته به تستوسترون است. انگیزه، جزء روانشناسی میل است که تحت تأثیر حالات احساسی شخصی، حالات درونی و محیط اجتماعی قرار میگیرد. تمایل و خواستن، جزء فرهنگی است که نشاندهنده ارزشها، عقاید و استانداردهای ابراز جنسی است که از دوران کودکی کمکم القا میشوند . هم خیالپردازی و هم واقعیت، این انگیزه و میل و خواستن را برمیانگیزد. این محرکها با خیالپردازی، امید، تعهد و ادراک مرتبط هستند .
لوین ، مطرح میکند که میل و خواستن میتواند بهوسیله امیدها، تعهدات و ادراکهای زیر برانگیخته شوند: صمیمیت و نزدیکی عاطفی و روانی، عاشق شدن، نوشتههای عاشقانه و تحریککننده، خیالپردازیهای شهوانی، روشنفکری ،رشد ذهنی و روانی فرد، تمایل به بارداری، ترمیم رابطه آسیبدیده و … . نمونههای قدیمی چرخه پاسخ جنسی انسان، میل جنسی را بهعنوان یک نیروی خودانگیز ترسیم میکند که به برانگیختگی کمک میکند. این ترسیم بیشتر نوعی پاسخ جنسی مردانه و برای برخی زنان در مراحل اولیه یک رابطه یا بعد از دوری عاطفی و فیزیکی است. بااینحال، زنان اغلب چرخه پاسخ جنسی خود را از موقعیتی خنثی شروع میکنند . بنا بر مدل باسون، زمانی که یک زن در فرصتی بالقوه برای رابطه جنسی قرار میگیرد، ممکن است او ابتدا احساس نیاز به تحریک شدن نکند؛ بلکه تمایل داشته باشد به دلایل دیگری رابطه جنسی برقرار کند، ازجمله نزدیکی عاطفی، مهر و علاقه، پذیرش، تعهد و الزام، لذت بخشیدن به همسر و ارضای جنسی همسرش .
زمانی که یک زن انگیزه کافی پیدا میکند، از حالت خنثی بودن جنسی به حالت تمایل به تحریک شدن میرسد. بعدازاین، حس میل به ادامه روند جنسی اتفاق میافتد. پسازآن، ممکن است تحریک بیشتری را تجربه کند و به اوج لذت برسد. باسون ، اضافه کرد که اگر زنان تجربه جنسی خوشایندی داشته باشند، صمیمیت عاطفی بیشتر میشود و چرخه مستحکم میشود. بهطور خلاصه ازلحاظ تاریخی، برنامه خطی چرخه پاسخ جنسی توسط نظریهپردازان رابطه جنسی مطرح شد. تئوری فعلی، مرحله میل و خواستن را مانند حلقههای بازخوردی درهمتنیده تصور میکنند و یک مدل بازخوردی از رابطة بین میل جنسی و برانگیختگی جنسی توصیف میکنند. برای مثال، درک ذهنی نشانههای برانگیختگی مثلاً : مرطوب شدن واژن و بعدازآن پردازش شناختی که از این نشانة بدنی میشود میتواند به تجربه جنسی کمک کند که درنتیجه ممکن است میل جنسی را قویتر کند ، مثالی برای این مدل بازخورد این است که زنی که ازلحاظ جنسی حسی خنثی دارد ،حتی میل خاصی ندارد ترجیح میدهد پذیرنده محرک جنسی باشد فرضاً یک بوسه پراحساس از همسرش و شاید به امید تجربه نزدیکی جنسی عاطفی وارد رفتار جنسی شود،وبر اساس تجربهای که خواهد داشت رفتارهای جنسی بعدی او شکل میگیرد، تجربة جنسی مطلوب میل به رابطة جنسی او را بیشتر میکند و برعکس، یعنی بازخورد فرد، رابطة جنسیاش را تحتتاثیر قرار میدهد .
منبع
امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید