چالشهاي سنجش رضايتمندي و وفاداري مشتري
فلسفه مدیریت نوین رضایت مشتری را به عنوان یکی از شاخصهای اساسی عملکرد و تعالی سازمانی در نظر میگیرد. علاوه بر این رضایت مشتری میتواند با ایجاد انگیزه در کلیة کارکنان سازمان، بهرهوری را افزایش دهد. در محیط تجاری امروز که مشتریمحوری به عنوان یکی از اصول مهم تعالی سازمانی محسوب میشود سازمانهاي زیادی رضایت مشتری را به عنوان یکی از شاخصهای کلیدی عملکرد خود در نظر گرفتهاند. علاوه بر اين در آغاز هزاره سوم و با تغییرات صورت گرفته در محیط کسب و کار (درون سازمانی و برون سازمانی) سازمانها با تغییر رویکرد از محصول محور به مشتریمحور تبدیل شدهاند یکی از مهمترین عوامل مؤثر در این رویکرد پايش و بهبود رضایت مشتریان است . دلایل بسیاری برای تلاش در جهت بالا بردن رضایت مشتریان در سازمانها وجود دارد، اما به طور کلی میتوان این دلایل را به سه دسته دلایل فلسفی، دلایل اقتصادی و دلایل مرتبط با دریافت گواهینامه و کسب اعتبار تقسیم نمود.
نظريهها و ادبيات آكادميك موجود در رابطه با رضايت مشتري، چندين محدوديت دارد؛
- تحقيقات سازماني، مقدمتاً روي فرايند تصميم خريد تمركز دارند و توجه كمي به تصميمات پس از خريد و رفتار بعد از مصرف دارند.
- بيشتر نگرشهاي اخير در مورد رابطه فروشنده ـ خريدار، شبكههايي را در ارزيابي رضايت مشتري نشان ميدهند كه از تعاملات ساده، تنها كمي فراتر رفتهاند.
- بسياري سازمانها، مشتريان كمي دارند و به اين دليل، اعتبار استفاده از مدلها و تكنيكهاي آماري كه نياز به نمونههاي كافي دارند، زير سؤال ميرود و به علاوه ميانگينهاي آماري با گذشت زمان ثابت هستند و در بازخورد مشتريان صنعتي هيچ تغييرات مهمي را نشان نميدهند.
- جداي از نظريهها و ادبيات آكادميك، بسياري از شركتهاي صنعتي به كاربردي بودن سنجش رضايت مشتري، در توانايي ارزيابي نقاط ضعف و قوت رابطه با يك مشتري، به ديده شك مينگرند.
بدين ترتيب نياز به ايجاد مدلي جامعتر در مورد سنجش رضايت مشتري صنعتي با تمركز بر روي چالشهايش ويژه ارزيابي رضايت مشتري در محيط صنعتي، وجود دارد. چالش اول به ارزيابي جامع از رضايت يك مشتري صنعتي بر ميگردد. روشهاي سنجش سنتي در محيط صنعتي ريشه در رفتار مصرف كننده دارند كه بر ارزيابيهاي فردي از يك محصول متمركز هستند و همچنين بيشتر تحقيقات صنعتي روي گزارشها و پاسخهاي يك منبع خبري كليدي يا مشتريان مهم، به عنوان نمايندگاني از سازمان مشتري، تكيه كردهاند. بنابراين، در سنجش رضايت مشتري در حيطه صنعتي، شناخت چنين اعضايي، عاملي مهم و حياتي محسوب ميشود. چالش دوم، به تعاريف خود رضايت مربوط ميشود: «رضايت، واكنش مثبت و احساس خوب مشتري است و قضاوتي است كه دربارة ويژگيهاي يك محصول، صورت ميگيرد و سطح قابل قبولي از كاميابي از مصرف را نشان ميدهد». در استفاده از اين تعريف در محيط صنعتي دو مسئله وجود دارد، اولاً: خيلي از كارمندان در سازمان مشتري، هيچ تجربه مستقيمي با محصول ندارند كه درباره آن قضاوت كنند. دوماً: به علاوه بعد روان شناختي و شخصي كه در اين تعريف وجود دارد مشتريان صنعتي، اهداف معقول و واقعي خود را قضاوت در مورد رضايتبخش بودن رابطه تجاري در نظر ميگيرند. چالش نهايي: اين است كه بايد مدلي جامعتر از سنجش رضايت مشتري در حيطه صنعتي طراحي شود كه انواع ارتباطهاي مشتري و عرضه كننده را در برگيرد.
منبع
علی دوست،عبداله(1393)، تأثیر ارايه پوشش های بیمهای بر رضایت مندی و وفاداری مشتریان،پایان نامه کارشناسی ارشد؛مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید