پیشینه  ارتباط و مسیر فعلی صنعت و دانشگاه درجهان و ايران

با توجه به اينكه بيشتر از شصت سال از تاسيس اولين دانشگاه به سبك كلاسيك امروز در كشور مي گذرد تاريخچه ارتباط با صنعت و دانشگاه را ميتوان به سه دوره تقسيم كرد :

دوره اول از بدو تاسيس دانشگاه تا سال 1340 است . در اين دوره ارتباط صنعت با دانشگاه بطور غير رسمي بر حسب مورد انجام مي گرفته كه اين عمل پاسخگوي نيازهاي واحدهاي صنعتي نبود . بعضي از سازمانها بمنظور تامين نيروي انساني دانشگاهي خود اقدام به تاسيس مراكز آموزشي در جوار سازمان خود در سطح عالي مي نمودند و ضمن هماهنگي با مراكز سياست گذاري در اين باره ( شوراي عالي فرهنگ وقت ) از اين طريق نيازهاي نيروي انساني خود را تامين مي نمودند .

دوره دوم از سال 1340 تا سال 1361 مي باشد . در اين دوره مراكز دانشگاهي جديد در تهران و ساير شهرهاي بزرگ يكي بعد از ديگري تاسيس مي گرديد و نياز دانشجويان به كسب اطلاعاتي از وضع واحدهاي صنعتي و حتي نيمه صنعتي محسوس بود . ارتباط صنعت و دانشگاه با اعزام كارآموز معمولا ” در تابستانها براي آشنايي با آخرين تكنولوژي هاي وقت و همچنين حل بعضي از مشكلات صنايع از طريق دانشگاهها صورت مي پذيرفت . البته اعزام كارآموز فقط برحسب مورد و توافقهاي طرفين بوده و هيچگونه مركزي كه براي كليه دانشگاهها و صنايع كاربرد داشته باشد وجود نداشت .

دوره سوم از سال 1361 تا كنون است . بعد از انقلاب شكوهمند اسلامي ايران و تاسيس ستاد انقلاب فرهنگي و متعاقب آن شوراهاي عالي انقلاب فرهنگي مقرر گرديد بمنظور ارتباط بين صنعت و دانشگاه دفاتر ارتباطي در وزارت فرهنگ و آموزش عالي و وزارتخانه هاي صنعتي و همچنين در دانشگا ههاي كشور تاسيس گرديد كه بر همين اساس هيئت محترم دولت جمهوري اسلامي ايران طرح زمينه هاي ارتباطي بين صنعت و دانشگاه پي ريزي نمودكه به موجب آن سه نوع دفترشكل گرفت :

  1.  دفتر ارتباط با صنعت در وزارت فرهنگ و آموزش عالي
  2. دفتر ارتباط با دانشگاه در 10 وزارتخانه ( نفت ، معادن و فلزات ، راه و ترابري ، پست و تلگراف و تلفن ، كار و اموراجتماعي ، مسكن و شهرسازي ، برنامه و بودجه ، صنايع سنگين و نيرو)
  3. دفتر دانشگاهي ارتباط با صنايع در دانشگاههاي كشور كه بيشتر در دانشگاههاي فني ومهندسي تاسيس گرديد .

پس از تصويب سازمان دفاتر ارتباطي سازمان امور اداري واستخدامي متعهد به ايجاد تشكيلات مناسب براي اين دفاتر گرديد.محصولات دانشگاه فعلي علي رغم با كيفيت بودن اغلب آنها متاسفانه خريدار چنداني ندارد و گرچه بحث اشتغال فارغ التحصيلان موضوعي نيست كه به دانشگاهها برگردد ليكن بي ربط هم نيست .

در حقيقت بازخورد فعلي بيكاري ، سيل فراوان فارغ التحصيلان دانشگاهي مي تواند تاثيرات فزاينده اي روي سطح آموزش بگذارد . دانشگاههاي آزاد، پيام نور، غير انتفاعي ،كاربردي و . . . نيز در ليست تربيت كنندگان دانشگاهي قرارمي گيرند و اين موضوع گرچه ممكن است از نظرات شاخص سطح سواد عمومي شاخص برجسته اي باشد ليكن چنانچه بدون برنامه ريزي به آن نگاه شود مي تواند اثرات زيان بارفرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي و حتي سياسي براي كشورمان بدنبال داشته باشد . از طرف ديگر صنايع بدليل صاحب درآمد بودن منتظر دانشگاه نمي مانند و بر اساس خواسته خود مدارس آموزش عالي ايجاد مي كنند و خارج از حلقه دانشگاههاي رسمي كشور به آموزش كاركنان خود مي پردازند و در اين تجربه تعدادي از اين مراكز بخاطر داشتن پشتوانه هاي قوي مالي و فكري به موفقيت هاي بالايي دست يافته اند.

آنچه در اين مسير چندين ساله به دانشگاهها و صنايع گذشته است بلحاظ تجربي ارزشمند است و نتايج آن مي تواند ما را به نقطه روشني برساند زيرا صنايع با ديد مثبت به دانشگاه مي نگرند وبه آنها كمك مالي    مي كرده و از آنها طلب كمك براي رفع نيازهاي كوتاه مدت خود مي كند . از طرف ديگر دانشگاهها ضمن حفظ اهداف آموزشي خود و رعايت استانداردهاي آموزشي ملي و بين المللي به صنايع نزديكتر شده و حل مشكل صنعت را جزء وظايف و تكاليف درسي و آموزشي خود مي دانند .

وضعيت فعلي ارتباط صنعت با دانشگاه در ايران

به طور كلي در دوره سوم ارتباط صنعت و دانشگاه در ايران كه از 12 ارديبهشت سال 1361 آغاز گرديد . بعضي از واحدهاي دانشگاهي از جمله دانشگاه شيراز نام دفتر دانشگاهي ارتباط با صنايع را به دفتر ارتباط با صنعت و كشاورزي تبديل نمود . بعضي از واحدهاي صنعتي كه نام آنها در زمره سازمانهاي صنعتي موضوع مصوبه هيئت محترم دولت نبود مانند وزارتخانه هاي جهاد سازندگي ، دفاع ، كشاورزي و بازرگاني و همچنين سازمانهاي ديگر از قبيل بنياد مستضعفان ، سازمان صداو سيما و شهرداري تهران ، شركت مترو و غيره علاقه مند به ارتباط صنعت و دانشگاه شدند . علاوه بر آن تعدادي شركت هاي تحت پوشش وزارتخانه و ساير سازمانهاي مهم مستقلا ” در اين ارتباط در سالهاي اخير شركت مي نمودند در حال حاضر دفاتر سه گانه فوق در بعضي از واحدها به گونه اي تغيير نام داده و در نتيجه موضوعات ارتباطي في ما بين در واحدهاي ديگري بجز دفاتر ارتباطي حل و فصل و يا تجزيه و تحليل مي گردند .

عليرغم اينكه بين دانشگاه و صنعت در كشورهاي صاحب فن آوري پيشرفته رابطه اي بسيار عميق وجود دارد و فعاليت هاي هر دو دريك راستا قرار گرفته و باعث پيشرفت هاي شگرف علم و فنآوري در اين قبيل جوامع شده است ولي متاسفانه در كشورهاي در حال توسعه بخصوص كشور خودمان به علت وجود مشكلات و موانع متعدد شناخت دانشگاه و صنعت از يكديگركامل نيست و هر يك در مسير جداگانه اي به اجراي فعاليت هاي خود مشغولند . در نتيجه با وجود غني بودن كشور از لحاظ منابع انساني تحصيل كرده ، همچنان با ضايعات فكري انرژي و سرمايه اي در بخش صنعت مواجه هستيم . در كشور ما صنعت و دانشگاه دو نهاد وارداتي هستند و در خيلي موارد باعث مشكلات جدي در جامعه شده اند .

در كشورما ارتباط مناسب دانشگاه و صنعت همواره دچار مشكلاتي در تبيين اصول و استقرار بوده است . اگر چه در مواقعي دستاوردهاي خوب و مقطعي هم حاصل گرديده است . بعد از انقلاب به همراه ايجاد تحول اساسي دردانشگاهها و تشكيل ستاد انقلاب فرهنگي دفاتر ارتباط با صنعت تاسيس شد كه متاسفانه اقدام فوق تا كنون نتوانسته است مشكلات ناشي از عدم ارتباط را برطرف نمايد و اين خود دلايل گوناگوني داشته است ، كه بهترين آن عدم ضمانت اجرايي و انحرافات قانوني براي برقراري اين مكانيزم بوده است . عموما”تا بحال بيشترين ارتباط دانشگاه با صنعت در امركارآموزي دانشجويان خلاصه شده است و امر كار آموزي با توجه به بسته بودن مراكز صنعتي در امر تخصيص خدمات آموزشي به جوانان دانشجو، فقط در دادن گواهي كارآموزي به كارورزان فعال بوده است كه اين امر جوابگوي نياز دانشگاه نيست .

 شايان ذكر است عليرغم نياز شديد كشور به ايجاد اين ارتباط مشكلات در دانشگاه و صنعت به قوت خود باقي است و همچنان صنايع در زمينه فعاليت هاي تحقيقاتي خود با مشكلات اساسي رو برو بوده اند و دانشگاهها نيز نتوانسته اند تحقيقات خود را در تحقق نيازهاي صنعت سوق دهند . به تعبير بهتر تحقيقات كاربردي چه در صنعت و چه در دانشگاه نتوانسته است به عنوان يك نياز جدي جايگاه مشخصي را به خود اختصاص دهد .

به دليل پيچيده و چند جانبه بدون مساله يافتن عامل اصلي مانع پيوند اين دو نهاد كار ساده اي به نظر    نمي رسد .بررسي هاي گوناگون در اين خصوص صورت گرفته است ولي نظري كه مورد قبول عام باشد مطرح نشده است . فقدان توان كافي دانشگاهها در حل مشكلات صنعت ، بيان نكردن دقيق مشكلات صنعت ، بيان نكردن دقيق مشكلات و ارجاع ندادن آن از طرف صنعت ، فقدان ارتباط سيستماتيك بين اين دو نهاد از جمله موانعي است كه مطرح مي شوند .

منبع

حسام، اسمعیل(1394)، اولویت بندی شاخصهای ارتباط دانشگاه-صنعت-دولت، پايان نامه كارشناسي ارشد،رشته مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0