پژوهشهای انجام شده در این زمینه

تحقیقات انجام شده در حوزه تاب آوری را می توان در دو گروه کلی طبقه بندی نمود. گروه اول به عوامل تعیین کننده تاب آوری و ویژگی های افراد تاب آور می پردازند. دسته دوم پژوهش هایی است که فهم فرایند تاب آوری ؛ اینکه چگونه تاب آوری موجبات سازگاری موثر با واقعیت های مخاطره آمیز را فراهم می آورد را در دستور کار خود قرار داده اند .

در ابتدا خواستگاه پژوهش های تاب آوری نظریه های دانشگاهی نبود، بلکه مطالعه در زمینه شناخت پدیدار شناختی ویژگی های نجات یافته گان از مرگ و کودکانی که در محیط های خطرآفرین زندگی می کردند منشا این مطالعات بود. در زمینه تاب آوری سه موج پژوهش مطرح شده است. موج اول واکنشی به این پرسش بود که چه ویژگی هایی تفکیک کننده افرادی است که علیرغم عوامل خطرزا یا شرایط ناگوار، نسبت به افرادی که رفتارهای مخرب نشان می دهند، پیشرفت می کنند. بیشتر ادبیات و منابع موجود تاب آوری جستجویی است جهت توصیف ویژگی های تاب آورانه درونی و برونی که به افراد کمک می کند تا خود را تطابق دهند و کارکرد قبلی خود را باز یابند. موج دوم تلاشی جهت کشف فرایند های دستیابی به ویژگی های شناخته شده تاب آوری بود. بنابراین تاب آوری به عنوان فرایند های تطابق با شرایط ناگوار، بصورتی مطرح بود که به شناسایی، تحکیم و تقویت ویژگی های تاب آوری یا عوامل محافظتی منجر می گردد. موج سوم تاب آوری به مفهوم تاب آوری منجر گردید. آشکار گردید که فرایند انسجام مجدد  بعد  از در هم گسیختگی  نیاز به نوعی نیروی انگیزشی دارد. در این موج، تاب آوری به عنوان نیروی انگیزشی مطرح شد که قرد را برای جستجوی فرزانگی ، خودشکوفایی ، نوعدوستی  و هماهنگی با منبع روحانی قدرت ، بر می انگیزد.

مطالعه اولیه­ای که در اکثر ادبیات تاب­آوری مورد اشاره قرار می­گیرد، کاری است که توسط ورنر و اسمیت، انجام شد، و طی آن یافته­های یک مطالعه بلندمدت 30 ساله گزارش گردید. ورنر مطالعه خود را در سال 1955 در میان کودکانی آغاز کرد که در معرض فشار قبل از تولد، فقر،بی­ثباتی روزانه و مشکلات شدید سلامت روان بودند. وی مشاهده کرد که 72 نفر از 200 کودک علیرغم عوامل خطرزا کارکرد مناسبی داشتند. در این ارتباط ورنر ویژگیهای تاب­آوری  را که به این افراد کمک کرده بود که با وجود تجربه عوامل خطرزا بدون مشکل باقی بمانند، دسته­بندی کرد. پدیدارشناسی ورنر شامل ویژگیهای فردی از قبیل مونث، تنومند، از نظر اجتماعی مسئول، سازگار و متحمل بودن، پیشرفت­گرایی، قدرت کلامی و عزت نفس بود. وی همچنین بر این باور است که یک محیط مراقبتی به فرد کمک می­کند تا شرایط ناگوار را راحت تر پشت سر بگذارد.

از سوی دیگر ورنر، گروهی از کودکان شهر کاوابی هاوایی را مورد مطالعه قرار داد او به این نتیجه رسید که کودکانی که میزان تاب­آوری آنها بالا بوده است در نوجوانی دارای صفات و ویژگی­هایی بودند که باعث تمایز آنها از نوجوانانی می­شد که تاب­آوری پایینی داشته­اند.

در پژوهش دیگری جوب، به بررسی تاثیر تاب­آوری بر شادکامی افراد مسن پرداخته است و او به این نتیجه رسید که آموزش تاب­آوری باعث ایجاد سطح بالای شادکامی می­شود. ماستن، بست و گارمزی، تاب­آوری کودکانی که مادران اسکیزوفرنی داشتند را با کودکانی که مادران سالم داشتند مورد مطالعه قرا داد. نتایج نشان داد که کودکانی که مادران سالم داشتند در مقایسه با کودکانی که مادران اسکیزوفرنی داشتند نه تنها میزان تاب­آوری آنها بالا بوده است بلکه از اعتماد به نفس و پیشرفت تحصیلی بالاتری برخوردار بودند. در ایران خانم صادقی در پژوهشی به تاثیر درمان رفتاری شناختی بر تاب­آوری پرداخته است. بنابراین آموزش تاب‌آوری می­تواند بر متغیرهای بسیاری تاثیرگذار باشد. پژوهشها نشان می دهد که  افراد با تاب­آوری پایین آسیب پذیرند و فاقد جسارت، انگیزه تشویق و راهبردهای لازم برای تغییر شرایط فشارزا به فرصتها می­باشند و همیشه درگیر مشغله­های ذهنی بوده و مشکلات خود را به صورت مبالغه­آمیز بزرگ کرده و خود را قربانی حوادث می­دانند و از شرایط موجود ناله و شکوه دارند، خود را کم توان و ضعیف جلوه می­دهند و از تلاش برای حل شرایط تنش­زا اجتناب می کنند. نحوه برخورد آنها خشک و انعطاف ناپذیر است و نسبت به آینده احساس نگرانی می کنند و به مرور این نگرانی تبدیل به ترس می­شود و به جای داشتن احساس مسئولیت و راهکارای خلاق و نوآور برای حل مشکلات خود را سردرگم و ناتوان احساس می­کنند و بر عکس افرادی که تاب­آوری بالایی دارند حس قوی برای پیشرفت دارند و اعتماد به نفس و خودباوری آنها بالاست .

سلیگمن و همکاران، در پژوهشی بکارگیری راهبردهای بهبود شادکامی و تاب‌آوری روی جمعیت بالینی نشان داده ­است که تمرینات بهبود خلقی و حرمت خود به کاهش علائم افسردگی کمک می­کند.

در پژوهش لوبومرسکی و همکاران، آموزش مؤلفه­های حرمت خود و خلق مثبت و خوش‌بینی در میان دانشجویان که علائم­ شناختی افسردگی را داشتند تا شش ماه پس از به ­انجام رسیدن مداخله موجب بهبود افسردگی و تاب­آوری دانشجویان می­شود.

در برنامه افزایش تاب آوری، مربوط به دانشگاه پنسیلوانیا رویچ و شاته ، چند مهارت که مستقیما با تاب آوری در ارتباط هستند را مورد تأکید قرار داده اند که از جمله این مهارت ها می توان به تنظیم هیجانی، کنترل تکانه ها، تحلیل علل مشکل و سبک های تفکر، حفظ خوش بینی واقع بینانه، خودکارآمدی و همدلی با دیگران اشاره کرد. فریدمن ، در برنامه دیگری که مربوط به افزایش تاب آوری است موضوعاتی را محور مداخله خود قرار داده است که عبارتند از؛ آموزش در زمینه تاب آوری و درک تاب آوری مثبت و منفی، آموزش مهارت های هوش هیجانی، آموزش خودکارآمدی، درک ارزش حمایت های اجتماعی و کسب آن، آموزش مهارت های مدیریت استرس، درک ارزش خوش بینی و کسب مهارت هایی برای افزایش آن و کسب مهارت هایی برای افزایش شادکامی.

منبع

محرم زاده،بهراد(1390)، اثربخشی آموزش تاب­آوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی تنکابن

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0