پرخاشگری چیست؟

جامعه شناسان و روانشناسان  از ابعاد گوناگون به اختلالات رفتاری پرداخته تا به شناسایی عوامل و علل زمینه ها و پیامدهای آن دست یابند و در نتیجه راهکارها و شیوه های مقابله با این اختلالات را تدوین نمایند . کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلالات رفتاری غالبا در بزرگسالی با ارتکاب به رفتارهای نابهنجار اعمال خلاف قوانین و تجاوز به حقوق دیگران و حاکمیت موجب اختلال در نظم اجتماعی می شوند و هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می کنند . یکی از عواطف متداول کودکان خشم است که در اثر برخورد آنها به مانعی که بر سر هدفشان قرار می گیرد حاصل می شود و به پرخاشگری  که یک واکنش عمومی به ناکامی امیال است  منجر می شود.

تعاریف پرخاشگری:

محققان  علوم رفتاری  در کشورهای  مختلف  هرگز تعریف  روشن  و  واحدی از مفهوم پرخاشگری ارایه نکرده اند  زیرا تعریف  پرخاشگری  تحت تاثیر فرهنگ تجربه و اعتقادات جوامع متفاوت است.به هر حال رفتارهای پرخاشگرانه یکی از مشکلات اجتماعی و مهم اساسی در هر جامعه است که به دلیل اهمیت آن به خصوص در دوران کودکی توجه ی ویژه ای به آن می شود .در زیر به مهمترین تعاریف ارایه شده در خصوص پرخاشگری اشاره می شود :

از دیدگاه ارونسون ، پرخاشگری رفتار آگاهانه ای است که هدفش اعمال درد و رنج جسمانی و یا روانی باشد. به عبارت بهتر عمل آگاهانه ای است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می  گیرد . این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد خواه در نیل به هدف موفق بشود  ویا نشود  در هر صورتی پرخاشگری است.

هیلگارد  و  اتکینسون، پرخاشگری  را رفتاری می دانند که قصد آن صدمه زدن ؛جسمانی و کلامی  به فرد دیگر  یا نابود کردن دارایی آنهاست . مفهوم اساسی در این تعریف قصد است . اگر کسی پای شما را لگد  می کند  قصد وی نشان دهنده پرخاشگرانه بودن یا نبودن رفتار است.

خشونت و پرخاشگری رفتارهایی هستند که به قصد آسیب رساندن  صدمه زدن به دیگران  یا اموال آنها ابراز می شوند . پرخاشگری ممکن است بدنی ؛ زدن لگد  گاز گرفتن  لفظی ؛فریاد زدن  دشنام دادن  یا زور گویی  و قلدری باشد . اغلب کودکان خیلی زود در می یابند که می توانند از طریق کج خلقی  خشونت و پرخاشگری به یک سلسله از نیازها و خواسته های خود برسند.

به طور کلی رفتار پرخاشگرانه واجد چهار شرط زیر است :

  • فردی که رفتارش پرخاشگرانه است آن رفتار را عمدا انجام می دهد .
  • آن رفتار در روابط بین فردی که حاکی از تعارض و ناکامی است رخ می دهد.
  • شخصی که دارای رفتار پرخاشگرانه است قصدش  برتری یافتن بر فردی است که مقابل او رفتار پرخاشگرانه داشته است.
  • شخصی که چنین رفتاری از او سر می زند یا در جهت جدال تحریک شده یا حد اعلای شدت آن مسیر را پیموده است .

با توجه به جمیع تعاریف مربوط به پرخاشگری  مهمترین مفاهیم مستتر در این تعاریف عبارتند از :

  • نیت مندی : رفتار پرخاشگرانه همراه با قصد و نیت صورت می گیرد
  • جلوه رفتاری : عامل پرخاشگری به نوعی ، کلامی یا جسمانی  قصد و نیت خود را آشکار می سازد .
  • قربانی پرخاشگری همواره معطوف به شخصی یا چیزی  می باشد.

محرک هایی که اغلب منجر به واکنش های خشم آلود در کودکان می شوند عبارتند از:

  •  ایجاد محدودیت های جسمی و حرکتی کودک خواه به وسیله دیگران یا بر اثرناتوانی خود کودک
  •  جلوگیری از انجام فعالیتهای کودک ایجاد مانع  در رسیدن کودک به خواسته ها  برنامه ها  و هدف هایش.
  •  مجموعه ای از ناراحتی هایی که موجب ناکامی کودک می شود.
  •  ایراد گرفتن دائم از آنها.
  •  اذیت کردن آنها.
  •  مقایسه نامناسب بین کودک و سایر همسالانش .
  •  نصیحت کردن های پی در پی.

انواع پرخاشگری

پرخاشگری به طور کلی به دو نوع تقسیم می شود :

پرخاشگری خصمانه: عملی پرخاشگرانه است که از احساس خشم ناشی می شود و هدفش اعمال درد  و آسیب  است. اما در پرخاشگری وسیله ای قصد و نیت آسیب رساندن به شخص دیگر وجود دارد لیکن آسیب رسانی به عنوان وسیله ای  برای رسیدن به هدفی غیر از ایجاد درد  و رنج صورت می گیرد . پرخاشگری خصمانه  دو حالت پرخاشگری آشکار و پرخاشگری رابطه ای می باشد . در پرخاشگری آشکار کودک به دیگران صدمه بدنی وارد می کند  یا او را به چنین صدمه ای تهدید می کند. مثلا کتک زدن لگد زدن  یا تهدید کردن  یک همسال  به کتک زدن .

پرخاشگری رابطه ای: که شامل دو نوع مستقیم و غیر مستقیم می شود در مورد کودکانی به کار می رود که به طور عمد سایر کودکان را از گروه طرد و منزوی می کنند . برخی از محققان این نوع رفتار را پرخاشگری اجتماعی و مستقل از پرخاشگری  آشکار  تعریف می کنند.

کودکان در طول رشد خود از توانایی بیشتری برای درک نیات دیگران برخوردار می شوند ولی این موضوع که تشخیص  و قضاوت آنها چه اندازه درست است جای بحث دارد .برای مثال کودکان پرخاشگر همواره به همه چیز با بد بینی نگاه می کنند و از اعمال دیگران برداشت دیگری دارند . در چنین شرایطی طبیعی است که به میزان پرخاشگری خود می افزایند.

تئوری رفتار غریزی فروید:

کهن ترین و شناخته شده ترین تببین در مورد پرخاشگری معطوف به این نگرش است که انسان به دلیل طبیعت زیستی اش  تا حدودی برای ارتکاب پرخاشگری و خشونت برنامه ریزی شده است . و تنها راه کنترل این سائق فطری تنبیه است . از منظر این تئوری رفتار پرخاشگرانه نتیجه یک انگیزه عمده درونی به سوی عمل است و نه عکس العمل  در برابر شرایط طبیعی و تنها یک محرک طبیعی این عمل را آزاد می کند .

کسانی که در چار چوب  تئوری رفتار غریزی  فعالیت می کنند  بعضا معتقدند که پرخاشگری  کودکان و نوجوانان  می تواند  مفید باشد  استدلال آنها این است که علی رقم اینکه پرخاشگری ممکن است برای دیگران مضر باشد  اما برای فرد پرخاشگر می تواند مفید و جنبه مثبت داشته باشد  در همین زمینه فروید با طرح مفهوم پالایش هیجانی  معتقد است اگر انسان راهی  برای ابراز پرخاشگری  نیابد  پرخاشگری در وجود او انباشته می شود  و سرانجام  به شکل خشونت مفرط  یا بیماری روانی  ظاهر می شود . به طور کلی فروید درباره امکان از بین بردن پرخاشگری نظر خوبی نداشت  و معتقد بود می توان شدت و مسیر آن را تغییر داد

 نظریه  ناکامی  – پرخاشگری :

پرخاشگری  می تواند معلول  هر موقعیت ناخوشایند  یا ملال انگیز از قبیل درد دلتنگی باشد . مهمترین عامل ایجاد پرخاشگری از میان همه موقعیت های ملال انگیز ناکامی است . اگر فرد  در نیل به هدف خود با شکست مواجه شود  ناکامی حاصل احتمال رفتار پرخاشگرانه  او را افزایش می دهد . در تفسیر و توضیح این نظریه می توان گفت که اگر کودکان و نوجوانان در رسیدن به اهداف خود با شکست مواجه شوند یا خواسته  های آنها برآورده نشود  احساس ناکامی  می کنند  و این احساس  با پرخاشگری نمایش داده می شود .

نظریه یادگیری اجتماعی :

براساس این نظریه همان گونه که کودکان مهارت های شناختی و اجتماعی را از طریق مشاهده عملکرد اطرافیان می آموزند  با تماشای اعمال پرخاشگرانه و خشونت آمیز  یاد می گیرند که پرخاشگرانه رفتار کنند . آلبرت بندورا ، نظریه پرداز اصلی  این دیدگاه معتقد است که از آنجا که بخش اعظم یادگیری مردم از طریق مشاهده در محیط پیرامونشان صورت می گیرد و می توان نتیجه گرفت که فرایندهای  مشابهی  مانند رسانه های گروهی نیز همین تاثیر را بر مخاطبان دارند . مطالعات نشان می دهد که کودکان و نوجوانان آنچه را از صفحه تلویزیون  می بینند  تقلید می کنند  یا به ذخیره رفتاری خویش می افزایند .

شاخه دیگری از این نظریه به نقش فرایندهای  شناختی توجه می کند . اگر رفتارهای خشونت آمیز نشان داده شده از تلویزیون  موفقیت به دنبال داشته  باشد در نتیجه تماشای  زیاد تلویزیون قالب بندی نگرش ها و رفتار کودکان را در پی دارد  . با  توجه  به  دیدگاه  مطرح  شده  در نظریه  یادگیری اجتماعی کودکانی که  در  معرض  تماشای  برنامه های  پر خاشگرانه  و خشونت آمیز  تلویزیونی  و ماهواره ای  و یا حتی بازی های  کامپیوتری هستند  نسبت به سایرکودکان از میزان پرخاشگری بالاتری برخوردارند.

منبع

همتی،مسعود(1393)،اثر قصه درمانی بر کاهش علائم پرخاشگری کودکان دبستانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0