ویژگیهای هوش معنوی از نظر ایمونز
هوش معنوی نوعی هوشغایی است که مسائل معنایی و ارزشی را به ما نشان داده و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل میکند؛ هوشی است که اعمال و رفتار ما را در گسترههای وسیع از نظر بافت معنایی جای میدهد و همچنین معنادار بودن، یک مرحله از زندگیمان را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار میدهد.
- هوشمعنوی در قالب ملاکهای زیرقابل مشاهده است: صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح، همدردی متقابل، وجود حسی مبنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیعتردارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، درجستجوی سازگاری و هم سطح شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی.
- افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت را دارند که بخشی از فعالیتهای روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزار ی، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان دهند . همچنین مسائل معنوی ممکن است شامل مواردی از قبیل تفکر در مورد سؤالات وجودی مانند وجود زندگی پس از مرگ، جستجو ی معنا درزندگی، علاقمندی به عبادت و تعمق مؤثر، رشد حس هدفمندی زندگی، رشد رابطه با خود، هماهنگی با قدرت برتر و نقش آن در زندگی خود باشد. از نظر ایمونز ، پایههای زیست شناختی هوش معنوی را در سه سطح میتوان بررسی کرد، زیست شناسی تکاملی، ژنتیک رفتاری و سیستم های عصبی.
ویژگیهای هوشمعنوی از نظرسانتوس
سانتوس ، معتقد است که هوش معنوی درمورد ارتباط با آفریننده جهان است. وی این هوش را توانایی شناخت اصول زندگی , قوانین طبیعی و معنوی و بنا نهادن زندگی بر اساس این قوانین تعریف کرده است. وی اصول زیر را برای هوش معنوی عنوان کرده است:
- شناخت و تصدیق هوش معنوی، یعنی باور داشتن به این مسأله که ما موجوداتی معنوی هستیم و زندگی جسمانی در این جهان موقتی است.
- باز شناسی و باور به یک موجود معنوی برتر یعنی خداوند.
- اگر خالقی هست و ما مخلوق هستیم، باید کتاب راهنمایی هم وجود داشته باشد.
- لزوم شناسایی هدف زندگی و وجود چیزی که انسان را فرا میخواند و پذیرش این نکته که از نظر ژنتیکی بعضی از تواناییها کدگذاری شدهاند.
- شناختن جایگاه خود در نزد خداوند ؛ شخصیت فرد بازتاب فهم وی از خداوند است .
- شناخت اصول زندگی و پذیرش این امر که برای زندگی موفق باید سبک زندگی و تصمیمات خود را مطابق این اصول شکل داد.
ویژگیهای هوش معنوی از نظر سیسک و تورنس
سیسک و تورنس ، معتقدند که هوش معنوی قادر است که هشیاری یا احساس پیوند با یک قدرت برتر با یک وجود مقدس را تسهیل یا افزایش دهد. سیسک و تورنس ، مؤلفههای هوش معنوی را در شش زمینه مطرح کرده اند:
- ظرفیتهای اصلی: علاقمندی به مسائل هستی و عالم وجود در مهارتهایی مانند تمرکز و در خود فرو رفتن، الهام و بصیرت .
- ارزشهای اصلی: پیوستگی و وحدت، مهربانی، احساس ثبات و تعادل، مسئولیتپذیری و عبادت.
- تجربههای اصلی:آگاهی از تجربههای غائی و معنای آنها ؛ تجربههای اوج، احساس تعالی وحالتهای هوشیاری عمیق.
- رفتارهای پرهیزگارانه مهم: حقیقت، عدالت، مهربانی و پرستاری.
- سیستم نمادی: شعر، استعاره و داستان.
- حالتهای مغزی: از خود بیخود شدن و خلسه.
البته مؤلفههای مطرح شده از سوی سیسک و تورنس تا حد زیادی همان مؤلفههایی است که توسط ایمونز مطرح شده است.
برخی ویژگیهای احتمالی مورد نیاز برای هوش معنوی و روشهای شدت بخشیدن به آنها را بیان کردهاند، که ویژگیهای احتمالی آنها عبارتند از :
- به کارگیری دانش درونی
- ظرفیت تحمل ناملایمات
- حساس بودن نسبت به اهدافمان در زنـدگــی
- نگرانی نسبت به بیعدالتی و بیانصافی
- لذت بردن از پرسشهای زندگی
- ارزش قائل شدن برای عشق، شفقت و نگرانی در باره دیگران
- جستجو برای درک خود
- خواستن ایجاد تفاوت
- به رنجهای انسانی پرداختن.
روشهای شدت بخشیدن نیزعبارتند از:
- فراهم کردن زمانی برای بازتاب اندیشه
- مطالعه زندگی پیشگامان معنوی
- استفاده از فعالیتهای رو به رشد شخص
- استفاده از یادگیری مبتنی بر حل مسئله روی مسائل واقعی
- فراهم کردن زمانی برای بحثهای آزاد
- استفاده از باورها و در نظر گرفتن فکر و اندیشه
- اعتماد به صدای درون و فطرت خود.
مدل هوشمعنوی از نظر زوهار و مارشال
زوهر و مارشال در کتاب خود هوش معنوی، سال 2000 میلادی چارچوبی برای تعیین انواع هوش ارائه کردهاندکه مبتنی بر کارکرد سیستمهای عصبی مغز میباشد. آنها کارکرد مغز را از دیدگاه عصبشناسی بررسی کردند و همه انواع هوشهای ممکن را به سه نوع سیستم عصبی اصلی در مغز پیوند دادند. زوهر و مارشال ، سه نوع هوش عقلانی، هیجانی و معنوی را شناسایی کردند و عقیده دارند که همه هوشهای دیگر زیر مجموعههای این سه نوع هوش کلی تلقی میشوند. هوش هیجانی به افراد کمک میکند تا عواطف و احساسات خود و دیگران را مدیریت کنند. هوش معنوی نیز به عنوان سومین نوع هوش، مبتنی بر تفکر وحدت بخش مغز است. آنها مشخصات افرادی را که دارای هوش معنوی بالایی هستند اینگونه ذکر کردهاند : این افراد انعطافپذیر هستند، درجه بالایی از هوشیاری نسبت به خویشتن دارند، توانایی برای رویارویی با مشکلات و دردها و چیره شدن بر آنها را دارند. همچنین، الهام گرفتن از طریق ارزشها و بصیرتها، اجتناب از بد کردن نسبت به دیگران، تفکر وحدتگرا ؛ پی بردن به روابط میان اشیاء و پدیدههای مختلف. جستجو برای پاسخدادن به سوالهای اساسی، عدم وابستگی به دیگران و مقاومت در برابر شیوهها و سنتهای معمول جامعه از ویژگیهای دیگر آنها هست .
زوهر و مارشال ، هوشمعنوی را به این صورت تعریف میکنند : هوشی که از طریق آن مسائل مربوط به معنا و ارزشها را حل میکنیم، هوشی که به ما کمک میکند تا بفهمیم کدام اقدامات یا کدام مسیر معنادارتر از دیگری است .
زوهر و مارشال ، هوش معنوی را هوش غایی ما میدانند که به ما توانایی تمیز و انتخاب میدهد و مارا سرشار از شفقت و ادراک میکند و به ما کمک میکند تا محدویتها را ببینیم. زوهر و مارشال ، نیز درتأیید وجود هوش معنوی آن را استعدادی ذهنی میدانند که انسان در حل مسائل معنوی و ارزشی خود به کار میگیرد و زندگی و کارهای خود را در حالتی گسترده از وسعت و غنا و معنا قرار میدهد. زوهر و مارشال، همچنین معتقد هستند که تجربههای معنوی، بینش ژرفی پدید میآورد که چشم اندازهایی نو و تازه را برای انسان باز میکند. این بینش و چشماندازهای تازه شخص را قادر میسازد تا از عهده کارها به خوبی برآید و به گونهای خلاق راه حلهایی تازه برای مسائل زندگی خود برگزیند.
منبع
شایان فر،زهرا(1393)، انگیزش تحصیلی دانش آموزان بر اساس هوش معنوی و رضایت زناشویی مادر،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید