وجدان کاری چیست؟
چندي است اصطلاح «وجدان كاری» به فرهنگ اداري كشور راه يافته و مورد توجه مديران ارشد قرار گرفته است اما تا به حال گام هاي اساسي در جهت شناسايي و اعمال حاكميت وجدان كاري در جامعه برداشته نشده است. وجدان كاري را مي توان رضايت قلبي و التزام عملي نسبت به وظايف تعيين شده براي انسان تعريف كرد. با اين شرط كه بدون هرگونه سيستم نظارتي، شخص وظايف خود را به بهترين نحو ممكن به انجام رساند. با چنين تعريفي اين مقاله تلاش مي كند جوانب مختلف مفهومي و عملي اين موضوع را بررسي كند.تركيب دو واژه «وجدان» و «كاري» است كه در اصطلاح مديريت مي توان تعريف زير را براي آن در نظر گرفت:
وجدان كاری عبارت است از احساس تعهد دروني به منظور رعايت الزاماتي كه در ارتباط با كار مورد توافق قرار گرفته است. به بيان ديگر منظور از وجدان كاری، رضايت قلبي، تعهد و التزام عملي نسبت به وظيفه هايي است كه قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونه اي كه اگر بازرس و ناظري نيز بر فعاليت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظيفه قصوري روا نخواهد داشت. چگونه مي توان كم كاري، عدم احساس مسئوليت، حضور نيافتن در محل كار، عدم پاسخگويي و راهنمايي صحيح مراجعان، مراقبت نكردن صحيح از اموال، بي توجهي به كيفيت كار و گرايش به آسان طلبي را به رضايت شغلي و انجام كار با كيفيت بالا و مطلوب و حضور موثر در محل كار تبديل كرد؟ حتي به اين موضوع نيز بايد توجه شود كه چگونه مي توان براي ايجاد يك سيستم مطلوب يك معني مشترك را در ميان همكاران به وجود آورد؟
نيروي انساني ما به تقويت وجدان كاری و تغيير در فرهنگ كار، نيازمند است چرا كه نيروي انساني متعهد، سازمان را در دستيابي به اهداف خود ياري مي دهد. البته تعاريف ديگري نيز از وجدان كاري موجود است كه تعدادي از آن عبارتند از:
- وجدان عبارت است از استعدادي كه به تشخيص نيك و بد پرداخته و براي امور ارزش قائل است، نيك و بد را از هم فرق گذاشته و براي ما نوعي الزام عملي ايجاد مي كند.
- وجدان كاری عبارت است از مجموعه عواملي كه در فرد سازماني نظام ارزشي به وجود مي آورد.
- در صورت دارا بودن بالاترين حد وجدان كار مي توان جامعه اي را تصور كرد كه در آن افراد در مشاغل گوناگون سعي دارند تا كارهاي محوله را به بهترين وجه و به طور دقيق و كامل و با رعايت اصول بهينه سازي انجام دهند. پس وجدان كاري موجب مي گردد تا افراد سيستمي و نظام مند گردند.
«وجدان كاری يك هنجار فرهنگي است كه به انجام كار مناسب و خوب در جامعه ارزش معنوي مثبت ميدهد و بر اين باور است كه كار فينفسه داراي يك ارزش ذاتي است.».
اين گونه تعاريف با آنكه جنبههايي از وجدان كاري را در خود دارند، به تقليلي روانشناختي ميرسند و نميتوانند نمودهاي وجدان كاري را در بيرون از افراد هدف بگیرند و در اجتماع نشان دهند. با توجه به اسناد موجود در واحد فرهنگ مردم و همچنين پژوهش انسانشناختي حاضر، بررسی چگونگي ايجاد و تقويت وجدان كاري در درون جمع، از اهميت بيشتري برخوردار است. دورکيم، يکي از پيشگامان تعریف كار و وجدان كاري به عنوان مؤلفهاي اجتماعي است. او در كتاب «درباره تقسيم كار اجتماعي»، كار و به تبع آن، وجدان کاري را به عنوان پديدهاي كه به طور کامل از شرايط اجتماعي مؤثر و متأثر است معرفي میکند و چگونگي اين تأثير را نشان ميدهد.
وجدان کار به معناي انجام وظايف شغلي بدون نظارت مافوق، داراي سه رکن اساسي کار، فرد و مديريت است. نيازها، علايق، انگيزهها و نگرش و شخصيت افراد که با عامل فرد مرتبط ميشود با عواملي که مربوط به ماهيت کار است (مانند معناداري و اقليم سازماني کار) در هم آميخته و نتايجي را بوجود ميآورند که به عنوان عملکرد کارکنان قابل مشاهده هستند. اگر مديريت بتواند با استفاده از روشهاي مختلف اين دو عامل را به نحو مناسبي با يکديگر ترکيب کند، افراد وظايف خود را بهتر و بيشتر انجام خواهند داد يعني هم کار به صورت مطلوبي انجام خواهد شد و هم کارکنان از کار خود رضايت خواهند داشت. لذا مديريت ميتواند با بهره مندي از اصل تشويق و تنبيه عدم تمرکز، ارزيابي عملکرد افراد، مشارکت و توجه به عامل انساني، دو عامل فرد و کار را به نحوي مؤثر با يکديگر ترکيب کند.در مورد وجدان کار يا تعهد کاري و اخلاق کاري سه تعريف مختلف ارائه شده است.
نگرش مطلوب به وجدان و اخلاق کار: با بيان نگرش وجدان کار صرفاً براساس نتيجه کار و عملکرد مطلوب افراد قابل اندازهگيري است. تأکيد اصلي بر کارائي و بهرهوري و بالأخره سودآوري است.
نگرش حقوقي به وجدان کار: با اين نگرش وجدان کار در چارچوب حقوق بشر قرار ميگيرد و حمايت از حقوق افراد در سازمان و جامعه را مورد تأکيد قرار ميدهد. در اين چارچوب صاحب کار نسبت به کارگران و برعکس، حقوق متقابل دارند که رعايت اين حقوق مفهوم خاصي است از وجدان کار و يا اخلاق کار. در اين ديدگاه انجام وظايف در حد مورد انتظار و ارائه کار بي نقص (وجدان کار کارکنان) و جبران خدمت متناسب با کار ارائه شده (وجدان کار کار فرما) تلقي ميشود.
نگرش عدالت به وجدان کار: طبق اين نگرش وجدان کار، افراد را موظف به رعايت معيارها و ضوابط کار مينمايد به نحوي که توزيع عادلانهاي از درآمدها و هزينههاي ناشي از سهم کار رعايت شود. مقايسه نگرشهاي فوق روشن ميسازد که نگرش مطلوب به وجدان کار باعث تعالي کارائي و اثربخشي سازمان ميشود ولي در مقابل ممکن است منجر به بي توجهي به حقوق افراد در سازمان يا جامعه شود. در حالي که در نگرش حقوق، افراد از حمايت کافي برخوردار ميشوند ولي در مقابل ممکن است تأکيد بر کيفيت باعث کاهش کارائي و بهرهوري شود. بالأخره نگرش عدالت باعث حمايت و پشتيباني کارکنان با قدرت کمتري ميشود ولي در مقابل خطر پذيري، خلاقيت و نوآوري و به نحوي بهرهوري را کاهش ميدهد.
منبع:
قلاوندی، حسن(1389) بررسی رابطه بین ویژگی های رهبری خدمتگزار و عدالت سازمانی ادراک شده با وجدان کاری،گزارش طرح تحقیاتی دانشگاه ارومیه.
دیدگاهی بنویسید