واژه ها و تعاریف فرزند سالاری
تعريف مفهومي _ لغوي فرزند سالاري
فرزند سالاري يعني محور بودن فرزندان در خانواده، همچنين فرزند مداري نيز به کار رفته است. براي نزديک شدن بيشتر به مقصود، مي توان به واژه ها و اصطلاحاتي که به خاطر کاربرد درازمدت، مفهوم مشخصي دارند اشاره کرد از جمله اشراف سالاري، ديوان سالاري و يا پدرسالاري و مادر سالاري. تحت اين عناوين، اهميت و نقش اساسي در عرصههاي گوناگون به اشراف، ديوان، پدر و مادر داده شده، آنها مدار و محور فعاليت به حساب ميآيند.
تعريف ساختار فرزند سالاري
اگر ساختار را مجموعه نقشها و نوع رابطه و ترکيب آنها بدانيم، جايگاه، نقش و مناسبات اعضاي موجود در ساختار خانواده دگرگون شده و عناصر آن از جايگاه و نقش ديگري برخوردار مي شود. همچنين سمت و سوي روابط و سلسله مراتب خانواده نيز متحول شده و فرزندان در چشم والدين اعتبار و ارزش و اهميت بيشتري مييابد.
تعريف کارکردي فرزند سالاري
گرچه نميتوان تفکيک واضح و روشني از مفهوم ساخت و کارکرد مقولات اجتماعي ارائه داد، زيرا بيترديد اين دو مفهوم همه جا ملزم يکديگرند.گفتني است که خانواده فرزند سالار نسبت به ساير خانوادهها کارکرد متفاوتي دارد و بعد کارکردي آن در اين پژوهش نقش مؤثري دارد و به درک بهتر مسئله کمک خاصي ميکند. بديهي است فرآيند مهم اجتماعي شدن از اين پديده تأثير بسياري پذيرفته و طي آن، شخصيتهاي متناسب با آن شکل ميگيرد و به تدريج، نه تنها نظام ارزشي و هنجاري بلکه جامعه نيز دچار تحول ميشود.
منبع
بهمن پور،زینب(1389)، بررسی موردی عوامل اجتماعی، فرهنگی فرزندسالاری در جوانان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور نجف آباد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید