واكنش هاي هيجاني

هيجان ها بسيار پيچيده تر از آن هستند كه ابتدا به چشم مي خورند. در نگاه اول ، همگي هيجان ها را به عنوان احساس مي شناسيم ، ما شادي و ترس را مي شناسيم زيرا جنبه احساسي آن ها طبق تجربه ما خيلي بارز هستند. اما به همان صورتي كه بيني بخشي از صورت است ، احساس ها نيز فقط جزئي از هيجان ها هستند. هيجان ها چند بعدي هستند. آن ها به صورت پديده هاي ذهني ، زيستي، هدفمند و اجتماعي وجود دارند. هيجان ها تا اندازه اي احساس هاي ذهني هستند مثل زماني كه عصباني يا خوشحال هستيم.

اما هيجان ها واكنش هاي زيستي نيز هستند، يعني پاسخ دهنده هاي بسيج كننده انرژي كه بدن را براي سازگار شدن با هر موقعيتي كه فرد با آن مواجه شده ، آماده مي كنند. هيجان ها هدفمند  هم هستند، خيلي شبيه گرسنگي كه هدف دارد. براي مثال خشم ميل انگيزشي براي انجام دادن كاري  مانند جنگيدن با دشمن يا اعتراض به بي عدالتي را در ما ايجاد مي كند. هيجان ها پديده هاي اجتماعي نيز هستند، علايم قابل تشخيص  چهره اي، ژستي و كلامي مي فرستيم كه ديگران را از كيفيت و شدت هيجان پذيري ما با خبر مي كنند .

پل كلينجينا  و آن كلينجينا،  تعريفي را ارايه كرده اند كه عناصر اصلي تعريف قبلي را شامل مي شود. بر طبق اين تعريف، هيجان حاصل تعامل بين عوامل ذهني ، محيطي و فرايند هاي عصبي و هورموني است. آن ها در تاييد اين تعريف، معتقدند كه هيجان ناشي از تجاربي عاطفي، مثل لذت يا ناراحتي است و باعث مي شوند تا فرد تبيين هاي شناختي خلق كند، براي مثال علت ها را به خود يا محيط نسبت دهد. همچنين باعث انواع سازگاري هاي دروني مثل بالارفتن ضربان قلب مي شود و رفتارهايي را فرا مي خواند كه اغلب،  و نه هميشه، بياني (خنديدن يا گريستن) هدفمند(كمك كردن يا اجتناب كردن) و انطباقي (حذف چيزي كه تهديدي بالقوه براي بقا محسوب مي شود) هستند. بر اساس اين تعريف، هيجان ناشي از فرايندهاي زيست شناختي آموخته شده و شناختي است. ديگر عملكرد هاي مهم هيجان عبارت از رفتار پاداش دهنده و تنبيه كننده است. وقتي فرد هيجان بسيار مثبتي را تجربه مي كند به احتمال زياد به رفتارهايي مي پردازد كه موجب توليد مجدد آن هيجان شود. به همين صورت، وقتي فرد هيجاني بسيار منفي را تجربه مي كند، از رفتارهايي كه باعث بروز مجدد آن هيجان مي شود، اجتناب مي كند.

شناخت و هيجان

وقتي رويداد يا عملي را تجربه مي كنيم، دست به تفسير موقعيت بر حسب هدف ها و بهزيستي خود نيز مي زنيم، در مسابقه پيروز شدم  و احساس شادي مي كنم ، يا  در امتحان موفق نشدم و افسرده ام . اين قبيل تفسير ها، ارزيابي شناختي ناميده مي شود. تفسير موقعيت به ما كمك مي كند تا نوع هيجان احساس شده و شدت آن را مشخص كنيم.ارزيابي شناختي مي تواند نقش عمده اي نيز در تمايز هيجان ها داشته باشد. برخلاف برانگيختگي خود مختار، ارزيابي هاي ما چندان متنوع اند كه مي توانند مبناي تمايز ميان انواع گوناگون احساس هيجاني باشند، و علاوه بر آن سرعت فرايند ارزيابي احتمالا در حدي است كه مي تواند با سرعت بروز برخي از هيجان ها برابري كند. ارزيابي شناختي، غالبا به تنهايي مي تواند كيفيت تجربه هيجاني را نيز تعيين كند .

انواع واكنش هاي هيجاني

واكنش هاي هيجاني از دو ديدگاه زيستي و شناختي قابل بررسي است. ديدگاه زيستي معمولا روي چند هيجان اصلي تاكيد دارد كه حداقل دو يا سه و حداكثر ده تا هستند . نانسي استين برچهار هيجان شادي ، غم، خشم و ترس تاكيد دارد، زيرا اين هيجان ها واكنش به فعاليت هاي اساسي، چون موفقيت، شكست، ممانعت و  بلاتكليفي  را منعكس مي كنند. ايزارد ، ده هيجان را بر اساس نظريه هيجان هاي متمايز خود معرفي مي كند كه شامل خشم ، ترس، اندوه، شادي، نفرت، تعجب، شرم، گناه، علاقه و حقارت مي باشد. ديدگاه شناختي قاطعانه تاكيد دارد كه انسان ها خيلي بيشتر از دو يا ده هيجان كه ديدگاه زيستي معرفي مي كند، تجربه مي كنند .

نظريه پردازان شناختي مي گويند البته درست است كه تعداد محدودي مدار عصبي، جلوه هاي صورت ، واكنش هاي بدني،مثل واكنش هاي جنگ و گريز وجود دارد، اما چند هيجان مختلف مي توانند از يك واكنش زيستي ايجاد شوند. براي مثال يك پاسخ فيزيولوژيكي، مانند بالا رفتن سريع  فشار خون، مي تواند مبناي زيستي خشم و حسادت يا رشك باشد. از طرفي چون در اين ديدگاه موقعيت ها را مي توان بسيار متفاوت تعبير كرد و از آن جايي كه هيجان ها از تركيب ارزيابي شناختي، زبان ، دانش شخصي، تاريخچه، جامعه پذيري و انتظارات فرهنگي به وجود مي آيد، انسان ها تعداد زيادي هيجان را تجربه مي كنند .

منبع

اسماعیل زاده،فاطمه(1392)،نگرش مذهبی باکاهش تعارضات زنانشویی درزنان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0