هویت محیطی چیست ؟

پیوند شخصی با محیط را می­توان به طور دقیق در میان بزرگسالان مورد ارزیابی قرار داد، زیرا بزرگسالان با احتمال بیشتری در مورد نحوۀ تأثیرگذاری طبیعت بر حس خود آنان تأمل کرده و آن را برزبان می­آورند.فیلسوفی به نام نیس بر «همانندسازی» نه به معنای احساس تمایزناپذیری از فرایندهای زندگی، بلکه در قالب ظرفیت ما برای دیدن چیزی از دیگری در خودمان و تجربۀ حس شباهت یا یک اجتماع مشترک تأکید کرد. سایر مؤلفان از اصطلاحاتی مانند «هویت بوم­شناختی» ،«هویت محیطی» و «خود محیطی» یا «حس خوددرمکان” استفاده کرده­اند. هر چند این اصطلاحات تلویحات نبستاً متفاوتی دارند، تمام آنها از این ایده نشأت می­گیرند که محیط طبیعی و رابطۀ ما با آن می­تواند بخش مهمی از خودپندارۀ ما باشد. تجارب مرتبط با طبیعت صرفاً لذت ­بخش نیستند. بلکه آنها مرتبط با «خود» و بالقوه دگرگون­کننده هستند و بر چگونگی تعریف ما از خود برای خودمان و همچنین برای دیگران تأثیر می­گذارند.همانطور که تجارب مرتبط با محیط­های طبیعی و مشکلات محیطی هویت را دگرگون می­کنند، یک هویت محیطی نیرومند باید بر نحوۀ پاسخدهی افراد به اطلاعات و مشکلات محیطی تأثیر بگذارد. براگ پیامدهای احتمالی یک خود بوم­شناختی را نشان می­دهد: حساسیت بیشتر نسبت به اطلاعات مربوط به محیط، احساس پیوند یا همدلی با ماهیت­های محیطی، و فعالیت­هایی که چنین پیوندهایی را افزایش می­دهند. تجربۀ یک خود بوم­شناختی به معنای ادراک شباهت، مرتبط بودن یا قیاس میان خود و سایر عناصر اکوسیستم است تا جایی که ممکن است افراد نسبت به تهدیدات معطوف به طبیعت به گونه­ای که انگار معطوف به خود آنان است، واکنش نشان دهند .سازۀ هویت محیطی به اهمیت شخصی محیط­های طبیعی به طور کلی دلالت دارد. یک شیوۀ خاص­تر برای تأثیرگذاری محیط بر هویت در قالب مفهوم هویت مکانی درک می­شود. این اصطلاح نخستین بار توسط پروشانسکی مورد استفاده قرار گرفت که به «ابعادی از خود اشاره دارد که هویت شخصی فرد را در رابطه با محیط فیزیکی به واسطۀ الگوی پیچیدۀ ایده­های خود آگاه و ناخودآگاه، باورها، ترجیحات، ارزش­ها، اهداف و گرایشات رفتاری و مهارت­های مرتبط با این محیط، تعریف می­کند». هویت مکانی به عنوان ادراک فرد از خود به عنوان یک عضو از یک محیط خاص تعریف شده است..یکی از حمایت شده­ترین نظریه­ها در تبیین رابطه بین نگرش­ها و رفتار نظریۀ رفتار برنامه­ریزی شده (TPB) است . براساس این نظریۀ رفتار کمابیش از قصد رفتاری ناشی می­شود که آن هم به نوبه خود تابعی از نگرش­ها، هنجار­های ذهنی و کنترل ادراک شده بر روی رفتار است. پژوهش­های اخیر به این نتیجه رسیده­اند که اضافه کردن هویت به این مدل، توانایی آن را برای تبیین رفتار افزایش می­دهدمردم دلبستگی نیرومندی را نسبت به محیط طبیعی احساس می­کنند که شواهدی از آن را می­توان در پیوندهای افراد با مکان­ها و حیوانات خاص یا طبیعت کلی مشاهده کرد که علت آن هم تا حدودی به این باز می­گردد که داشتن تجربه در محیط طبیعی و با حیوانات به درک خویشتن و خودتنظیمی کمک می­کند. تجارب دوره کودکی در طبیعت به ویژه به همراه اعضای خانواده یا سایر بزرگسالان مهم می­تواند ارزش­گذاری به محیط طبیعی و تعهد به ارتقای آن را که به بخش تعیین کننده­ای از هویت بزرگسالی تبدیل می­شود، افزایش می­دهد. با وجود این، تجارب بزرگسالی هم در تقویت، تمرکز و حمایت از هویت محیطی مهم می­باشد. نشان داده شده است یک حس پیوند نیرومند با محیط، رفتار متناسب با آن را هم در رابطه با یک مکان خاص و هم به طور کلی پیش­بینی می­کند .لازمه تغییر در رفتار زیست محیطی، تغییر نگرش زیست محیطی می­باشد. بسیاری از افراد چون تاثیرات سوء اختلالات محیط زیست را بر سلامت خود حس نمی­كنند، و اثرات این عوامل تخریبی زیست محیطی نیز در مدت طولانی ظاهر می شود، لذا آمادگی لازم برای تغییر در عملكرد خود نسبت به محیط زیست به دست نمی آورند. واز بعد دیگر چون ارزشهای حاكم بر تفكرات واعمال این افراد نسبت به محیط زیست با ارزشهای متخصصان وحافظان محیط زیست بسیار متفاوت می باشد، ارایه آموزشهای لازم جهت تغییر رفتار و ایجاد فرهنگ محیط زیست ضرورت می­یابد. هر عاملی كه باعث شود در یك شهروند درك اهمیت تغییر رفتار بوجود آید ویا اعتماد به نفس خود را در این رابطه تغییر دهد، انگیزه وی را برای ایجاد تغییر رفتار بالا می برد.با‌ توجه به اهمیت موضوع محیط زیست و آموزش پایه‌ای و همگانی حفاظت از محیط زیست برای حفظ منابع محدود، مهم و تجدید ناپذیر و برای جلوگیری از هدر رفتن و آلودگی آنها، یکی از روش‌های اصولی، آموزش و بالا بردن آگاهی زیست محیطی است. که نباید از نقش آگاهی مدیران سازمان های آموزشی به خصوص  مدارس متوسطه غافل شد. هدف آموزش محیط زیست این است که در هر فرد حساسیتی نسبت به حوادث و تغییرات فیزیکی، زیستی، اجتماعی و سیاسی نسبت به محیط زیست به وجود آورد به گونه ای که ضمن قدرت تشخیص و مسائل زیست محیطی، بتواند به ابداع روش‌ها و حل مسائل زیست محیطی بپردازد.در کشور ما که نسل جوان درصد بالایی از جمعیت را تشکیل می‌دهد آموزش محیط زیست می‌تواند تأثیر قابل توجهی در تقویت فرهنگ زیست محیطی و رسیدن به اهداف توسعه پایدار داشته باشد و آگاهی و آشنایی جوانان با ضوابط و استانداردهای علوم پایه زیست محیطی در مقاطع مختلف تحصیلی می‌تواند حس مسئولیت پذیری را به صورت منطقی در آنان افزایش دهد.شاید ارزان ترین و بهترین راه افزایش آگاهی، آموزش، تغییر بینش و نگرش (نظریه گشتالتی ها)، به خصوص در سطوح بالای مدیریتی مدارس یعنی مدیران ـ معلمان باشد تا بتوانند طی فرایند انتقال دانش، آن را به دانش‌آموزان و از آنجا به خانواده‌ها منتقل کنند. و چون میراثی، یا بهتر بگوییم فرهنگی برای نسل بعد باقی بماند.

منابع

مفاخری ،عبدالله (1393) ،اثربخشی آموزش فراشناخت وذهن آگاهی بر نگرش های زیست محیطی ،رفتار شهروندی سازمانی و بهزیستی اجتماعی ، پایان نامه  دکترای تخصصی روانشناسی عمومی ، دانشگاه پیام نور

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0