هوش اخلاقی چیست؟
اخيراً اصطلاح جديدي با عنوان هوش اخلاقي توسط بوربا وارد شده است. وي هوش اخلاقي را اعتقادات اخلاقي قوي و عمل به آنها و رفتار در جهت صحيح و درست تعريف می کند هوش اخلاقي به معني توجه به زندگي انسان و طبيعت،رفاه اقتصادي و اجتماعي، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندي است . هوش اخلاقي به اين حقيقت اشاره دارد كه ما به صورت ذاتي، اخلاقي يا غير اخلاقي متولد نمي شويم؛ بلكه ياد مي گيريم كه چگونه خوب باشيم . يادگيري براي خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعه پذيري و آموزش است كه هرگز پايان پذير نيست . آنچه كه ما براي انجام كارهاي درست به آن نياز داريم، همان هوش اخلاقي است كه با استفاده از آن به يادگيري عمل هوشمندانه و دستيابي به بهترين عمل خوب نزديك مي شويم . در هر بخشي از زندگي به بهترين اطلاعات قابل دسترس مي رسيم، خطرات را به حداقل مي رسانيم و نسبت به پيامدهاي آن خوش بين هستيم . افراد با هوش اخلاقي بالا كار درست را انجام مي دهند، اعمال آنها پيوسته با ارزش ها و عقايدشان هماهنگ است،عملكرد بالايي دارند و هميشه كارها را با اصول اخلاقي پيوند مي دهند .
تعریف هوش اخلاقی
هوش ا خلاقي را ظرفيت وتوانايي درك درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقي قوي و عمل به آن ها و رفتار درجهت صحيح و درست تعريف مي كنند چهاراصل از هوش ا خلاقي براي موفقيت مداوم سازماني و شخصي ضروري است: 1. درستكاري: يعني ايجاد هماهنگي بين آنچه كه به آن معتقديم و آنچه كه به آن عمل ميكنيم. انجام آنچه كه مي دانيم درست است وگفتن حرف راست در تمام زمان ها. 2. مسئوليت پذيري:كسي كه هوش اخلاقي بالايي دارد، مسئوليت اعمال خود و پيامدهاي آن اعمال، هم چنين اشتباهات و شكستهاي خود را نيز میپذيرد؛ 3. دلسوزي: توجه به ديگران كه داراي تأثير متقابل ا ست. اگر نسبت به ديگران مهربان ودلسوز باشيم، آنان نيز موقع نياز با ما همدردي مي كنند؛ و 4.بخشش: آگاهي از عيوب واشتباهات خود و ديگران وبخشيدن خود و ديگران. بنابراين کارکنان با هوش اخلاقي بالا كار درست را درست ا نجام می دهند،ا عمال آ نها پيوسته با ارزش ها و عقايدشان هماهنگ است، عملكرد تحصیلی بالای دارند و خلاقیت آ نها افزایش پیدا می کند پژوهش هاي محققان تعليم و تربيت نشان داده كودكاني كه به هر دليل هوش اخلاقي كسب نكرده اند در معرض خطرهاي جدي قرار دارند. اين كودكان به دليل وجدان متزلزل، ضعف در مهار كردن اميال، رشدنيافتگي حساسيت هاي اخلاقي و باورهاي كه به گونه اي نادرست هدايت شده، تا حد زيادي به عقب افتادگي اخلاقي و اجتماعي دچار و در بزرگسالي به شخصيت هاي نابهنجار و ناموفق تبديل مي شوند. شايد بتوان گفت مهم ترين نكته در مبحث هوش اخلاقي اين است كه اين هوش يه طور كامل آموختني و قابل يادگيري است و به هيچ وجه جنبه ي وراثتي ندارد و تنها از طريق تربيت به كودكان منتقل مي شود.بهترين زمان آموزش هوش اخلاقي در فرزندان از دوره ي نوزادي تا پايان نوجواني است و تعلل والدين در اين زمينه موجب ضعف بالقوه ي كودكان در يادگيري فضايل اخلاقي و ايجاد عادات مخرب مي شود.
هفت فضليت هوش اخلاقي
همـدلي:همدلي يعني همدردي با مردم و درك نگراني ها و احساسات ديگران. اين فضيلت به كودك كمك مي كند غير از نيازهاي خود، نسبت به نيازها و احساسات ديگران نيز حساس باشد و تمايل بيشتري به ياري افراد آسيب ديده يا دچار مشكل پيدا كند. همچنين يك اهرم اخلاقي قوي است كه كودك را وامي دارد به درستي رفتار كند و از آنجا كه مي تواند رنج هاي عاطفي ديگران را تشخيص دهد و درك كند، از ظالمانه رفتار كردن در حق ديگران پرهيز كند.
وجـدان:وجدان، نداي دروني بالقوه اي است كه به كودك در تصميم گيري براي تعيين درستي و نادرستي امور كمك مي كند و باعث مي شود او در مسير اخلاق بماند و در صورت انحراف احساس گناه كند. وجدان بيدار، كودك را در مقابله با نيروهايي كه در برابر خوبي قدعلم مي كنند تقويت مي كند و او را قادر مي سازد در مواجهه با وسوسه ي نفس نيز به طور صحيح رفتار كند. اين خصيصه سنگ بناي تقويت حصايل نيك بنيادي مثل صداقت و مسؤوليت پذيري و امانتداري است.
خويشتن داري:به فرزند شما ياد مي دهد قبل از مبادرت به انجام هر عمل، فكر كند. در نتيجه او به گونه اي صحيح رفتار مي كند و كمتر احتمال دارد به انتخاب هاي عجولانه كه برايش پيامدهاي خطرناك دارد، دست بزند. اين فضيلت همچنين به فرزند شما كمك مي كند و به خود متكي باشد زيرا او مي داند به تنهايي قادر است اعمالش را مهار كند. همچنين پايه گذار بخشندگي و مهرباني است چرا كه به كودك كمك مي كند از لذات آني چشم بپوشد و در عوض به كمك ديگران بشتابد.
احتـرام:فرزند شما را تشويق مي كند. به دليل آن كه احترام به ديگران را ارزشمند مي داند، با ديگران با ملاحظه رفتار كند. اين ويژگي فرزند شما را بر آن مي دارد با ديگران همان گونه رفتار كند كه دوست دارد با خودش رفتار شود. به همين دليل اساس پيشگيري از خشونت، بي عدالتي و نفرت را پايه گذاري مي كند. وقتي كودك احترام را بخشي از زندگي روزانه اش بداند، احتمال بيشتري دارد كه به حقوق و احساست ديگران توجه كند، در نتيجه براي خودش هم احترام بيشتري قايل مي شود.
مهـرباني:توجه فرزند شما را به رفاه و احساسات ديگران جلب مي كند. با تقويت اين فضليت در فرزندتان او كمتر خودخواهي به خرج خواهد داد و بيشتر دلسوز و غمخوار مي شود و درك مي كند كه مهرباني كردن به ديگران، ساده ترين كاري است كه مي شود كرد. وقتي فرزند شما مهربان باشد بيشتر به فكر نيازهاي ديگران است. به آن ها توجه مي كند و در كمك به نيازمدان پيشقدم مي شود و از كساني كه دچار آسيب يا مشكل شده اند، دفاع مي كند.
انصـاف:به كودك كمك مي كند ويژگي هاي ديگران را درك كند و آمادگي پذيرش چشم اندازها و باورهاي جديد باشد. او ياد مي گيرد بدون توجه به تفاوت جنسيتي، نژادي، ظاهري، فرهنگي، اعتقادي، و فارغ از توانايي ها با جهت گيري هاي قومي، به ديگران احترام بگذارد و همدلانه و مهربانانه رفتار كند. چنين فرزندي در برابر خشم، خشونت و تعصب ايستادگي مي كند و از همه مهم تر، به افراد بر اساس منش آن ها احترام مي گذارد.
بـردباري:باعث مي شود كودك با ديگران عادلانه، منصفانه و بي طرفانه رفتار كند. بنابراين با رعايت قواعد نوبت و مشاركت با ديگران بازي مي كند و قبل از قضاوت در مورد مردم، همه ي جوانب را به خوبي مي سنجد. چون اين فضيلت حساسيت اخلاقي كودك را افزايش مي دهد، اين شجاعت را خواهد داشت تا از كساني كه در حقشان بي عدالتي شده حمايت كند و خواستار اين باشد كه با همه ي مردم عادلانه و يكسان رفتار شود.به هر حال ايجاد ظرفيت هوش اخلاقي در كودكان شايد بزرگترين ميراثي باشد كه براي آن ها به جا مي گذاريم. اين توانايي ها در آينده مي تواند بر تمام جنبه هاي زندگي كنوني آن ها و نيز كيفيت روابط، حرفه، خلاقيت، و مهارت هاي زندگي زناشويي و فرزند پروري شان اثر بگذارد و نقش آن ها را در تمامي ابعاد زندگي شان تغيير دهد. از آنجا كه اين فضايل هميشگي هستند و همه ي عمر با فرزندان ما مي مانند و از آنجا كه اين درست همان چيزي است كه در نهايت اعتبار آن ها را در مقام انسان تعيين خواهد كرد، مي توان نتيجه گرفت كه پي ريزي پايه و اساس هوش اخلاقي و سعي در ايجاد و حفظ آن اصلي ترين و دشوارترين وظيفه ي هر پدر و مادر است.
هفت اصل ضروري هوش اخلاقي
اصول هوش اخلاقي از ديدگاه بوربا به شرح زير مي باشد:
- هم دردي:تشخيص احساسات و علايق افراد كه شامل مراحل زير است:
- پرورش آگاهي؛
- افزايش حساسيت نسبت به احساس هاي ديگران؛
- همدردي با ديدگاه اشخاص ديگر.
- هوشياري: دانستن راه صحيح و درست و عمل در همان راه، كه شامل:
- ايجاد زمين هاي براي رشد اخلاقي؛
- ترويج معنويت براي تقويت هوشياري و هدايت رفتار؛
- ج. پرورش انضباط اخلاقي براي كمك به افراد به منظور يادگيري درست از خلاف.
- خودكنترلي: كنترل و تنظيم تفكرات و اعمال خود به طوري كه بر هر فشار از درون
و بيرون ايستادگي كنيم و در همان راهي عمل كنيم كه احساس مي كنيم درست است،كه شامل:
- الگوسازي و اولويت بندي خودكنترلي افراد؛
- تشويق افراد به خودانگيزشي؛
- آموزش راه هايي به افراد براي رويارويي با وسوسه ها و تفكر قبل از عمل.
- توجه و احترام: ارزش قائل شدن براي ديگران با رفتار مؤدبانه و با ملاحظه، كه شامل:
- انتقال معاني توجه به افراد از طريق آموزش دادن؛
- افزايش توجه به اقتدار و بي توجهي به بي ادبي و بي احترامي؛
- تأكيد بر رفتارهاي خوب، ادب و تواضع كه به عنوان تعارف در نظر گرفته مي شود.
- مهرباني: توجه به نيازها و احساس هاي ديگران، كه شامل:
- تدريس معني و ارزش مهرباني؛
- ايجاد آستانة تحمل صفر براي زشتي و بدي؛
- تشويق مهرباني و خاطر نشان كردن اثرهاي مثبت آن.
- صبر و بردباري :توجه به شأن و حقوق تمام افراد حتي آنان كه عقايد و رفتارشان با ما مخالف است، كه شامل:
- پرورش صبر و تحمل از سنين پايين؛
- القاي درك تنوع و گوناگوني؛
- مخالفت با كليشه سازي و عدم تحمل تعصبات بي جهت.
- انصاف: انتخاب هاي عقلاني و عمل به شيوة منصفانه، كه شامل:
- رفتار با ديگران به طور منصفانه؛
- كمك به ديگران براي داشتن رفتار منصفانه؛
- تدريس رو شهايي به افراد براي مقاومت در مقابل بي انصافي و بي عدالتي.
اصول هوش اخلاقي بوربا از ديدگاه اسلامي
۱. هوشياري:قرآن همواره اولين توصيه به هوشياري را به مؤمنان مي كند كه بايد آماده و هوشيار باشند.
براي مثال ، در سوره نساء ، آيه ۷۱ مي فرمايد: “يا أيها الذين أمنوا خذوا حذركم فانفروا ثبات او انفروا جميعا” اي كساني كه ايمان آورده ايد آمادگي و هوشياري خود را حفظ كنيد و سلاح جنگي را برگيريد، سپس گروه گروه به صورت دسته جات پراكنده يا دسته جمعي به سوي دشمن حركت كنيد.
پيامبر (ص) مي فرمايد : متانت، هدايت، نيکوکاري، پارسايي، کاميابي، ميانه روي در راهپيمايي، ميانه روي در امور زندگي، راستي، بزرگواري و شناختن دين خدا، اين همه در سايه هوشياري نصيب خردمند مي شود؛ پس خوشا به حال آنکه بر اساس برنامه درست گام برمي دارد .
۲. هم دردي:امام علي (ع) در نامة ۵۳ نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر مي فرمايد:
پس بايد دوست داشتني ترين اندوخته ها در نزد تو اندوخته كار نيك باشد كه مقصود از آن فراهم آوردن رعيت و رعايت آنهاست پس همت خود را از رسيدگي به نيازهاي شان دريغ مدار پس از حقوق آنان (طبقه فرودستان) پاسداري كن و سهمي از غلات املاك خالصه اسلام را در هر شهري به آنان اختصاص ده ، آنچه بر عهده تو نهاده اند، رعايت حق ايشان است، مبادا توجه به امور ديگر از پرداختن به آنان بازت دارد و با ناتوانان فروتني در پيش گير و به آنان نشان بده كه در اين كار به آنها نيازمندي و كارهاي كساني را كه به تو دسترسي ندارند و در ديده ها خوارند و مورد تحقير دولتمردانند، خود دلجويانه مورد رسيدگي قرار ده يتيمان را نوازش كن و زمين گيرشدگان و سالخوردگان را دلجويي نما بخشي از وقت خود را به كساني اختصاص ده كه به تو نياز دارند و در آن وقتاختصاصي، خودت فارغ از هر كاري به امور آنان پرداز.
3-خودكنترلي:خودكنترلي در قرآن بيشتر با واژ ة تقوي و خودداري از هواي نفس مطرح شده است .براي مثال، در سوره هاي زير: در نيكوكاري و پرهيزكاري با يكديگر همكاري كنيد و در گناه و تعدي همكاري نكنيد و از خدا پروا كنيد كه سخت كيفر است زاد و توشه برگيريد كه بهترين توشه، تقوي است .
4-توجه و احترام:در قرآن به احترام بسيار سفارش شده است، خصوصا ً در درجه اول احترام به شخص پيامبر اكرم (ص) و پس از آن در برخورد با مردم ديگر:به حقيقت مؤمنان برادر يكديگرند، پس هميشه بين برادران ايماني خود صلح دهيد و خدا ترس و پرهيزكار باشيد، باشد كه مورد لطف و رحمت الهي گردد.
5-مهرباني: قبل از هر چيز از گنجينه غني و هدايت گر قرآن كريم بهره مند مي شويم:
- با مردم به نيكي صحبت كنيد.
- به پدر و مادر احسان كنيد.
- پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد:
- خوب پرسيدن نيمي از دانش و نرم رفتاري نيمي از زندگي خوش است .
۶. صبر و بردباري:واژه صبر در قرآن در بسياري از آيات مطرح شده و در مورد تبليغ دين بيشتر به صبر سفارش شده است.(( اي كساني كه ايمان آورده ايد در كار دين صبور باشيد و يكديگر را به صبر سفارش كنيد و همواره مراقب دشمن باشيد و تقواي الهي پيشه كنید .))
۷. انصاف: پيامبر اکرم (ص) مي فرمايند:
اي علي سرآمد اعمال سه خصلت است : ۱ از جانب خود درباره ديگران انصاف دادن؛ ۲. مال را با برادران ايماني در ميان نهادن ؛ ۳. هميشه در همه حال به ياد خدا بودن.
اصول هوش اخلاقي در مديريت
لنيك و كيل هوش اخلاقي را توانايي تشخيص درست از اشتباه مي دانند كه با اصول جهاني سازگار است . به نظر آنان ، چهار اصل هوش اخلاقي زير براي موفقيت مداوم سازماني و شخصي ضروري است:
1-درستكاري: يعني ايجاد هماهنگي بين آنچه كه به آن معتقديم و آنچه كه به آن عمل مي كنيم. انجام آنچه ك مي دانيم درست است و گفتن حرف راست در تمام زما نها. كسي كه هوش اخلاقي بالايي دارد، به شيوه اي عمل مي كند كه با اصول و عقايدش سازگار باشد.
2-مسئوليت پذيري: كسي كه هوش اخلاقي بالايي دارد، مسئوليت اعمال خود و پيامدهاي آن، همچنين اشتباه ها و شكس تهاي خود را نيز مي پذيرد.
3-دل سوزي: توجه به ديگران كه داراي تأثير متقابل است . اگر نسبت به ديگران مهربان و دل سوز باشيم، آنان نيز در وقت نياز با ما همدردي مي كنند.
4-بخشش: آگاهي از عيوب خود و تحمل اشتباه هاي ديگران.
منبع
زارع نژاد، علیرضا (1392)، رابطه بین رهبری معنوی و هوش اخلاقی با تعهد سازمانی ، پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی صنعتی و سازمانی ، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید