نگرش های مذهبی

پرورش مذهب در حقیقت مجموعه دگرگونی هایی است که در فکر و عقیده فرد بمنظور ایجاد نوعی خاص از عمل و رفتار که متکی بر ضوابط مذهب باشد انجام میشود. بعبارت دیگر در سایه دگرگونی هایی که در فکر و عقیده فرد ایجاد میگردد اخلاق و عادات، آداب و رفتار، روابط فردي و اجتماعی و صورت مذهبی و شرعی میگیرند و مذهب به عنوان عامل مسلط بر زندگی فرد و جنبه هاي آن خودنمایی می کند ضوابط مذهبی براي روابط انسانی ضروري تر از هر گونه ضوابط دیگر است زیرا در جهان امروز که صنعت تمام جوانب زندگی بشر را تحت الشعاع قرار داده، به زحمت میتوان گفت که فرد داراي وظایفی نسبت به جامعه است.

مگر زیگموند فروید ،گمان نمیکرد که جامعه نیازي به مذهب ندارد. در عصر ما که بیماري هاي روانی و اضطراب ها و نگرانی ها، قربانی هاي متعددي از خیل آدمیان میگیرند و ضوابط مذهبی بهترین داروي شفابخش و نجات دهنده بشر از نگرانی هاست. به عقیده آدلر ، که از تجارب 30 ساله ي روانکاوي خود سخن میگفت: کلیه بیماران روانی که حس مذهبی خود را باز نیافتند فقط درمان نشدند .

معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود ، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است ،ایمونز تلاش کرد معنویت را براساس تعریف گاردنر از هوش ،در چارچوب هوش مطرح نماید ومعتقد است معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود زیرا عملکرد وسازگاری فرد را پیش بینی می کند وقابلیت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند وبه اهدافشان دسترسی داشته باشد.گاردنر ،ایمونز را مورد انتقاد قرار می دهد ومعتقد است که باید جنبه هایی از معنویت که مربوط به تجربه های پدیدار شناختی هستندمثل : تجربه تقدس یا حالات متعالی از جنبه های عقلانی ،حل مسئله وپردازش اطلاعات جدا کرد .می توان علت مخالفت محققانی مانند گاردنر را به نگاه شناخت گرایانه آنان از هوش نسبت داد.

معنویت دارای سه بعد است:

معنا: معنویت شامل جستجوی معنا وهدف به شیوه ای است که به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی ارتباط پیدا می کند ،معمولاً  این امر موجب پاسخ به این سوال می شود که «چطور دیدگاه من در مورد وجودی مقدس یا واقعیتی غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است دربرگیرنده ی اصول اخلاقی وارزش های متعالی نیز شود ، بخصوص که چنین جنبه های زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ما نسبت به وجودی مقدس یاواقعیت غایی است .

تعالی : این واژه به تجربیات فراشخصی یا وحدت بخش اشاره می کند که ارتباطی فراسوی خود شخصی مان را فراهم می سازد وشامل ارتباط  با وجودی مقدی یا واقعیتی غایی می گردد.

عشق : عشق منعکس کننده ی بعد اخلاقی معنویت می باشد ، بخصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به واقعیتی غایی یا وجودی مقدس برانگیخته شده باشد. بسیاری از آموزگاران معنوی همچون دالایی اما، عشق را به مثابه ی جوهره ی معنویت می دانند ومعنویت را با ویژگی هایی از روح انسان همچون عشق ،شفقت ،صبر ،تحمل ،بخشایش،رضایت خاطر ،احساس مسئولیت وحس سازگاری که شادمانی را برای خود ودیگران به ارمغان می آورد ،مرتبط می دانند.از نظر هارتز ،اینکه بتوانیم عشق بورزیم یا نه منعکس کننده ی این موضوع است که دو بعد دیگر معنویت(معنا وتعالی )را، تاچه اندازه جدی می گیریم ،منظور از عشق صرفا یک احساس نیست ،عشق میتواند مستلزم انجام دادن کاری باشد که بیشترین فایده رابرای خود ودیگران در پی داشته باشد.

از دیدگاه غباری بناب وهمکاران ، معنویت عبارت است از :ارتباط با وجود متعالی،باور به غیب ،باور به رشد وبالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ وخم های زندگی وتنظیم زندگی شخصی برمبنای ارتباط با وجود متعالی در هستی معنادار،سازمان یافته وجهت دار الهی .این بعد وجودی انسان فطری وذاتی است وبا توجه به رشد وبالندگی انسان ودر نتیجه انجام تمرینات ومناسک دینی متحول شده وارتقا می یابد.

مذهب عبارتست از تأثیرات احساساتی و رویدادهایی که برای هر انسانی در عالم تنهایی و دور از همه وابستگی ها روی میدهد، بطوری که انسان از این مجموعه در می یابد که بین او و آن چیزی که آن را امر خدا می نماید، رابطه برقرار می کند که این رابطه یا از راه قلب یا از روی عقل و یا به وسیله اجرای مراسم و اعمال مذهبی برقرار می گردد. به نظر او انسان احساس می کند که در وجود او یک عیب و نقص بزرگ موجود است که موجب نا آرامیها و مشکلات ماست و همچنین حس می کنیم که هر گاه با قدرتی ما فوق خود ارتباط حاصل کنیم  می توانیم خود را از نا آرامی ها و ناراحتی ها نجات دهیم. گوستاو یونگ هم در خصوص دعا و ایمان مذهبی در کنترل روان انسان می گوید در مورد بیماران روحی و روانی که 35 سال به بالا داشتند حتی یک نفر هم یافت نمی شد که مشکل روانی او در آخرین تحلیل به ایمان مذهبی مربوط نگردد.

به عقیده ویلیام جمیز دعا و نماز و اتصال با روح عالم خلقت دارای کارکردهای زیادی است کاری است به اثرات و نتایج مختلف شگفت انگیز، ایجاد یک جریان قدرت و نیرویی که به طور محسوس دارای آثار مادی و معنوی می باشد. عواطف مذهبی بر مزاجهای مالیخولیایی فائق شده و به روح انسان حالت مقاومت و پایداری خاصی می بخشد و به زندگی ارزش، درخشندگی و پایداری می دهد. در مکتب اسلام نماز به عنوان باز دارنده از تباهی معرفی می شود”ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله اکبر والله یعلم ما تصنعون”(العنکبوت،45) یعنی: نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد و خداوند می داند شما چه اعمالی را انجام می دهید.

احساسات مذهبی در نزد هر کس که یافت می شود ، یک نیروی روزافزون در زندگی او وارد می کند، و هنگامی که در نبرد زندگی همه امیدها بر باد می رود وقتی که دنیا به آدمی پشت می کند، احساسات مذهبی دست اندر کار شده در اندرون ما چنان شور و هیجانی برپا می سازد که ما را جوان نموده و زندگی درونی ما را که تیره و تار شده بود دگرگون می سازد .بنظر اریک فرم،فروید معتقد، به پیشرفت انسان و تحقق بخشیدن به آرمان های ذاتی ؛ فرد،حقیقت, عشق برادرانه،کاهش رنج ها ، استقلال و حس مسئولیت است. به نظر او این آرمانها هسته اخلاقی تمام ادیان بزرگ را که شالوده فرهنگ های شرق و غرب می باشد یعنی تعلیمات کنفوسیوس ، لائوسته، بودا، پیامبران و مسیح را تشکیل می دهد.

پس بدین ترتیب فروید عملاً به جانبداری از هسته اخلاقی دین سخن می گوید ولی جنبه های الهی و ماوراءالطبیعی آن را به علت مانع شدن از تحقق هدف های اخلاقی مورد انتقاد قرار می دهد . از دیدگاه اریک فرم نیاز دینی یعنی نیاز به یک الگوی جهت گیری شده و مرجعی برای اعتقاد و ایمان. هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد. انسان ممکن است حیوانات، درختان، بت های طلایی یا سنگی، خدایان نامرئی یا مقدسین یا رهبران شیطان صفت را پرستش کند همچنین ممکن است اجدادش ، ملتش، طبقه یا حزبش، پول و موفقیتش را مورد پرستش قرار دهد. حتی غیر عقلانه ترین جهت گیریها ….. ولی چنانچه تعداد قابل ملاحظه ای از مردم آن را بپذیرند احساس یگانگی با دیگران همراه با یک مقدار آرامش و ایمنی که شخص عصبی فاقد آن است در فرد به وجود می آورد. همین احساس تنهایی و خفقان است که نیش دردناک بیماری عصبی است .

برای آرامش روان و آسایش فکر و خیال و جلوگیری از بیماری عصبی رسیدن به آرامش روان، خداوند در قرآن می فرماید: هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها (الاعراف،189) یعنی: اوخدایی است که همه شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنارش آرام گیرد.ویل دورانت، معتقد است گه دین به اندازه ای غنی و فراگیر و پیچیده است که جنبه های متفاوت و مختلف آن، برای دیدگاه ها و نگرش های مختلف به گونه ای جلوه می کند، به اعتقاد او آنچه مهم است این است که هیچ دوره ای در تاریخ بشری خالی از مذهب و اعتقادات دینی نبوده است.

صدها هزار سال طول کشید تا انسان های ما قبل تاریخ توانستند آتش را کشف کنند و با ساختن قایق رودها و دریاها را به تصرف در آورند، به سود بخشی پاره ای از گیاهان پی برده و شماری از حیوانات را رام نمایند با این همه انسان در برابر نیروهای قهار و زورمند طبیعت خویش را ناتوان و درمانده یافته و روزگار را در بیم و اضطراب بسر می برند، بدون آنکه علل و عوامل آنرا بشناسند از این روی از اندیشه ابتدایی خود یاری جستند.

نیروهای مجهول طبیعت تا حدودی تشخیص داده و به وجود نیروها و آفریدگارانی اعتقاد یافتند که با خشم، مهر و کین بر جهان فرمان می رانند. آنگاه این گروه ارواح یا خدایان را با خدا قیاس نموده و پنداشتند که آنان نیز همانند انسانند و خواسته هایی شبیه انسان دارند و برای آنکه آنان را بر سر مهر و آشتی درآورند به ستایش و نیایش آنان پرداختند و تقدیم هدایا به خدا یا مجهول را یکی از وظایف خویش قرار دادند، سپس به جان بخشیدن به عناصر طبیعت و تجسم خدایان آیین جان پنداری را پدیدار ساختند.با مطالعه انسان های ابتدایی می توان گفت که انسان دین ورز مقدم بر انسان هوش ورز بوده است.مطالعات و بررسی ها در مورد اقوام و ادیان ابتدایی بیانگر انواع و اقسام مراسم و مناسک و اعتقادات مذهبی است.

منبع

شمس الهدی،فرزانه(1393)، نگرش مذهبی ، خود پنداره و حمایت اجتماعی با رضایت شغلی زنان کارمند پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی کرمان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0