نگرشها و رفتار سازمانی
تعاریف موجود پیرامون نگرش
واژه نگرش نیز اغلب برای تبیین رفتار افراد به کار میرود. از طرف دیگر میتوان نگرش را بیانیههایی ارزیابانه تلقی کرد که خواه مطوب یا نامطلوب صورت میگیرند و بیانگر احساس فرد درمورد چیزی، افراد یا حوادث میباشد و حالتی از تمایل روانشناختی برای دادن درجه ای از علاقه مندی به یک شیء یا فرد یا داشتن یک رفتار خاص پدید میآورند . ولی به طور کلی نگرش عبارت است از برداشتهای مطلوب یا نامطلوب فرد از محیط که سبب میشود فرد نسبت به آن عکس العمل مثبت یا منفی بروز دهد.نگرش ها تمایل به بقا دارند، مگر زمانی که اتفاق جدیدی رخ بدهد و آنها را تغییر دهد.
هیچ محدودیتی در مورد نگرشهایی که افراد دارند وجود ندارد. نگرشها در طول زندگی فرا گرفته میشوند و در فرایند های معاشرت با دیگران تجسم مییابند. برخی از نگرشها نظیر باورهای مذهبی ممکن است برای ما در مرکز قرار گرفته باشند (یک سازه هسته ای) و ممکن است نسبت به هر نوع تغییری مقاومت بالایی داشته باشند درحالی که برخی از نگرشها ممکن است به وسیله اطلاعات یا تجربیات شخصی تغییر کنند.علت اهمیت بررسی نگرش ها اینست که نگرش به پیش بینی رفتار کمک میکند و نیز میتواند به افراد کمک کند تا با محیط کاری خویش سازگار شوند.
کارکرد های نگرش
کتز بیان میکند که نگرش ها و محرکها با یکدیگر ارتباط دارند و بسته به محرکهای فردی نگرشها میتوانند 4 کارکرد اصلی داشته باشند.
ابراز احساسات: نگرشها یک وسیله برای ابراز احساسات است. آنها افراد را قادر میسازند تا ارزشهایی ار که به آنها باور دارند را به دیگران نشان دهند و به این ترتیب به بیان احساسات خود پرداخته و به قبول یا نهادینه کردن ارزشهای گروه بپردازند.
ابزاری: نگرشهای موجود پاداش را افزایش داده و تنبیه را کاهش میدهند. از اینرو نگرشها نسبت به افراد یا اشیاء ممکن است به خاطر تجربات مثبت یا منفی گذشته باش. بنابراین رفتار یا دانشی که به ارضای نیازها منجر میشودبیشترین احتمال را دارند که به نگرش مثبت تبدیل شوند.
دانش: یکی از کارکردهای اساسی آن فراهم آوردن بستری برای تفسیر و طبقه بندی اطلاعات تازه است.نگرشها یک بستر دانش و چارچوبی را فراهم میکنند که در درون ان اطلاعات جدید قابلیت جایگزینی دارند.
دفاع از خود: نگرش ها ممکن است به سبب محافظت از خود در برابر واقعیت یا حقیقت نا مطلوب قبول شوند.
تفاوت ارزشها و نگرشها
نگرش نیز مانند ارزش یک سازه فرضی است یعنی نمیتوان آن را لمس کرد یا دید و نیز همانند ارزشها از منابعی مثل؛ دوستان، معلمین، والدین و الگوها بدست میآید. با این وجود، نگرش ها رفتار را در سطحی متفاوت از ارزشها تحت تأثیر قرار میدهند. در حالیکه ارزشها باورهای کلی را تشکیل میدهند، که رفتار را در تمامی موقعیتها تحت تأثیر قرار میدهد، نگرش ها تنها به به رفتارهای مربوط به اشیاء، افراد و موقعیتهای خاص مربوط میشوند. ارزشها و نگرشها عموماً در هماهنگی نیستند. به عنوان مثال فردی که رفتار کمک آمیز را ارج مینهد ممکن است درباره کمک به یک همکار که رفتار اخلاقی ندارد نگرش منفی داشته باشد. نگرش ها بر روی افراد یا اشیاء خاصی تمرکز دارند ولی ارزشها کلی تر هستند و دارای ثبات بیشتری نیز هستند.
اجزای تشکیل دهنده نگرش
بر اساس نظریات رافائلی و ساتون و بسیاری از صاحبنظران دیگر نگرش را میتوان به سه جزء شناختی، عاطفی(احساسی)، و رفتاری(عملی) تقسیم کرد که در زیر به طور خلاصه به تعریف آنها پرداخته میشود.
- جزء شناختی: شامل باورها، عقاید، دانش یا اطلاعاتی است که فرد دارد.
- جزء احساسی(عاطفی): شامل احساس بخصوصی است که ماحصل تأثیر فرد بر روی باورهاست و نگرش واقعی به کسی یا چیزی در واقع همین احساس را در بر میگیرد.
- جزء رفتاری: تمایل به داشتن رفتار خاصی بر اساس احساسات است.
نگرشهای مربوط به رفتار سازمانی
نگرش افراد در سازمان بدلیل تأثیر مهمی که بر رفتار افراد در سازمان دارد با اهمیت است. از طرفی یک فرد ممکن است هزاران نگرش داشته باشد ولی رفتار سازمانی بر روی تعداد محدودی از نگرش های مربوط به کار از جمله رضایت شغلی و تعهد سازمانی و ناهماهنگی شناختی تمرکز دارد.رضایت شغلی به طوراخص بر نگرش افراد نسبت به کار آنها و تعهد سازمانیعموماً بر نگرش آنها نسبت به تمامی سازمان تمرکز دارد.
رضایت شغلی
رضایت شغلی حالت مطلوب عاطفی است که ناشی از مطلوب بودن شغل فرد یا تجربه کاری اوست. اسمیت، کندال و هولین بر این اساس5 بعد کاری یا به عبارتی ویژگیهای مهم شغل را که سبب ایجاد رضایت شغلی میشوند،به صورت زیر معرفی میکنند.
- کار: میزانی که کار برای افراد وظایف جذاب، فرصتهای یادگیری و قبول مسؤلیت بوجود بیاورد.
- درآمد: میزان پول دریافتی و اینکه کافی است یا خیر.
- فرصتهای ارتقاء: فرصتهای پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی
- نظارت: توانایی افراد مافوق برای مهیا کردن کمک فنی و حمایت رفتاری از آنان.
- همکاران: میزانی که همکاران از لحاظ فنی کارامد هستند و از لحاظ اجتماعی حمایتگر میباشند.
تعهد سازمانی
لوتانز تعهد سازمانی را تمایل قوی برای باقی ماندن در سازمان به عنوان یک عضو و تلاش بسیار به نفع سازمان و قبول ارزشها و اهداف سازمان میداند. به عبارت دیگر این نگرش در رابطه با وفاداری افراد به سازمانشان بوده و شامل فرایندی است که از طریق آن افراد طی آن در سازمان اهمیتی که خود برای سازمان قائلند را بیان میکنند.
ناهماهنگی شناختی
بر اساس نظریه فستینگر نیز ناهماهنگی شناختی یک نوع ارزیابی از نگرش هاست که معمولاً بعد از اتخاذ تصمیم به منظور شناخت رفتار های مرتبط و همسو با رفتار فعلی صورت میگیرد. وی با تمایز بین ناهماهنگی و تعارض بیان میکند که این فرایند تنها بعد از اتخاذ تصمیم انجام میپذیرد. واژه ناهماهنگی معمولاً به رابطه بین عناصری که به صورت جفت موجودند اطلاق میشود. این عناصر همان شناخت هستند که مشتمل بر آن چیزی است که فرد در مورد خودش، رفتارش یا محیط اطرافش میداند. ناهماهنگی یا ناهمسانی شناختی هنگامی مطرح میشود که بین نگرش دو یا چند فرد یا بین رفتار و نگرش افراد نوعی بی ثباتی مشاهده شود. بر اساس فرضیات فستینگر، حضور ناهماهنگی که منجر به ایجاد عدم راحتی روانشناختی برای فرد میشود،1) فرد را بر میانگیزد تا در جهت کاهش ناهماهنگی بر آید و 2) فرد علاوه بر تلاش جهت کاهش آن به طور فعال از موقعیتها و اطلاعاتی که سبب افزایش آن میشوند نیز اجتناب میکند.3) از طرف دیگر فرد برای کاهش این ناهماهنگی سعی در تغییر نگرش زیر بنایی خود دارد یا 4) رفتار آتی را بر اساس آن تغییر میدهد و 5) یا به دنبال راههای جدید برای تبیین یا توضیح یا بهانه تراشی برای این عدم هماهنگی است.
نقش نگرش در رفتار
میتوان نگرش را به عنوان یک تمایل مداوم برای داشتن یک احساس یا رفتاری به شیوه خاص دانست . به عنوان مثال اگر کسی کار کردن در شیفت شب را دوست نداشته باشد گفته میشود که او نگرش منفی نسبت به تنظیمات کاری خود دارد. نگرش عبارت است از مفروضات کسب شده برای پاسخ به شکل مطلوب یا نامطلوب در ارتباط با یک پدیده. براین اساس فرد با استفاده از مفروضات بنیادین خود در ارتباط با پدیده های اطراف خود یا در ارتباط با افراد دیگر، ممکن است رفتارهای مختلفی از خود بروز دهد. نگرش ها تحت تأثیر ارزشها قرار دارند. با این وجود میتوان نگرش را از طریق آنچه افراد بیان میکنند، به طور رسمی یا غیر رسمی، در ابراز عقاید آنها یا از طریق رفتار آنها شناخت.آلدرفر تأکید داشت که نگرش افراد نسبت به محیط تأثیر برجسته ای بر روی رفتار آنها دارد. اوبیان کرد که افکار، احساسات و رفتارهای یک فرد در تعامل با محیط اجتماعی و فیزیکی او هستند و این تأثیر دو سویه است.این تعاملات ممکن است سبب بروز تعارض بین نگرش فرد و رفتار او شوند که از آن با عنوان ناهماهنگی شناختی یاد میشود. افرادی نیز این رابطه را به صورت مدل نشان میدهند. مانند مدل رفتار برنامه ریزی شده آجزن ، که در زیر ارائه میشود
منبع
دهقان هراتی، فرزانه(1392)، تحلیل مقایسه ای مبانی رفتار سازمانی، پایان نامه ی کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید