نظریه های مهارتهای هيجاني
نظریه مايروسالووي
مدل مهارتهای هيجاني ماير و سالووي يك رويكرد مبتني بر توانايي است.زماني كه آنها براي نخستين باراين مفهوم را به كار بردند،مقصود آنها اين بود كه توجه روشن تري نسبت به رابطه بين هيجان وشناخت (استدلال) ايجاد كنند در اين مدل، مهارتهای هيجاني به عنوان توانايي درك وتظاهر هيجاني، فهم وبكار گيري هيجانها واداره هيجانها جهت تقويت رشد شخصي تعريف مي شود.اما اخيرا سالووي و ماير درتجديد نظر درمورد تعريف اوليه خود مهارتهای هيجاني را براساس كفايتهاي اختصاصي آن شامل :
- توانايي درك و ابراز هيجان به شكل صحيح
- تسهيل هيجاني تفكر
- فهم و تحليل اطلاعات هيجاني و به كار گيري آگاهي هيجاني
- توانايي تنظيم هيجاني جهت ارتقا رشد هيجاني و عقلاني و سلامت ، تعريف نمودند .
با تعريف اخير از مفهوم مهارتهای هيجاني، آنها تحليل خود از توانايي هاي مرتبط با هيجان را به چهار حوزه از مهارت ها تقسيم كرده اند و آنها را رشته ناميده اند.دريك نتيجه گيري كلي مي توان گفت كه ماير و سالووي مهارتهای هيجاني را به عنوان توانايي و استدلال درباره هيجانها تعريف مي كنند. درنظرآنها ،مهارتهای هيجاني نقش مهمي دربسياري ازحوزه هاي زندگي بازي مي كنند، اماساير مهارتها وكفايتها نيز مهم هستند .
رويكرد مختلط
اين رويكرد مبتني بر توانايي وساير ويژگيها، مانند انگيزش وحالتهاي هوشياري است كه مهارتهای هيجاني را باسايرمهارتها و ويژگيهايي مانند بهزيستي وسلامت، انگيزش وتوانايي برقراري رابطه با ديگران تركيب ميكند.باعموميت يافتن مهارتهای هيجاني تعريف آن به طوراساسي تغيريافت.بابيان تغييرمختصرتوجه مولفان درمهارتهای هيجاني به سمت مفهوم انگيزش(خودانگيزي)وروابط اجتماعي (اداره روابط) تغييرجهت يافت.اين تغييرمفهومي موجب شدكه توانايي فهم وپردازش با برخي از ويژگيهاي ديگر تركيب شود ويك رويكرد جديد درحوزه مهارتهای هيجاني به نام رويكرد مختلط بوجودآيد .
در قالب اين رويكرد يك مدل متفاوت ديگر توسط بار-آن در سال 1997 ايجاد شد و مهارتهای هيجاني را شامل مجموعه اي از توانايي ها ، كفايتها و مهارتها ي غير شناختي كه توانايي فرد را در كسب موفقيت در مقابله با شرايط و فشارهاي محيطي تحت تاثير قرار مي دهد تعريف نمود . بنابر توصيه بار- آن كسانيكه در صدد تعريف و سنجش مفهوم مهارتهای هيجاني هستند بايستي تا حد امكان اين مفهوم را روشن، دقيق و عملياتي تعريف كنند. در نتيجه، اين رويكرد موجب مي شود كه مفهوم مهارتهای هيجاني ملموس تر شده و كار برد آن آسان تر گردد .
مدل مهارتهای هيجاني گلمن
يكي از برجسته ترين نظريه پردازان مهارتهای هيجاني دانيل گلمن است كه در ابتدا نظريه خود را با الهام از يافته هاي ماير و سالووي پايه ريزي كرد، اما وي رويكرد خود را بسط داده مولفه هاي زيادي را وارد چارچوب نظري خود كرد. گرچه برخي شباهتها وپيوستگي بين نظريه گلمن و نظريه ماير و سالووي وجود دارد اما تفاوتهايي نيز بين آنها ديده مي شود، به عنوان مثال مدل مهارتهای هيجاني گلمن شامل مولفه هايي مانند انگيزش وهمدلي است و اينها عواملي هستند كه ماير وسالووي معتقدند كه آن سوي مرز مهارتهای هيجاني قابل گسترش اند .گلمن در سال 1995، پنج حوزه اصلي شامل :
- آگاهي از هيجانهاي خود
- مديريت هيجانها
- خود انگيزي
- شناسايي هيجانهای ديگران
- اداره روابط
را جزء مهارتهای هيجاني مشخص نمود. او سپس در سال 1998 رويكرد اوليه خود را گسترش داد تا مهارتهاي بيشتري را شامل شود و در نهايت مدل مهارتهای هيجاني خود را مشتمل بر 25 كفايت اصلي مربوط كه در پنج مقياس جا داشتند پايه ريزي نمود . وي براين عقيده است كه افراد براي برتري يافتن بر چالشها بايد مهارتهای هيجاني را پرورش دهند كه به قرار زير است:
خودآگاهي : شناخت احساسات خود به هنگام وقوع آنها از اركان اصلي مهارتهای هيجاني است . توانايي نظارت لحظه به لحظه براحساسات، كليد بينش روانشناختي و خود شناسي است. آگاهي از هيجانها به ويژه هنگام اخذ تصميم هاي مهم زندگي مانند انتخاب همسر يا يك حرفه، شخص را مطمئن تر مي سازد. گلمن خودآگاهي را ريشه و اساس مهارتهای هيجاني ميداند و آن را چنين تعريف مي كند: درك عميق و روشن احساسات ، هيجانها ، نقاط ضعف و قوت، نيازها وسائق هاي خود. وي معتقد است افرادي كه سطح خود آگاهي بالاتري دارند به دليل شناخت توانايي خود، هميشه از اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتري برخوردارند. اين افراد در كارهاي خود دقيق بوده و اميدواري آنها غيرواقع بينانه نمي باشد و مسئوليتي را قبول مي كنند كه درحد توان آنها باشد.همچنين،اين افراد با خودوديگران صادق بوده وبه خوبي مي دانند كه هر احساس تا چه اندازه بر آنها و اطرافيان تاثير مي گذارد .
مديريت هيجانها : ابراز واكنش هاي هيجاني مناسب ، قابليتي است كه براساس خود آگاهي تكوين مي يابد. توانايي تغيير عواطف منفي مانند اضطراب، خشم وافسردگي يك مهارت هيجاني مهم به شمار مي آيد . ويژگي انعطاف پذيري هيجاني به شخص درغلبه برمشكلات و موانع اجتناب ناپذير زندگي ياري مي رساند . افرادي كه فاقد توانايي خود تنظيي هستند ، دائما در معرض احساس پريشاني به سر مي برند. خود تنظيمي هيجاني به معني سركوب هيجانها و يا ايجاد سد دفاعي محكم در برابر احساسات و خودانگيزي نيست ، بلكه بر عكس يك شيوه انتخاب براي نحوه ابراز احساست و روش ابراز آنهاست ، به شكلي كه اين روش ابراز بتواند هم جريان تفكر را تسهيل و هم از انحراف آن جلو گيري نمايد.
خود انگيزي : توان تمركز بر هدفي خاص براي دستيابي به موفقيت ضروري است. خود كنترلي هيجاني مانند به تاخير انداختن ارضاي نيازها و كنترل تكانه ها، در دستيابي به اهداف زندگي بسيار حائز اهميت است. اشخاصي كه توان مهار هيجانهايشان را دارند و علي رغم نا كامي ، اميدوار وخوشبين هستند، عموما در انجام وظايف خود سازنده تر و موثر تر عمل مي كنند.بسياري از روانشناسان خودانگيزي را شرط بقاء ميدانند.به عقيده آنان انسان سالم هيچ كاري را بدون هدف از پيش تعيين شده، انجام نميدهدو براي دستيابي به هدف ويا حتي انتخاب آن، خودانگيزي لازم است.
شناسايي هيجانهاي ديگران (همدلي): همدلي يكي ديگر از مهارتهاي مبتني بر خود آگاهي هيجاني ، براي اثر بخشي روابط بين فردي بسيار بنيادي است. كساني كه با سرنخ هاي اجتماعي ظريف به خوبي آشنا هستند ،احساسات ديگران را خوب درك كرده و در روابط شغلي و شخصي شان بسيار موفق ترند. گلمن همدلي را عبارت از :”درك احساسات و جنبه هاي مختلف ديگران وانجام يك عمل مناسب و واكنش مورد علاقه آن” تعريف مي كند . اين مولفه با احساس مسئوليت درقبال ديگران نسبت بيشتري دارد، زيرا هر چه اطرافيان براي ما اهميت بشتري داشته باشند ، بيشتر سعي مي كنيم تا درمقابل آنها واكنش مناسبي نشان دهيم و شرايط واكنش مناسب نيز درك نوع احساس طرف مقابل است .
اداره روابط (مهارتهاي اجتماعي): هنر برقراي رابطه به مهارت مديريت هيجانهاي ديگران نيازمند است. كفايت اجتماعي تعيين كننده محبوبيت، رهبري و اثرمندي بين فردي است . گلمن معتقد است افرادي كه تمايل دارند درايجاد رابطه باديگران موثرواقع شوند،بايد توانايي شناسايي،تفكيك وكنترل احساس خود را داشته باشند،سپس ازطريق همدلي يك رابطه مناسب برقرار كنند ،حتي دراين ميان خودانگيزي هم درميزان روابط اثرگذار است.هريك از اين پنج حوزه به ميزان زيادي مجموعه اي ازعادات وپاسخ هاي آموخته شده را نشان مي دهند،و درنتيجه مي توان با روشهاي مناسب ،آنها را بهبود بخشيد.
مدل مهارتهای هيجاني بار-آن
مدل ديگر در حيطه رويكرد مختلط ، مدل مهارتهای هيجاني بار-آن مي باشد. از نظر وي مهارتهای هيجاني شامل مجموعه اي از تواناييها، كفايتها و مهارتهاي غير شناختي است كه توانايي فرد را براي كسب موفقيت در مقابله با رخدادها و فشارهاي محيطي تحت تاثير قرار ميدهد. اين رويكرد مهارتهای هيجاني را عاملي مهم در تعيين موفقيت در زندگي ميداند. اين ديدگاه با ديدگاه تعاملي بم و آلن از اين جهت كه بر اهميت تمركز سنجش بر عوامل شخصي و موقعيتهاي محيطي در پيش بيني رفتار تاكيد دارد موافق است.مهارتهای هيجاني در مدل بار-آن عبارتنداز:
خودآگاهي هيجاني :خودآگاهي هيجاني توانايي تشخيص و درك احساسات است. اين مهارت تنها آگاهي از احساسات يك فرد و هيجانات وي نيست . بلكه همچنين شامل توانايي تمايز و تفاوت بين آنها به منظور پي بردن به اين امر است كه شخص چه احساسي دارد و چرا اين احساس در او شكل گرفته است و همچنين به منظور پي بردن به آن چه سبب اين احساسات است .
قاطعيت : توانايي بيان احساسات، عقايد وافكار ودفاع از حقوق خود به شيوه اي غيرمخرب است كه شامل 3 بعد است:
- توانايي بيان احساسات،
- توانايي بيان آشكار افكار و عقايد خود،
- اتخاذ تصميم راسخ و روشن حتي اگر با محروم شدن از بعضي امتيازات همراه باشد .
حرمت ذات : حرمت ذات، توانايي احترام به خود و پذيرش خود به عنوان شخصي اساسا خوب است. احترام به خود اصولا قبول و دوست داشتن خود آن گونه كه هستيم مي باشد .
خود شكوفايي : خود شكوفايي به توانايي شناخت توانمنديهاي بالقوه خود اشاره دارد. اين بعد از هوش هيجاني تبيين جستجو براي غنا بخشيدن به زندگي است. خود شكوفايي مستمر و پويا براي كسب حداكثر رشد تواناييها و استعدادهاست. خود شكوفايي به احساسات و توجه به خود وابسته است .
استقلال: استقلال عبارت است از توانايي خود هدايتگري و خود كنترلي در تفكر و عمل و عدم وابستگي عاطفي ميباشد. افراد مستقل افرادي خود اتكا و دارای برنامه ريزي و تصميم گيري هاي مهم مي باشند.
همدلي : عبارت است از توانايي آگاهي، درك و پذيرش احساسات ديگران و حساس بودن به اين كه آنها چرا و چگونه و چه چيزي را احساس ميكنند. همدل شدن كسب توانايي يا شناخت هيجانات و عواطف ديگران است. افراد همدل نگران ديگران میشوند و به علائق آنها توجه نشان مي دهند .
روابط بين فردي: مهارت ارتباط بين فردي شامل تونايي برقراري وحفظ ارتباطات متقابل است كه صميميت وتعامل محبت آميز از ويژگيهاي آن است.ازويژگيهاي ارتباط مثبت بين فردي توانايي صميميت و محبت و انتقال دوستي به شخص ديگر است .
مسئوليت پذيري اجتماعي: نشان دان خود به عنوان يك عضو سازنده ، شركت كننده و همكاري كننده دريك گروه اجتماعي است. اين توانايي شامل مسئول بودن است، حتي اگر به صورت شخصي از اين رابطه سود برده نشود .چنين افرادي داراي وجدان اجتماعي هستند و رفتارهاي آنها به صورت پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي جلوه گر مي شود. اين مولفه ها با توانايي انجام كاري براي ديگران يا با ديگران ، پذيرش ديگران وعمل مطابق با وجدان ،مرتبط است .
حل مساله : توانايي شناسايي وتعريف مشكلات، همچنين ايجاد و انجام راه حلهاي بالقوه موثر است. حل مساله ماهيت چند مرحله اي دارد و شامل توانايي انجام مراحل زیر است :
- احساس وجود مشكل واحساس داشتن كفايت و انگيزه كافي براي مقابله موثر با آن
- تعريف وتدوين مشكل تا حد امكان
- تصميم گيري وانجام يكي از راه حلها
واقعيت سنجي : توانايي ارزيابي انطباق بين آن چه تجربه مي شود و آن چه عينا وجود دارد و شامل تحقيق در باره شواهد عيني براي تاييد، توجه و اثبات احساسات، ادراكات و انديشه هاست .
انعطاف پذيري : توانايي منطبق ساختن عواطف، افكار و رفتار با موقعيتها و شرايط دائما در حال تغيير است . اين مهارت هيجاني به توانايي كلي فرد در سازگاري با شرايط نا آشنا ، غير قابل پيش بيني و پويا بر مي گردد. افراد انعطاف پذير افرادي فعال ، زرنگ و هميار هستند.
تحمل فشار : توانايي مقاومت در برابر رويدادها و موقعيتهاي فشارزا بدون توقف از طريق سازگاري فعال و مثبت در برابر فشار. اين توانايي به معني پشت سر گذاشتن موقعيتهاي مشكل ساز بدون از پا در آمدن است. اين توانايي مبتني مي باشد بر:
- قابليت انتخاب روشهايي براي سازگاري با فشار
- تمايل خوشبينانه به تجارب جديد و تغييرات جديد و تمايل به داشتن توانايي غلبه بر مشكل موجود
- اين احساس كه شخص ميتواند موقعيت فشارزا را كنترل كند يا بر آن تاثير بگذارد .
كنترل تكانه: توانايي مقاومت يا به تاخير انداختن تكانه، سائق يا وسوسه انجام عملي است. اين توانايي در پذيرش تكانه هاي پرخاشگري، خود دار بودن و كنترل خشم، پايين بودن تحمل نا كافي، ناتواني در كنترل مشكلات، فقدان خود كنترلي، آزارگري و رفتارهاي تند و غير قابل پيش بيني تجلي مي كند .
خوش بيني: توانايي نگاه كردن به طرف روشن تر زندگي و حفظ يك نگرش مثبت حتي در رويارويي با بد اقبالي است. خوشبيني نشان دهنده اميد به زندگي و رويكرد مثبت به زندگي روزمره است .
شادكامي: توانايي راضي بودن از زندگي خود،لذت بدن از خود وديگران وشاد بودن است. اين توانايي شامل رضايت از خود،خشنودي كلي وتوانايي لذت بردن از زندگي است.
منبع
اخلاقی پور، زهرا(1393)، رابطه مهارتهای هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی،دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید