نظریه‌های همدلی (نظریه روانکاوی) چیست ؟

نظریه روانکاوی : روانکاوی از طریق نظریه‌ی سائق سعی نموده پدیده رفتار دلبستگی و همدلی ناشی از آن را از طریق نیروهای جنسی یا لیبیدو تشریح کند، مادر بعنوان منبع تغذیه، تامین کننده‌ی علاقه‌ی کودک است و هرگونه جدایی طولانی از مادر، تهدیدی است که منجر به اضطراب در کودک می‌شود. به علت فقدان ارتباطات عینی اولیه نوزاد، عاطفه‌ی مادر بطور ناخودآگاه به نوزاد منتقل می‌شود در ابتدای دومین سال زندگی، با ارتباط عینی و توانایی نوزاد برای همسویی عاطفی با مادر آغاز می‌‌شود. بنابراین رشد همدلی نوزاد به تعاملات اولیه ی مادر _ نوزاد نسبت داده شده است.

 نظریه یادگیری : بندروا معتقد است که همدلی از طریق اصول یادگیری اجتماعی (مشاهده، الگوبرداری، تقلید و تقویت) آموخته می‌‌شود. مشاهده‌گر ابتدا به نشانه‌های شنیداری، چهره‌ای و وضعیتی که توسط شخص دیگر نشان داده می‌شود، توجه می‌کند و این اطلاعات، برداشتی در مورد آنچه شخص دیگر احساس می‌کند به مشاهده‌گر می‌دهد.   به اعتقاد نظریه پردازان یادگیری، عوامل محیطی و تجارب اجتماعی در ایجاد همدلی و تفاوت‌های فردی در آمادگی کودکان برای نشان دادن همدلی تاثیر گذار هست. فرض بر این است که  دلبستگی همراه با احساس ایمنی با مراقبت کننده سبب می‌‌شود در کودکی احساس همدلی رشد کند و همچینی واکنش مراقبت کننده و روش‌های انضباطی او بخصوص واکنش به آزار رساندن یا ناراحت کردن کودک دیگر نیز در ایجاد حس همدلی موثر است.     ارونفرید معتقد است که رشد همدلی و نقش آن در رفتار جامعه پسند از طریق اصول شرطی‌سازی است، کودک از طریق مشاهده‌ی رفتار دیگران، اطلاعاتی در مورد حالت عاطفی آن‌ها کسب می‌کند و از این راه همدلی را رشد می‌دهد،  همچنین کودک یاد می‌گیرد که رفتارهای خاصی که از او بروز می‌کند حالت عاطفی شخص دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین ممکن است در پاسخ به حالت عاطفی شخص دیگر رفتار خاصی را انجام دهد. البته برخی عقیده دارند که همدلی از طریق شرطی شدن اولیه آموخته می‌‌شود و تجارب مربوط به آن همگانی است. برای مثال، کودکی انگشت خود را زخم می‌کند و احساس درد می‌کند حال اگر همین کودک، فردی را در وضیعت مشابه ببیند به یاد خودش می‌‌افتد. اما برخی از محققین از جمله باتسون  به ذاتی بودن خصوصیت همدلی اشاره دارند. به اعتقاد آن‌ها وقتی نوزادان در مهد کودک با صدای گریه‌ی یک نوزاد دیگر به گریه می‌‌افتند، مطمئنا ناشادی دیگری را درک نمی‌کنند، بلکه به یک برگه‌ی ذاتی پاسخ می‌‌دهند اما برخی دیگر از محققین مطرح می‌کنند که نوزادان دو روزه به گریه نوزادان دیگر با گریه پاسخ می‌دهند، به این ترتیب آنها پدیده گریه‌ی مسری، که نوعی همدلی در نوزادان است را مطرح می‌نمایند.

مدل فشباخ  چیست ؟

به اعتقاد فشباخ، گرچه همدلی به عنوان یک پاسخ عاطفی مشترک میان مشاهده‌گر و شخص دیگر (محرک) تعریف می‌شود، اما احتمال بروز آن تحت تاثیر عوامل شناختی است. فشباخ یک مدل سه بعدی از آموزش همدلی را ارائه داد. مدل او شامل

  • تمیز بین نشانه‌های عاطفی (توانایی شناختی برای تفکیک و تمایز میان نشانه‌های عاطفی که در دیگران بروز کرده).
  • در نظر گرفتن دیدگاه شخص دیگر (مهارت شناختی برای درک موقعیت دیگری و اینکه بتوان خود را به جای دیگری قرار داده و نقش او را برای خود فرض کرد) .
  • پاسخ گویی عاطفی (توانایی عاطفی برای تجربه هیجان شخص مقابل و اینکه به اندازه کافی حساس و عاطفی باشد) است. دو بعد اول به عنوان یک فرایند شناختی در نظر گرفته می‌شوند و بعد سوم به عنوان یک فرایند عاطفی است. تمیز عاطفی به عنوان یک مهارت شناختی اولیه در نظر گرفته می‌شود که تمیز بین حالات عاطفی دیگران را ممکن می‌‌سازد. در نظر گرفتن دیدگاه دیگران به عنوان دومین عامل شناختی است که بر همدلی و انعکاس سطوح پیشرفته‌تر پیچیده شناختی تاثیر می‌‌گذارد. بعد سوم یک بعد عاطفی است که شخص بیننده را قادر می‌سازد که در هیجان‌های مثبت و یا منفی شخص مشاهده شونده سهیم شود . اگر چه مدل فشباخ مهارت‌های مهمی را که در واکنش‌های همدلانه فطری هستند یکپارچه می‌کند در این مدل فرایندهایی را که به وسیله‌ی آن اطلاعات به وسیله شخص بیننده درک و تحلیل می‌شود نادیده گرفته می‌شود، کلیشه‌ها و مهارت مشاهده‌ی ضعیف، ممکن است توانایی شخص را برای تمیز بین عواطف و در نظر گرفتن دیدگاه دیگران را محدود کند.

منبع

سعید نیا ، سهیلا (1393) ، بررسی رابطه هوش عاطفی و هوش اخلاقی با کیفیت زندگی نقش واسطه ای همدلی ،پایان نامه کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ،دانشکده ی علوم  تربیتی و روانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0