نظریه­ های مدیریت دانش

نظریه شرکت

این نظریه، از نظریه­هایی است که قابلیت­های سازمانی را از هر نوع مورد توجه قرار می­دهد. این نظریه در اواسط دهه 1980 توسط آگوستین، ارائه شد. خلاصه این نظریه این است که مهم­ترین هدف یک شرکت به حداکثر رساندن سود می­باشد و شرکت­ها و سازمان­ها برای حداکثر سود، سعی می­کنند از کلیه منابع خود بیشترین استفاده را به عمل آورند.

نظریه تعادلات سه­ جزئی

نظریه تعادلات سه­ جزئی را می­توان یک نظریه بنیادی برای شکل­دهی آینده دراز مدت سازمان برشمرد که با نگاهی دیگر بر اهمیت دانش در سازمان­ها تأکید می­کند. طبق این نظریه، حیات، اجتماع و فناوری سه مقوله­ای هستند که از جرم، انرژی و اطلاعات تشکیل شده­اند. در این تعادل سه­جزئی، هر چه بر میزان اطلاعات افزوده شود از میزان جرم و انرژی آن کاسته خواهد شد. بر اساس نظریه تعادل سه جزئی می­توان چنین نتیجه­گیری کرد که کاهش حجم و افزایش کارآیی دولت­ها در آینده، مستلزم گرایش به دانش­مداری است.

نظریه تولید دانش سازمانی

این نظریه، در سال 1994 توسط نوناکا ، مطرح شد و بر ماهیت فعال و ذهنی دانش و اصلاح باورها و جلب مشارکت مردم تأکید دارد. این نظریه، کارکرد اصلی سازمان را در تقویت دانش تولید شده به وسیله افراد و متبلور ساختن آن به عنوان بخشی از شبکه دانشی سازمان می­داند و یک سال بعد در الگوی مشهور نوناکا و تاکوچی متجلی شد.

نظریه سازمان یادگیرنده

این نظریه، از نظریاتی است که لزوم جریان دانش در سازمان­ها را توجیه می­کند. گاروین، در سال 1993 سازمان یادگیرنده را سازمانی تعریف کرد که مهارت تولید، گردآوری و انتقال دانش و همچنین تغییر رفتار خود با توجه به دانش و اندیشه­های جدید را داشته باشد. مهم­ترین نکته این تعریف تغییری است که حین انجام کار در رفتار سازمانی رخ می­دهد. گاهی مواقع سازمان­ها در تولید دانش و انتقال دانش موفق هستند، اما در به­کارگیری دانش در فعالیت­های خود ناموفق عمل می­کنند، یعنی دانش به ندرت موجب تغییرات بنیانی می­شود.

منبع

زارع،هانیه(1392)، نقش مدیریت دانش در کارآفرینی سازمانی متخصصان علم اطلاعات،پایان نامه کارشناسی ارشد،علم اطلاعات ودانش شناسی، دانشکده­ی علوم تربیتی و روان­شناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0